شهدای ایران shohadayeiran.com

به محضی که فرد از مرگ عزیزش آگاه می‌شود فرآیند سوگواری به شکلی درونی آغاز می‌شود. اما تاخیر در سوگواری می‌تواند پیامدهای روانی بسیاری داشته باشد.
شهدای ایران: رویارویی با مرگ یک عزیز یا تحمل فقدان او به هر دلیلی که باشد از سخت‌ترین کارها برای یک انسان است، حالا همین وداع سخت با محدودیت‌های پیش آمده به واسطه فراگیری ویروس کرونا سخت‌تر هم شده است. مدتی پیش‌سخنگوی وزارت بهداشت هم در لابه‌لای تکرار آمارهای روزانه مبتلایان و متوفیان ویروس کرونا به مساله «سوگ ابراز نشده» اشاره کرد و هشدار داد که باید به مهارت‌های روانشناختی مجهز شویم تا بتوانیم بار روانی حاصل از سوگ عزیزانمان را تخلیه کنیم.

مورد اشاره او همان تکمیل پروسه سوگواری است، این‌که حالا با توجه به اعمال پروتکل‌های بهداشتی سوگواری معمول برای خانواده‎‌ها امکان‌پذیر نیست و همین می‌تواند در آینده نه چندان دور باعث پیامدهای روانی بسیاری برای بازماندگان باشد. تجربه نشان می‌دهد وقتی سوگواری به هر دلیلی ناتمام می‌ماند، این ماتم فیصله نیافته با گذشت زمان پیچیده‌تر می‌شود و به‌ندرت پیش می‌آید که فرد بار دیگر در شرایطی قرار گیرد که بتواند آزادانه، برخوردار از مصونیت‌ها و معافیت‌هایی که جامعه برای سوگواران قائل می‌شود هر اندازه میل دارد مویه کند. سوگواری نه فقط یک سنت یا یک عادت معمول که رفتار فردی و جمعی ضروری برای سازگاری با فقدان است.

سوگواری مناسب به بازماندگان کمک می‌کند با سیر طبیعی از بحران فقدان گذر کنند و به تدریج بدون آسیب یا اختلال روانی به زندگی معمول بازگردند. حالا بخشی از این روند معمول مختل شده است، خانواده‌هایی که با مرگ عزیزانشان رو به رو شده‌اند و اجازه اجرای بخشی از این سوگواری را ندارند چه باید کنند؟ روند مورد اشاره روان‌شناسان در تکمیل پروسه سوگ چه پیامدهای روانی برای آنها به همراه خواهد داشت و اصلا فراوانی یک گونه مرگ مثل ابتلا به ویروس کرونا می‌تواند خود بخشی از روند سوگواری را تسهیل کند؟

سوگ یک واکنش هیجانی است که به صورت احساس غم و حسرت شدید تجربه می‌شود و به طور طبیعی در پاسخ به از دست دادن چیزی یا کسی که به آن دلبستگی داریم رخ می‌دهد. افراد مختلف هم واکنش‌های متفاوتی را در سوگ از خود نشان می‌دهند. واکنش برخی از افراد بسیار شدید است و دچار «سوگ یا سوگواری پیچیده» و بیمارگون هستند و افرادی هم در این میان روند طبیعی سوگواری را طی می‌کنند. به فرآیندی که فرد تجربه می‌کند در مواجهه با فقدان یکی از عزیزانش فرآیند سوگواری اطلاق می‌شود. همین اطلاق فرآیند به این دوره نشان از آن دارد که این روند یک آغاز و پایانی دارد. آیین‌های سوگواری در هر دین و مذهب و کشوری کمک می‌کند به تسهیل پذیرش فقدان در فرآیند سوگواری. حالا باید چه اقداماتی صورت بگیرد تا جایگزینی باشد برای آیینی که قرار بوده است روند سوگ را تسهیل کند؟ 

 آیا سوگواری لازم است؟ 
افراد در مواجهه با مرگ عزیزانشان چند مرحله را پیش رو دارند و می‌گذرانند. در گام اول فرد ماتم‌دیده ممکن است دچار انکار شود. این‌که فقدان عزیزش را انکار می‌کند چون باور این مساله برای او سخت است. البته که این یک مکانیسم طبیعی است برای جلوگیری از فروپاشی روانی آن فرد. مرحله دوم در این فرآیند «اشتیاق» نام دارد. در این مرحله یک آرزوی درونی در فرد شکل می‌گیرد مبنی بر این‌که فرد از دست داده را دوباره داشته باشد. مرحله سوم «خشم» است. در این مرحله وقتی فرد متوجه می‌شود که نمی‌تواند با درد فقدان عزیزش کنار بیاید و امکان بازگشتی هم نیست دچار هیجاناتی ازجمله خشمگینی می‌شود. این خشم می‌تواند حتی متوجه فرد از دست رفته باشد و البته که در بسیاری از مواقع سمت و سوی این خشم به اطرافیان و حتی کادر درمانی بیمارستان‌ها معطوف می‌شود. مرحله چهارم در این فرآیند «افسردگی» است.

بسیاری از افراد به دلیل از دست رفتن عزیزانشان دچار احساس تنهایی می‌شوند یا نگران مراقبت از بازماندگان هستند و هراسی از آینده دارند و احساس امنیت پیشین را ندارند. مرحله پایانی این فرآیند «پذیرش» است. این فرآیند اگر به صورت طبیعی طی بشود فرد می‌تواند به زندگی عادی خودش بازگردد. انتظار بسیاری از روان‌شناسان از طی معمول این فرآیند شش ماه است. اما اگر سوگواری پیچیده شود می‌تواند پیامدهای دیگری هم برای آنها به همراه داشته باشد. البته که این افراد نشانه‌هایی از خود بروز می‌دهند. درگیری دائمی و ذهنی با فرد از دست رفته، افزایش کابوس‌های شبانه و اختلال در خواب و عدم تعهد سابق در مسوولیت‌های فردی می‌تواند از نشانه‌های مهم پیچیده شدن فرآیند سوگواری باشد.

 بلای کرونا روی سر سوگواران
اجرای محدودیت برای اجرای معمول مراسم سوگواری چه بخش‌هایی از فرآیند اشاره شده در سوگواری را مختل می‌کند؟ این سوالی است که از فرهاد شیبانی روان‌شناس می‌پرسیم. این‌که عدم اجرای معمول سوگواری یا وداع آیینی جامعه ایرانی با فقدان عزیزانشان و بدتر از آن نپذیرفتن حضوری افرادی که به نوعی می‌توانند تسلی خاطر بازماندگان باشند چه بخش‌هایی از فرآیند طبیعی سوگواری را نشانه رفته است، این روانشناس معتقد است: «آیین‌های سنتی برای سوگواری در جامعه ایرانی می‌تواند در همه فرآیند سوگواری کمک‌کننده باشد هر چند مهم‌ترین نقش این مراسم در مرحله پایانی این فرآیند یعنی پذیرش است.»

حالا بازماندگانی که به شدت محتاج حضور بستگان‌شان برای گذر از این داغ و شوک هستند، باید در یک عزاداری خاموش و سرد، عزیز از دست رفته‌شان را غریبانه راهی سفر ابدی کنند و این اتفاق تلخی است هر چند بسیاری از روان‌شناسان راهکارهایی برای جایگزینی این موارد دارند. همان جایگزین‌هایی که کیانوش جهانپور، سخنگوی وزارت بهداشت و درمان از آن به عنوان مهارت‌های روانشناختی یاد می‌کند.

 سوگ در زمانه کرونا
یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های مسوولین و نهادها عدم برگزاری مراسم عمومی در مساجد یا آرامستان‌ها عنوان شده است. فرهاد شیبانی اما بر این باور است که می‌تواند راهکارهایی را برای جایگزینی برگزاری مراسم در مساجد در پیش گرفت. او به جام‌جم می‌گوید: «در مرحله اول خانواده‌ها تمرین کنند تا درباره این موضوع با فرد داغدیده حرف بزنند. حرف‌هایی که می‌تواند باعث بروز احساسات فرد داغدیده شود، احساساتی که می‌تواند غمگنانه و نامیدانه هم باشد. توصیه من این است که حتی خانواده‌ها در عدم برگزاری مراسم یادبود معمول با تماس با نزدیکانشان اعلام کنند که پس از گذر از این روزها مراسم شایسته‌ای برای یادبود عزیزشان برگزار خواهند کرد.

حتی اعلام عمومی مرگ آن فرد به روش معمول پیشین یعنی الصاق اعلامیه فوت در محل و دیگر نقاط می‌تواند برای تسهیل فرآیند سوگواری کمک کننده باشد.» مورد اشاره این روانشناس به نوعی شبیه‌سازی مراسم معمول سوگواری گذشته است. این‌که وقتی از رفتن به آرامستان و برگزاری مراسم در مسجد منع شده‌ایم می‌توانیم بخشی از این وقایع را به نوعی شبیه‌سازی کنیم البته با رعایت جزئیات. مصداق این جزئیات در حرف‌های فرهاد شیبانی جایی است که می‌گوید: «برای تسلیت و همدردی به شکل تلفنی هم باید ساعت مشخصی تعیین کرد. درست مثل ساعت برگزاری مراسم یادبود فرد در مسجد. همین جزئیات به درک درست این همدردی‌ها کمک می‌کند.» 

 پیامدهای روانی سوگ ابراز نشده
 سوگواری یک مرحله است و نه یک موقعیت و احتمالا همین است که نمی‌توان فرآیند سوگواری را به تاخیر انداخت. به محضی که فرد از مرگ عزیزش آگاه می‌شود فرآیند سوگواری به شکلی درونی آغاز می‌شود. اما تاخیر در سوگواری می‌تواند پیامدهای روانی بسیاری داشته باشد. به باور فرهاد شیبانی معمول‌ترین این پیامدها در شکل افسردگی شدید عیان می‌شود. افرادی که به هر دلیلی نتوانسته‌اند سوگ سالمی را در غم از دست دادن عزیزشان تجربه کنند، غالبا در تمام طول روز به فرد متوفی فکر می‌کنند. از این رو، پیوسته باری از اندوه و غم را با خود به دوش می‌کشند و در نتیجه، برای پیوستن به فرد از دست رفته یا برای رهایی از این اندوه جانکاه، مدام برای خودشان آرزوی مرگ می‌کنند. گاهی خودشان را سرزنش می‌کنند و به احساساتی مثل خشم، غم و عذاب وجدان دچار می‌شوند.

فردی که در سوگ ناتمام مانده است، در مسوولیت‌های فردی خودش هم دچار اختلال می‌شود. فارغ از هراس همیشگی از آینده و نگرانی از داشتن امنیت باز هم به دلیل عدم پذیرشی که نسبت به زندگی دارد، دوست ندارد که هیچگونه مسوولیت جدیدی را در زندگی بپذیرد و در این میان انگیزه‌ای هم برای دغدغه‌های تازه نخواهد داشت. 

التیام درد مشترک
در یک بازه زمانی کوتاه به واسطه فراگیری ویروس کرونا شاهد مرگ تعداد بسیاری از نزدیکانمان بودیم. اتفاقی که پیش از این نه‌تنها برای مردم ایران که برای جامعه جهانی هم بی‌سابقه بوده است. سوال اینجاست که آیا فراگیری یک مصیبت می‌توند به تحمل بهتر آن در فرآیند سوگواری کمک کند؟ این‌که خانواده بازمانده‌ها شاهد شباهت سوگ تعداد بسیار زیادی از افراد در جامعه پیرامونشان هستند کمکی در تسکین داغ این افراد دارد؟ فرهاد شیبانی به جام‌جم می‌گوید: «تسهیل فرآیند سوگواری به چند متغیر نیاز دارد. یکی نوع تعامل بازماندگان با فرد درگذشته، دوم ویژگی‌های شخصی بازماندگان و دیگر این‌که آیا افراد سهمی در این اتفاق داشتند یا خیر. در این مورد که افراد تقصیری در مرگ عزیزشان نداشتند و فراوانی بسیاری هم داشته است بازماندگان می‌توانند در مرحله پذیرش فرآیند سوگواری حس همذات‌پنداری و همدردی بیشتری داشته باشند و همین نکته به پذیرش این افراد در سوگواری کمک خواهد کرد.»



نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار