فعال و پژوهشگر پژوهشگاه صدا و سیما عنوان کرد:
این نکته را هم باید بگویم که حتماً ما از جریانات دولتی توقعی نداریم، اما مشکل ما الان جریانات و نیروهایی هستند که به اسم نیروهای ارزشی از این سرویس های خارجی استفاده می کنند تا مورد نقد مدیریت شبکه داخل کشور قرار نگیرند.
سرویس فرهنگی شهدای ایران:فضای اجتماعی امروز ما متأثر از فضای مجازی شده و این فضای مجازی متأسفانه به خاطر عدم کنترل کافی روی آن پر شده از مضامین غیر فرهنگی، غیر اخلاقی و حتی ضد امنیت داخلی. راه برون رفت از این وضعیت پرداختن و گسترش شبکه های داخلی است. شبکه های داخلی قوی می تواند علاوه بر فراهم آوردن امنیت برای ما باعث رشد فرهنگی جامعه نیز شود.
به همین مناسبت، ابوذر منتظر قائم از فعالان و پژوهشگران پژوهشگاه صدا و سیما در عرصه فضای مجازی،با رسا گفت و گویی انجام داده است که در ادامه می خوانید:
نظرتان در مورد اتفاقات فضای مجازی و نقش مدیران در این گونه اتفاقات چیست؟ آیا مدیران می توانند وضعیت این شبکه ها را تغییر دهند؟
وقتی نخبگان ما نسبت به خطرات این شبکه ها آگاه نیستند به نظر من وضعیت تغییری در این شبکه ها صورت نخواهد گرفت. البته این را باید بگویم که قاعدتاً نگاه بنده به شبکه های اجتماعی نسبت به افراد گوناگون با هویتهای گوناگون متفاوت است. نگاه به حضور عمومی مردم و دانش آموزان در فضای مجازی یک شکل است و نگاه من به حضور عناصر رسانهای در فضای مجازی به گونه دیگری است. مثلاً پلیس ما مأموریت ها و وظایف متفاوتی در این فضا دارد پس نگاه هم متفاوت می شود. اما مسئله این است که ما باید بتوانیم رفتار عمومی جامعه را در این قضیه تغییر دهیم.
وقتی نخبگان اطلاعات کافی در این زمینه نداشته باشند این مسأله از طریق اطلاعرسانی و آگاهسازی و مطالبهگری شکل نمیگیرد، زیرا قدرت آگاهسازی جامعه را نخواهند داشت. وقتی مسئولین در محیطهای شبکه های اجتماعی خارجی اینگونه به نشر مطلب می پردازند و مردم را با این رفتارشان به طور غیر مستقیم به رفتن به این شبکههای اجتماعی وادار می کنند، وقتی سازمان صدا و سیمای ما به بهانههای مختلف در این بسترها حضور پیدا میکند و نشر محتوا انجام میدهد در حالی که خودش شبکه های منتخب سروش و روبینیو دارد و از قضا این شبکه ها قابلیت های خوبی دارند و به روز محسوب می شوند قاعدتاً کاری پیش نمی رود.
یک جریانی توسط دولت و عناصر مرتبط و همراه و هم گفتمان با آن دارد هدایت می شود که می گوید ابزار های داخلی توان پاسخگویی به نیازهای داخلی را ندارند و ما مجبوریم در این سرویس های خارجی باقی بمانیم. ما حرفمان با این عناصر دولت این است که اتفاقا اگر شبکههای داخلی قادر به این کار نیستند این اتفاقاً به خاطر ضعف همین مسئولین دولتی است.
اخیرا رسم شده که مسئولین دولتی نقاط ضعف حوزه ماموریتی خودشان را به عنوان مطالبه اخذ می کنند، در حالی که به قول حضرت آقا خب مخاطبین این بایدها چه کسی است، همین ایشان هستند که باید پاسخ دهند. وقتی مسئولین دولتی(من شخص وزیر ارتباطات را اشاره می کنم) کل ارتباطات خودش با مردم را از طریق شبکه صهیونیستی اینستاگرام پیش میبرد و ادبیاتی که ادبیات ساختار شکن از خود بروز می دهد و می گوید مدیریت این فضا معارضه با آزادی و دموکراسی دارد، شما از مابقی این مسئولین توقعی نباید داشته باشید.
این نکته را هم باید بگویم که حتماً ما از جریانات دولتی توقعی نداریم، اما مشکل ما الان جریانات و نیروهایی هستند که به اسم نیروهای ارزشی از این سرویس های خارجی استفاده می کنند تا مورد نقد مدیریت شبکه داخل کشور قرار نگیرند. این افراد وقتی مشاهده می کنند که شبکه ای مثل اینستاگرام متناسب با سیاست های خودش محتوای اسلامی و انقلابی را پاک می کند تعجب می کنند، میگویند ببینید که آزادی بیان به خطر افتاده و آبروی غربیها رفته است. در حالی که هیچگاه و در هیچ شرایطی مخصوصاً بر اساس شرایط استفاده از خدمات هر سرویس به محض این که کاربر در آن عضو می شود، به کاربر می گوید که شرایط استفاده از این خدمات را امضا کند.
وقتی این سرویسها گارانتی نداده بودند که هر آنچه که شما در این شبکهها منتشر میکنید آن را منتشر کنند، وقتی در این شرایط هستیم و فکر میکنیم که سرویس دشمن در اختیار ما قرار گرفته تا پیام خودی پخش کنیم و از او انتظار آزادی بیان داریم این وضعیت ادامه دارد. از یک طرف به وضعیت محتوای زننده و ضد اخلاقی دائم پرداخته میشود و محتوای سالم هم اولاً مدیریت نرم می شود و به مقصد رسانده نمی شود و ثانیاً از روی صفحه فرستنده هم حذف می شود.
آیا این قضیه در تمام رسانه ها جریان دارد؟
به هر حال هر کس رسانه ای را که تأسیس می کند به دنبال این است که مؤلفه های قدرت خودش را تقویت کند و با کمک این ابزارها سعی می کند بر مؤلفه ها حریف اثر منفی بگذارد. مسلما فضای مجازی در حال حاضر به عنوان ابزار قدرت از سوی حریف علیه مردم ایران استفاده می شود. حرف بنده این است که چرا مردم ایران نتواند از این ابزار به نفع خودشان به عنوان یک قدرت استفاده کنند.
مسلماً توهم شنود و سانسور در مورد فضای مجازی داخلی، پایش را از یک توهم فراتر نگذاشته است. ما امروز مواجه هستیم که حتی آن قسمت هایی از فضای مجازی داخلی که فاقد پیوست فرهنگی است و مدیریت آن هم درست نیست هم در دام توزیع محتوای آلوده دشمن قرار گرفته است. یعنی ما به طور کامل نسبت به شبکههای داخلی بی اعتنا هستیم. از یک طرف در بعد حمایت و تقویت سرویس ها، از طرف دوم در سمت مسئول سازی شبکه ها نسبت به پاسخگویی های قضایی، امنیت فرهنگی و امنیت اجتماعی.
ما امروز مشاهده میکنیم که محتوای ضد امنیت عمومی مثل قدرت نمایی به سلاح عمومی و شرارت و همه محتواهای مجرمانه که ممکن است شما در شبکههای خارجی با آن مواجه شوید در شبکه های داخلی هم رشد پیدا کرده است. این نشان میدهد که ما نسبت به شبکههای داخلی از این بعد هم بی توجه بودیم و اجازه دادیم که دشمن در این زمینه گسترش پیدا کند و بتواند محتوای آلوده را از طریق این شبکه های داخلی منتشر کند.
یکی از علت های اینکه دشمن از شبکههای داخلی استفاده می کند این است که چون هنوز این سرویس ها به لحاظ عمر و رشد تکنولوژیکی و فضای مدیریت مثل سرویس های خارجی نیستند رسالت خودشون را در این قرار دادند تا رسانش بالای پیام داشته باشند و به محض اینکه محتوایی در درون آنها قرار می گیرد به سرعت در اختیار گیرنده قرار بگیرد، برای همین اثرگذاری ایشان برای مخاطب خیلی شدید است.
شما می توانید این کار را در اکانت های سرویس های خارجی داشته باشید ولی اگر تحرک شما متناسب با سیاست های سرویس نباشد ابتدا شما را مدیریت نرم میکنند یعنی به شکل نامحسوس از اثرگذاری محتوای شما جلوگیری می کنند و بعداً برای اینکه شما را تربیت کنند، باعث میشوند که شما سیاست های نشر محتوایی خود را کنار بگذارید و یا تغییر دهید.
همچنین اگر شما باز هم ادامه دادید شما را تهدید به حذف محتوا یا اکانت میکنند. البته باید بگویم که این سیاست شان کارگر هم افتاده است. کسانی که در این فضا کار میکنند به سمت عدم نشر مطالب و محتوا های انقلابی رفته و دیگر تصاویر انقلابی نمی گذارند و یا از برخی اسامی و نام ها استفاده نمی کنند. این نشان می دهد که ما که رفته بودیم آنجا جنگ و جهاد کنیم، اما در عمل تبدیل شدیم به شهروندانی مطیع که به دنبال رعایت قوانین و مقررات آن شبکه ها هستیم.
توانایی ما در عرصه شبکههای داخلی چگونه است؟
ببینید شما شاهد بودید که از فیسبوک، اینستاگرام و حالا تلگرام بارها گزارش های مختلفی از تخریب واقعی به گوش میرسد برخی گزارشها کذب است، ولی برخی از گزارش ها قابل توجه بوده و ما حتی علائم و نشانه ها آن را در کشور خودمان مشاهده میکنیم و بعد متوجه می شدیم که چه اتفاقی افتاده است. در این سرویس ها حتی ممکن است در حوزه زیرساختی هم این شبکهها دچار مشکل شوند. مثلاً سرورهای تلگرام یک مدت رایانههای آنها دچار حریق شد و منفجر شد و آتش گرفت. در لایه های پایین تر هم این مسأله اتفاق می افتد مثلا در بحث نفوذ در سرویس یا نفوذ به سوژههای کاربری، این اتفاقات در فضای مجازی کاملاً طبیعی است.
در اینجا لازم است این را هم بگویم که ما در حوزه فناوری، اطلاعات امنیت را یک چیز نسبی می دانیم و امنیت مطلق را غیر قابل تعمیم میدانیم. ما امنیت مطلق در فضای مجازی را با عدد ۹۹.۹9۹ بیان می کنیم. تحت هیچ شرایطی امنیت مطلق یعنی دوام و پایداری سرویس و نفوذ ناپذیری سرویس وجود ندارد. قاعدتاً سرویس های داخلی هم از این قاعده جهانی مستثنا نیستند، اما قاعدتاً یک سرویس داخلی حتماً می تواند، باز هم تکرار می کنم که حتما می تواند، بهتر از استاندارد های بین المللی، امنیت و حریم خصوصی مردم ایران را و محرمانگی داده های آنها را فراهم کند.
اولین دلیل آن هم این است که اصولاً سرویس داخلی مبتنی بر حفاظت از دادههای ملی شکل می گیرد و حقوق مردم در سرویس های داخلی قابل تأمین است. خوب ما در سرویس داخلی به طور دائمی میتوانیم تقاضای کیفیت بهتر خدمات را داشته باشیم. اما در مورد سرویس خارجی این دسترسی را نداریم. در حالیکه همه امتیازات در اختیار صرفا این شبکه های قرار می گیرد. ما تنها خدمتی که از سرویس های خارجی می گیریم رسانش پیام است که ما امروز مشاهده میکنیم که این رسانش هم با چالش مواجه شده است. ولی هر کاری که می کنیم بعضی افراد اصرار عجیب و غیر منطقی دارند بر این که در این شبکه ها باقی بمانند، البته ادبیات خاص خودشان را با یکسری ادبیات انقلابی و جهادی هم تزیین می کنند.
به همین مناسبت، ابوذر منتظر قائم از فعالان و پژوهشگران پژوهشگاه صدا و سیما در عرصه فضای مجازی،با رسا گفت و گویی انجام داده است که در ادامه می خوانید:
نظرتان در مورد اتفاقات فضای مجازی و نقش مدیران در این گونه اتفاقات چیست؟ آیا مدیران می توانند وضعیت این شبکه ها را تغییر دهند؟
وقتی نخبگان ما نسبت به خطرات این شبکه ها آگاه نیستند به نظر من وضعیت تغییری در این شبکه ها صورت نخواهد گرفت. البته این را باید بگویم که قاعدتاً نگاه بنده به شبکه های اجتماعی نسبت به افراد گوناگون با هویتهای گوناگون متفاوت است. نگاه به حضور عمومی مردم و دانش آموزان در فضای مجازی یک شکل است و نگاه من به حضور عناصر رسانهای در فضای مجازی به گونه دیگری است. مثلاً پلیس ما مأموریت ها و وظایف متفاوتی در این فضا دارد پس نگاه هم متفاوت می شود. اما مسئله این است که ما باید بتوانیم رفتار عمومی جامعه را در این قضیه تغییر دهیم.
وقتی نخبگان اطلاعات کافی در این زمینه نداشته باشند این مسأله از طریق اطلاعرسانی و آگاهسازی و مطالبهگری شکل نمیگیرد، زیرا قدرت آگاهسازی جامعه را نخواهند داشت. وقتی مسئولین در محیطهای شبکه های اجتماعی خارجی اینگونه به نشر مطلب می پردازند و مردم را با این رفتارشان به طور غیر مستقیم به رفتن به این شبکههای اجتماعی وادار می کنند، وقتی سازمان صدا و سیمای ما به بهانههای مختلف در این بسترها حضور پیدا میکند و نشر محتوا انجام میدهد در حالی که خودش شبکه های منتخب سروش و روبینیو دارد و از قضا این شبکه ها قابلیت های خوبی دارند و به روز محسوب می شوند قاعدتاً کاری پیش نمی رود.
یک جریانی توسط دولت و عناصر مرتبط و همراه و هم گفتمان با آن دارد هدایت می شود که می گوید ابزار های داخلی توان پاسخگویی به نیازهای داخلی را ندارند و ما مجبوریم در این سرویس های خارجی باقی بمانیم. ما حرفمان با این عناصر دولت این است که اتفاقا اگر شبکههای داخلی قادر به این کار نیستند این اتفاقاً به خاطر ضعف همین مسئولین دولتی است.
اخیرا رسم شده که مسئولین دولتی نقاط ضعف حوزه ماموریتی خودشان را به عنوان مطالبه اخذ می کنند، در حالی که به قول حضرت آقا خب مخاطبین این بایدها چه کسی است، همین ایشان هستند که باید پاسخ دهند. وقتی مسئولین دولتی(من شخص وزیر ارتباطات را اشاره می کنم) کل ارتباطات خودش با مردم را از طریق شبکه صهیونیستی اینستاگرام پیش میبرد و ادبیاتی که ادبیات ساختار شکن از خود بروز می دهد و می گوید مدیریت این فضا معارضه با آزادی و دموکراسی دارد، شما از مابقی این مسئولین توقعی نباید داشته باشید.
این نکته را هم باید بگویم که حتماً ما از جریانات دولتی توقعی نداریم، اما مشکل ما الان جریانات و نیروهایی هستند که به اسم نیروهای ارزشی از این سرویس های خارجی استفاده می کنند تا مورد نقد مدیریت شبکه داخل کشور قرار نگیرند. این افراد وقتی مشاهده می کنند که شبکه ای مثل اینستاگرام متناسب با سیاست های خودش محتوای اسلامی و انقلابی را پاک می کند تعجب می کنند، میگویند ببینید که آزادی بیان به خطر افتاده و آبروی غربیها رفته است. در حالی که هیچگاه و در هیچ شرایطی مخصوصاً بر اساس شرایط استفاده از خدمات هر سرویس به محض این که کاربر در آن عضو می شود، به کاربر می گوید که شرایط استفاده از این خدمات را امضا کند.
وقتی این سرویسها گارانتی نداده بودند که هر آنچه که شما در این شبکهها منتشر میکنید آن را منتشر کنند، وقتی در این شرایط هستیم و فکر میکنیم که سرویس دشمن در اختیار ما قرار گرفته تا پیام خودی پخش کنیم و از او انتظار آزادی بیان داریم این وضعیت ادامه دارد. از یک طرف به وضعیت محتوای زننده و ضد اخلاقی دائم پرداخته میشود و محتوای سالم هم اولاً مدیریت نرم می شود و به مقصد رسانده نمی شود و ثانیاً از روی صفحه فرستنده هم حذف می شود.
آیا این قضیه در تمام رسانه ها جریان دارد؟
به هر حال هر کس رسانه ای را که تأسیس می کند به دنبال این است که مؤلفه های قدرت خودش را تقویت کند و با کمک این ابزارها سعی می کند بر مؤلفه ها حریف اثر منفی بگذارد. مسلما فضای مجازی در حال حاضر به عنوان ابزار قدرت از سوی حریف علیه مردم ایران استفاده می شود. حرف بنده این است که چرا مردم ایران نتواند از این ابزار به نفع خودشان به عنوان یک قدرت استفاده کنند.
مسلماً توهم شنود و سانسور در مورد فضای مجازی داخلی، پایش را از یک توهم فراتر نگذاشته است. ما امروز مواجه هستیم که حتی آن قسمت هایی از فضای مجازی داخلی که فاقد پیوست فرهنگی است و مدیریت آن هم درست نیست هم در دام توزیع محتوای آلوده دشمن قرار گرفته است. یعنی ما به طور کامل نسبت به شبکههای داخلی بی اعتنا هستیم. از یک طرف در بعد حمایت و تقویت سرویس ها، از طرف دوم در سمت مسئول سازی شبکه ها نسبت به پاسخگویی های قضایی، امنیت فرهنگی و امنیت اجتماعی.
ما امروز مشاهده میکنیم که محتوای ضد امنیت عمومی مثل قدرت نمایی به سلاح عمومی و شرارت و همه محتواهای مجرمانه که ممکن است شما در شبکههای خارجی با آن مواجه شوید در شبکه های داخلی هم رشد پیدا کرده است. این نشان میدهد که ما نسبت به شبکههای داخلی از این بعد هم بی توجه بودیم و اجازه دادیم که دشمن در این زمینه گسترش پیدا کند و بتواند محتوای آلوده را از طریق این شبکه های داخلی منتشر کند.
یکی از علت های اینکه دشمن از شبکههای داخلی استفاده می کند این است که چون هنوز این سرویس ها به لحاظ عمر و رشد تکنولوژیکی و فضای مدیریت مثل سرویس های خارجی نیستند رسالت خودشون را در این قرار دادند تا رسانش بالای پیام داشته باشند و به محض اینکه محتوایی در درون آنها قرار می گیرد به سرعت در اختیار گیرنده قرار بگیرد، برای همین اثرگذاری ایشان برای مخاطب خیلی شدید است.
شما می توانید این کار را در اکانت های سرویس های خارجی داشته باشید ولی اگر تحرک شما متناسب با سیاست های سرویس نباشد ابتدا شما را مدیریت نرم میکنند یعنی به شکل نامحسوس از اثرگذاری محتوای شما جلوگیری می کنند و بعداً برای اینکه شما را تربیت کنند، باعث میشوند که شما سیاست های نشر محتوایی خود را کنار بگذارید و یا تغییر دهید.
همچنین اگر شما باز هم ادامه دادید شما را تهدید به حذف محتوا یا اکانت میکنند. البته باید بگویم که این سیاست شان کارگر هم افتاده است. کسانی که در این فضا کار میکنند به سمت عدم نشر مطالب و محتوا های انقلابی رفته و دیگر تصاویر انقلابی نمی گذارند و یا از برخی اسامی و نام ها استفاده نمی کنند. این نشان می دهد که ما که رفته بودیم آنجا جنگ و جهاد کنیم، اما در عمل تبدیل شدیم به شهروندانی مطیع که به دنبال رعایت قوانین و مقررات آن شبکه ها هستیم.
توانایی ما در عرصه شبکههای داخلی چگونه است؟
ببینید شما شاهد بودید که از فیسبوک، اینستاگرام و حالا تلگرام بارها گزارش های مختلفی از تخریب واقعی به گوش میرسد برخی گزارشها کذب است، ولی برخی از گزارش ها قابل توجه بوده و ما حتی علائم و نشانه ها آن را در کشور خودمان مشاهده میکنیم و بعد متوجه می شدیم که چه اتفاقی افتاده است. در این سرویس ها حتی ممکن است در حوزه زیرساختی هم این شبکهها دچار مشکل شوند. مثلاً سرورهای تلگرام یک مدت رایانههای آنها دچار حریق شد و منفجر شد و آتش گرفت. در لایه های پایین تر هم این مسأله اتفاق می افتد مثلا در بحث نفوذ در سرویس یا نفوذ به سوژههای کاربری، این اتفاقات در فضای مجازی کاملاً طبیعی است.
در اینجا لازم است این را هم بگویم که ما در حوزه فناوری، اطلاعات امنیت را یک چیز نسبی می دانیم و امنیت مطلق را غیر قابل تعمیم میدانیم. ما امنیت مطلق در فضای مجازی را با عدد ۹۹.۹9۹ بیان می کنیم. تحت هیچ شرایطی امنیت مطلق یعنی دوام و پایداری سرویس و نفوذ ناپذیری سرویس وجود ندارد. قاعدتاً سرویس های داخلی هم از این قاعده جهانی مستثنا نیستند، اما قاعدتاً یک سرویس داخلی حتماً می تواند، باز هم تکرار می کنم که حتما می تواند، بهتر از استاندارد های بین المللی، امنیت و حریم خصوصی مردم ایران را و محرمانگی داده های آنها را فراهم کند.
اولین دلیل آن هم این است که اصولاً سرویس داخلی مبتنی بر حفاظت از دادههای ملی شکل می گیرد و حقوق مردم در سرویس های داخلی قابل تأمین است. خوب ما در سرویس داخلی به طور دائمی میتوانیم تقاضای کیفیت بهتر خدمات را داشته باشیم. اما در مورد سرویس خارجی این دسترسی را نداریم. در حالیکه همه امتیازات در اختیار صرفا این شبکه های قرار می گیرد. ما تنها خدمتی که از سرویس های خارجی می گیریم رسانش پیام است که ما امروز مشاهده میکنیم که این رسانش هم با چالش مواجه شده است. ولی هر کاری که می کنیم بعضی افراد اصرار عجیب و غیر منطقی دارند بر این که در این شبکه ها باقی بمانند، البته ادبیات خاص خودشان را با یکسری ادبیات انقلابی و جهادی هم تزیین می کنند.