به بهانه نامه سید حسن خمینی به آیت الله شبیری زنجانی:
جوانان ، دانشگاهیان ، دانشجویان و مردمان باهوش و متدین و طلاب و استادان علوم دینی منتظر پاسخ شما نسبت به اتّخاذ این استاندارد دوگانه در کنش گری نسبت به مرجعیت و نوع سیاست ورزی در افکار عمومی هستند.
سرویس سیاسی شهدای ایران:عضو هیأت علمی تربیت مدرس نوشت: استاندارد دو گانه در دفاع از مرجعیت مذموم و ناپسند است.
بنابر این گزارش، مجتبی زارعی عضو هیأت علمی اندیشهٔ سیاسی اسلام دانشگاه تربیت مدرس در نقد نامهٔ سید حسن خمینی به آیت الله شبیری خطاب به وی نوشت: در روزهای اخیر نامه ای با امضای جناب عالی با عنوان دلجویی از حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی و در نقدِ نامهٔ آیت الله یزدی منتشر شد ؛ از آنجا که بخشی از نامهٔ شما حاوی خطای فاحش معرفت شناختی نسبت به سه موضوع الف ) روحانیت شیعه ب ) نظام حکومتی وابسته به آن و ج ) استقلال حوزه از دولت است. برآن شدم به عنوان دوستدار دانش سیاسی اسلامی در باره این سه برداشت نادرست جناب عالی نکته هایی را یادآوری کنم :
در آغاز یادداشت اما برائت صریح خود از برخی روحانیون مؤ تلف با دشمنان ایران و اسلام در تصاویر منتشره را اعلام داشته و با احترام حضور استاد عالی مقام حوزه حضرت آیت الله یزدی حفظه الله برآنم ؛ کاربرد برخی کلمات خطاب به حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی حفظه الله نامناسب بود ؛ به نظر بنده ، اثبات حجّیّت الزامی دستگاهِ فقاهتِ حکیمانه و نیز خود مصداق متعیّن آن یعنی فقیهِ حکیم ؛ آیت الله العظمی خامنه ای مدّ ظله بی نیاز از کاربست ِبرخی کلمات بکار برده شده بود ؛ زیرا این فقیهِ حکیم، خود فیلسوف گفت و گوست ؛ در نامناسب بودن آن عبارت همین بس که اگر نگوییم موجب استفاده های سوء برخی محترمین اما حداقل سبب تولید و فربگی ادبیات غلطِ معرفتی و بعضا کینه توزانه و البته تکراری در باره حکومت و سیاست در اسلام و تشیع شده است.
جناب عالی گویا در پوشش و مذمّتِ«نقدِ من قال» به طرفة العینی به «نقدِ ما قال » رسیدید ( که ظاهرا خوب است اما مقصود دیگری هویدا شد ) و در نامهٔ خود به نادرستی به چند پارگی در سیاست و حکومت شیعه حُکم کردید.
۱_ شما «نظام جمهوری اسلامی» و «روحانیت شیعه» را گویا دارای وجود و ماهیتی جداگانه ارزیابی کردید !؟ آیا این تئوری غیر از تأسیس«« واتیکان هایی شیعی»» در دل جمهوری اسلامی _ شیعیِ مستقر است !؟
۲_شما احتمالا به دلیل نبودِ آگاهی و نیز گویا به دلیل عدم وقوف به تفقّه سیاسی و وارد نشدن در فقهِ سیاسی _ حکومتی ، بین حکومت اسلامی _ شیعی و دولت های اجرایی ادوار شیعه ی پیشا انقلاب و پسا انقلاب تفاوتی قائل نشدید و بر استقلال مرجعیت از دولت ها حکم کردید در حالیکه منظور شما در این نامهٔ به نظر بنده؛ ژورنالیستی ، پنهان شد !؟
۳_ازسویی دیگر وانمود کردید که در حکومت اسلامی_ شیعی ، وجود ملجأ و پناهگاهی بنام عالمان و روحانیون شیعه سوای از حکومت ( نه دولت های اجرایی !) از ضروریات است !؟
به راستی آیا نظام جمهوری اسلامی مرهون تفقّه روحانیت مترقی و راستین شیعه نیست؟ ممکن است بفرمایید ظرفیت فقهی ، کلامی ، عرفانی و فلسفی تشیع وروحانیت شیعه ( البته روحانیت غیر آمریکایی و غیر انگلیسی و نا همپیمان با جورج سوروس ها و روحانیت بی سهم در جرح و قتل سال ۸۸ ) ظرفیتی فراتر از صناعت امروزین جمهوری اسلامی در مُلک داری و سیاستگری و هدایت است ؛ بله ! این ادعای علمی _ انقلابی را عقل ناب و معارف شیعی باطل نمی داند امّا حکم به« استلزامِ ذاتی ِتفکیکِ روحانیت شیعه و جمهوری اسلامی» ، ادعایی غلط و در ذات خود نحوی «سکولار شدگیِ معکوس» و نظری وارداتی است ؛ زیرا با حرکت جوهری و وجود فلسفهٔ استکمال تا رسیدن به مقصود و مطلوب قُصویٰ ،بین اندیشه و عمل؛ رفت و برگشتی دیالکتیکی در معارف شیعی خواهیم داشت.
وانگهی به راستی بین حکومت اسلامی_ شیعی و دولت ها تفاوتی ندیدید یا در میانه غوغا ، نرخی و شاخصی نو در معرفت شناسی حکومت اسلامی _ شیعی اعلام داشتید !؟ آیا بین دولت لیبرال مرحوم بازرگان و حکومت اسلامی ( جمهوری اسلامی ) که وی را پایبند به جمهوری اسلامی از طریق سوگند کشانید ؛ تفاوتی نیست ؟! چرا امام خمینی مصوبه مجلس در عدم کفایت بنی صدر را تنفیذ کرد و چرا!؟ بین دولت لیبرال _ بروکرات و توسعهٔ آمرانه و تجویزهای اکثرا عدالت گریزانه ی مرحوم رفسنجانی با مبانی معرفتی نظام حکومتی فقاهتی _ ولایتی، تفاوتی نبود !؟بین اصلاحات دموکراتیکِ سکولار و غالبا دین گریزانهی دولت خاتمی و نظام سیاسی مستقرِ اسلامی _ شیعی چطور !؟ کوروش بازی دولت دوّم احمدی نژاد با نظام معرفتی مستقر اسلامی چطور !؟ به راستی آیا استیلای کنونی آمریکای جنایت کار و اروپای همدست او بر سامانه اقتصادغیر بومی و غیر درونزای ام القرای شیعه در دولت یازدهم و دوازدهم ، نسبتی با راهبرد ها و راهبری دستگاه معرفتی فقه سیاسی حاکم دارد !؟ با عرض معذرت این تفاوت ها نزد دانشجوی ترم نخست دورهٔ کارشناسی حقوق و علوم سیاسی موضوعی واضح و بدیهی است ؛ آری ! اگر استقلال روحانیت شیعه از انحرافِ چنین دولت هایی موسمی را با نظام جمهوری اسلامی می سنجید درست گفتید اما به نظر می رسد ارادهٔ نادرست و غیر علمی مندرج در نامهٔ شما بر استقلال حوزه و روحانیت و مرجعیت از نظام سیاسی و حکومتی است نه نظام برنامه و بودجه و سلیقه ها و اهواء های دولت ها !؟ کما این که به مجرد تغییر دولت اجرایی دهم و روی کار آمدن دولت یازدهم و دوازدهم شاهد تغییر حوزه علمیه شما و صحن و سرای آن امام پابرهنگان به ساختمان و پناهگاهی اشرافی و ضد مردمی بوده ایم !؟
اما در بارهٔ ملجأیت و پناهگاهی روحانیت شیعه نسبت به مردم باید گفت : آیا مفروض تان در اینجا پناهگاهی در حکومت جبار پدر سالاران و سلاطین جور است !؟ آیا ملجأیی در میانه حکومت خاندان منحوس آن پدر و پسر ظالم و انگلیسی _ آمریکایی است !؟
غلط فاحش دراین گزاره از نامهٔ صادره این است که بین جمهوری اسلامی و مردمگرایی خط انحرافیِ حائل تصویر کرده اید ؛ در حالیکه به عکس حکومت های سلطه گرِ کلاسیک و دولت های زورگوو جبارِ مدرن و البته ریا کار دموکرات مآب ، مردم سالاری نه کالایی عاریتی ، لوکس و تشریفاتی که امانتی الهی ( ودیعة الله ) به شمار می آید و جناب حجت الاسلام ! ما فرزندان غیر وراثتی آن فقیهِ حکیم رضوان الله علیه ،جمهوری اسلامی ایی که در آن مردم از ترس حاکم اسلامی ! به روحانیت شیعه پناه بَرند را اساسا غیر اسلامی ، غیر شیعی و کاریکاتوری از شریعت حَقّه و حزوی از حُقّه بازی ها ی مدل اسلامِ رحمانی می دانیم ؛ کما این که به دهها ، صدها و هزاران اماره ی دینی و فقهی می توان گفت در تشیع راستین و غیر انگلیسی و در تسنن راستین و غیر آمریکایی با اندک تفاوت هایی به خصوص در عصر کلاسیک و نیز اکنون به اثبات رسیده است که مُلک داری و سیاستگری نمی تواند جز به مصلحت و صلاح مردم اقدام کند و به عکس متونِ مدرن ، سیاست نیز اساسا نیز برای ایفای مصلحت و خیر عمومی معنا شده است ؛ البته جناب عالی ممکن است چیزهایی در باره برخی از این معانی در آرای منتسب به حضرت امام خمینی رضوان الله علیه دیده باشید که احتمالا در تشخیص مصادیق و شواهد حُکام جور در نسبت با نظام مستقر اسلامی و شیعی به خطا رفتید ؛ آنجا که آن حکیمِ فقاهتیِ دوران در نقد برخی تلقی های سکولار وروشنفکرانه از زیسته ی علمای راستین شیعه ( که برخی شان در تصاویر منتشره دیده می شوند ) در نسبت با سلاطین صفویه و قاجار می گفت :««مرحوم مجلسی که در دستگاه صفویه بود ؛ صفویه را «آخوند» کرد نه خودش را «صفویه» کرد ، آنها را کشاند توی مدرسه و توی علم و توی دانش »» ؛ آری ! اگر امام خمینی در آن دوره ، چنین به سیر تحول و تطوّر فقه نگاهی عمیق و واقع گرایانه اما آرمانخواهانه دارند ؛ جناب عالی که باید شارح همان دستگاه فقاهتی باشید اکنون به چه چیز حکم می کنید !؟ فقهای ادواربا اهدای خون و تحمل شکنجه و زخم زبان های ملحدین و برخی روشنفکران پول پرست و شهوت ران ِ مؤتلف با قدرتِ عریان مجاهدت ها کردندتا جمهوری اسلامی و نظام حکومتی اسلامی و شیعی تولید شود و اقتدار یابد ؛ آیا اکنون آنها را به تأسیس واتیکان هایی شیعی دلالت می دهید ؛ ما نمی گوییم که جمهوری اسلامی «مساوقِ » با آرمان ها ی تامّه و سلوک علوی است امّا از حیث ِعقلی و بدیهیات اولیه ، وجود هویتی مولّد و متکثر و متکامل و منظومه ای از حکمت عملی اسلامی و شیعی بدون اقتدار مستقر و علمی، جزوی از تخیلات و ادعایی فانتزی است .
در پایان ذکر نکته ای در پیشگاه ملّت در سنجش نوع التزام تان به مواعظی که در ردّنامهٔ حضرت آیت الله یزدی ، خطاب به حضرت شبیری حفظه الله آوردید خالی از لطف و باریک بینی نیست :
ایرانیان در ایام اخیر شاهد بی حرمتی یکی از بانوان وابسته به جناب عالی به مرجعیت علی الاطلاق اسلام و بلکه مُجدّد اسلام ناب محمدی (ص) ؛ نخستین هادی انقلاب بزرگ جهان معاصر ؛ حضرتِ مؤسس ؛ سیدنا الامام روح الله الموسوی الخمینی اعلی الله مقامه الشریف بودند ؛ آنگاه که آن هتّاک با تصّور پوچ و موهوم تعلّق وراثتی امام خمینی به پدر بزرگیِ یک بیت و یک خاندان، از آن امام همام و حتی آن امام اسلامِ رحمانی شما ! اعلام برائت کرد و پس از عذر خواهی از مظالم آن پدر بزرگ ! با مانور تجمّل و بروز روحیات لُوس و اشرافی بر برتری کیفیتِ نماز فرزندش در کانادا بر نماز های ایرانیان هم حکم کرد ؛
جناب آقای سید حسن آقا ! غیر از غلط ها و جفاهای موجود در دشنام های این بانوی هتاک وابسته به جناب عالی به آن نائب وقت امام عصر( عج ) در مباحث معرفتی اما برای یاد آوری می گویم ؛ نسل شما و من از اصطلاح آن «پدر بزرگِ » مکتبی، خاطره ها و اماره ها دارد ؛ پدر بزرگ رمزیِ در مکالمات بیسمی فرماندهان و بسیجیان شهید ؛ پدر بزرگ رمزیِ مندرج در نامه های اُ سرای وطن در زندان های موصل و کرکوکو رمادیه و تکریت و... طی هشت سال رنج و...؛ یادم هست هروقت در ام الرصاص و کانال ماهی کار سخت می شد سخن از مقاومت بنام پدر بزرگِ وطن می شد. ولی شما از این هتاکی ها و دشنام های پیاپی به این پدر بزرگ ، به این فقیه و به این مرجعیت آزادگان جهان دَم بر نیاوردید !؟
من که در فرازی با ظاهر نامه شما با شما هم عقیده ام امّا آیا جا ندارد که از شما سوال کنم چرا در بسیاری اوقات در نقش واعظِ غیر مُتّعظ ظاهر می شوید ؟! شما که کاربرد برخی کلمات فقیهی در تراز آیت الله یزدی آنهم به نیّت دفاع از حکومت اسلامی _ شیعی را در نامه شان به یکی از مراجع معظم را بر نتافتید از چه روی دشنام های یک بانوی هتّاک وابسته به منزل خود به مرجعیت آزادگان جهان را به سکوت برگزار کردید !؟ استاندارد دو گانه در دفاع از مرجعیت مذموم و ناپسند است ! نکند شما صاحب اختیار « بانک ژن خمینی » هستید و هر طور که اراده می کنید از آن بانک ارتزاق می فرمایید !؟
جوانان ، دانشگاهیان ، دانشجویان و مردمان باهوش و متدین و طلاب و استادان علوم دینی منتظر پاسخ شما نسبت به اتّخاذ این استاندارد دوگانه در کنش گری نسبت به مرجعیت و نوع سیاست ورزی در افکار عمومی هستند.
در آغاز یادداشت اما برائت صریح خود از برخی روحانیون مؤ تلف با دشمنان ایران و اسلام در تصاویر منتشره را اعلام داشته و با احترام حضور استاد عالی مقام حوزه حضرت آیت الله یزدی حفظه الله برآنم ؛ کاربرد برخی کلمات خطاب به حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی حفظه الله نامناسب بود ؛ به نظر بنده ، اثبات حجّیّت الزامی دستگاهِ فقاهتِ حکیمانه و نیز خود مصداق متعیّن آن یعنی فقیهِ حکیم ؛ آیت الله العظمی خامنه ای مدّ ظله بی نیاز از کاربست ِبرخی کلمات بکار برده شده بود ؛ زیرا این فقیهِ حکیم، خود فیلسوف گفت و گوست ؛ در نامناسب بودن آن عبارت همین بس که اگر نگوییم موجب استفاده های سوء برخی محترمین اما حداقل سبب تولید و فربگی ادبیات غلطِ معرفتی و بعضا کینه توزانه و البته تکراری در باره حکومت و سیاست در اسلام و تشیع شده است.
جناب عالی گویا در پوشش و مذمّتِ«نقدِ من قال» به طرفة العینی به «نقدِ ما قال » رسیدید ( که ظاهرا خوب است اما مقصود دیگری هویدا شد ) و در نامهٔ خود به نادرستی به چند پارگی در سیاست و حکومت شیعه حُکم کردید.
۱_ شما «نظام جمهوری اسلامی» و «روحانیت شیعه» را گویا دارای وجود و ماهیتی جداگانه ارزیابی کردید !؟ آیا این تئوری غیر از تأسیس«« واتیکان هایی شیعی»» در دل جمهوری اسلامی _ شیعیِ مستقر است !؟
۲_شما احتمالا به دلیل نبودِ آگاهی و نیز گویا به دلیل عدم وقوف به تفقّه سیاسی و وارد نشدن در فقهِ سیاسی _ حکومتی ، بین حکومت اسلامی _ شیعی و دولت های اجرایی ادوار شیعه ی پیشا انقلاب و پسا انقلاب تفاوتی قائل نشدید و بر استقلال مرجعیت از دولت ها حکم کردید در حالیکه منظور شما در این نامهٔ به نظر بنده؛ ژورنالیستی ، پنهان شد !؟
۳_ازسویی دیگر وانمود کردید که در حکومت اسلامی_ شیعی ، وجود ملجأ و پناهگاهی بنام عالمان و روحانیون شیعه سوای از حکومت ( نه دولت های اجرایی !) از ضروریات است !؟
به راستی آیا نظام جمهوری اسلامی مرهون تفقّه روحانیت مترقی و راستین شیعه نیست؟ ممکن است بفرمایید ظرفیت فقهی ، کلامی ، عرفانی و فلسفی تشیع وروحانیت شیعه ( البته روحانیت غیر آمریکایی و غیر انگلیسی و نا همپیمان با جورج سوروس ها و روحانیت بی سهم در جرح و قتل سال ۸۸ ) ظرفیتی فراتر از صناعت امروزین جمهوری اسلامی در مُلک داری و سیاستگری و هدایت است ؛ بله ! این ادعای علمی _ انقلابی را عقل ناب و معارف شیعی باطل نمی داند امّا حکم به« استلزامِ ذاتی ِتفکیکِ روحانیت شیعه و جمهوری اسلامی» ، ادعایی غلط و در ذات خود نحوی «سکولار شدگیِ معکوس» و نظری وارداتی است ؛ زیرا با حرکت جوهری و وجود فلسفهٔ استکمال تا رسیدن به مقصود و مطلوب قُصویٰ ،بین اندیشه و عمل؛ رفت و برگشتی دیالکتیکی در معارف شیعی خواهیم داشت.
وانگهی به راستی بین حکومت اسلامی_ شیعی و دولت ها تفاوتی ندیدید یا در میانه غوغا ، نرخی و شاخصی نو در معرفت شناسی حکومت اسلامی _ شیعی اعلام داشتید !؟ آیا بین دولت لیبرال مرحوم بازرگان و حکومت اسلامی ( جمهوری اسلامی ) که وی را پایبند به جمهوری اسلامی از طریق سوگند کشانید ؛ تفاوتی نیست ؟! چرا امام خمینی مصوبه مجلس در عدم کفایت بنی صدر را تنفیذ کرد و چرا!؟ بین دولت لیبرال _ بروکرات و توسعهٔ آمرانه و تجویزهای اکثرا عدالت گریزانه ی مرحوم رفسنجانی با مبانی معرفتی نظام حکومتی فقاهتی _ ولایتی، تفاوتی نبود !؟بین اصلاحات دموکراتیکِ سکولار و غالبا دین گریزانهی دولت خاتمی و نظام سیاسی مستقرِ اسلامی _ شیعی چطور !؟ کوروش بازی دولت دوّم احمدی نژاد با نظام معرفتی مستقر اسلامی چطور !؟ به راستی آیا استیلای کنونی آمریکای جنایت کار و اروپای همدست او بر سامانه اقتصادغیر بومی و غیر درونزای ام القرای شیعه در دولت یازدهم و دوازدهم ، نسبتی با راهبرد ها و راهبری دستگاه معرفتی فقه سیاسی حاکم دارد !؟ با عرض معذرت این تفاوت ها نزد دانشجوی ترم نخست دورهٔ کارشناسی حقوق و علوم سیاسی موضوعی واضح و بدیهی است ؛ آری ! اگر استقلال روحانیت شیعه از انحرافِ چنین دولت هایی موسمی را با نظام جمهوری اسلامی می سنجید درست گفتید اما به نظر می رسد ارادهٔ نادرست و غیر علمی مندرج در نامهٔ شما بر استقلال حوزه و روحانیت و مرجعیت از نظام سیاسی و حکومتی است نه نظام برنامه و بودجه و سلیقه ها و اهواء های دولت ها !؟ کما این که به مجرد تغییر دولت اجرایی دهم و روی کار آمدن دولت یازدهم و دوازدهم شاهد تغییر حوزه علمیه شما و صحن و سرای آن امام پابرهنگان به ساختمان و پناهگاهی اشرافی و ضد مردمی بوده ایم !؟
اما در بارهٔ ملجأیت و پناهگاهی روحانیت شیعه نسبت به مردم باید گفت : آیا مفروض تان در اینجا پناهگاهی در حکومت جبار پدر سالاران و سلاطین جور است !؟ آیا ملجأیی در میانه حکومت خاندان منحوس آن پدر و پسر ظالم و انگلیسی _ آمریکایی است !؟
غلط فاحش دراین گزاره از نامهٔ صادره این است که بین جمهوری اسلامی و مردمگرایی خط انحرافیِ حائل تصویر کرده اید ؛ در حالیکه به عکس حکومت های سلطه گرِ کلاسیک و دولت های زورگوو جبارِ مدرن و البته ریا کار دموکرات مآب ، مردم سالاری نه کالایی عاریتی ، لوکس و تشریفاتی که امانتی الهی ( ودیعة الله ) به شمار می آید و جناب حجت الاسلام ! ما فرزندان غیر وراثتی آن فقیهِ حکیم رضوان الله علیه ،جمهوری اسلامی ایی که در آن مردم از ترس حاکم اسلامی ! به روحانیت شیعه پناه بَرند را اساسا غیر اسلامی ، غیر شیعی و کاریکاتوری از شریعت حَقّه و حزوی از حُقّه بازی ها ی مدل اسلامِ رحمانی می دانیم ؛ کما این که به دهها ، صدها و هزاران اماره ی دینی و فقهی می توان گفت در تشیع راستین و غیر انگلیسی و در تسنن راستین و غیر آمریکایی با اندک تفاوت هایی به خصوص در عصر کلاسیک و نیز اکنون به اثبات رسیده است که مُلک داری و سیاستگری نمی تواند جز به مصلحت و صلاح مردم اقدام کند و به عکس متونِ مدرن ، سیاست نیز اساسا نیز برای ایفای مصلحت و خیر عمومی معنا شده است ؛ البته جناب عالی ممکن است چیزهایی در باره برخی از این معانی در آرای منتسب به حضرت امام خمینی رضوان الله علیه دیده باشید که احتمالا در تشخیص مصادیق و شواهد حُکام جور در نسبت با نظام مستقر اسلامی و شیعی به خطا رفتید ؛ آنجا که آن حکیمِ فقاهتیِ دوران در نقد برخی تلقی های سکولار وروشنفکرانه از زیسته ی علمای راستین شیعه ( که برخی شان در تصاویر منتشره دیده می شوند ) در نسبت با سلاطین صفویه و قاجار می گفت :««مرحوم مجلسی که در دستگاه صفویه بود ؛ صفویه را «آخوند» کرد نه خودش را «صفویه» کرد ، آنها را کشاند توی مدرسه و توی علم و توی دانش »» ؛ آری ! اگر امام خمینی در آن دوره ، چنین به سیر تحول و تطوّر فقه نگاهی عمیق و واقع گرایانه اما آرمانخواهانه دارند ؛ جناب عالی که باید شارح همان دستگاه فقاهتی باشید اکنون به چه چیز حکم می کنید !؟ فقهای ادواربا اهدای خون و تحمل شکنجه و زخم زبان های ملحدین و برخی روشنفکران پول پرست و شهوت ران ِ مؤتلف با قدرتِ عریان مجاهدت ها کردندتا جمهوری اسلامی و نظام حکومتی اسلامی و شیعی تولید شود و اقتدار یابد ؛ آیا اکنون آنها را به تأسیس واتیکان هایی شیعی دلالت می دهید ؛ ما نمی گوییم که جمهوری اسلامی «مساوقِ » با آرمان ها ی تامّه و سلوک علوی است امّا از حیث ِعقلی و بدیهیات اولیه ، وجود هویتی مولّد و متکثر و متکامل و منظومه ای از حکمت عملی اسلامی و شیعی بدون اقتدار مستقر و علمی، جزوی از تخیلات و ادعایی فانتزی است .
در پایان ذکر نکته ای در پیشگاه ملّت در سنجش نوع التزام تان به مواعظی که در ردّنامهٔ حضرت آیت الله یزدی ، خطاب به حضرت شبیری حفظه الله آوردید خالی از لطف و باریک بینی نیست :
ایرانیان در ایام اخیر شاهد بی حرمتی یکی از بانوان وابسته به جناب عالی به مرجعیت علی الاطلاق اسلام و بلکه مُجدّد اسلام ناب محمدی (ص) ؛ نخستین هادی انقلاب بزرگ جهان معاصر ؛ حضرتِ مؤسس ؛ سیدنا الامام روح الله الموسوی الخمینی اعلی الله مقامه الشریف بودند ؛ آنگاه که آن هتّاک با تصّور پوچ و موهوم تعلّق وراثتی امام خمینی به پدر بزرگیِ یک بیت و یک خاندان، از آن امام همام و حتی آن امام اسلامِ رحمانی شما ! اعلام برائت کرد و پس از عذر خواهی از مظالم آن پدر بزرگ ! با مانور تجمّل و بروز روحیات لُوس و اشرافی بر برتری کیفیتِ نماز فرزندش در کانادا بر نماز های ایرانیان هم حکم کرد ؛
جناب آقای سید حسن آقا ! غیر از غلط ها و جفاهای موجود در دشنام های این بانوی هتاک وابسته به جناب عالی به آن نائب وقت امام عصر( عج ) در مباحث معرفتی اما برای یاد آوری می گویم ؛ نسل شما و من از اصطلاح آن «پدر بزرگِ » مکتبی، خاطره ها و اماره ها دارد ؛ پدر بزرگ رمزیِ در مکالمات بیسمی فرماندهان و بسیجیان شهید ؛ پدر بزرگ رمزیِ مندرج در نامه های اُ سرای وطن در زندان های موصل و کرکوکو رمادیه و تکریت و... طی هشت سال رنج و...؛ یادم هست هروقت در ام الرصاص و کانال ماهی کار سخت می شد سخن از مقاومت بنام پدر بزرگِ وطن می شد. ولی شما از این هتاکی ها و دشنام های پیاپی به این پدر بزرگ ، به این فقیه و به این مرجعیت آزادگان جهان دَم بر نیاوردید !؟
من که در فرازی با ظاهر نامه شما با شما هم عقیده ام امّا آیا جا ندارد که از شما سوال کنم چرا در بسیاری اوقات در نقش واعظِ غیر مُتّعظ ظاهر می شوید ؟! شما که کاربرد برخی کلمات فقیهی در تراز آیت الله یزدی آنهم به نیّت دفاع از حکومت اسلامی _ شیعی را در نامه شان به یکی از مراجع معظم را بر نتافتید از چه روی دشنام های یک بانوی هتّاک وابسته به منزل خود به مرجعیت آزادگان جهان را به سکوت برگزار کردید !؟ استاندارد دو گانه در دفاع از مرجعیت مذموم و ناپسند است ! نکند شما صاحب اختیار « بانک ژن خمینی » هستید و هر طور که اراده می کنید از آن بانک ارتزاق می فرمایید !؟
جوانان ، دانشگاهیان ، دانشجویان و مردمان باهوش و متدین و طلاب و استادان علوم دینی منتظر پاسخ شما نسبت به اتّخاذ این استاندارد دوگانه در کنش گری نسبت به مرجعیت و نوع سیاست ورزی در افکار عمومی هستند.
www.instagram.com/p/Bpm5YaMhMlJ
مصادیق بارز براندازی نرم و فتنه گری و حصول درآمد نامشروع و افساد فی الارض مگر غیر از اینها است که مقامات اطلاعاتی و انتظامی و قضایی، خرابکاری داعش فرهنگی مستقر در ارشاد را با بیتفاوتی به تماشا نشسته اند؟!؟!؟!؟!
اگر امام راحل قدس سره الشریف با اقتدا به سید الشهدا با تمام قوا به دنبال زنده کردن دین جدش و ریشه کن کردن اسلام آمریکایی بود پس این افتضاح از زنان کاباره ای که امروز میبینیم چیست؟!
www.instagram.com/p/BolgvIoBZUy
www.instagram.com/yulduz_turdieva
بیدار شوید که دستهایی مرموز و پنهان با جدیت دارند فاحشه های ایرانی را به هر بهانه ای در سطح بین المللی مطرح میکنند تا ابتذال و فحشای مطربی را در جامعه شیعی جایگزین حیا و عفاف زنان ما کنند:
www.instagram.com/p/Ba6qO53FYbq