به گزارش شهدای ایران، فریبا طالشپور، از اتمام نگارش كتاب خود با موضوع «زندگینامه شهیده نسرین افضل» خبر داد و گفت: نگارش این اثر به پیشنهاد نشر فاتحان و بسیج جامعهزنان بود كه با نظارت رحیم مخدومی به عنوان كارشناس ناظر به پایان رسید.
وی از خاطرات همسر نسرین افضل، عبدالله مطلبی، دوستان و همكاران شهید به عنوان منابع این اثر نام برد و افزود: مصاحبههای این اثر در سال گذشته انجام شد و بر اساس آن دربافتم كه نسرین افضل فراتر از آنچه تصور میكردم بود. او زنی پرشور، بسیار فهیم و شجاع بود كه سابقه فعالیتهای فرهنگی و مبارزاتی وی به سالهای پیش از انقلاب، درست زمانی كه در مقطع دبیرستان درس میخواند باز میگشت. او در آن دوره كه داشتن حجاب در مدارس ممنوع بود با دوستانش گروهی را تشكیل داد كه همگی روسری آبی به سر كرده و در راستای پیروزی انقلاب فعالیت میكردند.
این نویسنده ادامه داد: شهیده افضل با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به صورت نیروی داوطلب با گروهی متشكل از 12 زن و سه مرد راهی مهاباد شد و كار خود را در زمینه مسایل فرهنگی و آموزش و نیز مبارزه با گروهك های ضد انقلاب آغاز كرد. در آن دوران مهاباد پایتخت نیروهای گروهكهای ضد انقلاب به حساب میآمد. در نهایت وی در دی ماه سال 1361 هنگام بازگشت از مراسم دعا توسط گروهكها بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید.
طالشپور از خاطره به عنوان قالب نگارش «زندگینامه شهیده نسرین افضل» نام برد و خاطرنشان کرد: این خاطرات به صورت مستند تاریخی جریانها و حوادث زندگی او را بیان میكند. به عنوان یک نویسنده در برخی موارد برای وضوح بیشتر ماجراها در ذهن مخاطب از فضاسازی استفاده كردهام اما این وضعیت به اصل خاطرات آسیبی وارد نمیكند.
وی تصریح کرد: یكی از نكات قابل توجه كتاب استفاده از یادداشتهای دو نفر از دوستان شهیده نسرین افضل به نامهای «فاطمه فخارزادگان» و «زهره هاشمینور» است. نقطه آغاز این یادداشتها كه به صورت روزشمار ثبت شده است از لحظه حركت آنان در نخستین سفر از شیراز به سمت مهاباد است. زیرا این دو نفر تمامی اتفاقات را با جزییات ثبت كردهاند.
این نویسنده در پایان سخنان خود گفت: برای یادآوری و بازسازی خاطرات در ذهن راویان، با 6 نفر از آنان به شیراز و مهاباد سفر کردم. وقتی راویان به محل حوادث كه بدون هیچ تغییری به شكل همان روزهای جنگ باقی مانده بود رفتند خاطرات خود را بهتر به یاد آوردند. از تمام این لحظهها تصویربرداری شد و تمامی این موارد كمك بسیاری به من در تدوین اثر كرد. تلاش سردار علی ناظری، از اعضای سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سپاه و بسیج و دستاندرکاران نشر فاتحان موجب این وضعیت بود كه در واقع به من در ارتباط با اثر و نوشتن آن کمک کردند تا این اثر 250 صفحه ای نوشته شد.