سالگرد شهادت دلاورمردان هشت سال خون و شهادت بهترین زمان برای مرور خاطرات آن دوران و یادآوری حماسه ای است كه با خون فرزندان این سرزمین كهن آبیاری شد تا همیشه سرافراز و سربلند بر تارك جهان بدرخشد.
سردار شهید سید محمدرضا دستواره قائم مقام فرمانده لشكر 27 محمدرسول الله (ص) از جمله سرداران هشت سال دوران ایثار و شهادت است كه در این گزارش به مناسبت روز 13 تیرماه سالگرد شهادتش به مرور زندگی او می پردازیم باشد تا با این تحفه اندك بتوانیم گوشه ای از دین خود را به شهدا ادا كنیم.
تولد و كودكی
محمدرضا دستواره به سال 1338 ه.ش در خانواده ای مذهبی و مستضعف در جنوب شهر تهران به دنیا آمد و دوران تحصیل دبستان را در مدرسه ای به نام باغ آذری گذراند سپس تا مقطع دیپلم، تحصیلات خود را با نمرات عالی به پایان رساند. ایشان در تمام طول دوران تحصیل از هوش و حافظه ای قوی برخوردار بود.
گرایش دینی و علایق مذهب
علایق مذهبی از همان كودكی در حركات و سكنات شهید دستواره به وضوح نمایان بود و هر روز افزایش می یافت. او به تلاوت قرآن و شركت در مسابقات قرائت قرآن علاقه وافری داشت. زمانی كه خود هنوز به سن تكلیف نرسیده بود اعضای خانواده را به انجام تكالیف الهی و رعایت اخلاق اسلامی توصیه می كرد و همسایگان، او را به عنوان روحانی خانواده اش می شناختند.
فعالیت های سیاسی – مذهبی
با اوج گیری انقلاب اسلامی، همراه با سیل خروشان امت مسلمان در تظاهرات و فعالیت های مردمی شركت فعال داشت و در این زمینه چند بار توسط عوامل رژیم منحوس پهلوی دستگیر شد.
سال 1357 زمانی كه در سال آخر دبیرستان درس می خواند نه تنها خود فعالانه در تظاهرات و اعتراضات عمومی علیه طاغوت شركت می كرد، بلكه دوستان همكلاسی و برادران كوچكترش را نیز به این امر ترغیب و تشویق می كرد.
زمانی كه یكی از برادرانش گفته بود شاه توپ و تانك دارد و پیروزی بر او مشكل است اظهار داشته بود كه: ما خدا را داریم.
شهید دستواره به واسطه حضور فعال و مستمری كه در صحنه های مختلف داشت توسط عوامل رژیم شناسایی و در روز 14 آبان سال 1357 در دانشگاه تهران دستگیر و روانه زندان شد، اما پس از مدتی از زندان آزاد شد.
وی به هنگام ورود حضرت امام خمینی(ره) فعالانه در مراسم استقبال از حضرت امام(ره) شركت كرد و مسئولیت امنیت قسمتی از میدان آزادی را به عهده گرفت.
پس از پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی جهت پاسداری از دستاوردهای انقلاب به جمع پاسداران كمیته انقلاب اسلامی پیوست و طی چهار ماه خدمت خود در این نهاد انقلابی، زحمات زیادی را در جهت انجام ماموریتهای مختلف و تثبیت حاكمیت انقلاب اسلامی تحمل كرد، وی سپس به خیل سپاهیان پاسدار پیوست و بلافاصله داوطلبانه طی ماموریتی عازم كردستان شد.
حضور در كردستان و مقابله با ضدانقلاب
او همراه فرماندهان عزیزی چون شهید چراغی و حاج احمد متوسلیان، زحمات زیادی را در مقابله با ضدانقلاب به جان خرید.
بعد از آزادسازی شهر مریوان در معیت متوسلیان و سایر برادران رزمنده وارد شهر مریوان شد. از آنجا كه این شهر جنگ زده پس از آزادی با مشكلات متعددی مواجه بود و سازمانها و موسسات دولتی تعطیل شده بودند، به دستور متوسلیان، دیگر همرزمان در مراكز و ادارات مختلف از جمله شهرداری، رادیو و تلویزیون مشغول خدمت شدند.
شهید دستواره نیز ماموریت یافت تا كالاهای ضروری مردم را تهیه كرده و در اختیار آنان قرار دهد.
او به نحو احسن این ماموریت را انجام داد و در روزهای عملیات نیز مانند سایر برادران، سلاح به دست در قله های مریوان با ضدانقلاب و با دشمن بعثی جنگید. ایشان مدتی نیز فرماندهی پاسگاه شهدا، در محور مریوان را به عهده داشت.
شهید دستواره و دفاع مقدس
هنگامی كه سردار متوسلیان ماموریت یافت تیپ محمدرسول الله(ص) را تشكیل دهد، او همراه سایر رزمندگان به سمت جبهه های جنوب عزیمت كرد و در آنجا به علت مهارت در جذب نیرو مامور تشكیل واحد پرسنلی تیپ شد.
ایشان با میل باطنی كه به گردانهای رزمی داشت، روحیه اطاعت پذیری اش باعث شد تا بدون هیچگونه ابهامی مسوولیت محوله را قبول كند، اما از فرماندهان تقاضا كرد كه مجاز به شركت در عملیات باشد.
بنابراین در روزهای عملیات، سلاح به دست در كنار فرماندهان گردان وارد عمل می شد. شهید دستواره به همراه سرداران لشكر محمدرسول الله(ص) برای یاری رساندن به مردم مسلمان و ستمدیده لبنان و شركت در نبردهای پرحماسه رمضان و مسلم بن عقیل به فرماندهی تیپ سوم ابوذر منصوب شد و تا زمان عملیات خیبر در همین مسوولیت به خدمت صادقانه مشغول بود.
در عملیات خیبر بعد از شهادت فرمانده دلاور لشكر محمدرسول الله(ص) شهید حاج ابراهیم همت و واگذاری فرماندهی به شهید كریمی، شهید دستواره به عنوان قائم مقام لشكر 27 حضرت رسول(ص) منصوب شد.
پس از شهادت كریمی در عملیات بدر، وی به عنوان سرپرست لشكر در خدمت رزمندگان اسلام علیه كفار جنگید و در نهایت با انتصاب فرماندهی جدید لشكر، ایشان همچنان به عنوان قائم مقام لشكر، در خدمت جنگ و دفاع مقدس انجام وظیفه می كرد.
مناطق اشغالی كردستان و صحنه های مختلف جبهه های جنوب كشور بویژه عملیات والفجر8 و جاده ام القصر (در فاو) شاهد دلاوریهای عاشقانه و جانفشانیهای این شهید عزیز است.
شهیدی كه 11 بار مجروح شد
از خصوصیات بارز شهید، خوشرویی، صفای باطن، اخلاص و توكل به خدا بود. به گفته همرزمانش، جایی كه او بود غم و اندوه بیرون می رفت. او در روحیه دادن به رزمندگان نقش به سزایی داشت.
از شجاعت بالایی برخوردار بود. تجزیه و تحلیل حساب شده مسائل جنگ و قدرت تصمیم گیری سریع، یكی از ویژگی هایی بود كه در مشكلات، سید را یاری می كرد. با آنكه از نظر جسمی بدنی نحیف و لاغر داشت، خستگی ناپذیری و اعتماد به نفس او زبانزد خاص و عام بود.
او در اكثر نبردها بجز مواقعی كه مجروح شده بود، حضور داشت و در شبهای عملیات تا صبح در خط اول درگیری با دشمن و در كنار رزمندگان از نزدیك به هدایت عملیات می پرداخت.
آن بزرگوار تا هنگام شهادت 11 بار مجروح شد ولی هرگز از پای ننشست و با شجاعت كم نظیر تا نثار جان عزیزش به دفاع از اسلام و آرمان های متعالی حضرت امام خمینی(ره) و حفظ كیان جمهوری اسلامی ادامه داد.
نحوه شهادت
در عملیات «كربلای یك» كه برادرش حسین در خط پدافندی شهید شد، جهت شركت در مراسم تشییع و تدفین او به تهران رفت ولی بیش از سه روز در تهران نماند و به منطقه بازگشت.
وقتی به وی گفته می شود كه خوب بود لااقل تا شب هفت برادرت می ماندی و بعد بر می گشتی، در جواب می گوید به آنها گفته ام كنار قبر حسین قبری را برای من خالی نگهدارید.
بیش از 10 روز از شهادت برادرش نگذشته بود كه در عملیات كربلای 1، روز آزادسازی شهر مهران از چنگال دشمن بعثی (13 تیرماه 1365)، روح بزرگش از كالبد رها شد و مظلومانه به شهادت رسید و در جرگه شهیدان كربلا راه یافت و بر سریر «عند ربهم» جلوس كرد.
در پایان بخشی از وصیت نامه شهید سید محمد رضا دستواره را مرور می كنیم تا شاید چراغ و نور هدایتی باشد برای كسانی كه قصد دارند پای در ركاب حق و حقیقت بگذارند.
«حمد و شكر و ثنا و سپاس برای خداوند قادر متعال و درود و رحمت بی پایان برای پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین و نیز درود و سلام به پیشگاه امام بزرگوار امت این امید همه امیدواران و مستضعفان و همچنین درود به پیشگاه امت خدا جو و حق طلب و كفر ستیز این امام عزیز خاصه رزمندگان مخلص جبهه های نبرد حق بر علیه باطل و نور بر علیه ظلمت.ننگ و نفرین و خواری ابدی برای دشمنان دون صفت و اهریمنی منش كه ظالمانه با این اسلام و انقلاب و رهبر و امت در قعر شقاوت در ستیز است.حرف چندانی ندارم فقط پیروی از امام امت كه پیروی از ائمه و پیامبر و خداست را سرلوحه همه امور قرار دهید و محكم و مستحكم بر پشت سر او لحظه ای دست از مبارزه و استقامت برندارید من كه در این عمر خود نتوانستم بهره ای از این اقیانوس بیكران الهی یعنی جهاد فی سبیل الله ببرم ولی همواره سعی داشتم با چاكری مجاهدان مخلص خود را خاك پای آنها سازم».