چگونه میشود معتقد بود که در جهان سیاست واقعبینی حاکم است و با این استدلال به طرف مذاکره با سردمدار جبهه باطل یعنی امریکا رفت و بعد توقع سازش و موفقیت هم داشت؟ مگر سازش جز بر منافع مشترك تحقق ميپذيرد؟ و مگر نظام عبوديت الهي با نظام طغيان و عصيان عليه خداوند، ميتواند منافع مشترك داشته باشد كه بر اساس آن سازش ممكن گردد؟ و مگر تصور اشتراك منافع در دنيايي كه همه چيزش در قبضه حاكميت حاكمان كفر است جز به معناي پذيرش محروميت خويش و سكوت براي تأمين منافع كفر ميتواند باشد.
شهدای ایران:در پی شکست ایده برجام و عدم توانایی
دولت برای کنترل وضعیت آشفته اقتصاد دوباره شاهد بیان حرف ها و شبهاتی
هستیم که اصلاح طلبان بازهم از کمد تاریخی خود بیرون آورده و با دستاویز
کردن آن به دنبال فرار رو به جلو هستند. این که جمهوری اسلامی از ابتدای
انقلاب با نگاه منفی با دنیا مواجه شد و این نگاه منفی چه در روابط داخلی و
چه خارجی موجب تنش و روابط حذف گرایانه شد همان شبهه نخ نما شده ی اصلاح
طلبان در طول تاریخ انقلاب اسلامی بوده که دوباره توسط نماینده لیست امید
در مجلس بازتولید شده است.
مشکل
اصلی بیان این شبهه ها در عدم واقع بینی و خوشبینی مفرط به جامعه جهانی و
مناسبات و قوانین ظاهری آن است. فارغ از نگاه آرمانی وقوع انقلاب اسلامی که
اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمانی چون فوکو از آن به انقلاب اخلاقی و معنوی
یاد می کنند، اصل انقلاب اسلامی بر پایه واقع بینی نسبت به جهان مدرن و
مناسبات واقعی آن شکل گرفته است. برخلاف آنچه به ظاهر روشنفکران غربگرا و
پادوهای فکری آن ها امروز در مجلس و دولت ادعا می کنند، واقعیت جهان آنچیزی
نیست که آن ها می بینند بلکه واقعیت دنیای امروز را حضرت امام خمینی به
درستی در طول زمان حیاتشان بارها ترسیم کرده اند. امام جهانی را میدید که
مردم در آن به دو دسته تقسیم شده بودند: ظالم و مظلوم.
به گفته امام خمینی:«در
يك طرف صدها ميليون مسلمان گرسنه و محروم از بهداشت و فرهنگ قرار گرفته
است و در طرف ديگر اقليتهايي از افراد ثروتمند و صاحب قدرت سياسي كه عياش و
هرزهگرد و فاسدند.»
جهاني
كه خميني ميديد جهان مستكبران زورمداري بود كه لحظه به لحظه از عمرشان،
تداوم دردهاي مظلومان و مستضعفاني است كه خميني آنان را نه تنها صاحبان
اصلي انقلابش، كه مصداق «عِبادِی الصَّالِحون» ميدانست كه روزي بر دنيا
حكومت خواهند كرد.
و در مقابل به
اصطلاح روشنفکران و لیبرالهای وطنی باخوشبینی مکرر این گزاره را تکرار
کرده و میکنند که:« در سیاست خارجی خوشبینی و بد بینی نداریم و باید واقع
بین باشیم»
و با بیان این گذاره از ابتدا مخالفت انقلاب اسلامی با غرب و امریکا را عامل بدبختی امروز می دانند.
این
درحالی است که حضرت امام واقعیت نظام جهانی و امریکا را جز امپریالیسم و
غارتگری نمیدانست. همانطور که در اینباره بیان میکنند:
«فریاد
برائت ما، فریاد فقر و تهیدستی گرسنگان و محرومان و پابرهنههایی است که
حاصل عرق جبین و زحمات شبانه روزی آنان را، زراندوزان و دزدان بین المللی
به یغما بردهاند و حریصانه از خون دل ملتهای فقیر و کشاورزان و کارگران و
زحمتکشان، به اسم سرمایه داری و سوسیالیزم و کمونیزم مکیده و شریان حیات
اقتصاد جهان را به خود پیوند دادهاند و مردم جهان را از رسیدن به کمترین
حقوق حقه خود محروم نمودهاند.»
و در جایی دیگر در ترسیم واقعیت سیاست جهان میفرمایند:
«به
يقين آنان مرزي جز عدول از همه هويتها و ارزشهاي معنوي الهيمان
نميشناسند. و به گفته قرآن كريم هرگز دست از مقابله و ستيز با شما بر
نميدارند مگر اين كه شما را از دينتان برگردانند. و ما چه بخواهيم و چه
نخواهيم آمريكا و شوروي در تعقيبمان خواهند بود تا هويت ديني و شرافت
مكتبمان را لكه دار نمايند.»
بنابر
گفتههای حضرت امام که امروز راستی و درستی صحبتهایش برای ما قابل کتمان
نیست واقعیت دنیا جدال حق و باطل است و در این جدال هر جبهه به دنبال
نابودی جبههی دیگریست.در واقع در نظام اجتماعي، جز اين واقعيت وجود ندارد
كه هر نظامي چون هست و ميخواهد تداوم داشتهباشد، پس بالاجبار بايد به
دنبال رشد و گسترش خود باشد؛ گسترشي كه محدودهاي ندارد و بايد در اين راه
تمام موانع را كنار بزند تا هر چه بيشتر بر نفوذ و گسترش خود بيافزايد. هر
دو نظام حق و باطل، اين گسترش را طالب است. نظام حق حاكميت خداوند را بر
همه چيز و همه جا ميخواهد و نظام باطل حاكميت ماده و ماده پرستان را و هر
دو مجموعه كفر و ايمان به مثابه دو نيروي متناقض با يكديگر، به ميزاني به
حيات خود ادامه ميدهند كه ديگري را به همان نسبت از هستي ساقط كرده باشند.
مگر هدفي كه كفر به دنبال آن است جز با بركندن نظام ايمان حاصل ميشود و
بالعكس مگر حاكميت ايمان و حكومت صالحان جز با نابودي كفر و طغيان و
مستكبرين امكانپذير است. پس تداوم حيات اسلام و ملل مسلمان تنها و تنها در
گرو مبارزه با كفر حاكم بر جهان و پيروزي و تسلط بر مجموعههاي متشكل از
شرك و نفاق جهاني ممكن و ميسر است.
پس
چگونه میشود معتقد بود که در جهان سیاست واقعبینی(خوشبینانه) حاکم است و
با این استدلال به طرف مذاکره با سردمدار جبهه باطل یعنی امریکا رفت و بعد
توقع سازش و موفقیت هم داشت؟ مگر سازش جز بر منافع مشترك تحقق ميپذيرد؟ و
مگر نظام عبوديت الهي با نظام طغيان و عصيان عليه خداوند، ميتواند منافع
مشترك داشته باشد كه بر اساس آن سازش ممكن گردد؟ و مگر تصور اشتراك منافع
در دنيايي كه همه چيزش در قبضه حاكميت حاكمان كفر است جز به معناي پذيرش
محروميت خويش و سكوت براي تأمين منافع كفر ميتواند باشد.
انقلاب
اسلامی از ابتدا با جهان نه از دَرِ «واقع بینی» لیبرال هایی که در اصل
«خوشبینی» مفرط است، که واقع بینی درست و منطبق بر تجربه های تاریخی ملت
های مستضعف وارد تعامل شد؛ اما هر گاه که سیاست های روشنفکران لیبرال ماب
در سیاست خارجه کشور پیاده سازی شد، شاهد بیشترین ضررها و هدر رفتن بیشترین
منابع و سرمایه ها بوده ایم.
مگر
نطفه برجام با ایده سازش با دنیا و واقع بینی نسبت به قوانین بین الملل
بسته نشده بود، و مگر امریکا که قرار بود در چارچوب قوانین بین الملل عمل
کند، به راحتی از برجام خارج نشد و هیچ هزینه ای هم نپرداخت؟ امروز حسن
روحانی و مروجان ایده سازش و تعامل با دنیا باید پاسخگوی دلار پانزده هزار
تومنی باشند! خوش بینی افراطی آنها در پشت واژهی واقع بینی سیاسی امروز
کاری دست ملت داده که در طول چهل سالگی انقلاب کمتر سابقه داشته است. این
ناکارآمدی نتیجهی آن ایدهایست که سالها قبل امام هشدارش را داده بود و
در این 5 سال توسط دلسوزان انقلاب اسلامی بیان شده بود، اما هیچگاه در گوش
لیبرالها نرفت.
در
دوران احمدی نژاد با همه ی اشکالاتی که به آن وارد است، در اوج دعواهای
سیاسی با امریکا و در اوج تحریم های بی سابقه ی تاریخی دلار افزایش
دوبرابری داشت اما در دوران سازش و تعامل، کشور با افزایش 4 برابری دلار
مواجه شده است. مگر قرار نبود که واقعیت دنیا به ما روی خوشش را نشان دهد؟
این
مسئله و این تجربه تاریخی تنها محدود به زمان برجام نیست و در دوران خاتمی
نیز ما با واقعیت جهان همانگونه که حضرت امام فرموده بودند، روبه رو
بودیم. خاتمی ایده گفتگوی تمدن ها و سازش و صلح با دنیا را سرلوحه کار خود
در سیاست خارجه قرار داد و در سازمان ملل پیشنهاد نام گذاری سال را به سال
گفتگوی تمدن ها داد، اما پایش به ایران نرسیده، ایران توسط امریکایی ها
وارد محور شرارت ها شد. واقعیت دنیا همان زمان هم برای روشنفکران لیبرال
وطنی مشخص شده بود، اما آنها که تنفسشان در هوای وابستگی نسبت به غرب است
هیچ زمان به روی خودشان نخواهند آورد.