شهدای ایران: به دنبال شهردار سردشت گشتیم ولی گفتند امروز نیامده است. گفتیم کسی را سراغ دارید مردانه حرف بزند و اهل پیچاندن خبرنگار نباشد. گفتند بروید پیش معاون شهردار... محمود ابراهیمی معاون شهردار سردشت با آغوش باز پذیرای سوالات ما بود. از او پرسیدم واقعا بودجه شهر سردشت 2 میلیارد تومان است و بیشتر آن خرج پرسنل و امور اداری می شود؟ گفت: بله حقیقتی تلخ است. اینجا با بارش باران و برف سنگین آسفالتها و جداول زود تخریب می شوند و ما باید خیلی هزینه کنیم. به اعتقاد من سردشت باید بودجهای 6 میلیارد تومانی داشته باشد. کوچههای سردشت نام ندارند پرسیدم آقای ابراهیمی اینکه زیباسازی و فضای سبز و... در این شهرداری جایگاهی ندارد جای سوال است گفت: زمین کوهستانی است و امکان فضای سبز نیست. برخی از کوچهها هم نام ندارند چون شورای شهر و شهرداری مسئول نامگذاری نیستند و باید بنیاد شهید و فرمانداری خیلی نهادها بیایند و جلسه بگیرند که این کار انجام نشده است. اجرای طرح تفصیلی سردشت از سال 92 معاون شهردار سردشت در پاسخ به اینکه آیا این شهر طرح تفصیلی دارد ابتدا تعجب کرد و بعد گفت: چی گفتید؟ تفصیلی! بعد با همکارش تماس گرفت و پیگیری کرد که همکارش گفت: این طرح نوشته شده و از سال 92 اجرایی می شود. ساختمانهای سردشت مقاوم نیستند ابراهیمی از اینکه اطلاعات ما از وضعیت شهر و مشکلات شهری زیاد بود متعجب شده بود ولی به تمامی پرسشها پاسخ داد. وی در مورد اینکه چرا ساختمانهای در حال ساخت سردشت نظارت کافی نداشته و قطعا در برابر زلزله هم مقام نیستند گفت: حرف شما درست است. ساختمانها مقاوم نیستند. البته داریم اقداماتی را انجام می دهیم تا نظارتها بیشتر شود. سردشت ایستگاه اتوبوس ندارد از معاون شهردار در مورد حمل و نقل درون شهری سوال کردیم که اصلا نیست و او پاسخ داد: 9 مینیبوس و یک ون داریم ولی ایستگاه اتوبوس نداریم. وقتی دلیلش را سوال کردیم میگوید مردم عجول هستند و منتظر نمیمانند و میخواهند زود به کارهایشان برسند و ایستگاه نزدیم! پاسخ های جالب شهرداری سردشت به معاون شهردار گفتم حالا از اینها بگذریم چرا فرهنگسرا و نشریه محلی و باشگاه ورزشی ندارید که پاسخ داد: شهر کوچک است مشکل مکانیابی داریم. در مورد نشریه هم باید بگویم همان پلاکارد و مساجد دارند کار نشریه محلی را انجام میدهند. گدایی در شهر کمتر شده است معاون شهردار سردشت در این گفتوگو غیر از پاسخ به سوالات ما درددل هم می کرد، میگفت: بافت فیزیکی شهر طوری است که زمین نداریم. برخی ساختمانهای خود را در بالای سردشت می سازند و آنجا آب نمی رسد ولی باید ما خدمات بدهیم. شورای شهر هم مثلا باید آینه تمام نمای مردم باشد ولی حتی بازدیدی از عملکرد ما یا شهر ندارد. ابراهیمی در مورد موضوع متکدیان میگفت: موضوع جمع آوری و ساماندهی متکدیان با همکاری نیروی انتظامی و بهزیستی و کمیته امداد و شهرداری امکانپذیر است ولی ما در شهر مرکز نگهداری نداریم. بهزیستی میگوید جا نداریم. البته من در این خصوص خودم شخصا اقدام کردم و این موجی شده تا آمار متکدیان شهر 80 درصد کاهش یابد. ابراهیمی سخنان خود را تمام کرد ولی سوالات همچنان باقی بود. مثلا اینکه چرا سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور کمکی نمیکند؟ چرا وزارت کشور خاموش است؟ چرا این شهر از حداقل حقوق شهروندی در ارائه خدمات شهری بی بهره است؟ مگر این شهر کودک و نوجوان و دختر و پسر ندارد؟ و هزار سوال بیپاسخ دیگر... شاید بتوان وضعیت شهرسازی در سردشت را یکی از بدترین مهندسی شهری عنوان کرد. کوچههای غیراستاندارد، ساختمانهای غیرمهندسی، گودبرداریهای سطحی و عدم استفاده از مصالح مرغوب. از چند ساختمان در حال ساخت بازدید کردم ولی کارگران می گفتند مهندس ناظر نداریم. حتی اصول اولیه ساخت بنا هم رعایت نشده بود، چه رسد به اجرای مبحث 19 ساختمان که پیشکش است. یعنی قطعا با یک زلزله کوچک شهر ویرانی جبران ناپذیری خواهد داشت. سید هادی کسایی زاده