وقتی مقابل حاج عبدالله فرمانده تخریب لشکر۱۰ سیدالشهدا (ع) قرار گرفت بعد از احوالپرسی،دست برد درون جیبش و یک دانه پسته در آورد و به حاجی نشان داد و گفت.
به گزارش شهدای ایران ،روز پنجشنبه ۵ مهر ۱۳۹۷ بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی در سخنرانی سالانه خود در مجمع عمومی سازمان ملل داد از «تهران، تورقوزآباد، کوچه ماهر، انبار اتمی مخفی ایران» سخن گفت و پس از آن کاشف به عمل آمد که این انبار مخفی اتمی یک فرششویی است. این سخنان با واکنشهایی از سوی اقشار مختلف مردم در ایران و سایر نقاط جهان مواجه شده است.
در این بین حاج ابراهیم قاسمی از پیشکسوتان دوران دفاع مقدس در خاطرهای از شهید «حسین کاشانی» از تخریب جیان لشکر۱۰ سید الشهدا(ع) یاد کرده است. زادگاه این شهید روستای «تورقوزآباد» است. این رزمنده دوران دفاع مقدس میگوید: تا وقتی در گردان تخریب بودم هرجایی شهید نوریان (فرمانده واحد تخریب لشکر۱۰ سیدالشهدا) میرفت من هم همراهش بودم. اکثر اوقات من پشت فرمان خودرو مینشستم.
انتهای پادگان دوکوهه مقر داشتیم.من در مقر ماندم و ایشان به تنهایی جایی رفته بود. شهیدی داشتیم به نام «حسین کاشانی» که ایشون مسئول تدارکات گردان تخریب بود. یک روز آمد پیش من و سراغ حاج عبدالله نوریان را گرفت. گفتم:«جایی رفته و چند روز دیگه برمیگرده.» رفت و برگشت حاج عبدالله سه روز طول کشید.
در این سه روز شهید کاشانی را خیلی نگران دیدم. وقتی حاجی برگشت رفتم صدایش کردم. گفتم: «اگر کاری داری برادرعبدالله اومده.» خیلی دوست داشتم بدانم شهید کاشانی با حاجی چه کاری دارد. وقتی مقابل حاج عبدالله قرار گرفت بعد از احوالپرسی، دست برد درون جیبش و یک دانه پسته در آورد و به حاجی نشان داد و بعد دست حاجی را گرفت برد پشت چادر تدارکات و گفت: «برادرعبدالله این یه دونه پسته اینجا افتاده بود،میخواستم بخورم اما از فرماندهام اجازه نداشتم واز طرفی هم میخواستم داخل پستههای تدارکات بگذارم نگران بودم که خدای نکرده خراب باشه و بچهها بخورند و مریض شوند. این چند روز منتظر بودم تا شما بیایی و کسب تکلیف کنم.»
حاج عبدالله پسته را از دستش گرفت و مغز کرد. یه سوره حمد به آن خواند و در دهان شهید کاشانی گذاشت و صورتش را بوسید و گفت : «نوش جون.»
شهید حسین کاشانی در فروردین ماه سال ۶۳ در جزیرهمجنون به شهادت رسید. بعد از سالها پیکر مطهرش به میهن اسلامی رجعت کرد.
*ایسنا