در پی نامه حجت الاسلام سید محمد موسوی خوئینی ها به رهبر معظم انقلاب، مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم بیانیه ای شدیداللحنی صادر کرد.
شهدای ایران: در پی نامه حجت الاسلام سید محمد موسوی خوئینی ها به رهبر معظم انقلاب، مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم بیانیه ای شدیداللحنی صادر کرد که متن این بیانیه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
إِذَا جَاءَکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ (منافقون ۱)
جناب آقای سید محمد موسوی خوئینی ها
در اواخر ماه های باقیمانده از دولتی که با بی تدبیری و دور از امید صورت گرفت، این «فرار به جلوها» چه معنایی دارد؟ آیا توجه کرده اید که امروز کسانی که شما به عنوان دشمنان کینه توز انقلاب اسلامی یاد کردید، چه جشنی از سخنان شما گرفته اند؟
عریضه شما که هر خطش از خود شما پاسخ می طلبد، حتی داد و فریاد دوستان شما را نیز درآورده و شما قبل از اینکه واقعا دغدغه مردم را داشته باشید، ثابت کردید در انزوای از جامعه پویا و ولایت محور چقدر به فکر باقی ماندن حیات مرده سیاسی خویش هستید.
آیا فراموش کردید که حداقل نصف عمر چهل ساله انقلاب در دست دولت های هم فکر شما بوده است؟ این سخنانی که شما به عنوان کاستی ها بیان کرده اید، دقیقا نکاتی است که رهبر انقلاب در این مدت در سخن و عمل برای حل آن کوشیده اند.
آیا شعارهای غرب زده و عوام فریب همفکران شما نبود که مسیر تفکر انقلابی را به سمت عملکرد لیبرالی تغییر داد؟ آیا دست این دولت ها بسته بود؟ در قضایایی مثل برجام که آشکارا رهبر انقلاب و دلسوزان نظام از عواقب آن هشدار می دادند دستشان بسته بود؟ آیا اگر به صورت قهری جلوی آن را می گرفتند، شما باز کنایه نمی زدید که ولایت قهری شما، نشئه ای از ولایت قهری خدواند است که باید در برابر آن تسلیم بود!؟
این سیاه نمایی ها در برابر این همه افتخاراتی که در سایه ولایت امام خامنه ای (حفظه الله) و به دست فرزندان خمینی کبیر (رحمه الله علیه) اتفاق افتاده و امروز ایران اسلامی را علیرغم فشارهای فلج کننده، به یک کشور تاثیرگذار در معادلات جهانی تبدیل کرده است، چه معنایی دارد؟
البته باید توجه داشت که گرچه این سخنان هزینه هایی را برای نظام اسلامی ایجاد می کند، ولی در دل دوستان، قدر این نعمت بزرگ «ولایت» را نمایان تر می کند و مسیر را بیش از پیش برای ما شفاف تر می نماید.
ما مجمع نمایندگان طلاب، ضمن اعلام برائت از چنین سخنان تفرقه افکن و نفاق گونه، اعلام می داریم که خود را قدران نعمت ولایت شمرده و تمام توان خویش را در راستای تحقق اهداف اسلام ناب و معارضه با تفکر هم دستان شما به کار خواهیم بست و در آینده ای نزدیک جشن به زبالهدان تاریخ رفتن این تفکر را خواهیم گرفت.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
یادآور می شود، حجت الاسلام سید محمد موسوی خوئینی ها، دبیرکل مجمع روحانیون مبارز در نامه ای به رهبر معظم انقلاب چنین نوشته است:
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مقام معظّم رهبری، آیت الله خامنهای، دامت برکاته
با اهداء سلام
بهاختصار، مطالبی را در محضر ملت شریف ایران به استحضار عالی میرسانم، به امید آنکه در آن درنگ شود و مایه خیر ملت و کشور و جمهوری اسلامی باشد.
آنچه از مسموعات و مشاهدات و مطالعهٔ گزارشها و تحلیلها دریافت کردهام آشکارا حاکی از آن است که آنچه در ذهن و زبان بسیاری از مردم و در زندگی آنان میگذرد زیبندهٔ نظامی نیست که با پرچم اسلام به دنیا معرفی میشود:
در ذهن این مردم باورهایی که پشتوانهٔ استحکام و نیز مقبولیت و مشروعیت نظام اسلامی بود به گونهای روزافزون آسیب دیده و میبیند.
بر زبان بسیاری از مردم در کوی و برزن و در برخی محافل و مجالس، سخنانی میرود که از عمق بیاعتقادی و بیاعتمادی نسبت به مدیریت کلان و مدیران کشور حکایت میکند.
تورم روزافزون، همراه با کاهش درآمد اقشار گسترده، نهتنها زندگی امروز مردم را گرفتار دشواریهای طاقتفرسا کرده که ناهنجاری در درون بسیاری از خانوادهها را گسترش داده و آنان را نگران آیندهٔ نامعلوم خود و فرزندانشان ساخته است.
علاوه بر این مردمِ گرفتار در تلاطم زندگی و مشکلات طاقتسوز معیشتی، بسیارند انسانهای ناراضی از اوضاع فرهنگی و سیاسی که گرفتار بیعدالتیهای غیرقابلانکار شدهاند.
البته هنوز کم نیستند کسانی که اصلاحِ امور و تغییر وضع نامطلوب کنونی را از عالیترین جایگاه مدیریت کشور انتظار میکشند. در چشم این خیل عظیم، اوضاع غیرقابلدوام امروز صرفاً معلول تصمیمات مدیرانی که میآیند و میروند نیست (که البته این آمدنها و رفتنها هم خارج از چارچوب ارادهٔ عالی و حاکم بر کل مقدرات کشور نیست). از نگاه مردم، شیوهٔ مدیریت در بالاترین سطح، و قدرتِ نافذ آن، نقشآفرینِ اصلی در تمام یا اکثر مهامّ امور کشور است.
مردمی که چنین انتظاری دارند هرگز الزامات و محدودیتهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی (که البته چهل سال از آن گذشته است) و نیز کینهتوزی دشمنان انقلاب، بهویژه آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی را نادیده نمیگیرند. همچنین آنان از پیامدهای دفاع مقدس غافل نیستند و به شهیدان و مجاهدان و نقشآفرینان آن حماسهٔ ملی و اسلامی، که فرزندان همین ملت بودند، سپاس و درود بیپایان تقدیم میکنند. اما همین مردم بر این باورند که مدیریت کشور، بهویژه عالیترین سطح آن، باید با ملاحظهٔ همین مشکلات و چالشها شیوهای در مدیریت امور به کار میبست که امروز گرفتار این آشفتگیهای فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و … نمیشدیم.
اینجانب، با رعایت اختصار، مهمترین مطلب از گفتنیهای بسیار را که لازم میدانستم به عرض رساندم و بیش از این به ملت بزرگوار ایران و حضرتعالی تصدیع نمیدهم و تنها با یک کلام دیگر سخن را به پایان میبرم:
اگر شیوهای که تاکنون به کار رفته است نتیجهٔ محاسبات متعارف و براساس آراء و تحلیلهای شناختهشده در حکمرانی است، پس هستند پرشمار صاحبنظرانی که حق دارند و باید مجاز باشند تا زبان و قلم به نقد بگشایند و درست و نادرست این روش را تذکر دهند و اصلاح آن را با تأکید درخواست کنند و نگران پیامدهای ناگوار بهرهمندی از این حق طبیعی و الهی نباشند. اما اگر مبنای تصمیمات این چند دهه دانستههایی از مبادی غیرمتعارف است که تنها در اختیار خواصی از بندگان خدای متعال است که بنده و امثال بنده هیچ حظّی از آن نداریم و، در نتیجه، آنچه بر کشور و مردم و جمهوری اسلامی میگذرد سرنوشتی محتوم و گریزناپذیر است، پس همگان تسلیم امر محتوم و مشیّت الهی خواهیم بود، انشاءالله.
از تصدیعی که دادم پوزش میخواهم و دوام عمر و سلامتی آن حضرت را از خداوند خواستارم.
سید محمد موسوی خوئینی ۹۹/۴/۷
بسم الله الرحمن الرحیم
إِذَا جَاءَکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ (منافقون ۱)
جناب آقای سید محمد موسوی خوئینی ها
در اواخر ماه های باقیمانده از دولتی که با بی تدبیری و دور از امید صورت گرفت، این «فرار به جلوها» چه معنایی دارد؟ آیا توجه کرده اید که امروز کسانی که شما به عنوان دشمنان کینه توز انقلاب اسلامی یاد کردید، چه جشنی از سخنان شما گرفته اند؟
عریضه شما که هر خطش از خود شما پاسخ می طلبد، حتی داد و فریاد دوستان شما را نیز درآورده و شما قبل از اینکه واقعا دغدغه مردم را داشته باشید، ثابت کردید در انزوای از جامعه پویا و ولایت محور چقدر به فکر باقی ماندن حیات مرده سیاسی خویش هستید.
آیا فراموش کردید که حداقل نصف عمر چهل ساله انقلاب در دست دولت های هم فکر شما بوده است؟ این سخنانی که شما به عنوان کاستی ها بیان کرده اید، دقیقا نکاتی است که رهبر انقلاب در این مدت در سخن و عمل برای حل آن کوشیده اند.
آیا شعارهای غرب زده و عوام فریب همفکران شما نبود که مسیر تفکر انقلابی را به سمت عملکرد لیبرالی تغییر داد؟ آیا دست این دولت ها بسته بود؟ در قضایایی مثل برجام که آشکارا رهبر انقلاب و دلسوزان نظام از عواقب آن هشدار می دادند دستشان بسته بود؟ آیا اگر به صورت قهری جلوی آن را می گرفتند، شما باز کنایه نمی زدید که ولایت قهری شما، نشئه ای از ولایت قهری خدواند است که باید در برابر آن تسلیم بود!؟
این سیاه نمایی ها در برابر این همه افتخاراتی که در سایه ولایت امام خامنه ای (حفظه الله) و به دست فرزندان خمینی کبیر (رحمه الله علیه) اتفاق افتاده و امروز ایران اسلامی را علیرغم فشارهای فلج کننده، به یک کشور تاثیرگذار در معادلات جهانی تبدیل کرده است، چه معنایی دارد؟
البته باید توجه داشت که گرچه این سخنان هزینه هایی را برای نظام اسلامی ایجاد می کند، ولی در دل دوستان، قدر این نعمت بزرگ «ولایت» را نمایان تر می کند و مسیر را بیش از پیش برای ما شفاف تر می نماید.
ما مجمع نمایندگان طلاب، ضمن اعلام برائت از چنین سخنان تفرقه افکن و نفاق گونه، اعلام می داریم که خود را قدران نعمت ولایت شمرده و تمام توان خویش را در راستای تحقق اهداف اسلام ناب و معارضه با تفکر هم دستان شما به کار خواهیم بست و در آینده ای نزدیک جشن به زبالهدان تاریخ رفتن این تفکر را خواهیم گرفت.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
یادآور می شود، حجت الاسلام سید محمد موسوی خوئینی ها، دبیرکل مجمع روحانیون مبارز در نامه ای به رهبر معظم انقلاب چنین نوشته است:
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مقام معظّم رهبری، آیت الله خامنهای، دامت برکاته
با اهداء سلام
بهاختصار، مطالبی را در محضر ملت شریف ایران به استحضار عالی میرسانم، به امید آنکه در آن درنگ شود و مایه خیر ملت و کشور و جمهوری اسلامی باشد.
آنچه از مسموعات و مشاهدات و مطالعهٔ گزارشها و تحلیلها دریافت کردهام آشکارا حاکی از آن است که آنچه در ذهن و زبان بسیاری از مردم و در زندگی آنان میگذرد زیبندهٔ نظامی نیست که با پرچم اسلام به دنیا معرفی میشود:
در ذهن این مردم باورهایی که پشتوانهٔ استحکام و نیز مقبولیت و مشروعیت نظام اسلامی بود به گونهای روزافزون آسیب دیده و میبیند.
بر زبان بسیاری از مردم در کوی و برزن و در برخی محافل و مجالس، سخنانی میرود که از عمق بیاعتقادی و بیاعتمادی نسبت به مدیریت کلان و مدیران کشور حکایت میکند.
تورم روزافزون، همراه با کاهش درآمد اقشار گسترده، نهتنها زندگی امروز مردم را گرفتار دشواریهای طاقتفرسا کرده که ناهنجاری در درون بسیاری از خانوادهها را گسترش داده و آنان را نگران آیندهٔ نامعلوم خود و فرزندانشان ساخته است.
علاوه بر این مردمِ گرفتار در تلاطم زندگی و مشکلات طاقتسوز معیشتی، بسیارند انسانهای ناراضی از اوضاع فرهنگی و سیاسی که گرفتار بیعدالتیهای غیرقابلانکار شدهاند.
البته هنوز کم نیستند کسانی که اصلاحِ امور و تغییر وضع نامطلوب کنونی را از عالیترین جایگاه مدیریت کشور انتظار میکشند. در چشم این خیل عظیم، اوضاع غیرقابلدوام امروز صرفاً معلول تصمیمات مدیرانی که میآیند و میروند نیست (که البته این آمدنها و رفتنها هم خارج از چارچوب ارادهٔ عالی و حاکم بر کل مقدرات کشور نیست). از نگاه مردم، شیوهٔ مدیریت در بالاترین سطح، و قدرتِ نافذ آن، نقشآفرینِ اصلی در تمام یا اکثر مهامّ امور کشور است.
مردمی که چنین انتظاری دارند هرگز الزامات و محدودیتهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی (که البته چهل سال از آن گذشته است) و نیز کینهتوزی دشمنان انقلاب، بهویژه آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی را نادیده نمیگیرند. همچنین آنان از پیامدهای دفاع مقدس غافل نیستند و به شهیدان و مجاهدان و نقشآفرینان آن حماسهٔ ملی و اسلامی، که فرزندان همین ملت بودند، سپاس و درود بیپایان تقدیم میکنند. اما همین مردم بر این باورند که مدیریت کشور، بهویژه عالیترین سطح آن، باید با ملاحظهٔ همین مشکلات و چالشها شیوهای در مدیریت امور به کار میبست که امروز گرفتار این آشفتگیهای فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و … نمیشدیم.
اینجانب، با رعایت اختصار، مهمترین مطلب از گفتنیهای بسیار را که لازم میدانستم به عرض رساندم و بیش از این به ملت بزرگوار ایران و حضرتعالی تصدیع نمیدهم و تنها با یک کلام دیگر سخن را به پایان میبرم:
اگر شیوهای که تاکنون به کار رفته است نتیجهٔ محاسبات متعارف و براساس آراء و تحلیلهای شناختهشده در حکمرانی است، پس هستند پرشمار صاحبنظرانی که حق دارند و باید مجاز باشند تا زبان و قلم به نقد بگشایند و درست و نادرست این روش را تذکر دهند و اصلاح آن را با تأکید درخواست کنند و نگران پیامدهای ناگوار بهرهمندی از این حق طبیعی و الهی نباشند. اما اگر مبنای تصمیمات این چند دهه دانستههایی از مبادی غیرمتعارف است که تنها در اختیار خواصی از بندگان خدای متعال است که بنده و امثال بنده هیچ حظّی از آن نداریم و، در نتیجه، آنچه بر کشور و مردم و جمهوری اسلامی میگذرد سرنوشتی محتوم و گریزناپذیر است، پس همگان تسلیم امر محتوم و مشیّت الهی خواهیم بود، انشاءالله.
از تصدیعی که دادم پوزش میخواهم و دوام عمر و سلامتی آن حضرت را از خداوند خواستارم.
سید محمد موسوی خوئینی ۹۹/۴/۷