شهدای ایران shohadayeiran.com

باید بچه من این پرتقال تلخ را بخورد و تلخی اش در دهانش بماند تا بفهمد این اشتباهی که کرده تلخ است و پدرش نمی‌تواند تلخی اش را جبران کند.
ماجرای پرتقال تلخ شهید رجایی چه بود؟به گزارش شهدای  ایران؛ برنامه «گفت‌وگوی روز» رادیو گفت‌وگو با موضوع بازخوانی سیره شهیدان رجایی و باهنر در چارچوب دولت مطلوب در گفتمان انقلاب اسلامی و با حضور دکتر محمد رحمانی نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر به روی آنتن رفت.

محمد رحمانی به شاخصه‌های مدیریتی شهید رجایی پرداخت و اظهار داشت: یکی از مهمترین ویژگی‌هایی که تقریبا همه جا ذکر شده است، مردمی بودن شهید رجایی است.

وی یادآور شد: کیومرث صابری (گل آقا) مشاور فرهنگی و مطبوعاتی شهید رجایی نقل می‌کند که هر زمان که ایشان جایی می‌رفتند ازدحام مردم را مشاهده می‌کردیم. یک بار از ایشان پرسیدم شما اذیت نمی‌شوید و ایشان گفت: «چرا اتفاقا یکبار آنقدر به دستم فشار آمد که هر لحظه فکر می‌کردم دستم از جا در بیاید» در همین زمان مطرح شد برای اینکه ایشان اذیت نشوند و آسیب نبینند برایشان محافظ بگذارند، ولی ایشان می‌گویند «بی دست می‌شود زندگی کرد، اما بدون مردم نمی‌شود.»

این نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر متذکر شد: بیان ویژگی‌های شهید رجایی تنها به عنوان سیره شخصی ایشان نیست بلکه این‌ها در رابطه با شیوه حکومت داری است یعنی اگر کسی مردمی باشد و در عین حال حاکم باشد این یک ارزش است و این مطالبه مردم است.

وی انتقادپذیری را از دیگر ویژگی‌های شخصیتی شهید رجایی بیان کرد و اظهار داشت: روزی یکی از دوستان شان وارد دفتر ایشان می‌شود و تابلویی را در بالای سر ایشان با عنوان «رجایی ارتجاعی» می‌بیند. از ایشان در خصوص این تابلو می‌پرسد که به چه معنایی است و شهید رجایی می‌گویند «روزی جمعی از معلمان در دفتر من جمع شدند و این پلاکارد را آورده بودند و من این را از آن‌ها گرفتم و قاب کردم و در بالای سرم گذاشتم».

رحمانی افزود: این کار الگویی است که چگونه با منتقد برخورد کنید. اتفاقا ایشان پیش از انقلاب هم که در زندان بوده‌اند سعی می‌کردند از همین نگاه با جریان‌های التقاطی برخورد کند و به علت رویه شان، بیشترین فشار را به ایشان آوردند.

وی به ایجاد گروه «نق» توسط شهید رجایی اشاره کرد و در خصوص آن توضیح داد: ایشان در این گروه می‌گفتند که تمام نق‌هایی را که در جامعه وجود دارد مطرح کنید. اینجا ما باید نق‌های جامعه را بشنویم حتی اگر سندیت ندارد و یا شایعه و کذب باشد، ایرادی ندارد ما باید این‌ها را بشنویم و برایشان جواب داشته باشیم.

این نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر در خصوص ساده زیستی شهید رجایی اظهار کرد: شهید رجایی، قبل از انقلاب و بعد از انقلاب تغییری نکرد. از جنوب تهران یا شهرستان‌های دور افتاده سر از برج‌های شمال تهران و لواسان در نیاورد. این برای مردم ارزش بود و هست. زندگی ایشان همان زندگی با حقوق معلمی بود.

وی ادامه داد: ایشان به عنوان مسئول جمهوری اسلامی این مسایل را بیشتر هم رعایت می‌کرد. مثلا در آن ایام نفت کوپنی بود و به همه مردم نمی‌رسید. وقتی چند نفر از دوستانشان هنگام زمستان به خانه ایشان وارد شدند دیدند خانه سرد است. ایشان به خاطر اینکه همه مردم دسترسی به نفت نداشتند سیستم گرمایشی خانه شان را قطع کرده بود و از کرسی استفاده می‌کردند.

رحمانی با تاکید بر اینکه این اقدام پوپولیستی نیست بلکه این باور داشتن به مردم است و یک دکترین مدیریتی است، گفت: اگر شما درد مردم را بفهمید می‌توانید در کنار مردم باشید و برایش راهکاری اتخاذ کنید.

وی یادآور شد: شیوه ائمه نیز به همین شکل بوده است امیرالمومنین اگر یکی از مسئولانش خانه بزرگی را داشت به او می‌فرمود: «اگر از اموال خودت این خانه را به دست آوردی اسراف است. اگر از بیت المال این خانه را تهیه کردی که خیانت کردی.» اتفاقا عین همین واژه را ما در یکی از نامه‌نگاری‌های شهید رجایی داریم.

این نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر عنوان کرد: در آن مقطع طی حکم امام، بنیاد مستضعفان در اختیار نخست وزیر به عنوان مسئول دولت بوده است. ایشان تعداد ۲۰ عدد خودرو را در اختیار یکی از مقامات ارشد قرار می‌دهد. اما بعد از مدتی این خودرو‌ها را بر نمی‌گردانند. ایشان به شدت پیگیر این ماجرا بوده است تا این خودرو‌ها که برای بیت المال است بازگردانده شوند.

وی با اشاره به وجود خط نفوذ در میان مسئولین، هراس از ترور را بهانه‌ای برای دور بودن از مردم بیان کرد و گفت: کشمیری و کلاهی عوامل نفوذ بودند. اتفاقا محافظین شهید رجایی می‌گویند ایشان در اوج وقایع امنیتی سوار بر موتور جا به جا می‌شدند بدون اینکه ترس از اتفاق خاصی را داشته باشند. اگر قرار است در بنز ضد گلوله بنشینید همیشه بهانه‌ای وجود خواهد داشت که شما را داخل آن خودرو نگه دارند.

عضو پژوهشکده چشم‌انداز آینده‌پژوهی افزود: سال هاست که مسئله امنیتی جدی در داخل کشور نداریم و اگر کسی هم داخل مردم بیاید می‌گویند این عوام فریبی است. در حالی که شما دارید یک ارزش را به ضد ارزش تبدیل می‌کنید و می‌گویید باید سیستم درست کار کند این درست است، اما این نافی این موضوع نیست که یک مسئول خودش را از مردم جدا کند.

وی با اشاره به آقا زاده‌ها عنوان کرد: پسر شهید رجایی در زمان شهادت پدر ۱۰ ساله بودند. روزی با پدرش به دفتر یکی از مسئولین رفته بود که در آنجا باغی بود که درخت پرتقال هم داشت. چند پرتقال نارس روی درخت درآمده بود. پسر ایشان یکی از پرتقال‌ها را می‌کند و، چون تلخ است آن را نمی‌خورد، اما شهید رجایی به پسرش اصرار می‌کند که، چون این پرتقال را چیده‌ای باید آن را بخوری. میزبان می‌گوید این پرتقال قابل خوردن نیست چه اصراری است.

شهید رجایی می‌فرماید باید بچه من این پرتقال تلخ را بخورد و تلخی اش در دهانش بماند تا بفهمد این اشتباهی که کرده تلخ است و پدرش نمی‌تواند تلخی اش را جبران کند.

رحمانی به خاطره دیگری از شهید رجایی در راستای مردمی بودن ایشان اشاره کرد و گفت: در مقطع جنگ ما واردکننده غلات بودیم و عن قریب بود که بحران کشور را بگیرد. در این بین سیستم حمل و نقل کشوری به اعتصاب دست زدند و گفتند ما در این شرایط غلات را جابه جا نمی‌کنیم و این درخواست‌ها را داریم. شهید رجایی فرمودند: شما بگذارید در این شرایط بحرانی سیلو‌ها پر شود و بعد درخواست هایتان را مطرح کنید، ولی آن‌ها قبول نکردند.

وی افزود: شهید رجایی پیام داد اگر بار‌ها را آوردید که هیچ و الا من فردا به صدا و سیما می‌روم و با مردم مستقیما صحبت می‌کنم و دانه به دانه عوامل این کار را معرفی می‌کنم و می‌گویم بروید و نانتان را از همین‌ها بگیرید. همان شب کامیون‌ها حرکت کردند؛ و این نکته است کسی که با مردم آنقدر راحت باشد مشکلش هم می‌تواند به راحتی حل شود.
 

منبع: دفاع پرس
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار