آیدین سیار در روزنامه قانون با نگاهی طنز روایت وزیر نفت از گریه حسن روحانی نگاه می‌کند.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ بیژن زنگنه از قول رئیس جمهور گفت: یکی از وزیران پیشین آمد پیش من و به من گفت که من رفتم امارات و با خواهش یک مقدار پول از آنها گرفتم و آوردم ایران. آقای روحانی گفتند ایشان وقتی که رفتند من نشستم و گریه کردم که کشور ما به کجا رسیده که وزیر ما باید برود و از یک شیخ اماراتی خواهش کند که چهار قران پول به ما بدهد برای امور جاری کشور. این عزت ماست؟
این خاطره را که آقای زنگنه تعریف کرد چند ساعت بعد وزیر و مدیر و رئیس خودشان را با سرعت به ما رساندند تا آنها هم حرف هایی که رئیس جمهور بهشان زده فاش کنند.
وزیر امور خارجه از قول رئیس جمهور گفت: یکی از وزیران پیشین آمد پیش من و به من گفت «دولت قبلی شب ها می نشست پشت لپ تاپ و به آمریکا وب می داد ولی آمریکا اکسپت نمی کرد. چند بار هم شارژ ایرانسل فرستاد ولی آمریکا زنگ نزد.» ایشان وقتی رفتند من نشستم و گریه کردم که کار کشور به کجا رسیده که دولت ما باید برای آمریکا شارژ ایرانسل بخرد، در حالی که وقتی ما در نیویورک بودیم همه کشورها سر کوچه سازمان ملل می‌ایستادند که به ما شماره بدهند.
وزیر اقتصاد از قول رئیس جمهور گفت: روزی در دفترم نشسته بودم که یکی از وزرای پیشین آمد و بدون سلام و احوالپرسی شروع کرد به گشتن کمدها و کشوها. پرسیدم چه می خواهی؟ گفت یک سماور زرین از طرف رئیس جمهور وقت کومور به آقای احمدی نژاد اهدا شده بود، دنبال آن می گردم. گفتم: آن را فکر می کردیم آشغال است انداختیمش دور. وزیر با عصبانیت گفت: چرا انداختید؟ آقای احمدی نژاد دو ماه یارانه مردم را از جیب داده. الان دستش تنگ است و سماور را می خواهد. دیدم خیلی آشفته است گفتم: من یک شیر سماور نقره دارم، اگر به کارتان می آید تقدیم کنم. بی‌توجه به حرف من رفت و در را محکم کوبید. به شیر سماور که در دستم بود نگاه کردم و درد را (درد نداری را) با تمام وجود حس کردم و برای مظلومیت آقای احمدی نژاد گریستم.
وزیر صنعت، معدن و تجارت از قول رئیس جمهور گفت: روزی یکی از مسئولان سابق پیش من آمد و گفت ما در دولت گذشته در زمینه واردات فرش ایرانی از چین به خودکفایی رسیده بودیم. همچنین به دلیل درخواست‌های مکرر مردم هزاران دم مارمولک به کشور وارد شد. این را که گفت یک مارمولک نقص عضو آمد روی میزم و گفت: آقای رئیس جمهور شما فضای جامعه را تغییر دهید، ما خودمان پررو می شویم و دم در می آوریم. با بغض گفتم: نمی شود. اولویت با سیاست خارجی و اقتصاد است! بعد با مارمولک نشستیم و یک دل سیر با هم گریه کردیم.
مشاور رسانه ای رئیس جمهور از قول رئیس جمهور گفت: یکی از کارشناسان امر رسانه آمد پیش من و گفت: 60 درصد مردم مخاطب ماهواره هستند و 75 درصد مردم تماشای پلنگ صورتی را به اخبار شبانگاهی ترجیح می دهند. خواستم جامه بدرم و سر به بیابان بگذارم که صلاح ندانستم و به گریه اکتفا کردم و گفتم: این است عزت ما؟ در این لحظه آقای ضرغامی از در وارد شد و گفت: جانم؟ من را صدا کردید؟ کارشناس سری به نشانه تاسف تکان داد، به آقای ضرغامی اشاره کرد و گفت: فعلا که این است عزت ما!
این خاطره را که آقای زنگنه تعریف کرد چند ساعت بعد وزیر و مدیر و رئیس خودشان را با سرعت به ما رساندند تا آنها هم حرف هایی که رئیس جمهور بهشان زده فاش کنند.
وزیر امور خارجه از قول رئیس جمهور گفت: یکی از وزیران پیشین آمد پیش من و به من گفت «دولت قبلی شب ها می نشست پشت لپ تاپ و به آمریکا وب می داد ولی آمریکا اکسپت نمی کرد. چند بار هم شارژ ایرانسل فرستاد ولی آمریکا زنگ نزد.» ایشان وقتی رفتند من نشستم و گریه کردم که کار کشور به کجا رسیده که دولت ما باید برای آمریکا شارژ ایرانسل بخرد، در حالی که وقتی ما در نیویورک بودیم همه کشورها سر کوچه سازمان ملل می‌ایستادند که به ما شماره بدهند.
وزیر اقتصاد از قول رئیس جمهور گفت: روزی در دفترم نشسته بودم که یکی از وزرای پیشین آمد و بدون سلام و احوالپرسی شروع کرد به گشتن کمدها و کشوها. پرسیدم چه می خواهی؟ گفت یک سماور زرین از طرف رئیس جمهور وقت کومور به آقای احمدی نژاد اهدا شده بود، دنبال آن می گردم. گفتم: آن را فکر می کردیم آشغال است انداختیمش دور. وزیر با عصبانیت گفت: چرا انداختید؟ آقای احمدی نژاد دو ماه یارانه مردم را از جیب داده. الان دستش تنگ است و سماور را می خواهد. دیدم خیلی آشفته است گفتم: من یک شیر سماور نقره دارم، اگر به کارتان می آید تقدیم کنم. بی‌توجه به حرف من رفت و در را محکم کوبید. به شیر سماور که در دستم بود نگاه کردم و درد را (درد نداری را) با تمام وجود حس کردم و برای مظلومیت آقای احمدی نژاد گریستم.
وزیر صنعت، معدن و تجارت از قول رئیس جمهور گفت: روزی یکی از مسئولان سابق پیش من آمد و گفت ما در دولت گذشته در زمینه واردات فرش ایرانی از چین به خودکفایی رسیده بودیم. همچنین به دلیل درخواست‌های مکرر مردم هزاران دم مارمولک به کشور وارد شد. این را که گفت یک مارمولک نقص عضو آمد روی میزم و گفت: آقای رئیس جمهور شما فضای جامعه را تغییر دهید، ما خودمان پررو می شویم و دم در می آوریم. با بغض گفتم: نمی شود. اولویت با سیاست خارجی و اقتصاد است! بعد با مارمولک نشستیم و یک دل سیر با هم گریه کردیم.
مشاور رسانه ای رئیس جمهور از قول رئیس جمهور گفت: یکی از کارشناسان امر رسانه آمد پیش من و گفت: 60 درصد مردم مخاطب ماهواره هستند و 75 درصد مردم تماشای پلنگ صورتی را به اخبار شبانگاهی ترجیح می دهند. خواستم جامه بدرم و سر به بیابان بگذارم که صلاح ندانستم و به گریه اکتفا کردم و گفتم: این است عزت ما؟ در این لحظه آقای ضرغامی از در وارد شد و گفت: جانم؟ من را صدا کردید؟ کارشناس سری به نشانه تاسف تکان داد، به آقای ضرغامی اشاره کرد و گفت: فعلا که این است عزت ما!
