گزارش:
در جریان دستگیری و محاکمه سید مهدی هاشمی، آیتالله منتظری تلاش زیادی کرد تا حکم وی تعلیق شود اما با سرسختی امام و مسئولین وقت قضایی در پیگیری، این حکم اجرا شد.
رویس سیاسی شهدای ایران: بعد از انتشار فایل صوتی محرمانهای از آیتالله منتظری و مخالفت ایشان با اعدام منافقین در سال 67، رسانههای زیادی تلاش کردند تا از ایشان چهرهای عادل بسازند که با ظلم مخالف است.
نکته قابل توجه این است که باوجود این مخالفت در سال 1367، آیتالله منتظری در سالهای قبل از 1366 با اعدام منافقین موافقت کرده است. با پیروزی انقلاب اسلامی و ناکامی منافقین در رسیدن به اهداف خود، سران این سازمان ترور و آشوبهای خیابانی را در رأس برنامههای خود قرار دادند. متعاقب فضای پیشآمده توسط منافقین و کارشکنیهای آنان، آیتالله منتظری در خطبههای نمازجمعه خطاب به مردم میگوید: «نصیحت میکنم به برادران و خواهرانی که گول این گروهها را خوردند و خیال میکنند که راه، راه حقی است، توجه بکنند که نه! راه راه صحیحی نیست، مکتب، مکتب باطلی است».
با عزل بنیصدر ترورها و آشوبهای خیابانی منافقین ابعاد گستردهتری به خود گرفت در این زمان آیتالله منتظری در خطبههای نمازجمعه خطاب به منافقین میگوید: «اگر اسلام، اگر قیام این مردم مسلمان، اگر قیام رهبر انقلاب نبود، شما سردمدارانتان در زندان محمدرضا میپوسیدید، نمک به حرامها. حالا دارید علیه اسلام، علیه کشور اسلام، علیه انقلاب توطئه میکنید؟!». همچنین آیتالله منتظری در پیام نوروزی خود در بهار 1361 میگوید: «اگر میبیند کسانی به انقلاب و کشورش لطمه میزنند چارهای ندارد جز اینکه آنها را به جوخه اعدام بسپارد. سرطان را بایستی برید»
آیتالله مهدوی کنی در خاطرات خود راجع به حکم اعدام منافقین از نظر آیتالله منتظری میگوید: «من حکم ایشان را درمورد «مفسد فیالارض» یادم هست، افرادی که مسلحانه وارد میدان یا منافقین که محارب بودند و با اسلحه به جنگ نظام میآمدند ... فتوای آقای منتظری در اینگونه موارد این بود که محارب و مفسد فیالارض هر دو به اعدام محکوماند و همانطور که در قرآن آمده است: «انما الذین یحاربون الله و رسوله ...» که اطلاق این حکم شامل مسلح و غیرمسلح میشود.»
با وجود این اظهارات، در نیمه دوم دهه 1360 اتفاقی رخ داد که میتوان آن را علت چرخش مواضع آیت الله منتظری دانست؛ روز 6 مهر 1366 حکم اعدام سید مهدی هاشمی، برادر داماد آیتالله منتظری، قائممقام رهبری، به جرم محاربه، فساد و ایجاد فتنه و رعب و وحشت در بین مردم به اجرا درآمد.
در جریان دستگیری و محاکمه سید مهدی هاشمی، آیتالله منتظری تلاش زیادی کرد تا حکم وی تعلیق شود اما با سرسختی امام و مسئولین وقت قضایی در پیگیری، این حکم اجرا شد. آخرین تلاش آیتالله منتظری دو روز قبل از اعدام بود. زمانی که وی نامهای به امام نوشت تا شاید این نامه سبب لغو حکم اعدام سید مهدی هاشمی شود.
متن نامه بهقرار زیر است: «سید مهدی هرچه بود و شد بالاخره بیست سال سنگ اسلام و انقلاب و امام را به سینه زد. او از خیلی از کسانی که مورد عفو امام قرار گرفتهاند بدتر نیست و مادر پیر او و زن و فرزندان خردسال او مورد ترحماند و خانواده و بیت آنان مورد احترام است. او نه مرتد است و نه محارب و بالاخره به انقلاب و اسلام اعتقاد کامل دارد. هرچند در سلیقه خطاکار باشد و هست. او هنوز طرفداران زیادی از حزباللهیها و جبهه بروها و افراد انقلابی دارد و اعدام او در روح آنان اثر بد باقی میگذارد. اعدام او سبب میشود در شهرهای مختلف افراد خوب را به اتهام ارتباط با او خراب و منزوی سازند و قطعاً حضرتعالی به این امر راضی نیستید. اعدام او پیروزی بزرگی برای دشمنان و سوژه طلبان میباشد و بالاخره آنچه گفته شد نه بهخاطر علاقه شخصی است که من فعلاً هیچ علاقه شخصی ندارم بلکه فقط از نظر مصالح اسلام و آینده انقلاب است و اینکه اعدام و خونریزی بالاخره بسا کدورت و خون در پی دارد. اعدام همیشه میسر است ولی کشته را نمیشود زنده کرد.»
همانطور که از مفاد این نامه و خاطرات آیتالله منتظری برمیآید، ایشان از جنایات و قتلهای سید مهدی هاشمی آگاه بوده است (به عبارات «سید مهدی هرچه بود و شد» و «هرچند در سلیقه خطا کار باشد و هست» توجه کنید)؛ اما به دلایلی چون: قابل ترحم بودن مادر، زن و فرزند، سنگ انقلاب را به سینه زدن، سوءاستفاده دشمنان از این اعدام و ... خواهان عفو سید مهدی هاشمی میشود.
سید مهدی هاشمی سرانجام در 6 مهر 1366 اعدام شد. این اعدام سرآغاز چرخش مواضع آیتالله منتظری در سال 1367 بود. پس از این اعدام آیتالله منتظری نسبت به مسائل و ارکان نظام جمهوری اسلامی مواضعی کاملاً متفاوت با گذشته خویش گرفت؛ برای مثال وی که از موافقان ادامه جنگ بوده است و روزی گفته بود: «بعضیها که بوی دلار به مشامشان رسیده، میخواهند جنگ را تمام کنند»
در 22 بهمن 1367 ادامه جنگ را کاری اشتباه خواند و گفت: «آیا در طول جنگ تحمیلی توانستیم خوب عمل کنیم یا دشمنان ما که این جنگ را تحمیل کردند، پیروز از کار درآمدند؟ حساب کنیم چقدر نیرو از ایران ما از دست رفت و جوانها مثل قرص ماه شهید شدند، چه شهرهایی از ما خراب شد، اینها را حساب کنیم بعد ببینیم اگر اشتباهی کردهایم توبه کنیم. چقدر در این مدت شعارهایی دادیم که غلط بود و خیلی از آنها ما را در دنیا منزوی کرد و مردم دنیا را نسبت به ما بدبین نمود. باید بفهمیم اشتباه کردهایم».
یا در موردی دیگر، وی که در سال 65 گفته بود: «سعی کنیم عظمت مقام رهبری [امام] حفظ کنیم. آنچه به ایمان ما و ایران ما آبرو داده است رهبری امام است.»
یک سال بعد وقتی امام در جلسهای چند بار از ایشان خواهش کرد تا اعتصاب کلاس درس خود را بشکند، به امام پاسخ منفی داد.
به گزارش رجانیوز، احمد منتظری بهعنوان فرزند و وارث آیتالله منتظری، در گفتوگویی که چندی پیش انجام داد، مهدی هاشمی را مهمترین نقطه ضعف پدر خود در طول حیات سیاسیاش دانست. نقطه ضعفی که اگر حفظ میشد دیگر فایل صوتی منتشر نشدهای نیز منتشر نمیشد.
نکته قابل توجه این است که باوجود این مخالفت در سال 1367، آیتالله منتظری در سالهای قبل از 1366 با اعدام منافقین موافقت کرده است. با پیروزی انقلاب اسلامی و ناکامی منافقین در رسیدن به اهداف خود، سران این سازمان ترور و آشوبهای خیابانی را در رأس برنامههای خود قرار دادند. متعاقب فضای پیشآمده توسط منافقین و کارشکنیهای آنان، آیتالله منتظری در خطبههای نمازجمعه خطاب به مردم میگوید: «نصیحت میکنم به برادران و خواهرانی که گول این گروهها را خوردند و خیال میکنند که راه، راه حقی است، توجه بکنند که نه! راه راه صحیحی نیست، مکتب، مکتب باطلی است».
با عزل بنیصدر ترورها و آشوبهای خیابانی منافقین ابعاد گستردهتری به خود گرفت در این زمان آیتالله منتظری در خطبههای نمازجمعه خطاب به منافقین میگوید: «اگر اسلام، اگر قیام این مردم مسلمان، اگر قیام رهبر انقلاب نبود، شما سردمدارانتان در زندان محمدرضا میپوسیدید، نمک به حرامها. حالا دارید علیه اسلام، علیه کشور اسلام، علیه انقلاب توطئه میکنید؟!». همچنین آیتالله منتظری در پیام نوروزی خود در بهار 1361 میگوید: «اگر میبیند کسانی به انقلاب و کشورش لطمه میزنند چارهای ندارد جز اینکه آنها را به جوخه اعدام بسپارد. سرطان را بایستی برید»
آیتالله مهدوی کنی در خاطرات خود راجع به حکم اعدام منافقین از نظر آیتالله منتظری میگوید: «من حکم ایشان را درمورد «مفسد فیالارض» یادم هست، افرادی که مسلحانه وارد میدان یا منافقین که محارب بودند و با اسلحه به جنگ نظام میآمدند ... فتوای آقای منتظری در اینگونه موارد این بود که محارب و مفسد فیالارض هر دو به اعدام محکوماند و همانطور که در قرآن آمده است: «انما الذین یحاربون الله و رسوله ...» که اطلاق این حکم شامل مسلح و غیرمسلح میشود.»
با وجود این اظهارات، در نیمه دوم دهه 1360 اتفاقی رخ داد که میتوان آن را علت چرخش مواضع آیت الله منتظری دانست؛ روز 6 مهر 1366 حکم اعدام سید مهدی هاشمی، برادر داماد آیتالله منتظری، قائممقام رهبری، به جرم محاربه، فساد و ایجاد فتنه و رعب و وحشت در بین مردم به اجرا درآمد.
در جریان دستگیری و محاکمه سید مهدی هاشمی، آیتالله منتظری تلاش زیادی کرد تا حکم وی تعلیق شود اما با سرسختی امام و مسئولین وقت قضایی در پیگیری، این حکم اجرا شد. آخرین تلاش آیتالله منتظری دو روز قبل از اعدام بود. زمانی که وی نامهای به امام نوشت تا شاید این نامه سبب لغو حکم اعدام سید مهدی هاشمی شود.
متن نامه بهقرار زیر است: «سید مهدی هرچه بود و شد بالاخره بیست سال سنگ اسلام و انقلاب و امام را به سینه زد. او از خیلی از کسانی که مورد عفو امام قرار گرفتهاند بدتر نیست و مادر پیر او و زن و فرزندان خردسال او مورد ترحماند و خانواده و بیت آنان مورد احترام است. او نه مرتد است و نه محارب و بالاخره به انقلاب و اسلام اعتقاد کامل دارد. هرچند در سلیقه خطاکار باشد و هست. او هنوز طرفداران زیادی از حزباللهیها و جبهه بروها و افراد انقلابی دارد و اعدام او در روح آنان اثر بد باقی میگذارد. اعدام او سبب میشود در شهرهای مختلف افراد خوب را به اتهام ارتباط با او خراب و منزوی سازند و قطعاً حضرتعالی به این امر راضی نیستید. اعدام او پیروزی بزرگی برای دشمنان و سوژه طلبان میباشد و بالاخره آنچه گفته شد نه بهخاطر علاقه شخصی است که من فعلاً هیچ علاقه شخصی ندارم بلکه فقط از نظر مصالح اسلام و آینده انقلاب است و اینکه اعدام و خونریزی بالاخره بسا کدورت و خون در پی دارد. اعدام همیشه میسر است ولی کشته را نمیشود زنده کرد.»
همانطور که از مفاد این نامه و خاطرات آیتالله منتظری برمیآید، ایشان از جنایات و قتلهای سید مهدی هاشمی آگاه بوده است (به عبارات «سید مهدی هرچه بود و شد» و «هرچند در سلیقه خطا کار باشد و هست» توجه کنید)؛ اما به دلایلی چون: قابل ترحم بودن مادر، زن و فرزند، سنگ انقلاب را به سینه زدن، سوءاستفاده دشمنان از این اعدام و ... خواهان عفو سید مهدی هاشمی میشود.
سید مهدی هاشمی سرانجام در 6 مهر 1366 اعدام شد. این اعدام سرآغاز چرخش مواضع آیتالله منتظری در سال 1367 بود. پس از این اعدام آیتالله منتظری نسبت به مسائل و ارکان نظام جمهوری اسلامی مواضعی کاملاً متفاوت با گذشته خویش گرفت؛ برای مثال وی که از موافقان ادامه جنگ بوده است و روزی گفته بود: «بعضیها که بوی دلار به مشامشان رسیده، میخواهند جنگ را تمام کنند»
در 22 بهمن 1367 ادامه جنگ را کاری اشتباه خواند و گفت: «آیا در طول جنگ تحمیلی توانستیم خوب عمل کنیم یا دشمنان ما که این جنگ را تحمیل کردند، پیروز از کار درآمدند؟ حساب کنیم چقدر نیرو از ایران ما از دست رفت و جوانها مثل قرص ماه شهید شدند، چه شهرهایی از ما خراب شد، اینها را حساب کنیم بعد ببینیم اگر اشتباهی کردهایم توبه کنیم. چقدر در این مدت شعارهایی دادیم که غلط بود و خیلی از آنها ما را در دنیا منزوی کرد و مردم دنیا را نسبت به ما بدبین نمود. باید بفهمیم اشتباه کردهایم».
یا در موردی دیگر، وی که در سال 65 گفته بود: «سعی کنیم عظمت مقام رهبری [امام] حفظ کنیم. آنچه به ایمان ما و ایران ما آبرو داده است رهبری امام است.»
یک سال بعد وقتی امام در جلسهای چند بار از ایشان خواهش کرد تا اعتصاب کلاس درس خود را بشکند، به امام پاسخ منفی داد.
به گزارش رجانیوز، احمد منتظری بهعنوان فرزند و وارث آیتالله منتظری، در گفتوگویی که چندی پیش انجام داد، مهدی هاشمی را مهمترین نقطه ضعف پدر خود در طول حیات سیاسیاش دانست. نقطه ضعفی که اگر حفظ میشد دیگر فایل صوتی منتشر نشدهای نیز منتشر نمیشد.