به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ بارها از شکنجههای نیروهای صدام در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شنیدهایم؛ از بریدن گوش و بستن دست و پای رزمندهها تا زنده به گور کردن آنها.
وقتی پای حرفهای از معراج برگشتگان مینشینیم، روایتهایی میکنند که در باورمان نمیگنجد برخی از انساننماها به قدری قلبهایشان از حقیقت دور میشود که یک رزمنده 15 ساله را به هر نحوی که میخواهند، شکنجه میدهند؛ «محمدرضا آذرفر» یکی از جانبازان دفاع مقدس است که در 15 سالگی شکنجه بعثیها را میبیند، در رزمی مردانه دچار موجگرفتگی میشود و امروز بعد از سالها آثار آن ضربهها او را به آسایشگاه نیایش کشانده است.
صدامیها مرا تا گردن زیر خاک کردند؛ آن روز باران هم میبارید و 4 ساعت اسیر گِل بودم؛ صدامیها مشروب میخوردند و سر مرا نشانه میگرفتند و میخندید؛ خدا خواست بچههای ما که از آن طرف شکست خورده بودند، صحنه را دیدند و صدامیها را زدند؛ بچهها مرا از زیر گِل بیرون کشیدند.
رزمندهای آذریزبان مرا روی دوشش گرفته بود تا از منطقه خارج کند؛ آن موقع در پایگاه عراقیها درگیری شد و او در همانجا به شهادت رسید. بعد از درگیری، من هم داخل درهای عمیق افتادم و بعد از مدتی مرا از آن جا بیرون آوردند که در ابتدا مانند جنازه بودم که بعد از مدت طولانی درمان توانستیم روی پا بایستم.