سریال آقازاده که تا اینجای کار به جای ارائه فهم یا درک تازهای از موضوع آقازادگی صرفاً داستان دختری به نام مانلی را توصیف کرده، در سکانسی جنجالی به موضوع ازدواج موقت اشارهای گذرا کرده است.
شهدای ایران؛ پیشتر در نقد سریال آقازاده نوشتیم که این سریال از تعدد مسئله رنج میبرد و به این دلیل که نویسنده خواسته به انبوهی از مباحث و مسائل بپردازد، دچار نوعی آشفتگی محتوایی شده است. حالا به این آشفتگی محتوایی باید موضوع ازدواج موقت را نیز افزود؛ موضوعی که به دلیل ماهیت آن به راحتی میتوان توجه مخاطب را جلب کرد، اما آیا صرف جلب مخاطب بدون عمیق شدن روی محتوا رویکرد درستی است؟ آیا مخاطب از سریال آقازاده انتظار اثری تجاری دارد و اساساً عوامل سریال با چنین رویکردی تولید این اثر را کلید زدهاند؟
متأسفانه سریال آقازاده برخلاف عنوانش درباره پدیده آقازادگی نیست و به هیچ وجه نتوانسته درباره این موضوع مخاطب را به درکی جدید و عمیق نائل سازد، اما تا دلتان بخواهد به شکلی سطحی به موضوعات پراکنده و مختلف اشارهای گذرا کرده و گویی سازندگان و عوامل از اینکه با رویکردی نهچندان ژرف به این موضوعات بپردازند و از کنار آن عبور کنند، به نوعی اقناع میشوند.
سریال آقازاده میتوانست درباره مسئله صیغه یا ازدواج موقت باشد، اما از آنجا که نوشتن داستان حول این موضوع کار سادهای نیست و پیچیدگیهای خاص خود را دارد، اشارهای گذرا و سطحی به آن صرفاً باعث میشود نگاهها بدون گرهگشایی خاصی به سریال جلب شود. به نظر میرسد سریال آقازاده بیشتر محور جلب توجه مخاطب را روی حاشیههایی از این دست قرار داده و روی این حواشی حساب ویژهای باز کرده است. این یعنی به جای اینکه جذب مخاطب در راهبرد عوامل سریال وسیله باشد خود به هدف تبدیل شده است.
سکانس جنجالی سریال آقازاده درباره ازدواج موقت از هر دو طرف طیف مذهبی و کمترمذهبی جامعه بازخوردهایی منفی دریافت کرد. یکی اساساً حکم ازدواج موقت را برنمیتابد و با تلقی غلط آن را توهین و اجحاف به زن قلمداد میکند و دیگری نیز پرداختی سطحی و بدون عمق اینچنینی را مایه مضحکه و حمله بیشتر به آن میداند.
اما از زاویهای دیگر نیز رواست که به این سکانس پرداخته شود. سکانسی که اگرچه بازتابهای منفی زیادی در فضای مجازی داشت، اما فارغ از جنس پرداخت به یک موضوع ملتهب، این سؤال قابل طرح است که چرا ترسیم یکی از احکام اسلامی در یک اثر نمایشی تا این اندازه با واکنش منفی روبهرو میشود.
اگر تا به حال سریالهای شبکه نمایش خانگی صرفاً روابط نامشروع و ولنگار میان دختر و پسر را نشان میدادند، سریال آقازاده برای اولین بار رابطهای مشروع را ترسیم کرده است، اما انتقادی که به این رویکرد وارد است، نوع مواجهه گذرا و حاشیهای به آن است.
آقازاده پیش از این به موضوعی، چون حراج هنر تهران نیز به شکلی کاملاً گنگ و شعاری پرداخته بود؛ موضوعی که اگر ناگفتنیهایی درباره آن وجود دارد با یک پژوهش دقیق و کار شده میتوانست محور اصلی یک سریال باشد، اما در سریال به چند صحنه شعاری درباره آن کفایت شده است. اوج نگاه شعاری و سطحی به موضوع حراج تهران درج عدد ۶۶۶ (عدد شیطان) روی تابلویی بود که آقازاده بد آن را بالای سر میگرفت. جالب است که نویسنده سریال در اظهارنظری عنوان کرده که یک آدم سودجو را نقد کرده، نه کل حراج تهران را! این یعنی خود نویسنده هم تلویحاً اعتراف میکند که قرار نبوده حراج هنر تهران به عنوان یک شخصیت در سریال مطرح باشد. با این حال معلوم نیست که چرا بستری برای سکانسهای متناوب در قسمتهای ابتدایی سریال است.
متأسفانه سریال آقازاده برخلاف عنوانش درباره پدیده آقازادگی نیست و به هیچ وجه نتوانسته درباره این موضوع مخاطب را به درکی جدید و عمیق نائل سازد، اما تا دلتان بخواهد به شکلی سطحی به موضوعات پراکنده و مختلف اشارهای گذرا کرده و گویی سازندگان و عوامل از اینکه با رویکردی نهچندان ژرف به این موضوعات بپردازند و از کنار آن عبور کنند، به نوعی اقناع میشوند.
سریال آقازاده میتوانست درباره مسئله صیغه یا ازدواج موقت باشد، اما از آنجا که نوشتن داستان حول این موضوع کار سادهای نیست و پیچیدگیهای خاص خود را دارد، اشارهای گذرا و سطحی به آن صرفاً باعث میشود نگاهها بدون گرهگشایی خاصی به سریال جلب شود. به نظر میرسد سریال آقازاده بیشتر محور جلب توجه مخاطب را روی حاشیههایی از این دست قرار داده و روی این حواشی حساب ویژهای باز کرده است. این یعنی به جای اینکه جذب مخاطب در راهبرد عوامل سریال وسیله باشد خود به هدف تبدیل شده است.
سکانس جنجالی سریال آقازاده درباره ازدواج موقت از هر دو طرف طیف مذهبی و کمترمذهبی جامعه بازخوردهایی منفی دریافت کرد. یکی اساساً حکم ازدواج موقت را برنمیتابد و با تلقی غلط آن را توهین و اجحاف به زن قلمداد میکند و دیگری نیز پرداختی سطحی و بدون عمق اینچنینی را مایه مضحکه و حمله بیشتر به آن میداند.
اما از زاویهای دیگر نیز رواست که به این سکانس پرداخته شود. سکانسی که اگرچه بازتابهای منفی زیادی در فضای مجازی داشت، اما فارغ از جنس پرداخت به یک موضوع ملتهب، این سؤال قابل طرح است که چرا ترسیم یکی از احکام اسلامی در یک اثر نمایشی تا این اندازه با واکنش منفی روبهرو میشود.
اگر تا به حال سریالهای شبکه نمایش خانگی صرفاً روابط نامشروع و ولنگار میان دختر و پسر را نشان میدادند، سریال آقازاده برای اولین بار رابطهای مشروع را ترسیم کرده است، اما انتقادی که به این رویکرد وارد است، نوع مواجهه گذرا و حاشیهای به آن است.
آقازاده پیش از این به موضوعی، چون حراج هنر تهران نیز به شکلی کاملاً گنگ و شعاری پرداخته بود؛ موضوعی که اگر ناگفتنیهایی درباره آن وجود دارد با یک پژوهش دقیق و کار شده میتوانست محور اصلی یک سریال باشد، اما در سریال به چند صحنه شعاری درباره آن کفایت شده است. اوج نگاه شعاری و سطحی به موضوع حراج تهران درج عدد ۶۶۶ (عدد شیطان) روی تابلویی بود که آقازاده بد آن را بالای سر میگرفت. جالب است که نویسنده سریال در اظهارنظری عنوان کرده که یک آدم سودجو را نقد کرده، نه کل حراج تهران را! این یعنی خود نویسنده هم تلویحاً اعتراف میکند که قرار نبوده حراج هنر تهران به عنوان یک شخصیت در سریال مطرح باشد. با این حال معلوم نیست که چرا بستری برای سکانسهای متناوب در قسمتهای ابتدایی سریال است.