شهدای ایران shohadayeiran.com

در حالی که روند مذاکرات هسته‌ای محرمانه بوده و شیوه حصول برجام در بسیاری ابعاد هنوز در هاله‌ای از ابهام است، جان کری در کتاب خاطراتش تلاش کرده روایت خود را از این روند ارائه کند.
شهدای ایران: توافق هسته‌ای ایران و 1+5 موسوم به برجام، علی‌رغم خروج آمریکا از آن همچنان خبرساز است. هنوز کشورهای اروپایی مدعی ادامه تعهد به آن هستند، هرچند که در عمل گام‌های چندانی برای اثبات این تعهد برنداشته‌اند.



در کتاب خاطراتش منتشر شد/ روایت جان کری از فریب دادن هیات مذاکره‌کننده ایرانی!

برجام، نتیجه یک روند مذاکره تقریبا دو ساله است؛ مذاکراتی که از همان ابتدا بر محرمانه بودن آن تاکید می‌شد. بنابراین همواره روند شکل‌گیری توافقی که برخی در ایران حصول آن را جشن گرفتند، در هاله‌ای از ابهام باقی مانده است.

اما وزیر خارجه سابق آمریکا در کتاب خاطراتش که به تازگی منتشر شده روایت طرف آمریکایی را از چند و چون توافق در جریان مذاکرات هسته‌ای شرح داده است. البته بدیهی است که او نیز تنها خلاصه‌وار به برخی نکات مدنظر خود اشاره کرده و همه مذاکرات را شرح نداده است.

او فصل هجدهم این کتاب که نام «Every Day is Extra» را برایش انتخاب کرده را به بازگو کردن تجربیات و خاطرات خود از مذاکره با گروه‌ ۱+۵ و طرف ایرانی اختصاص داده است. وی در این فصل نوشته‌های خود را از پیش از آن‌که وزیر خارجه شود و از زمان برخی تماس‌ها در عمان آغاز کرده است.

در این گزارش، بخشی از فصل 18 کتاب که روایت طرف آمریکایی را از روزهای پایانی مذاکرات هسته‌ای بیان می‌کند منتشر کرده‌ایم، با این توضیح که انعکاس این روایت، منعکس‌کننده مواضع خبرگزاری فارس نیست و بدیهی‌ست که اصلا بعید نیست که روایت طرف آمریکایی مخدوش و غیرقابل اعتماد باشد. اما به هر حال اکنون این کتاب در دسترس است و روایت کری در اقصی‌نقاط جهان خوانده می‌شود.


در کتاب خاطراتش منتشر شد/ روایت جان کری از فریب دادن هیات مذاکره‌کننده ایرانی!

یکی از ماجراهایی که در این بخش از کتاب، جان کری به شرح آن پرداخته جمله معروف «هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید» است که ظاهراً محمد جواد ظریف آن را در بگو مگو با فدریکا موگرینی مطرح کرده بود. رسانه‌های بین‌المللی تیرماه سال 1394 به طور گسترده ماجرای این جمله را به نقل از یک دیپلمات روس مطرح کرده بودند.



جان کری هم در کتابش به آن پرداخته است. او روایت خود را از بن‌بست در مذاکره با ایران این‌چنین آغاز کرده است: «یک روز عصر، ارنست مونیز (وزیر انرژی سابق آمریکا) و من در اتاق اصلی مذاکره در طبقه دوم با ظریف و صالحی ملاقات کردیم. اینطور به نظرمان می‌رسید که انگار ایرانی‌ها به بن‌بست خورده بودند. درباره اهداف و مسیرشان دچار تردید بودند و یا اینکه منتظر دستوراتی از تهران بودند. به خودمان که آمدیم دیدیم یکبار دیگر صدایمان را روی هم بالا برده‌ایم.»

جان کری در ادامه نوشته است: «یکی از دستیارانم داخل اتاق آمد و گفت صدایمان سالن پایین را برداشته و کل طبقه حرف‌هایمان را می‌شنوند. اندکی بعد نزد فرانک والتر اشتاین‌مایر، وزیر خارجه آلمان رفتم. به طعنه گفت از چیزهایی که شنیده اینطور دستگیرش شده که ظاهراً ملاقاتم با ظریف، سازنده بوده است.

این‌طور نبود. روز بعد، مسائل مطرح‌شده در گفت‌وگوی طولانی‌مان را به سایر وزرای خارجه گروه ۱+۵ منتقل کردم. چند ساعت روی پیشنهادهایی کار کردیم که بتواند برخی از شکاف‌ها میان دو طرف در مسائل اختلافی را برطرف کند.»


در کتاب خاطراتش منتشر شد/ روایت جان کری از فریب دادن هیات مذاکره‌کننده ایرانی!


جان کری و سایر وزرای خارجه 1+5 بعد از این دیدار، ظریف را به یک سالن کنفرانس بزرگ دعوت می‌کنند. او نوشته ظرف مدتی کوتاه نتایج حاصل‌شده در نشست داخلی 1+5 را برای ظریف توضیح داده‌اند که او هم بلافاصله و بدون هیچ تأملی آنها را رد کرده است.

کری در ادامه نوشته است: «ظریف، در حالی که بلند می‌شد تا جلسه را ترک کند فریاد می‌زد: "این توهین‌آمیز است. شما می‌خواهید من را تهدید کنید. هیچ‌وقت یک ایرانی را تهدید نکنید." سکوت مختصری حاکم شد تا اینکه سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، یخ فضا را شکست و گفت: "یک روس را هم همینطور."»

او اضافه می‌کند: «طعنه لاوروف باعث شد برخی خنده‌های عصبی سر دهند، ولی جلسه به پایان رسید. ناامید، برای صرف شام با تیم مذاکره‌کننده آمریکا راهی سالن غذاخوری شدم. دور یک میز گرد و بزرگ نشستیم و هنگام صرف ششمین شنیتسل وینی آن هفته، درباره آنچه رخ داده بود، حرف زدیم. برای اولین بار از موقع شروع گفت‌وگوها به این فکر می‌کردم که باید وین را بدون توافق ترک کنیم.»

البته، ترک وین بدون توافق اتفاق نیفتاد و کری و ظریف-چنانکه دست‌کم حالا پیدا است- سرانجام توانسته‌اند اختلافات را حل کنند. وزیر خارجه سابق آمریکا فرآیند رسیدن به این مرحله پایانی را شرح داده است.



کری نوشته فردای آن روز به اتاق ظریف رفته و با او صحبت کرده است: «حرف‌هایم را اینطور شروع کردم: "جواد، می‌خواهی این کار به سرانجام برسد یا نه؟ کمی درباره مخاطرات موجود و مسیری که پیموده بودیم تا به جایی برسیم که در آن قرار داشتیم صحبت کردیم. جواد به من گفت که با تهران صحبت کرده و تصورش این است که پاسخ آنها به برخی از ایده‌هایی که داشته سازنده بوده. می‌خواست با هم رایزنی کنیم ببینیم می‌توانیم از لبه پرتگاه دور شویم یا خیر. گفتم تمایل دارم حرف‌هایشان را بشنوم، اما برخی موارد معین هستند که نمی‌توانیم نادیده‌شان بگیریم. آن گفت‌وگو را با این احساس ترک کردم که جواد شب گذشته فکر کرده و برخی مسائلی که تصور می‌کرد غیرقابل عبور هستند را حل کرده است.»

اختلافات، اما آن‌طور که از روایت کری برمی‌آید تا 13 جولای، یعنی تنها یک روز قبل از نهایی شدن برجام ادامه داشته‌اند. در این روز، ظریف در جلسه‌ای که در اتاق تیم آمریکایی در هتل کوبورگ جریان داشت در حال برشمردن دلایل مخالف بودن ایران با نهایی شدن توافق بوده که ظاهراً اتفاقات بعدی، روال ماجرا را تغییر داده است.

کری ماجرا را اینطور شرح می‌دهد: «هر روز می‌گذشت اما ظریف هنوز قادر نبود خودش را به جایی برساند که بله بگوید. عصر ۱۳ جولای که هفدهمین شب حضور ما در وین بود، ظریف، لاوروف، فدریکا موگرینی، مسئول جدید سیاست خارجی اتحادیه اروپا را به اتاق آمریکا در کوبورگ دعوت کردم. فدریکا جایگزین کاترین اشتون شده و همان موقع به شناخت خوبی از ظریف و لاوروف رسیده بود. با پاهای درب و داغانم که روی یک صندلی گذاشته شده بود نشسته بودم و داشتیم به حرف‌های ظریف گوش می‌کردیم که داشت دلایل خودش را درباره اینکه چرا توافقی که ما در حال حرکت به سمتش بودیم به اندازه کافی برای ایران خوب نبود را یکی یکی علامت می‌زد. نزدیک‌های نیمه‌شب، لاوروف که قصد داشت روز بعد عازم ازبکستان شود حرف‌هایش را قطع کرد و گفت: "جواد، شاید مسئله این است که اصلاً اختیار توافق کردن را نداری؟ اگر اینطور است، به ما بگو. داری وقتمان را تلف می‌کنی".»

وزیر خارجه سابق آمریکا نوشته سخنان لاوروف، ظریف را عصبانی کرده و باعث شده که او برای خروج از اتاق جلسه به سمت درب برود، اما توانسته منصرفش کرده و بار دیگر او را سر میز برگرداند.

او نوشته است: «ظریف از حرف‌های تحریک‌آمیز لاوروف خشمگین شد. مخالفت شدیدش با طعنه لاوروف را اینطور نشان داد که با عصبانیت از روی مبل بلند شد و به سمت در رفت. با حداکثر سرعتی که می‌توانستم از جایم پریدم و تلوتلوخوران با عصایم به سمتش دویدم تا جلویش را بگیرم. در حالی که تلاش می‌کردم ظریف را آرام کنم به او گفتم:"این را می‌دانم که سرگئی نمی‌خواست به تو توهین کند. ساعت‌های سخت و طولانی را صرف این کار کرده‌ایم و حالا قابل درک است که تنش‌ها اوج گرفته‌اند. ما تصور نمی‌کنیم کار دیگری باشد که بتوانیم انجام بدهیم. توافق، اینجا است. لحظه حقیقت فرا رسیده؛ می‌خواهی آن را بپذیری یا ردش می‌کنی؟ بعد از چند لحظه، اذعان کرد که آماده پذیرفتن توافق است؛ فقط -از میان چندین موردی که مطالبه کرده بود- یک چیز دیگر می‌خواست تا توافق را از دیدگاه خودش منصفانه کند.»

جان کری، بعد از این اتفاق سراغ اعضای تیم مذاکره‌کننده آمریکایی رفته و نظر آنها را درباره اعطای یک امتیار دیگر به ایران، به منظور مجاب کردن ظریف جویا شده؛ با وجود این، او از همکارانش خواسته امتیازی را پیشنهاد دهند که اهمیت چندانی نداشته و هزینه‌ای برای طرف آمریکایی ایجاد نکند.

در کتاب کری ماجرا اینطور شرح داده شده است: «با سرعت هر چه تمام‌تر به اتاق بغلی رفتم. رابرت مالی از شورای امنیت ملی [آمریکا]، جان فاینر و وندی شرمن در آنجا منتظر تازه‌ترین خبرها بودند. " چیزی پیدا کنید که بدون هزینه‌تراشی برای ما و بدون اینکه ذره‌ای در مسائل اساسی تغییر ایجاد شود باعث شود او (ظریف) بتواند مشکلات را پشت سر بگذارد. تنها مانعی که الان وجود دارد همین است. نظری دارید؟" نگاه کردم و دیدم که همه شانه بالا می‌اندازند.»



طبق ادعای کری، در این نقطه سرپرست کارشناسان مسائل تحریمی آمریکا پیشنهادی مطرح کرده که خودش هم فکر نمی‌کرده مورد موافقت ظریف واقع شود. جان کری، اما این پیشنهاد را نزد ظریف برده و به تأیید وی رسانده است.

در کتاب آمده است: «کریس بک‌مایر، کارشناس مسائل تحریمی ما با احتیاط شروع به صحبت کردن کرد و گفت: "یک چیزی هست..." خزانه‌داری آمریکا از قبل آماده شده بود نام ۱۲ نفر از کسانی که در فهرست ایرانی‌های تحت تحریم قرار داشتند را از این فهرست خارج کند. ما آن موقع، از این تصمیم برای لحظه‌ای مثل حالا صرفنظر کردیم و این کارتی بود که ایالات متحده در جیب عقب ما گذاشته بود. حالا وقتش بود که آن را بازی کنیم. کریس توصیه کرد: "اینها آدم‌های چندان اثرگذاری نیستند. ممکن است [خروج این افراد از فهرست تحریم‌ها] کافی نباشد.". اما من می‌دانستم که چیزی که اهمیت داشت ژست این مسئله و احترام گذاشتن به تصمیم‌های سختی بود که ایرانی‌ها گرفته بودند. عصایم را قاپیدم و به سمت در رفتم.

دوباره وارد اتاقی شدم که سرگئی و جواد در آن نشسته بودند. به جواد گفتم ما می‌خواهیم برای اینکه کار را به خاتمه برسانیم، یک گام دیگر برداریم. فهرست اسامی‌ای که آماده بودیم آنها را از تحریم‌ها خارج کنیم را به او دادم و پرسیدم: "توافق تمام است؟"

بعد از نیمه شب بود و فرصت یا انرژی زیادی برای جشن گرفتن باقی نمانده بود. بعد از آنکه با هم دست دادیم، به اتاقم برگشتم و در آنجا با رئیس‌جمهور تماس گرفتم تا خبر را به او برساند.

او از من تشکر کرد و من از او تشکر کردم. به او گفتم خودم را برای مبارزه‌ای که با کنگره پیش رو داریم آماده می‌کنم. توافقی که می‌خواستیم را به دست آورده بودیم، حالا باید نگهش می‌داشتیم.»


* فارس

انتشار یافته: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
United States of America
|
۱۳:۴۶ - ۱۳۹۷/۰۶/۱۸
0
0
::نکیر خر تو ریش خامنه ای که لخت شد نرمش قهرمانی کرد حالا کاسه کوزه سر یکی دیگه شکسته شد
آدم باید ادم باید غیرت داشته باشد و قبول مسئولیت کند خامنه ای هم یه جاکش بی مسولیت مثل محمدرضا شاه است
شاه هم همه کاره بود ولی مسئولیت قبول نمیکرد
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار