به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ سردار شهید حاج حبیب لکزایی روز 18 شهریور سال 1342 در خانوادهای روحانی دیده به جهان گشود. پدرش روحانی و از مبارزان دوران ستمشاهی بود و این روح مبارزاتی از کودکی در وجود ایشان ریشه دواند و از او فرد شجاعی ساخت که در دوران کودکی و نوجوانی، خواب آرام را از چشمان ضد انقلاب به کابوس بدل کرد و پاسداری شد که اهالی، زیر سایه صلابت او آرامش مییافتند.
سردار حبیب لکزایی یکی از فرزندان قهرمان سیستان بود که در طول حیات پربارش، با پایمردی تمام در این راه مبارزه کرد و نفس و نفیس را در طبق اخلاص نهاد و سرانجام به کاروان شهدا پیوست.
وی 8 تیرماه 1360 به عضویت سپاه پاسداران درآمد و چندین بار در جبهه نبرد حق علیه باطل، حضور فعال پیدا کرد، شهید حبیب لکزایی در شرایطی به جنگ میرفت که فرماندهان تمایل بیشتری به حضور او در پشت جبهه و تلاش برای تقویت نیروهای اعزامی داشتند.
سردار لکزیی از ابتدای جنگ تا لحظه شهادت، مسئولیتهای زیادی از قبیل، تک تیرانداز گردان کمیل لشکر 41 ثارالله در دشت عباس، حضور در جبهه با سپاه حضرت رسول (ص)، تلاش فراوان برای جذب و اعزام نیرو به جبهه، مسئولیت اکیپ گشت پایگاه زابل، مسئولیت بسیج پایگاه زابل در سال 1361، مسئول ستاد گردان لشکر 42 ثارلله در جنوب شلمچه در سال1366، کمک به سیلزدگان زابل در سالهای 1369 و 1370، جانشین فرمانده مقاومت منطقه و جانشین فرمانده سپاه سلمان از سال 1378 تا هنگام شهادت و غیره را بر عهده داشت.
شهدای ما و ایثارگران ما کسانی هستند که از همه خواستههای شخصی خود دل بریدند، این به زبان آسان است؛ فقط دل بریدن از پول و مال سرمایه نیست؛ دل بریدن از عواطف است، شهید از مهر مادر، از سایه پدر، از لبخند کودک، از عشق همسر دل میبرد و به سوی انجام وظیفه حرکت میکند.
سردار حاج حبیب لکزایی هماکنون آرام آسوده است و با رفتنش جان یاران و همراهانش را به آتش کشیده... گویی شهید لکزایی این دوران بعد از جنگ را تنها به دنبال گم کردهاش در ریگزارهای سیستان و صحراهای بلوچستان میگشت... گویا بعد از شهادت یارانش در منطقه «پیشین» دیگر تاب قفس این دنیا را نداشت.
گزارش خبرنگار تسنیم از زاهدان، گفتوگویی است با برادر و یکی از همرزمان شهید، که به پاسداشت حیات پربرکت «سردار شهید حاج حبیب لکزایی» در آستانه سالروز شهادت آن شهید سرافراز تهیه شده است که با هم میخوانیم...
رئیس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اظهار کرد: سردار لکزایی از موفقترین نیروهای انقلابی بود که با حضور در سپاه و انجام ماموریتهای مختلف در این نهاد مقدس به وظیفه و رسالت خود به نحو احسن عمل کرد و افتخارات و اقدامات موثر بسیاری را برای سیستان و بلوچستان به ارمغان آورد.
حجتالاسلام نجف لکزایی افزود: شهید لکزایی خلاصه همه مجاهدتها و استوانه اصلی نظام در این استان بود.
برادر شهید لکزایی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه وقتی میشنوید «سردار لکزایی» نخستین چیزی که به ذهنتان میآید چیست گفت: تنها چیزی که یادم میآید این است که مرگ از گردن به ما نزدیکتر است و همه باید این پیشبینی را بکنیم و رفتار و عملکردمان را بر طبق آن تنظیم کنیم.
وی بیان کرد: در زمینه همراهیمان با شهید، ما بیشتر تا سال 1360 همراه با هم بودیم و نزدیکی من و او به حدی بود که گویی فقط ما دو نفر با هم برادر بودیم و برادران کوچکتر از ما، با ما بیگانه بودند. دلیل این امر این بود که من و حاج حبیب با هم همبازی بودیم؛ با هم بزرگ شدیم؛ و اگر جایی نیاز به حمایت داشتم، او بود که حمایتم میکرد.
برادر شهید لکزایی عنوان کرد: زمانی که من دبستان میرفتم، ایشان راهنمایی میرفت، ولی مدرسه ما در یک مکان بود یعنی در یک مجتمع در روستای ادیمی زابل درس میخواندیم. در آن مجموعه ما دو دانشآموز کلاس دوم راهنمایی داشتیم که با وجود سن کم، از پرچمداران انقلاب اسلامی در «ادیمی و پشت آب» بودند.
رئیس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اضافه کرد: دوره کودکی ما خیلی کودکانه نبود، در واقع نسل ما نسلی بود که نه در دوره کودکی، کودکی کرد؛ نه در دوره نوجوانی، نوجوانی.
لکزایی گفت: وقتی شهید کمی بزرگتر شد و به ابتدای دوران جوانی رسید، بلافاصله وارد سپاه شد، جزو موسسات سپاه در زابل و اولین پاسدارها بود، در دوره دبیرستان مجبور شد درس را رها کند و به راهاندازی بسیج استان مشغول شود.
وی خاطرنشان کرد: از حسن ارتباط با سردار این بود که مدت زمانی را که در محضر او بودیم به گناه غیبت و تهمت آلوده نمیشدیم و این خود یک کلاس اخلاق برای حاضرین او بود.
رئیس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اضافه کرد: شهید به شرع و قانون خیلی مقید بود، اگر از او تقاضای کاری داشتی میگفت خودت نگاه کن این کار مشکل شرعی نداشته باشد و قانونی باشد.
لکزایی گفت: سردار لکزایی با توجه به اینکه به عنوان یک کارشناس مسائل نظامی، سیاسی و بسیج مطرح بود و در این زمینه صاحبنظر بود اما به کار فرهنگی خیلی اعتقاد داشت، به کار فرهنگی به عنوان راهبردیترین راه برای مقابله با دشمنان نگاه میکرد.
وی افزود: سردار لکزایی دلتنگ شهدا بود، به شهدا علاقه زیادی داشت و از آنها با عظمت و افتخار یاد میکرد.
برادر شهید لکزایی بیان کرد: شهادت او غمی جانسوز را بر سینه عاشقان ولایت گداخت.
شهید لکزایی با خدمت در حوزههای مختلف، منشأ خیر و برکت برای سیستان و بلوچستان بود
یکی از همرزمان شهید لکزایی نیز گفت: سردار لکزایی روحیهای ولایتمدار، متقی، مخلص و مردمی داشت و در یک کلام، او شخصیت بصیری بود که در موقعیت و عرصهها توانست به عنوان یک انسان موفق و شایسته انجام وظیفه کند.
نماینده مردم زابل در مجلس شورای اسلامی افزود: وی یکی از سرداران بیادعای سپاه بود که سالها در حوزههای مختلف نظامی و فرهنگی تلاش و کوشش کرد و منشأ خیر و برکت برای سیستان و بلوچستان شد.
سید باقر حسینی اظهار کرد: وی به عنوان یک چهره محبوب در میان جوانان بسیجی این استان شناخته میشد و ساده زیستی، خاکی بودن و مهربانیاش زبانزد همه مردم بود.
وی گفت: آن جانباز با وجود داشتن بیش از 60 ترکش در بدن، دست از فعالیت بر نمیداشت و تشنه کار و انجام ماموریت بود.
همرزم شهید لکزایی بیان کرد: گویی باید در تقویم پهنه سیستان و بلوچستان، صفحهای گشود و در آن هفتهای به نام عاشقانی حک کرد که تن و جان را به درگاه دوست تقدیم کردند تا هیچگاه نور وحدت در قلب شیعه و سنی رو به خاموشی نگراید.
25 مهرماه 1391 سردار شهید حاج حیبب لکزایی که بر اثر شدت گرفتن آثار سوء ناشی از جراحات زمان جنگ در بیمارستان بعثت نیروی هوایی ارتش بستری شده بود، در سالروز شهادت امام جواد (ع) و مصادف با سومین سالگرد شهادت، شهدای وحدت، سرداران شهید نورعلی شوشتری و شهید رجبعلی محمدزاده چشم از جهان فرو بست.
سردار حبیب لکزایی یکی از فرزندان قهرمان سیستان بود که در طول حیات پربارش، با پایمردی تمام در این راه مبارزه کرد و نفس و نفیس را در طبق اخلاص نهاد و سرانجام به کاروان شهدا پیوست.
وی 8 تیرماه 1360 به عضویت سپاه پاسداران درآمد و چندین بار در جبهه نبرد حق علیه باطل، حضور فعال پیدا کرد، شهید حبیب لکزایی در شرایطی به جنگ میرفت که فرماندهان تمایل بیشتری به حضور او در پشت جبهه و تلاش برای تقویت نیروهای اعزامی داشتند.
سردار لکزیی از ابتدای جنگ تا لحظه شهادت، مسئولیتهای زیادی از قبیل، تک تیرانداز گردان کمیل لشکر 41 ثارالله در دشت عباس، حضور در جبهه با سپاه حضرت رسول (ص)، تلاش فراوان برای جذب و اعزام نیرو به جبهه، مسئولیت اکیپ گشت پایگاه زابل، مسئولیت بسیج پایگاه زابل در سال 1361، مسئول ستاد گردان لشکر 42 ثارلله در جنوب شلمچه در سال1366، کمک به سیلزدگان زابل در سالهای 1369 و 1370، جانشین فرمانده مقاومت منطقه و جانشین فرمانده سپاه سلمان از سال 1378 تا هنگام شهادت و غیره را بر عهده داشت.
شهدای ما و ایثارگران ما کسانی هستند که از همه خواستههای شخصی خود دل بریدند، این به زبان آسان است؛ فقط دل بریدن از پول و مال سرمایه نیست؛ دل بریدن از عواطف است، شهید از مهر مادر، از سایه پدر، از لبخند کودک، از عشق همسر دل میبرد و به سوی انجام وظیفه حرکت میکند.
سردار حاج حبیب لکزایی هماکنون آرام آسوده است و با رفتنش جان یاران و همراهانش را به آتش کشیده... گویی شهید لکزایی این دوران بعد از جنگ را تنها به دنبال گم کردهاش در ریگزارهای سیستان و صحراهای بلوچستان میگشت... گویا بعد از شهادت یارانش در منطقه «پیشین» دیگر تاب قفس این دنیا را نداشت.
گزارش خبرنگار تسنیم از زاهدان، گفتوگویی است با برادر و یکی از همرزمان شهید، که به پاسداشت حیات پربرکت «سردار شهید حاج حبیب لکزایی» در آستانه سالروز شهادت آن شهید سرافراز تهیه شده است که با هم میخوانیم...
رئیس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اظهار کرد: سردار لکزایی از موفقترین نیروهای انقلابی بود که با حضور در سپاه و انجام ماموریتهای مختلف در این نهاد مقدس به وظیفه و رسالت خود به نحو احسن عمل کرد و افتخارات و اقدامات موثر بسیاری را برای سیستان و بلوچستان به ارمغان آورد.
حجتالاسلام نجف لکزایی افزود: شهید لکزایی خلاصه همه مجاهدتها و استوانه اصلی نظام در این استان بود.
برادر شهید لکزایی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه وقتی میشنوید «سردار لکزایی» نخستین چیزی که به ذهنتان میآید چیست گفت: تنها چیزی که یادم میآید این است که مرگ از گردن به ما نزدیکتر است و همه باید این پیشبینی را بکنیم و رفتار و عملکردمان را بر طبق آن تنظیم کنیم.
وی بیان کرد: در زمینه همراهیمان با شهید، ما بیشتر تا سال 1360 همراه با هم بودیم و نزدیکی من و او به حدی بود که گویی فقط ما دو نفر با هم برادر بودیم و برادران کوچکتر از ما، با ما بیگانه بودند. دلیل این امر این بود که من و حاج حبیب با هم همبازی بودیم؛ با هم بزرگ شدیم؛ و اگر جایی نیاز به حمایت داشتم، او بود که حمایتم میکرد.
برادر شهید لکزایی عنوان کرد: زمانی که من دبستان میرفتم، ایشان راهنمایی میرفت، ولی مدرسه ما در یک مکان بود یعنی در یک مجتمع در روستای ادیمی زابل درس میخواندیم. در آن مجموعه ما دو دانشآموز کلاس دوم راهنمایی داشتیم که با وجود سن کم، از پرچمداران انقلاب اسلامی در «ادیمی و پشت آب» بودند.
رئیس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اضافه کرد: دوره کودکی ما خیلی کودکانه نبود، در واقع نسل ما نسلی بود که نه در دوره کودکی، کودکی کرد؛ نه در دوره نوجوانی، نوجوانی.
لکزایی گفت: وقتی شهید کمی بزرگتر شد و به ابتدای دوران جوانی رسید، بلافاصله وارد سپاه شد، جزو موسسات سپاه در زابل و اولین پاسدارها بود، در دوره دبیرستان مجبور شد درس را رها کند و به راهاندازی بسیج استان مشغول شود.
وی خاطرنشان کرد: از حسن ارتباط با سردار این بود که مدت زمانی را که در محضر او بودیم به گناه غیبت و تهمت آلوده نمیشدیم و این خود یک کلاس اخلاق برای حاضرین او بود.
رئیس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اضافه کرد: شهید به شرع و قانون خیلی مقید بود، اگر از او تقاضای کاری داشتی میگفت خودت نگاه کن این کار مشکل شرعی نداشته باشد و قانونی باشد.
لکزایی گفت: سردار لکزایی با توجه به اینکه به عنوان یک کارشناس مسائل نظامی، سیاسی و بسیج مطرح بود و در این زمینه صاحبنظر بود اما به کار فرهنگی خیلی اعتقاد داشت، به کار فرهنگی به عنوان راهبردیترین راه برای مقابله با دشمنان نگاه میکرد.
وی افزود: سردار لکزایی دلتنگ شهدا بود، به شهدا علاقه زیادی داشت و از آنها با عظمت و افتخار یاد میکرد.
برادر شهید لکزایی بیان کرد: شهادت او غمی جانسوز را بر سینه عاشقان ولایت گداخت.
شهید لکزایی با خدمت در حوزههای مختلف، منشأ خیر و برکت برای سیستان و بلوچستان بود
یکی از همرزمان شهید لکزایی نیز گفت: سردار لکزایی روحیهای ولایتمدار، متقی، مخلص و مردمی داشت و در یک کلام، او شخصیت بصیری بود که در موقعیت و عرصهها توانست به عنوان یک انسان موفق و شایسته انجام وظیفه کند.
نماینده مردم زابل در مجلس شورای اسلامی افزود: وی یکی از سرداران بیادعای سپاه بود که سالها در حوزههای مختلف نظامی و فرهنگی تلاش و کوشش کرد و منشأ خیر و برکت برای سیستان و بلوچستان شد.
سید باقر حسینی اظهار کرد: وی به عنوان یک چهره محبوب در میان جوانان بسیجی این استان شناخته میشد و ساده زیستی، خاکی بودن و مهربانیاش زبانزد همه مردم بود.
وی گفت: آن جانباز با وجود داشتن بیش از 60 ترکش در بدن، دست از فعالیت بر نمیداشت و تشنه کار و انجام ماموریت بود.
همرزم شهید لکزایی بیان کرد: گویی باید در تقویم پهنه سیستان و بلوچستان، صفحهای گشود و در آن هفتهای به نام عاشقانی حک کرد که تن و جان را به درگاه دوست تقدیم کردند تا هیچگاه نور وحدت در قلب شیعه و سنی رو به خاموشی نگراید.
25 مهرماه 1391 سردار شهید حاج حیبب لکزایی که بر اثر شدت گرفتن آثار سوء ناشی از جراحات زمان جنگ در بیمارستان بعثت نیروی هوایی ارتش بستری شده بود، در سالروز شهادت امام جواد (ع) و مصادف با سومین سالگرد شهادت، شهدای وحدت، سرداران شهید نورعلی شوشتری و شهید رجبعلی محمدزاده چشم از جهان فرو بست.