آمریکا با ادعای تهدید امنیت جهانی انرژی از سوی ایران به دنبال ایجاد ائتلافی است که در ظاهر به سود رقبای این کشور باشد اما در واقع این ائتلاف در راستای امتیازگیری از همپیمانان و تثبیت هژمونی جهانی ایالات متحده خواهد بود.
به گزارش شهدای ایران؛ بروز سلسله رخدادهای پارسال مرتبط با ترانزیت انرژی در تنگه هرمز یا پیرامون آن نظیر انفجار تانکرهای نفتی در بندر «الفجیره» امارات متحده عربی، حمله به کشتیهای ژاپنی و نروژی در دریای عمان و نیز توقیف نفتکش حامل نفت ایران به نام «گریس» و متعاقب آن توقیف نفتکش انگلیسی منجر به تدوین راهبردها و اقدامهای امنیتی مختلفی ازسوی کشورها شدهاست. یکی از این اقدامها، تلاشهای ایالات متحده با توسل به اتهام به ایران در ایجاد اختلال در ترانزیت دریایی به منظور تشکیل «ائتلاف آمریکایی تأمین امنیت دریایی ضدایران» است.
در همین ارتباط مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در «ماهنامه تحلیلی انرژی» شماره ۲۵ خود بولتنی تحت عنوان «ویژه تحولات تنگه هرمز » منتشر کرد که در ادامه به خلاصهای از آن اشاره میشود.
اهداف آمریکا از ائتلافسازی در تنگه هرمز
با استناد به ارزیابی رفتار و تحلیل محتوای بیانیههای رسمی و بررسیهای کارشناسان، میتوان گفت که ایالات متحده رویکرد ائتلافسازی دریایی علیه ایران را سازوکاری در راستای رسیدن به اهداف چندگانهای میداند که به تحلیل و برسی آنها میپردازیم.
الف. ائتلافسازی در راستای راهبرد «فشار حداکثری بر ایران»
خروج ایالات متحده از برجام و عدمتمدید معافیتهای خرید نفت ایران در ۲ می ۲۰۱۹ با واکنش منفی جهانی روبه رو شد و در سطح راهبردهای سیاسی نخست از سوی دیگر شرکای برجام و سپس حمایت دیگر کشورهای بینالمللی مورد حمایت قرار نگرفت. از این رو در بازگردانی تحریمهای یکجانبه خود علیه ایران در قالب «فشار حداکثری» در سطح سیاسی با تجربه تحریمهای قبلی علیه ایران در سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ (پیش از برجام) با حمایت بینالمللی مواجه نشد.
فشار حداکثری راهبرد اعلامی ایالات متحده علیه ایران به منظور نیل به اهداف خود در بازنگری بندهای مهم برجام نظیر «غروب آفتاب»، تسری توافق به حوزه موشکی و نظم منطقهای است. استناد به اتهامات تهدید امنیت انرژی جهانی، سازوکاری برای آمریکا بوده که بتواند با آن اجماع جهانی علیه ایران ایجاد کند و دوباره کنشهای ایران را در عرصه منطقهای و بینالمللی در دستورکار تهدیدهای صلح، امنیت و اقتصاد بینالمللی قرار دهد. این اجماعسازی درصورتی که موفق شود، میتواند دوباره ایران را به عنوان تهدید بینالمللی مطرح سازد.
ب. امنیتیسازی انرژی برای رقبا به منظور تقویت هژمونی بین المللی
ایالات متحده در پرتو توسعه انقلابی نفت شیل خود علاوه بر کاهش وابستگی وارداتی به حوزه صادرات نفت نیز اقدام کردهاست. این امر سبب شده که «آسیبپذیری امنیتی عرضه نفت خاورمیانه» را برای خود کاهش دهد، هرچند «حساسیت امنیتی- اقتصادی ایالات متحده» نسبت به تحولات انتقال انرژی به دلیل اثر تحولات خاورمیانه بر قیمت جهانی و افزایش قیمت نفت وارداتی آمریکا از کانادا و مکزیک را افزایش دهد.
این درحالی است که دیگر رقبای اقتصادی و سیاسی این کشور در سطح جهانی نظیر چین، اتحادیه اروپا و ژاپن هم در معرض «آسیبپذیری امنیتی عرضه» و هم «حساسیت قیمتی» نسبت به تحولات خاورمیانه هستند. این امر سبب شده که ایالات متحده با برجسته کردن تهدید امنیت انرژی جهانی ازسوی ایران به دنبال ایجاد ائتلافی باشد که در ظاهر به سود رقبای ایالات متحده بوده و از این روند در راستای تثبیت هژمونی جهانی خود بهره خواهد برد.
از طرف دیگر، ایالات متحده در چارچوب «ناسیونالیسم اقتصادی جدید» در دولت ترامپ وارد جنگ تجاری با رقبا و متحدان سنتی نظیر اتحادیه اروپا، چین، هند، ژاپن و همسایگان خود شدهاست. وابستهسازی امنیتی جریان انرژی به ائتلاف تحت رهبری خود با «تهدیدسازی از ایران» زمینهای برای کسب امتیازات تجاری به سود ایالات متحده در مذاکرات اقتصادی- تجاری است.
ج. ایجاد اخلال در اقتصاد و شبکه ارتباطات منطقهای ایران
ائتلافسازی دریایی برای اختلال در اقتصاد ایران با متحدان منطقهای ایالات متحده آمریکا یکی دیگر از این استراتژی ها است. ایران در حال حاضر نیازمندیهای انرژی دولت سوریه را تأمین میکند، ائتلافسازی دریایی ایالات متحده درصدد ایجاد اختلال ارتباط دریایی اقتصادی ایران با متحدان منطقهای است. در این راستا، در صورت موفق شدن این کشور، هرگونه ارتباط دریایی جمهوری اسلامی با متحدان خود در سوریه و یمن با رهگیری و انسداد روبه رو خواهد شد.
تحلیل واکنش ژاپن به درخواست آمریکا در پیوستن به ائتلاف دریایی
کشورهای مختلف جهان به جز چند کشور موافق نظیر آلمان، تاکنون یا موضع منفی خود را با پیشنهاد ائتلاف دریایی ضد ایرانی به رهبری ایالات متحده بیان داشتهاند یا موضع مبهم و دوپهلویی گرفتهاند. کشور ژاپن نیز موضع مبهم و دوپهلویی داشته که بخشی از این ابهام ناشی از محدودیت های قانون اساسی این کشور است.
ژاپن طبق قانون اساسی خود در ماده (۹) و ضمیمه تفسیری ماده (۹۶) در سال ۲۰۱۵ دارای نیروی نظامی با اهداف تهاجمی نیست و صرفاً نیروی نظامی دفاع از خود را دارد. به همین دلیل براساس یادداشت روزنامه ژاپن تایمز، ژاپنیها اعزام ناو نیروی دریایی دفاع از خود را به منطقه خاورمیانه، نه با هدف مشارکت در خلیج فارس بلکه برای مشارکت در دریای عدن اعلام کرده و سرنوشت مشارکت خود را منوط به واکنش دیگر متحدان بزرگ آمریکا در اتحادیه اروپا و نیز بعد از مذاکرات گروه هفت اعلام کردهاند.
آثار تحولات اخیر مربوط به ترانزیت دریایی بر بازار جهانی نفت
براساس نظر بسیاری از کارشناسان، با توجه به ظرفیتها و پتانسیلهای آفندی و پدافندی نظامی ایران در منطقه خلیج فارس، هرگونه اقدام ائتلاف آمریکایی دریایی علیه ایران نه تنها به کاهش تهدیدهای امنیت انتقال انرژی از خلیج فارس منجر نمیشود، بلکه میتواند به تشدید بحران نیز منجر شود.
ازاین رو به جای همکاری سریع با پیشنهاد آمریکا درصدد میانجیگری در حل بحران ترانزیت انرژی خلیج فارس هستند. این امر سبب شده که اثربخشی ژئوپلیتیکی این بحران بر بازار جهانی نفت در حوزه افزایش قیمت نفت بکاهد.
ازنظر راهبردی، تشدید تحولات انتقال انرژی خلیج فارس به تحریک بیشتر بعضی کشورهای صادرکننده نفت خاورمیانه در تسریع پروژههای احتمالی جایگزین کردن مسیر انتقالی تنگه هرمز و تحریک بیشتر کشورهای بزرگ مصرف کننده به متنوعسازی منبع واردات نفتی خود به مناطق غیرخاورمیانهای منجر خواهد شد. مواردی که احتمالا آثار آن در میان و بلندمدت نتیجه خواهد داد.
نقطه نظرات کارشناسی برای تأمین بیشینه منافع ملی- انرژی ایران
توقیف نفتکش «گریس» که حامل نفت ایران بود، این نکته را نشان داد که ایالات متحده در راهبرد فشار حداکثری خود قصد دارد تا انتقال نفت ایران را در فروش غیررسمی خود با مشکل ایجاد کند. امری که اگر ایران به آن واکنش نشان نمیداد به ایجاد رویهای منجر میشد که علاوه بر تحریمهای ظالمانه، ایران با روند مقابله فیزیکی و نظامی آمریکا با هرگونه پروژه دورزدن تحریمها مواجه میشد.
کنش فعالانه در نمایش و اعمال قدرت ایران در «واکنش حداکثری» در برابر سیاستهای تجاوزکارانه میتواند محاسبات دیگر کشورها را در «اثربخشی تشکیل ائتلاف ضدایرانی به رهبری ایالات متحده» با چالش مواجه کند، زیرا تشدید بحران به تشدید آسیبپذیری اقتصادی آنها منجر خواهد شد.
اقدام های ایران باید برای اثربخشی بیشتر در بستر رژیمهای حقوقی بینالمللی انجام شود که در واکنش به تحریمهای یکجانبه یا دخالت فیزیکی ایالات متحده در انتقال نفت در فرایند صادرات رسمی و غیررسمی نفت ایران صورت می پذیرد.
در همین ارتباط مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در «ماهنامه تحلیلی انرژی» شماره ۲۵ خود بولتنی تحت عنوان «ویژه تحولات تنگه هرمز » منتشر کرد که در ادامه به خلاصهای از آن اشاره میشود.
اهداف آمریکا از ائتلافسازی در تنگه هرمز
با استناد به ارزیابی رفتار و تحلیل محتوای بیانیههای رسمی و بررسیهای کارشناسان، میتوان گفت که ایالات متحده رویکرد ائتلافسازی دریایی علیه ایران را سازوکاری در راستای رسیدن به اهداف چندگانهای میداند که به تحلیل و برسی آنها میپردازیم.
الف. ائتلافسازی در راستای راهبرد «فشار حداکثری بر ایران»
خروج ایالات متحده از برجام و عدمتمدید معافیتهای خرید نفت ایران در ۲ می ۲۰۱۹ با واکنش منفی جهانی روبه رو شد و در سطح راهبردهای سیاسی نخست از سوی دیگر شرکای برجام و سپس حمایت دیگر کشورهای بینالمللی مورد حمایت قرار نگرفت. از این رو در بازگردانی تحریمهای یکجانبه خود علیه ایران در قالب «فشار حداکثری» در سطح سیاسی با تجربه تحریمهای قبلی علیه ایران در سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ (پیش از برجام) با حمایت بینالمللی مواجه نشد.
فشار حداکثری راهبرد اعلامی ایالات متحده علیه ایران به منظور نیل به اهداف خود در بازنگری بندهای مهم برجام نظیر «غروب آفتاب»، تسری توافق به حوزه موشکی و نظم منطقهای است. استناد به اتهامات تهدید امنیت انرژی جهانی، سازوکاری برای آمریکا بوده که بتواند با آن اجماع جهانی علیه ایران ایجاد کند و دوباره کنشهای ایران را در عرصه منطقهای و بینالمللی در دستورکار تهدیدهای صلح، امنیت و اقتصاد بینالمللی قرار دهد. این اجماعسازی درصورتی که موفق شود، میتواند دوباره ایران را به عنوان تهدید بینالمللی مطرح سازد.
ب. امنیتیسازی انرژی برای رقبا به منظور تقویت هژمونی بین المللی
ایالات متحده در پرتو توسعه انقلابی نفت شیل خود علاوه بر کاهش وابستگی وارداتی به حوزه صادرات نفت نیز اقدام کردهاست. این امر سبب شده که «آسیبپذیری امنیتی عرضه نفت خاورمیانه» را برای خود کاهش دهد، هرچند «حساسیت امنیتی- اقتصادی ایالات متحده» نسبت به تحولات انتقال انرژی به دلیل اثر تحولات خاورمیانه بر قیمت جهانی و افزایش قیمت نفت وارداتی آمریکا از کانادا و مکزیک را افزایش دهد.
این درحالی است که دیگر رقبای اقتصادی و سیاسی این کشور در سطح جهانی نظیر چین، اتحادیه اروپا و ژاپن هم در معرض «آسیبپذیری امنیتی عرضه» و هم «حساسیت قیمتی» نسبت به تحولات خاورمیانه هستند. این امر سبب شده که ایالات متحده با برجسته کردن تهدید امنیت انرژی جهانی ازسوی ایران به دنبال ایجاد ائتلافی باشد که در ظاهر به سود رقبای ایالات متحده بوده و از این روند در راستای تثبیت هژمونی جهانی خود بهره خواهد برد.
از طرف دیگر، ایالات متحده در چارچوب «ناسیونالیسم اقتصادی جدید» در دولت ترامپ وارد جنگ تجاری با رقبا و متحدان سنتی نظیر اتحادیه اروپا، چین، هند، ژاپن و همسایگان خود شدهاست. وابستهسازی امنیتی جریان انرژی به ائتلاف تحت رهبری خود با «تهدیدسازی از ایران» زمینهای برای کسب امتیازات تجاری به سود ایالات متحده در مذاکرات اقتصادی- تجاری است.
ج. ایجاد اخلال در اقتصاد و شبکه ارتباطات منطقهای ایران
ائتلافسازی دریایی برای اختلال در اقتصاد ایران با متحدان منطقهای ایالات متحده آمریکا یکی دیگر از این استراتژی ها است. ایران در حال حاضر نیازمندیهای انرژی دولت سوریه را تأمین میکند، ائتلافسازی دریایی ایالات متحده درصدد ایجاد اختلال ارتباط دریایی اقتصادی ایران با متحدان منطقهای است. در این راستا، در صورت موفق شدن این کشور، هرگونه ارتباط دریایی جمهوری اسلامی با متحدان خود در سوریه و یمن با رهگیری و انسداد روبه رو خواهد شد.
تحلیل واکنش ژاپن به درخواست آمریکا در پیوستن به ائتلاف دریایی
کشورهای مختلف جهان به جز چند کشور موافق نظیر آلمان، تاکنون یا موضع منفی خود را با پیشنهاد ائتلاف دریایی ضد ایرانی به رهبری ایالات متحده بیان داشتهاند یا موضع مبهم و دوپهلویی گرفتهاند. کشور ژاپن نیز موضع مبهم و دوپهلویی داشته که بخشی از این ابهام ناشی از محدودیت های قانون اساسی این کشور است.
ژاپن طبق قانون اساسی خود در ماده (۹) و ضمیمه تفسیری ماده (۹۶) در سال ۲۰۱۵ دارای نیروی نظامی با اهداف تهاجمی نیست و صرفاً نیروی نظامی دفاع از خود را دارد. به همین دلیل براساس یادداشت روزنامه ژاپن تایمز، ژاپنیها اعزام ناو نیروی دریایی دفاع از خود را به منطقه خاورمیانه، نه با هدف مشارکت در خلیج فارس بلکه برای مشارکت در دریای عدن اعلام کرده و سرنوشت مشارکت خود را منوط به واکنش دیگر متحدان بزرگ آمریکا در اتحادیه اروپا و نیز بعد از مذاکرات گروه هفت اعلام کردهاند.
آثار تحولات اخیر مربوط به ترانزیت دریایی بر بازار جهانی نفت
براساس نظر بسیاری از کارشناسان، با توجه به ظرفیتها و پتانسیلهای آفندی و پدافندی نظامی ایران در منطقه خلیج فارس، هرگونه اقدام ائتلاف آمریکایی دریایی علیه ایران نه تنها به کاهش تهدیدهای امنیت انتقال انرژی از خلیج فارس منجر نمیشود، بلکه میتواند به تشدید بحران نیز منجر شود.
ازاین رو به جای همکاری سریع با پیشنهاد آمریکا درصدد میانجیگری در حل بحران ترانزیت انرژی خلیج فارس هستند. این امر سبب شده که اثربخشی ژئوپلیتیکی این بحران بر بازار جهانی نفت در حوزه افزایش قیمت نفت بکاهد.
ازنظر راهبردی، تشدید تحولات انتقال انرژی خلیج فارس به تحریک بیشتر بعضی کشورهای صادرکننده نفت خاورمیانه در تسریع پروژههای احتمالی جایگزین کردن مسیر انتقالی تنگه هرمز و تحریک بیشتر کشورهای بزرگ مصرف کننده به متنوعسازی منبع واردات نفتی خود به مناطق غیرخاورمیانهای منجر خواهد شد. مواردی که احتمالا آثار آن در میان و بلندمدت نتیجه خواهد داد.
نقطه نظرات کارشناسی برای تأمین بیشینه منافع ملی- انرژی ایران
توقیف نفتکش «گریس» که حامل نفت ایران بود، این نکته را نشان داد که ایالات متحده در راهبرد فشار حداکثری خود قصد دارد تا انتقال نفت ایران را در فروش غیررسمی خود با مشکل ایجاد کند. امری که اگر ایران به آن واکنش نشان نمیداد به ایجاد رویهای منجر میشد که علاوه بر تحریمهای ظالمانه، ایران با روند مقابله فیزیکی و نظامی آمریکا با هرگونه پروژه دورزدن تحریمها مواجه میشد.
کنش فعالانه در نمایش و اعمال قدرت ایران در «واکنش حداکثری» در برابر سیاستهای تجاوزکارانه میتواند محاسبات دیگر کشورها را در «اثربخشی تشکیل ائتلاف ضدایرانی به رهبری ایالات متحده» با چالش مواجه کند، زیرا تشدید بحران به تشدید آسیبپذیری اقتصادی آنها منجر خواهد شد.
اقدام های ایران باید برای اثربخشی بیشتر در بستر رژیمهای حقوقی بینالمللی انجام شود که در واکنش به تحریمهای یکجانبه یا دخالت فیزیکی ایالات متحده در انتقال نفت در فرایند صادرات رسمی و غیررسمی نفت ایران صورت می پذیرد.
*ایرنا