سپس در پاسخ به دانشجویی که با نظر آقای پناهیان مخالف بود، و از او خواسته بود تنها نسبت به امور دینی که یک روحانی در آن تخصص دارد، نظر بدهد، گفت: «حوزه تخصصی دین بر اساس آیات قرآن، حوزه مبارزه با قدرتهای پوشالی است که ما آنها را نابود خواهیم کرد، حوزه تخصصی روحانی، نابود کردن مستکبران است.»
پاسخ پناهیان مورد تشویق شدید حضار قرار گرفت و او در ضمن این تشویق و فریادهای اکثریت دانشجویان در سالن، به عنوان آخرین جمله و سندی برای اثبات حقانیت روند افول استکبار در منطقه، به حضور خود در زمان شکلگیری حزبالله در لبنان اشاره کرد. که یعنی خود شاهد شکلگیری هسته حزبالله -که امروز به چنین قدرتی بر علیه اسرائیل تبدیل شده است، بوده است و گفت: «من سال 61 که حزب الله لبنان تشکیل شد در لبنان با احمد متوسلیان، تشکیل دهنده هستۀ حزبالله لبنان، همراه بودم. با همین حزبالله اسرائیل را نابود خواهیم کرد و حوزه تخصصی خودمان را به رخ همه عالم خواهیم کشاند.»
با این حال یکی از خبرگزاریها، سخن پناهیان مبنی بر «حضور در زمان شکلگیری حزبالله لبنان» را تحریف کرده و به گونه متفاوتی انعکاس داد و در گزارش خود از این خبر به نقل از پناهیان نوشت: «من با احمد متوسلیان در سال 61 هسته اولیه حزبالله لبنان را تشکیل دادهام!»
انتشار این خبر تحریف شده، کافی بود تا موجی از توهینهای قابل پیشبینی در برخی سایتهای معلومالحال کلید بخورد و حتی یکی از نیروهای سپاه که در آن زمان در «سوریه» حضور داشته با انتشار متنی، از اساس حضور پناهیان را در لبنان مورد تردید قرار دهد و حتی حضور ایشان در معاونت فرهنگی لشگر 27 محمد رسول الله(ص) را نیز تکذیب کند، او در متن خود با عنوان «برای ثبت در تاریخ» نوشت: «آقای پناهیان باید این نسبتها را که به ایشان میدهند تکذیب کند.»
واکنش حجت الاسلام پناهیان به جوسازیها
در این خصوص با آقای پناهیان تماس گرفتیم تا نظر ایشان را جویا شویم. که به یک جمله اکتفا کرد: «رسانههایی که برای خودشان ارزش قائل نیستند و حاضرند خبر غیر واقع نقل کنند و بعد بر مبنای یک خبر ناصحیح تحلیلهای بیربط بنویسند، ارزش پاسخگویی ندارند.»
خاطره حاج منصور نورایی از حضور پناهیان در لبنان
حاج منصور نورایی که در آن زمان از نیروهای تبلیغات سپاه در «لبنان» بود، در واکنش به این فضاسازی رسانهای میگوید: آقای پناهیان از ابتدای حضور نیروهای سپاه در لبنان در سال 61، همراه ما حضور داشتند و من در آنجا با ایشان آشنا شدم. سن ایشان در آن زمان حدود 16 سال بود. در همان اوایل که حزبالله تازه تشکیل شده بود، چون آقای پناهیان کمی عربی بلد بود و در اثر رفت و آمد با بچههای حزب الله بیشتر یاد گرفته بود، و استعدادش هم برای شعر خوب بود، در سرودن و اجرای سرودهای حماسی به زبان عربی با بچههای اولیه حزب الله در کارهای فرهنگی و برگزاری جلسات معنوی همکاری میکرد. آقای پناهیان اکثراً در پایگاه جنتا مستقر بود.
واکنش سردار کوثری، فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله(ص)
به عنوان فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله(ص) در زمان دفاع مقدس، در خصوص حضور و فعالیتهای آقای پناهیان در لشکر 27 محمد رسول الله(ص) و برخی حاشیهسازیهایی که اخیر مطرح شده، چه حرفهایی برای گفتن دارد؟
جناب آقای پناهیان یکی از عزیزان رزمنده لشکر 27 محمد رسول الله(ص) در زمان 8 سالۀ دفاع مقدس بودند و یکی از افتخارات ایشان و امثال این عزیزان که الان در کسوت روحانی هستند، این است که اینقدر دقیق با آگاهی، چه در همان زمان که خیلی جوان بودند و چه الان، دشمن را خوب شناختند و موقعیت را از جهت زمان و مکان خوب تشخیص دادند و آمدند با پوشیدن لباس بسیجی در مقابل دشمن صف آرایی کردند. در صورتی که نه اجباری بود و نه وظیفهای داشتند.
اما بر اساس تکلیفی که برای خودشان قائل بودند، و احساس کردند که در آن مقطع دفاع مقدس کشور در وضعیت بسیار خطرناکی قرار گرفته و دشمن آمده حدود 20 هزار کیلومتر از کشورمان را اشغال کرده و اگر مانند جناب پناهیان واقعا حضور پیدا نمیکردند باید بگوییم یک ننگ دیگری بر تاریخ ما ثبت میشد، یعنی حتماً دشمن یک قسمت عمدۀ دیگری از کشور ما را نگه میداشت و پس هم نمیداد و مدعی پیشرفت برای بقیۀ کشور بود.
اما ایشان حضور پیدا کردند و حضورشان هم بسیار مؤثر و فعال بود، در زمانی که نیاز بود، اسلحه به دست میگرفتند و در کنار نیروهای رزمی گردانها میجنگیدند و در زمانی که کار تبلیغاتی باید انجام میدادند کار تبلیغاتی در لشکر انجام میدادند و چون آن روحیۀ معنوی و روحانی ایشان حاکم بر فکر ایشان بود، این بود که در آن مقطع ایشان مسئولیت تبلیغات و کارهای فرهنگی لشکر را به عهده داشتند و کمک میکردند و واقعاً حضور ایشان در آن مقطع از زمان اثرات بسیار بسیار خوبی در بین نیروهای رزمنده هم از نظر فرهنگی و هم از نظر رزمی داشت.
به این خاطر که وقتی طلبهای در زمانی که لازم بود کار فرهنگی میکرد و در زمانی که نیاز بود در کنار رزمندهها اسلحه به دست میگرفت و میجنگید. این خودش نشان از یک عمق فکری بسیار آگاهانهای بود و ما از ایشان و امثال این عزیزان که در آن مقطع از زمان آمدند و باعث افتخار و سربلندی برای اسلام عزیز و ملت بزرگ ایران و کشور عزیزمان شدند به نوبۀ خودم تقدیر و تشکر میکنم.
لبنان-پایگاه جنتا-سال 61- از سمت راست: شهید سید عباس موسوی فرمانده حزب الله لبنان، علیرضا پناهیان، یکی از شهدای حزب الله لبنان
شما در مورد این حضورشان در اوایل در واقع اعزام لشکر 27 لبنان هم اطلاع دارید؟
من خودم هم قرار بود بروم، اما نتوانستم بروم، ولی بچههایی که رفته بودند این موضوع را تأیید میکنند که ایشان همانجوری که در لشکر حضور داشتند در جبهههای حق علیه باطل، در زمانی هم که تیپ محمد رسولالله(ص) برای مقابله با رژیم اشغالگر قدس به سوریه رفته بود، همراه همان عزیزان عازم سوریه و لبنان شده بودند.
من فقط یک موضوعی را بگویم، آنهایی که به اصطلاح میآیند شک و شبهه میاندازند باید بگوییم که خودشان در اصل آدمهای ضعیف، ناتوان و سستی بودند که میآیند شک و شبهه میاندازند تا این خدمات خداپسندانه را زیر سؤال ببرند، واقعاً باید بگویم یک فکری به حال خودشان بکنند و این جریانهایی که قدم به سوی جبههها برنداشتند و حالا میخواهند اینچنین عزیزانی را زیر سؤال ببرند، باید بگویم که واقعاً جوابگوی همۀ مردم و خدای بزرگ باید باشند بهخاطر اینکه میآیند تهمت میزنند به چنین انسانهایی که بالاخره از همان نوجوانی خدمت کردن و ایستادگی در مقابل دشمن را برای خودشان واجب میدانستند و دیدیم که آنچنان ایستادگی کردند و مقاومت کردند که دشمن را از این سرزمین بیرون کردند و الان هم اگر این حرفهای ناروا را میزنند به این خاطر است که اینها علاقمند هستند که استکبار جهانی بر این کشور حاکم شود اما کور خواندند. تا چنین انسانهایی مانند آقای پناهیان هستند، اینها باید این تفکرشان را به گور ببرند که ببینند چنین موضوعی بخواهد اتفاق بیافتد.
خاطرۀ پناهیان از بچههای حزب الله لبنان و حاج احمد متوسلیان
شاید به بهانه جوسازیهای اخیر، بیان یکی از خاطرات حجت الاسلام پناهیان در سفر چند سال پیش خود با جمعی از اهالی هنر به لبنان که بخشی از این خاطرات در سایت مشرق منتشر شده بود، خالی از لطف نباشد.
حجتالاسلام علیرضا پناهیان در این سفر دو هفتهای این جمع را همراهی میکند. ایشان این سفر را کارگاهی علمی و عملی برای توجه هنرمندان به حماسه در این سرزمین حماسی عنوان میکردند ...
مارون الرأس یکی از مرزهای مهم لبنان با فلسطین اشغالی است. کمی آن طرفتر بلندیهای جولان و مرز سوریه نیز هست. این نقطۀ مرزی به دلیل آنکه بر بالای یک تپۀ عریض واقع شده کاملاً بر فلسطین اشغالی اشراف دارد. حدود یک کیلومتر جلوتر از ما در آن پایین، خط مرز با سیم خاردار مشخص شده است و یک جاده آسفالته حد فاصل آن است.
.... ظهر که میشود خانوادههای لبنانی ناهارشان را میآورند تا در آلاچیقها بخورند. بچهها نیز در یکی از آلاچیقها مینشینند و یک سرود عربی را از روی کاغذ جمعخوانی میکنند. شعر این سرود را آقای پناهیان در سال 1361 سروده است، که به کشف یکی از بچهها از نوتبوک حاج آقا، حالا تکثیر شده و در دسترس دوستان است:
أیها الناس إلتزموا بالجهاد / أن تکونوا موقِنین بالمَعاد
یا خمینی إنّنا جُنودکَ / نَسمَعُ و نَعملُ بأمرکَ
یکی از همراهان لبنانی وقتی سرود را شنید گفت این سرود خیلی قدیمی است. فیلمبردار دوربین را روشن کرد. مرد میگفت: به نظرم 25 سال قبل این سرود را خیلی زیاد میشنیدم، روح حماسی دارد. کمکم بچهها برای او فاش کردند که حاج آقا پناهیان در سال 1361 در وقتی که به اتفاق حاج احمد متوسلیان به اینجا آمده بودند این شعر را سروده است.
حاج آقا میگفت: ما برای نبرد با اسرائیل به لبنان آمده بودیم ولی بعد از حضور ما در لبنان حضرت امام فرمان داد که «راه قدس از کربلا میگذرد» و ایرانیها در نبرد مستقیما درگیر نشوند و لازم است خود نیروهای لبنانی در برابر اسرائیل مقاومت کنند. به همین دلیل هستۀ حزب الله لبنان شکل گرفت.
حاجآقا پناهیان از آن عکس معروف حاج احمد میگفت که با انگشت به افق اشاره کرده است. گفت: حاج احمد در آن لحظه داشت به ما میگفت که «در هر کجای عالم ندای مظلومیت مسلمانی به گوش برسد ما آن منطقه را از لوث وجود کفار پاک خواهین کرد». من آن موقع به عنوان یک بسیجی در میان مجموعۀ نیروها مقابل ایشان نشسته بودم.
منبع: رجا