هر جامعهای در هرجای تاریخ واجد طیفی از سرمایههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... است. یکی از مهمترین سرمایههای هر جامعه، سرمایههای روانشناختی آن هستند که طبیعتاً یک نقطه کانونی برای مردم و مسئولین آن جامعه است. عوامل مختلفی میتواند این سرمایه را دچار نوسان کرده و تنشهایی را بر این سرمایه وارد کنند. بحرانهای طبیعی یکی از نقاطی هستند که با بحرانهای تنشزا برای سرمایههای روانشناختی پیوند میخورند. در کنار بحرانهای طبیعی، بحرانهای انسانی هم میتوانند زخمهایی را بر پیکره جامعه وارد کرده یا زخم های بحرانهای طبیعی را عمیقتر سازند.
سرمایههای رواشناختی یکی از مباحث بحثبرانگیز در روانشناسی اجتماعی است. سرمایه روان شناختی یک وضعیت توسعه ای مثبت روان شناختی با مشخصههای زیر است:
1- تعهد به انجام تلاش لازم برای موفقیت در کارها و وظایف چالش برانگیز ( اعتماد به نفس خودکارآمدی)
۲ - داشتن استناد مثبت درباره موفقیتهای حال و آینده (خوش بینی)
۳- پایداری در راه هدف و در صورت لزوم تغییر مسیر رسیدن به هدف برای دستیابی به موفقیت (امیدواری)
۴- پایداری هنگام مواجه با سختیها و مشکلات برای دستیابی به موفقیت (تاب آوری).
در این چند اپیزود سعی داریم به بررسی چند مورد از پدیده های تنشزا و چالش انگیز این نوع سرمایهها بپردازیم.
اپیزود اول: "به وقت سوم دی ماه 1329"
رزم آرا یک نظامی سخت کوش بود که در تیرماه 1329 به نخست وزیری رسید. پیش از نخستوزیری، رزم آرا یک نظامی نزدیک به هسته قدرت و رئیس ستاد ارتش بود که در مبارزه با طرفداران میرزا کوچک خان جنگلی، تبعید دکتر مصدق و آیت الله کاشانی در سال 1327 بعد از ترور نافرجام شاه را در پرونده خود ثبت کرده است.
رزم آرا در اوج مبارزات ملی شدن صنعت نفت به نخست وزیری رسیده و به شدت پیگیر لایحه ی موسوم به "گس-گلشائیان"بود. سوم دی ماه 1329 در سخنرانی خود در مجلس شورای ملی بیان کرد که: «ملت ایران، عرضه ساختن لولهنگ (آفتابه) را هم ندارند، آن وقت چطور میخواهند، دستگاه عظیم نفت را اداره کنند.» چنین پدیدهای در ادبیات روانشناسی اجتماعی پیش داوری نام دارد.
الیوت آرونسون (2016) در کتاب خود پیش داوری را یک نگرش و یک هیجان قدرتمند دانسته است. نگرشهای انسان بر اساس سه مؤلفه شکل میگیرند: مؤلفه شناختی که عقاید یا تفکرات (شناخت ها) را درگیر میکند؛ مؤلفه عاطفی که نماینده هیجانهای مرتبط با نگرش (مانند عصبانیت یا صمیمیت) و نمایانگر شدت هیجان ها (مانند تشویش ملایم و خصومت آشکار) است؛ و مؤلفه های رفتاری که به کنشهای فردی مرتبط است.
آرونسون پیشداوری را یک نگرش منفی یا خصمانه نسبت به افراد حاضر در یک گروه، تنها بر اساس عضویت در آن گروه میداند. پیشداوری در نگرش همه اعضای یک جامعه وجود داشته و این پدیده در هر قشر، آسیبهای خود را به دنبال خواهد داشت . یکی از اقشار درگیر در پیشداوریها کارگزاران، کاندیداهای انتخاباتی، مسئولین، خط مشیگذاران و ... هستند که به همراه خود به صورت یک بازی دومینو دیگر اقشار جامعه را نیز درگیر میکنند.
می توان گفت یک پیش داوری از صنعت و توسعه ایران در ذهن رزم آرا شکل گرفته بود که حتی ایران را در حد تولید آفتابه هم نمیدانست و این نگرش، خصمانه به چهره جامعه ایران چنگ زده و ضربه ای سخت به پیکر آن وارد کرده بود. پس از رزم آرا مجموعهای از پیشداوریها همواره پا به پای جامعه ما تا همین روزهای اخیر وجود داشته است. شاید در همین چند سال اخیر به گوشمان رسیده باشد که ما قدرت تولید در هیچ صنعتی به غیر از قورمه سبزی و آبگوشت نداشته یا از سیاستمدار دیگری شنیده باشیم آیا فکر کردید آمریکا که میتواند با یک بمب، تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیاندازد، از سیستم دفاعی ما میترسد؟
اپیزود دوم:"اسفند ماه 1398 آغاز شیوع کرونا"
اکنون آن جراید و روزنامههای سال 1329 جمع شده و جای خود را به تلگرام، توییتر و اینستاگرام داده اند. کرونا آهسته آهسته در ایران جا خوش کرده بود که در رسانه های زرد پیچید که اگر ما اینقدر عقب افتاده نبودیم و پروازها را بسته بودیم و فلان و بهمان کرده بودیم، حالا مثل ممالک مترقیه بودیم و یک دانه ویروس هم در کشور ما پیدا نمیشد. چندی بعد، خبرهای خاکستری و بی منبعی شروع به دست به دست شدن کرد که یک ایرانی کرونا را برد به کشورهای دیگر برده است. از سویی تحقیر و مذمت خود و از سویی تحسین و تمجید دیگرانی چون ترکیه و آمریکا. پس از مدتی این واقعیت رخ نمود که ترکیه اگر وضعیتش از ما بدتر نباشد، بهتر هم نیست و آمریکا با آن قدرت اقتصادی و سیاسی، بزرگترین قربانگاه کرونا در دنیا شده است.
ایرانیهایی که چنین پیامهایی را ایجاد و دست به دست میکردند، برای فروپاشی روانی ایران دست به ساخت یک هیولا زده بودند؛ هیولای ناتوانی و خود کمتر بینی. هرچند هیولای کرونا در سراسر جهان همچنان قربانی میگیرد در ایران اما، تروماهای فروپاشی متعددی مثل حادثه سانچی، آتش سوزی پلاسکو، اصابت اشتباه موشک به هواپیمای مسافربری و دهها نمونه دیگر، مشغول نابودی روان و درون جامعه ایران هستند. .
اپیزود سوم: واکسن نابودگر ما
این روزها از پدیده پیش داوری روانشناسی اجتماعی یک مثال ملموس دیگر هم می توان بیان کرد و آن واکسن کروناست. همه پیامهای شبکه های اجتماعی به گونه ای دست به دست هم داده اند که گویی همه دنیا در حال واکسیناسیون بوده و ما ایرانیها از این قافله جامانده ایم.
ایجاد ترند و هشتگ بازی با موضوع خرید واکسن، بی اعتباری واکسن داخلی، سفر به ترکیه برای تزریق واکسن و ... و القاء مضمون ناتوانی انحصاری کشور در ایمن سازی مردم از کووید 19 برآمد چنین نگاهی در جامعه فعلی ماست. تو گویی پشت مرز تایباد یا بازرگان، کامیون کامیون واکسن معطل ورود ایستاده و دولت نمیخواهد آنها را بخرد. ذهن مرعوب، غرب زده و خودباخته در شبکههای اجتماعی دائماَ مشغول تکرار این مضمون است: «بدبختیم، چون ایرانی هستیم». شدت پیش داوری در جامعه کنونی ما به گونه ای است که حتی اگر کشورهایی چون هند و چین هم واکسن تولید کنند، واکسن آنها بنجل و به درد نخورند. القصه که مسئله ما، مسئله پیش داوریهایی است که برای فروپاشی سلامت روانی، خرد جمعی و اعتماد به نفس ملی، یک هیولا ساخته است.
ریشه های پدیده خود تحقیری
در بحرانهای طبیعی، سلامت روانی، تاب آوری، امیدواری، خوشبینی و اعتماد به نفس، نقش اساسی را ایفا میکنند. برای رسیدن به این فاکتورها یک بار باید ریشه این نگرشها، کلیشه های ذهنی و تصورات قالبیرا در پدیده های اجتماعی مختلف و سیستمهای مختلف جستجو کرد .
شاید ریشهها را بتوان در روزهای انتخابات 1396 توان یافت که آبِ خوردن مردم را هم به غرب نسبت دادند، شاید ریشه هایش در آموزش ما باشد، شاید ریشهاش ناکارآمدی رسانههای ما باشد، شاید ریشه اش پراید ضعیف چند ده میلیونی باشد، شاید علتش تبدیل دلار به یک اَبَرفاکتور باشد، شاید علتش فقر باشد، شاید علتش عملکرد شهرداری و دیگر سازمانهای دولتی باشد و هزاران شاید دیگر که باید قضاوتشان کنیم و در به وجود آمدن این نگرشها به آنها وزن داده و هزاران اقدام را لیست کنیم و علیه حزب "بدبختیم،چون ایرانی هستیم" بایستیم.
جمع بندی
پیشداوری یک نگاه خصمانه و منفی است که آثار زیان باری مثل نژادپرستی، اسلام ستیزی و مانند اینها دارد. پیشداوری اگر در مورد خود تحقیری باشد، بسیار خطرناک بوده و ممکن است یک کشور را سالهای سال عقب بیندازد؛ اما اگر خود باوری با پیش داوری همراه شود اتفاقا عامل پیشرفت برای یک کشور خواهد بود.
کاش همراه با تولید واکسن کرونا، هر کس با توجه به ماموریت خود برای تولید واکسن مبارزه با خود تحقیری هم می کوشید. همین چند روز پیش رهبر انقلاب در مورد انتقام سخت شهادت حاج قاسم فرمودند: «سیلی سختتر عبارت است از غلبه نرمافزاری بر هیمنه پوچ استکبار؛ این سیلی سخت به آمریکا است که باید زده بشود. بایستی جوانان انقلابی ما و نخبگان مؤمن ما [با] همّت، این هیمنه استکباری را بشکنند و این سیلی سخت را به آمریکا بزنند، این یک؛ یکی هم اخراج آمریکا از منطقه است که این همّت ملّتها و سیاستهای مقاومت را میطلبد که بایستی این کار را انجام بدهند؛ این، سیلی سخت است.» قطعا ایجاد اعتماد به نفس و خودباوری ملی، اولین گام شکست هیمنه استکبار است و نبودنش یک ضعف جدی است که ضربه پذیری جامعه ایران را بالا می برد.