سیّدمصطفی کاشانی معروف به «میرعزا» که به دعوت ناصرالدّین شاه از کاشان به تهران آمد و در اجرا و سرودن مجالس تعزیه، با دستاندرکاران تکیهی دولت همکاری کرد.
شهدای ایران: مجموعه پنج جلدی «رستاخیز عام» شامل پنج مجلس تعزیه است که مجلس عاشورا، شهادت حضرت ابالفضل(ع)، شهادت حضرت علی اکبر(ع)، شهادت پسران امامحسن(ع) و شهادت حر بن یزید ریاحی 5 تعزیه این مجموعه را تشکیل می دهند.
در بخشی از مقدمه این کتاب به قلم مسلم نادعلیزاده ـ تعزیهپژوه و مؤلف کتاب «شبیه از نگاه فقیه» ـ میخوانیم:
تعزیه یا شبیهخوانی، هنری است آیینی و رسانهای است بومی در خدمت فرهنگ و مذهب ما که علیرغم تلاشهای صورتگرفته، هنوز جوانبِ مختلفِ آن به صورت جدّی بررسی نشده است. زبان تعزیه، شعر است و شعر، زبان فرهنگیِ ماست.
ایرانیان ـ چه کوچک و چه بزرگ ـ با زبان شعر مأنوساند. کودکان، اشعار و ترانههای فراوانی را در ذهن دارند که از زبان مادران خویش و اطرافیان، شنیده و آموختهاند. برخی بازیهای کودکان همراه با اشعار و ترانههای فولکلور (عامیانه) است. علاقه به شعر و ادبیّات، مختص به کودکان نیست. مردان و زنان کهنسال، غزلها و ابیاتی را در حافظه دارند که آنها را هم در جمع دیگران میخوانند و لذّت میبرند و هم در خلوتهای خویش زمزمه میکنند. مُبدعان و آفرینندگان تعزیه نیز از آغاز، چنین زبانی را به خدمت هنر خویش و پیامهای متعالیِ مذهب درآوردند. گسترش شبیهخوانی در عصر قاجار و توجّهِ حکومت به این هنرِ مردمی سبب شد که در گوشه و کنار ایران، شاعران بسیاری به سرودن مدایح و مراثیِ اهلبیت(ع) و اشعار مجالس تعزیه روی بیاورند. سرودههای این اشخاص، گاه در روستا و شهری کوچک ماندگار میشد و گاه سینه به سینه و دفتر به دفتر از روستا به روستا و از شهری به شهر دیگر گسترش مییافت. این مسأله موجب گردید تا زمینههای مختلفی از تعزیه در جایجای ایران پدید آید. متأسّفانه تا امروز، هیچ پژوهش جامعی برای شناخت و دستهبندیِ این زمینهها صورت نگرفته است.
طبیعی است که نسخههای متعدّد تعزیه از لحاظ قوّت ادبی و استحکام شعری در یک سطح و درجه نیستند. برخی مجالس که سرودهی شاعرانی نامدار همچون شهاب اصفهانی و رضوانی و فرزندان یغمای جندقی است، اشعاری پخته و مستحکم دارند و برخی دیگر، حاویِ ابیاتی سُست و ضعیفاند. سرایندهی بسیاری از مجالس تعزیه مشخّص نیست و علّتِ این مسأله، یا بیعلاقگیِ سرایندگان به آوردنِ نام خویش در پایان مجالس بوده و یا تعدّد نسخههای دستنویس و تغییرات فراوان در نُسَخ، سبب فراموشیِ نام نخستین سرایندهی اثر شده است. شبیهخوانان در هر شهر و روستا، مطابق سلایق و نیاز مردم منطقه، تغییراتی در اشعار تعزیه پدید میآوردهاند. در عین حال، نام برخی سرایندگان تعزیه در تواریخ و کتب، ذکر شده است که از آن جملهاند:
- میرزا نصرالله اصفهانی متخلّص به «شهاب» که به سفارش امیرکبیر، دوازده مجلس تعزیه سرود و طبق برخی نقلها پس از مدّتی، تعداد مجالس وی به شصت مجلس رسید.
- سیّدمصطفی کاشانی معروف به «میرعزا» که به دعوت ناصرالدّین شاه از کاشان به تهران آمد و در اجرا و سرودن مجالس تعزیه، با دستاندرکاران تکیهی دولت همکاری کرد. ادّعا شده است که وی بیش از سیصد مجلس تعزیه سروده است که بعید به نظر میرسد. جدا از اینکه مجالس به جای مانده از میرعزا، به این تعداد نمیباشد، باید اضافه کرد که برخی از این مجالس، گوشهاند نه مجلس کامل و همچنین برخی از مجالس منسوب به میرعزا، سرودهی سیّد کاظم میر غم (فرزند او) و یا میر ماتم (برادرش) میباشد. به طور کلّی، ذوق و قریحهی این سه تن، بسیار بوده است ولی اشعار ایشان از قوّت و استحکام برخوردار نیست.
- رضوانی که نام وی در پایان برخی اشعار تعزیه به عنوان تخلّص آمده است. وی از اهالی مازندران یا اصفهان بوده است.
- یغمای جندقی که البتّه به طور حتم نمیتوان وی را از سرایندگان تعزیه برشمرد، هرچند تأثیر فراوان اشعار وی را نیز در تعزیههای زمینهی خور و جندق نمیتوان انکار کرد.
- میرزا ابراهیم دستان، میرزا احمد صفایی و میرزا اسماعیل هنر، فرزندان یغمای جندقی که در برخی منابع از آنان به عنوان سرایندگان تعزیه نام برده شده است.
تعزیههایی که در این مجلّدات تحت عنوان «این رستخیز عام» منتشر میشود، مجالسی است که بیش از یکصد سال است در شهرستان دامغان و روستاهای اطرافِ آن اجرا میشود. به نظر میرسد که اشعار غنی و پُر محتوای این مجالس که بر خلاف نسخههای تعزیهای که تا کنون منتشر شده، از استحکام و ارزش ادبیِ بیشتری برخوردار است، ترکیب و گزینشی از اشعار زمینههای مختلف باشد که تعزیهخوانان صاحب ذوقِ آن منطقه به صورتی هنرمندانه از آنها بهره گرفتهاند.
در این میان و از حدود چهل سال پیش، استاد غلامعلی نادعلیزاده فرزند مرحوم ملّا رمضان نادعلیزاده، به تصحیح و اصلاح نُسَخ تعزیه از حیث ادبی و روایی پرداخت و ضمن حذف برخی صحنههای موهن و ابیات سُست و ضعیف، ابیاتی جدید و گوشههایی تاریخی بر آنها افزود. قوّت ادبی، مطالعات فراوان تاریخی و دینی، شناخت نغمات و آواهای موسیقی، آگاهی به فنون نمایشنامهنویسی و تعزیهسرایی، تربیتشدن در خاندان تعزیه و تلمّذ در محضر بزرگان تعزیه و ... سبب شده است که نسخههای اصلاحشده به دست ایشان، از برجستگیهای خاصّی برخوردار شوند. در این نسخههای اصلاحشده، اثری از ابیات سُست و مبتلا به اختلالات فنّی (در وزن و قافیه) یافت نمیشود و یا تعداد آنها در حدّ اقلّ ممکن است. اجرای نُسَخ یادشده در سالهای اخیر، تحسین اهالیِ فرهنگ، ادب و هنر را برانگیخته و اندیشمندان، علما و صاحبنظران فراوانی را به تماشای هنر تعزیه مشتاق کرده است.
در بخشی از مقدمه این کتاب به قلم مسلم نادعلیزاده ـ تعزیهپژوه و مؤلف کتاب «شبیه از نگاه فقیه» ـ میخوانیم:
تعزیه یا شبیهخوانی، هنری است آیینی و رسانهای است بومی در خدمت فرهنگ و مذهب ما که علیرغم تلاشهای صورتگرفته، هنوز جوانبِ مختلفِ آن به صورت جدّی بررسی نشده است. زبان تعزیه، شعر است و شعر، زبان فرهنگیِ ماست.
ایرانیان ـ چه کوچک و چه بزرگ ـ با زبان شعر مأنوساند. کودکان، اشعار و ترانههای فراوانی را در ذهن دارند که از زبان مادران خویش و اطرافیان، شنیده و آموختهاند. برخی بازیهای کودکان همراه با اشعار و ترانههای فولکلور (عامیانه) است. علاقه به شعر و ادبیّات، مختص به کودکان نیست. مردان و زنان کهنسال، غزلها و ابیاتی را در حافظه دارند که آنها را هم در جمع دیگران میخوانند و لذّت میبرند و هم در خلوتهای خویش زمزمه میکنند. مُبدعان و آفرینندگان تعزیه نیز از آغاز، چنین زبانی را به خدمت هنر خویش و پیامهای متعالیِ مذهب درآوردند. گسترش شبیهخوانی در عصر قاجار و توجّهِ حکومت به این هنرِ مردمی سبب شد که در گوشه و کنار ایران، شاعران بسیاری به سرودن مدایح و مراثیِ اهلبیت(ع) و اشعار مجالس تعزیه روی بیاورند. سرودههای این اشخاص، گاه در روستا و شهری کوچک ماندگار میشد و گاه سینه به سینه و دفتر به دفتر از روستا به روستا و از شهری به شهر دیگر گسترش مییافت. این مسأله موجب گردید تا زمینههای مختلفی از تعزیه در جایجای ایران پدید آید. متأسّفانه تا امروز، هیچ پژوهش جامعی برای شناخت و دستهبندیِ این زمینهها صورت نگرفته است.
طبیعی است که نسخههای متعدّد تعزیه از لحاظ قوّت ادبی و استحکام شعری در یک سطح و درجه نیستند. برخی مجالس که سرودهی شاعرانی نامدار همچون شهاب اصفهانی و رضوانی و فرزندان یغمای جندقی است، اشعاری پخته و مستحکم دارند و برخی دیگر، حاویِ ابیاتی سُست و ضعیفاند. سرایندهی بسیاری از مجالس تعزیه مشخّص نیست و علّتِ این مسأله، یا بیعلاقگیِ سرایندگان به آوردنِ نام خویش در پایان مجالس بوده و یا تعدّد نسخههای دستنویس و تغییرات فراوان در نُسَخ، سبب فراموشیِ نام نخستین سرایندهی اثر شده است. شبیهخوانان در هر شهر و روستا، مطابق سلایق و نیاز مردم منطقه، تغییراتی در اشعار تعزیه پدید میآوردهاند. در عین حال، نام برخی سرایندگان تعزیه در تواریخ و کتب، ذکر شده است که از آن جملهاند:
- میرزا نصرالله اصفهانی متخلّص به «شهاب» که به سفارش امیرکبیر، دوازده مجلس تعزیه سرود و طبق برخی نقلها پس از مدّتی، تعداد مجالس وی به شصت مجلس رسید.
- سیّدمصطفی کاشانی معروف به «میرعزا» که به دعوت ناصرالدّین شاه از کاشان به تهران آمد و در اجرا و سرودن مجالس تعزیه، با دستاندرکاران تکیهی دولت همکاری کرد. ادّعا شده است که وی بیش از سیصد مجلس تعزیه سروده است که بعید به نظر میرسد. جدا از اینکه مجالس به جای مانده از میرعزا، به این تعداد نمیباشد، باید اضافه کرد که برخی از این مجالس، گوشهاند نه مجلس کامل و همچنین برخی از مجالس منسوب به میرعزا، سرودهی سیّد کاظم میر غم (فرزند او) و یا میر ماتم (برادرش) میباشد. به طور کلّی، ذوق و قریحهی این سه تن، بسیار بوده است ولی اشعار ایشان از قوّت و استحکام برخوردار نیست.
- رضوانی که نام وی در پایان برخی اشعار تعزیه به عنوان تخلّص آمده است. وی از اهالی مازندران یا اصفهان بوده است.
- یغمای جندقی که البتّه به طور حتم نمیتوان وی را از سرایندگان تعزیه برشمرد، هرچند تأثیر فراوان اشعار وی را نیز در تعزیههای زمینهی خور و جندق نمیتوان انکار کرد.
- میرزا ابراهیم دستان، میرزا احمد صفایی و میرزا اسماعیل هنر، فرزندان یغمای جندقی که در برخی منابع از آنان به عنوان سرایندگان تعزیه نام برده شده است.
تعزیههایی که در این مجلّدات تحت عنوان «این رستخیز عام» منتشر میشود، مجالسی است که بیش از یکصد سال است در شهرستان دامغان و روستاهای اطرافِ آن اجرا میشود. به نظر میرسد که اشعار غنی و پُر محتوای این مجالس که بر خلاف نسخههای تعزیهای که تا کنون منتشر شده، از استحکام و ارزش ادبیِ بیشتری برخوردار است، ترکیب و گزینشی از اشعار زمینههای مختلف باشد که تعزیهخوانان صاحب ذوقِ آن منطقه به صورتی هنرمندانه از آنها بهره گرفتهاند.
در این میان و از حدود چهل سال پیش، استاد غلامعلی نادعلیزاده فرزند مرحوم ملّا رمضان نادعلیزاده، به تصحیح و اصلاح نُسَخ تعزیه از حیث ادبی و روایی پرداخت و ضمن حذف برخی صحنههای موهن و ابیات سُست و ضعیف، ابیاتی جدید و گوشههایی تاریخی بر آنها افزود. قوّت ادبی، مطالعات فراوان تاریخی و دینی، شناخت نغمات و آواهای موسیقی، آگاهی به فنون نمایشنامهنویسی و تعزیهسرایی، تربیتشدن در خاندان تعزیه و تلمّذ در محضر بزرگان تعزیه و ... سبب شده است که نسخههای اصلاحشده به دست ایشان، از برجستگیهای خاصّی برخوردار شوند. در این نسخههای اصلاحشده، اثری از ابیات سُست و مبتلا به اختلالات فنّی (در وزن و قافیه) یافت نمیشود و یا تعداد آنها در حدّ اقلّ ممکن است. اجرای نُسَخ یادشده در سالهای اخیر، تحسین اهالیِ فرهنگ، ادب و هنر را برانگیخته و اندیشمندان، علما و صاحبنظران فراوانی را به تماشای هنر تعزیه مشتاق کرده است.
بنده با اشعار آقای نادعلی زاده آشنایی ندارم اما امیرحسین کریمی علویجه هم در زمینه سرودن نسخه های تعزیه توانمند می باشند که مجالس بسیار زیبایی سروده اند
با تشکر