روند رشد چین بهقدری خیرهکننده بود که کمتر از 40 سال بعد از اجرای سیاستهای اصلاحات و درهای باز، اقتصاد گمنام چین به برترین اقتصاد دنیا تبدیل شد و این کشور توانست قدرت برتر اقتصادی دنیا از لحاظ تولید ناخالص داخلی (PPP) شود. این جریانات که همزمان با شکلگیری انقلاب اسلامی در ایران بود، زمینهساز تحولات عظیمی در توسعه روابط تجاری ایران و چین گردید.
از جمله رخدادهای مهم این دوران، گسترش ارتباطات چین با ایران است؛ بهگونهای که در زمان حاضر چین بزرگترین شریک تجاری ایران محسوب میشود. ایران و چین بهعنوان دو قدرت مهم منطقهای و دو بازیگر اثرگذار جهانی روابط خود را در تمامی سطوح موضوعات و بهگونههای دوجانبه و چندجانبه (نهادی) تعریف کردهاند، بهعبارت دیگر روابط ایران و چین از نوع روابط فراگیر و جامع در سطح بینالمللی است زیرا که همواره متضمن منافع دو طرف بوده است.
از طرفی جنگ تجاری آمریکا و چین فرصت بسیارمناسبی را برای جمهوری اسلامی ایران فراهم آورده است تا با توسعه مناسبات تجاری با چین، بخشی از فشارهای ناشی از تحریمهای آمریکا را خنثی نماید. همزمان افول قدرت اقتصادی آمریکا و صعود قدرت اقتصادی چین نیز بر اهمیت این موضوع افزوده است.
در حالی که تا سال 2016 آمریکا بالاترین سهم از تولید ناخالص[1] جهان را به خود اختصاص داده بود، از سال 2016 به بعد، این جایگاه در اختیار چین قرار گرفته است و چینیها با اختلافی قابل توجه و سرعتی بالا، به قدرت بلامنازع اقتصادی دنیا تبدیل شدهاند، این در حالی است که سهم 21درصدی آمریکا از تولید ناخالص جهان در سالهای گذشته، به مرز 15 درصد رسیده است و چین که در سالهای پیشین کمتر از 4 درصد از تولید ناخالص جهان را به خود اختصاص داده بود، در سال 2019 به مرز 18 درصد رسیده است که 2 الی 3 درصد بالاتر از آمریکا قرار گرفته است. استمرار این روند سبب خواهد شد که آمریکا و همپیمانانش با چالشهای جدی موازنه قدرت مواجه شوند، کما اینکه آغاز جنگ تجاری آمریکا و چین از این منظر قابل تحلیل است.
از سوی دیگر بررسی روند صادرات کالا و خدمات چین و آمریکا به کشورهای مختلف دنیا نشان از آن دارد که چینیها از سال 2012 گوی سبقت را از آمریکاییها ربودهاند و برای سالیانی متمادی است که چینیها بیشترین صادرات را به کشورهای دنیا به خود اختصاص دادهاند. از آنجا که توسعه صادرات یکی از مؤلفههای قدرت نرم نیز محسوب میشود، این روندها نشان از آن دارد که چینیها سیطره و تسلط خود بر کشورهای مختلف دنیا را زیاد کردهاند.
مسئله دیگری که حائز اهمیت است، رابطه تجاری چین و آمریکاست. بدون تردید تراز تجاری مثبت برای یک کشور نسبت به دیگری یک فاکتور مهم و مثبت تلقی میشود و برای کشوری که تراز تجاری منفی دارد، یک فاکتور منفی. از سال 1986 تراز تجاری چینیها مثبت و تراز تجاری آمریکاییها نسبت به چین منفی بوده است، هرچند این عدد بسیار کوچک بوده است، این در حالی است که در سالهای بعدی به بیش از 400 میلیارد دلار نیز رسیده است که عددی بسیار بیشتر و یا نزدیک به تولید ناخالص ملی [2]بسیاری از کشورهای دنیاست.
استمرار این روندها دلالت بر آن دارد که چین نهتنها در سالهای آینده بلکه سالهای اخیر به قدرت بلامنازع اقتصادی دنیا تبدیل شده است و این مسئله برای آمریکاییها خوشایند نیست. اقتصاد چین توانسته است با تصاحب سهمی بالاتر از تولید ناخالص اقتصادی دنیا، همراه با افزایش سطح صادرات خود به کشورهای مختلف و پشتسر گذاشتن آمریکا و نیز ایجاد کسری تجاری شدید برای اقتصاد آمریکا تأثیر زیادی بر کاهش قدرت اقتصادی آمریکا داشته باشد، از این منظر جنگ تجاری آمریکا و چین قابل توجیه و تفسیر بوده است.
هرچند راهبرد توسعه مناسبات تجاری با چین در وهله اول بدیهی بهنظر میرسد، اما گستره عظیم تجارت آمریکا و چین همراه با تمایل این دوکشور به توسعه قدرت نرم خود در منطقه غرب آسیا، پیچیدگی زیادی به مسئله داده است. بهطور خلاصه راهبرد مطلوب برای ایران توسعه راهبردی روابط تجاری با چین با هدف امتیازگیری از طرف غربی و همچنین بهبود شرایط اقتصادی کشور و دور زدن تحریمهاست و به همین صورت راهبرد مطلوب برای طرف چینی نیز توسعه راهبردی روابط تجاری با ایران با هدف امتیازگیری از طرف غربی و نیز گسترش قدرت نرم خود در منطقه غرب آسیا است. چنانچه یکی از طرفین استراتژی قطع همکاری بهمنظور جلب رضایت طرف غربی را داشته باشند، طرف مقابل نیز چنین استراتژیای را انتخاب میکند و شرایط جدید بهگونهای رقم خواهد خورد که منافع هر دو کشور در آن بسیار پایین خواهد بود، لذا حساسیت در حفظ این روابط یک امر جدی است.
در پایان پیشنهاد میشود بهمنظور افزایش تابآوری اقتصاد و مقاومسازی آن، جمهوری اسلامی ایران میبایست ضمن توسعه روابط تجاری با چین، به تنوعبخشی در روشهای مقابله با تحریم و توسعه ارتباطات با کشورهای دیگر خصوصاً کشورهای منطقه روی آورد تا در شرایط اضطراری سبد متنوعی از امکانات برای مراودات تجاری خود داشته باشد.