شهدای ایران: جلال جلالیزاده، فعال چپ و از نمایندگان مستعفی مجلس ششم طی یادداشتی در شماره پنجشنبه گذشته روزنامه آرمان ملی پیرامون مبحث "گرانی" خواستار توجه به مصلحت مردم شده و نوشته است:
"تا امید به جامعه تزریق نشود و مردم از امنیت اقتصادی و معیشتی برخوردار نشوند، این گرانیها موجب ناامنیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خواهند شد و طبعا روی روح و روان افراد و خانوادهها تاثیر خواهد گذاشت و دولت هم به سبب عدم موفقیت در تامین نیازهای مردم با مشکلات فراوانی مواجه خواهد شد. اگر دولت نتواند پشتوانههای مالی را تامین کند، با نارضایتی و اعتراض مواجه میشود. با این وضعیت اگر دولت و مجلس هم موفق به انجام خواستههای مردم نشوند، یک نوع سردرگمی و آشفتگی و ناتوانی در همه موارد خودنمایی میکند حتی ممکن است به مشکلات بزرگتر تبدیل شود که در آن صورت خسارتها و زیانهای بزرگی در پی خواهد داشت."
*بایستی برای چندمین بار اشاره کرد که تأکید اصلاحطلبان تندرو بر واکنش خیابانی مردم نسبت به مشکل گرانی؛ بدون قید مذمت این رفتار بیان میشود و این به معنی تشویق اعتراض خیابانی است.
یعنی آنها به جای اینکه به مردم بگویند اگر هم مشکلی هست؛ راه حل آن به صندوق رأی و رأی خوب وابسته است و "امنیت" هرگز و به هیچ قیمتی نباید خدشهدار شود؛ اما مدام سمت خیابان را نشان میدهند و جالب است که از مصلحت عامّه نیز حرف میزنند!
این همان شاهراهی است که خواص کشور بایستی به آن وارد شوند و به مردم بگویند که دشمنان آنها چه کسانی هستند و راه پیشنهادی آنها نیز تا چه اندازه میتواند خطرناک و حتی خونبار باشد و اوضاع را بدتر کند.
قبل از جلالیزاده، محسن رنانی و عباس آخوندی نیز از مفهومی به نام "خون" در اشاره به مشکلات اجتماعی حرف زدهاند و کسانی مثل حجاریان نیز از بروز اغتشاش در پساکرونا و همچنین شیوع قتل و غارت بعنوان واکنشهای مردم به مشکلات گفتهاند.
و البته تمام این صحبتها و به زعم ما القائات! بدون مذمت چنین حرکاتی بوده است.
در اینجا بایستی این سؤال را پرسید که اکنون که دوستان، دشمنان و حتی روحانیسازان نیز به احتمال وقوع اغتشاش در پس مشکلات اقتصادی روانی و یا واقعی اذعان دارند و تحلیل مربوط به "فتنه اقتصادی" کاملا پذیرفته شده است اما راه حل چیست؟!
چگونه باید آن دست نامرئی که هم با پراید ۳۰ میلیونی و هم با پراید ۹۰ میلیونی آدرس اغتشاش میدهد را قطع کرد؟ و چطور لجام زد بر دهان آن جریان فتنهخواهی که قیمت ارز ۸ هزار تومان باشد یا ۲۰ هزار تومان اما او دائماً از ناامیدی حرف میزند و از اینکه هیچ نکته مثبتی وجود ندارد!
پاسخ این مسئله اما نه ساده است نه دفعی.
چه اینکه سالها زمان برد و دو پیشلرزه دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ رخ داد تا فقط تیتر مربوط "فتنه اقتصادی" در میان کسانی از رجال کشور پذیرفته شود!
اینکه در متن مربوط به این تحلیل چه راهکارهایی وجود دارد و هر کس بایستی در کدام بخش این جبهه پدافندی عمل کند؛ مقولهایست که تأملات و اقتراحات بیشتری را طلب میکند.
ما معتقدیم در تمامیت متن مربوط به این تهدید بزرگ؛ نقش خواص، حفظ تنگه احد "مثبتات نظام" و جرأت بیان واقعیتها در زمینه ضعفها و راهحلها بسیار تا بسیار پررنگ است...
"تا امید به جامعه تزریق نشود و مردم از امنیت اقتصادی و معیشتی برخوردار نشوند، این گرانیها موجب ناامنیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خواهند شد و طبعا روی روح و روان افراد و خانوادهها تاثیر خواهد گذاشت و دولت هم به سبب عدم موفقیت در تامین نیازهای مردم با مشکلات فراوانی مواجه خواهد شد. اگر دولت نتواند پشتوانههای مالی را تامین کند، با نارضایتی و اعتراض مواجه میشود. با این وضعیت اگر دولت و مجلس هم موفق به انجام خواستههای مردم نشوند، یک نوع سردرگمی و آشفتگی و ناتوانی در همه موارد خودنمایی میکند حتی ممکن است به مشکلات بزرگتر تبدیل شود که در آن صورت خسارتها و زیانهای بزرگی در پی خواهد داشت."
*بایستی برای چندمین بار اشاره کرد که تأکید اصلاحطلبان تندرو بر واکنش خیابانی مردم نسبت به مشکل گرانی؛ بدون قید مذمت این رفتار بیان میشود و این به معنی تشویق اعتراض خیابانی است.
یعنی آنها به جای اینکه به مردم بگویند اگر هم مشکلی هست؛ راه حل آن به صندوق رأی و رأی خوب وابسته است و "امنیت" هرگز و به هیچ قیمتی نباید خدشهدار شود؛ اما مدام سمت خیابان را نشان میدهند و جالب است که از مصلحت عامّه نیز حرف میزنند!
این همان شاهراهی است که خواص کشور بایستی به آن وارد شوند و به مردم بگویند که دشمنان آنها چه کسانی هستند و راه پیشنهادی آنها نیز تا چه اندازه میتواند خطرناک و حتی خونبار باشد و اوضاع را بدتر کند.
قبل از جلالیزاده، محسن رنانی و عباس آخوندی نیز از مفهومی به نام "خون" در اشاره به مشکلات اجتماعی حرف زدهاند و کسانی مثل حجاریان نیز از بروز اغتشاش در پساکرونا و همچنین شیوع قتل و غارت بعنوان واکنشهای مردم به مشکلات گفتهاند.
و البته تمام این صحبتها و به زعم ما القائات! بدون مذمت چنین حرکاتی بوده است.
در اینجا بایستی این سؤال را پرسید که اکنون که دوستان، دشمنان و حتی روحانیسازان نیز به احتمال وقوع اغتشاش در پس مشکلات اقتصادی روانی و یا واقعی اذعان دارند و تحلیل مربوط به "فتنه اقتصادی" کاملا پذیرفته شده است اما راه حل چیست؟!
چگونه باید آن دست نامرئی که هم با پراید ۳۰ میلیونی و هم با پراید ۹۰ میلیونی آدرس اغتشاش میدهد را قطع کرد؟ و چطور لجام زد بر دهان آن جریان فتنهخواهی که قیمت ارز ۸ هزار تومان باشد یا ۲۰ هزار تومان اما او دائماً از ناامیدی حرف میزند و از اینکه هیچ نکته مثبتی وجود ندارد!
پاسخ این مسئله اما نه ساده است نه دفعی.
چه اینکه سالها زمان برد و دو پیشلرزه دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ رخ داد تا فقط تیتر مربوط "فتنه اقتصادی" در میان کسانی از رجال کشور پذیرفته شود!
اینکه در متن مربوط به این تحلیل چه راهکارهایی وجود دارد و هر کس بایستی در کدام بخش این جبهه پدافندی عمل کند؛ مقولهایست که تأملات و اقتراحات بیشتری را طلب میکند.
ما معتقدیم در تمامیت متن مربوط به این تهدید بزرگ؛ نقش خواص، حفظ تنگه احد "مثبتات نظام" و جرأت بیان واقعیتها در زمینه ضعفها و راهحلها بسیار تا بسیار پررنگ است...