آیه شریفه ۱۷۳ سوره آلعمران که رهبر معظّم انقلاب در اجتماع عظیم بسیجیان خواندند، نقش مهمی در مدیریت جامعه دارد و رهبر انقلاب اسلامی نکات متعددی در تفسیر آن بیان کردهاند.
به گزارش شهدای ایران، رهبر معظّم انقلاب اسلامی در اجتماع بزرگ بسیجیان در ورزشگاه آزادی ضمن تبیین وضعیت کشور، بسیج مستضعفین را یکی از واقعیات کشور برشمردند. ایشان تشکیلات بسیج را مصداق آیهی شریفهی ۱۷۳ سورهی آلعمران بیان کردند که از تهدیدهای دشمن مرعوب نمیشود و عقبنشینی نمیکند، بلکه ایمانش زیاد میشود. در این یادداشت به تبیین همین آیه پرداخته شده است؛ آیهای که نقش مهمی در مدیریت جامعه دارد و رهبر انقلاب اسلامی نکات متعددی در تفسیر آن بیان کردهاند. در ابتدا فضای نزول آیه را بیان میکنیم و سپس دیدگاههای حضرت آیتالله خامنهای و نکات برخی مفسران را از نظر میگذرانیم.
آیه ۱۷۳ سوره آلعمران:
«اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم إیمانًا وَ قالوا حَسبُنَا اللَّهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ»
ترجمه:
[افرادی که خدا و رسول را پس از آنکه جراحت به آنان رسیده بود اجابت کردند]؛ همان کسانى که مردم [منافق و عوامل نفوذى دشمن] به آنان گفتند: لشکرى انبوه از مردم [مکه] براى جنگ با شما گرد آمدهاند، پس از آنان بترسید. ولى [این تهدید] بر ایمانشان افزود، و گفتند: خدا ما را بس است، و او نیکو وکیل و کارگزارى است.
اشاره:
این آیه دربارهی قضایای بعد از جنگ اُحد است. جنگ اُحد به دو بخش تقسیم میشود: بخش اول، خود جنگ اُحد است که ابتدا مسلمانان در آن پیروز شدند و سپس شکست خوردند؛ اما بخش دوم، جنگِ «حمراءالاسد» است که بعد از جنگ اُحد واقع شد و مسلمانان در آن به پیروزی رسیدند. حضرت آیتالله خامنهای ۱۵ مرتبه در بیاناتِ سالهای مختلف به ماجرای جنگ اُحد اشاره کردهاند که در ۱۱ مورد آن، آیهی ۱۷۳ سورهی آلعمران را که مربوط به جنگ «حمراءالاسد» است، بیان نمودهاند.
ماجرای جنگ اُحد و حمراءالاسد
جنگ اُحد در سال سوم هجری در مقابلهی مسلمانان با حملهی مشرکان مکه رخ داد. این جنگ سه مرحله را پشت سر گذاشت: مرحلهی اول، پیروزی اولیهی مسلمانان بود که دشمن مجبور به عقبنشینی در آن شد. مرحلهی دوم شکست مسلمانان بود که طی آن عدهای از مسلمانان بر اثر مغرور شدن به پیروزی و طمع کردن به غنیمتهای جنگی، تنگهای را که باید محافظت میکردند رها کردند و دشمن از همان تنگه و از پشت به مسلمانان حمله کرد و آنها به ناچار به کوه اُحد گریختند. مرحلهی سوم این است که دشمن متوجه شد اگر بخواهد به جنگ ادامه بدهد، احتمال دارد شکست بخورد؛ لذا منطقه را ترک کرد.
مسلمانان پس از شکست در مرحلهی دوم، به مدینه برگشتند. در این هنگام ابوسفیان موقعیت را برای حملهی دوباره مناسب دید. خبر حملهی دشمن توسط عدهای منافق در مدینه پخش شد و سعی کردند در دل مسلمانان رعب و وحشت ایجاد کنند و روحیهی آنان را از بین ببرند. پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) در این موقعیت گفتند «تنها کسانی که در جنگ اُحد شرکت داشتند میتوانند به این جنگ بیایند.» و با این کار، روحیهی دوباره به مسلمانان خسته بخشیدند. در نتیجه، مسلمانان نهتنها از خبر حملهی دشمن، ترس به خود راه ندادند بلکه ایمانشان برای حرکت در جهاد فیسبیلالله بیشتر شد و به فرمان پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) آمادهی جهاد شدند.
سپاهیان اسلام با انگیزهی فراوان برای انتقام از مشرکین، در منطقهای به نام «حمراءالاسد» مترصد رسیدن مشرکان شدند. ابوسفیان وقتی خبر این آمادگی کامل مسلمانان را دریافت کرد، دچار رعب و ترس شد و از رویارویی و جنگ منصرف شد.[۱]
بدین ترتیب مسلمانان با خوشحالی از این پیروزی و بهرهمند از نعمت خداوند و بدون هیچگونه آسیبی به مدینه بازگشتند. در واقع در جنگ حمراءالاسد، جنگ نظامی روی نداد بلکه مسلمانان در یک جنگِ روانی پیروز شدند؛[۲] یعنی ترس و ناامیدی به خود راه ندادند و با توکل به خداوند به مجاهدت برخاستند.
نظرات تفسیری آیتالله خامنهای و دیگر مفسران
عبارت اول آیه میگوید «اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم»؛ «کسانی که مردم به آنها گفتند، لشکری انبوه از مردم برای جنگ با شما گرد آمدهاند؛ پس از آنان بترسید.» منظور از «مردمِ» اول، منافقان و عوامل نفوذی دشمن هستند که سعی در ایجاد اختلال داشتند و منظور از «مردمِ» دوم، لشکر مشرکین مکه هستند.
عبارت بعدی آیه اینطور آمده است: «فَزادَهُم إیمانًا وَ قالوا حَسبُنَا اللَّهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ»؛ «ولی این تهدید، ایمان آنان را افزایش داد و گفتند خدا ما را بس است و او نیکوترین وکیل و تکیهگاه است.»
مفسران دو احتمال را در افزایش ایمان آنان مطرح کردهاند؛ یا بر این مبنا است که انسان از هر چیزی منع شود، نسبت به آن حریصتر میشود؛ یا بر این اساس است که ایمانِ آنان به پیروزی و وعدهی الهی که پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) گفته بود بیشتر شد.
نکتهی دیگر این است که این افزایش ایمان پس از یک عمل و طاعت بوده است؛ چرا که میزان ایمان، رابطه دارد با میزان تعهد و عملی که انسان انجام میدهد.[۳] البته ناگفته نماند که تبدیل مسلمانان فاقد روحیه به افرادی که دارای عزم راسخ و ایمان قوی شدند، آنهم در فاصلهی کمتر از یک شبانهروز، جزو شگفتیهای تأثیر آیات قرآن و سخنان پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) بوده است.[۴]
دربارهی اینکه آن مؤمنان گفتند خدا ما را کفایت میکند، این کفایت کردن به حسب ایمانشان بوده است نه بر مبنای اتکاء به اسباب خارجی؛ یعنی به اسباب خارجی و ابزارهای جنگی دل خوش نکردند و ایمان را در سپردن کار به خدا قرار دادند.
و خدا را وکیل خودشان قرار دادند. وکیل به کسی میگویند که کار را از طرف انسان تدبیر میکند. دربارهی توکل باید توجه کرد که انسان برای رسیدن به مقصود، احتیاج به دو عامل دارد: یک عامل طبیعی که عبارت از ابزارهای مادی است و یک عامل معنوی که عبارت از روحیه و انگیزه است. اگر انسان عوامل طبیعی را آماده کند ولی در روحیه دچار سستی و تنبلی باشد نمیتواند به مقصود برسد. توکل، نیرویی است که یأس و ناامیدی و سستی را در روحیهی انسان راه نمیدهد و در نتیجه انسان در روحیه هیچ شکستی را نمیپذیرد.
در توکل به خدا جهت دیگری هم وجود دارد؛ به این صورت که هرکس بر خدا توکل کند، هم روحیهاش قوی میشود و هم در ابزارهای مادی، خدا به او کمک میکند.[۵] رهبر انقلاب اسلامی در تفسیر اکتفاء به خدا میگویند اگر به شما هشدار دادند که دشمن در انتظارتان است، و شما حاضر نشدید زحمتی بکشید و وارد میدان مجاهدت بشوید، در اینجا خداوند شما را کفایت نمیکند.[۶] چرا که توکل به این معنا نیست که کنار بنشینیم و بگوییم خدا خودش درست میکند، بلکه باید همهی نیرو را به میدان آورد تا توکل محقق بشود.[۷]
حضرت آیتالله خامنهای در سال ۷۲ به تلاش آمریکا برای یارگیری از اروپا با هدف فشار بر ایران اشاره میکنند و با قرائت این آیه، توصیه میکنند که مرعوب دشمنان نشوید.[۸] نظیر استفاده از این آیه در مقابل تهدیدات دشمن در سالهای ۷۸، ۸۲، ۸۸، ۹۵ و ۹۷ در بیانات ایشان آمده است. ایشان نقشآفرینی امام خمینی در مبارزات[۹] و نقشآفرینی مردم در انقلاب اسلامی[۱۰] و دفاع مقدس[۱۱] را از مصداقهای عمل به این آیه میدانند. رهبر انقلاب در این راستا در سال ۹۰ و در اثنای تحولات بیداری اسلامی در کشورهای منطقه، به ملتهای مسلمان بر اساس این آیه توصیه کردند که توجه به خطر و تهدید دشمن، آنها را نترساند.[۱۲]
رهبر انقلاب اسلامی بارها وقایع تاریخ اسلام را بیان کرده و از آنها درسهایی برای نیازهای روز جامعه استخراج کردهاند؛ همانند آنچه ایشان دربارهی جنگ احزاب[۱۳] یا جنگ بدر و جنگ خیبر[۱۴] بیان کردهاند. جنگ اُحد و ماجرای بعد از آن یکی از مهمترین اتفاقات عبرتآموز است؛ تا جایی که رهبر انقلاب اسلامی فرمودند: «همهی دوران زندگی ما، جنگ اُحد است. اگر خوب حرکت کردیم، دشمن شکست خواهد خورد.»[۱۵]
منابع:
۱. بیانات در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت چهاردهمین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی(ره) ۱۳۸۲/۰۳/۰۳
۲. تفسیر قرآن مهر، محمدعلی رضایی اصفهانی، ج۳، ص۳۴۴.
۳. طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، سیدعلی خامنهای، ص۱۰۴.
۴. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۳، ص۱۷۸.
۵. المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج۴، صص۶۳-۶۵.
۶. بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران ۱۳۷۹/۰۴/۱۹
۷. دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولیامر با رهبر انقلاب ۱۳۸۹/۰۴/۲۳
۸. بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان ۱۳۷۲/۰۸/۱۲
۹. بیانات در مراسم بیست و چهارمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) ۱۳۹۲/۰۳/۱۴
۱۰. بیانات در مراسم بیست و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) ۱۳۹۵/۰۳/۱۴
۱۱. بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان ۱۳۷۲/۰۸/۱۲
۱۲. بیانات در اجلاس بینالمللی بیداری اسلامی ۱۳۹۰/۰۶/۲۶
۱۳. بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
۱۴. بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز ۱۹ دی ۱۳۹۰/۱۰/۱۹
۱۵. بیانات در دیدار جمعی از خانوادههای شهدا ۱۳۷۶/۰۲/۱۷
*پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری