شهدای ایران shohadayeiran.com

اتاق‌های مانیتورینگ جای پنهانی در ایستگاه‌های مترو نیستند، معمولا کنار گیت‌های ورودی اتاق کنترل قرار دارند که در همان اتاق سیستم‌های مانیتورینگ هم نصب شده است.
به گزارش  شهدای ایران، «ایستگاه دروازه‌دولت، مسافرینی که قصد...» مترو توقف می‌کند و مسافران باعجله از آن خارج می‌شوند، یکی از مسافران با صدای بلندی می‌گوید: «ای بابا ! خانم تندتر حرکت کن، مگه خونه باباته؟ متروی بعدی آمد، بدو.» از سر راهش کنار کشیدم و با خانمی که قرار بود کارهای هماهنگی گفت‌وگو با مسئول مانیتورینگ یکی از ایستگاه‌های مترو را انجام دهد، تماس گرفتم.

به سمت خروجی ایستگاه دروازه‌دولت حرکت کردم و همراه با خانم حسنی به اتاق کنترل (اتاق مانیتورینگ) رفتم، اتاقی که بیشتر فضای آن را دستگاه‌ها و تجهیزات اشغال کرده بود، در آنجا دو میز بزرگ بود که روی هرکدام از آنها چهار مانیتور قرار داشت، مانیتوری که به آن یک کیبورد متصل شده بود و میکروفون و دستگاه پیج که با ورود هر مترو در ایستگاه، همان مسئول نام ایستگاه و مشخصات تعویض خطوط را اعلام می‌کرد.

با آقایی که متصدی اتاق کنترل بود، به گفت‌وگو پرداختم، در ابتدا خودش و شغلش را این‌گونه تعریف می‌کند: «رضا صفری هستم، 12 سال سابقه‌کار در متروی تهران را دارم و حدود هفت سال است که متصدی اتاق کنترل هستم، اصطلاحا به ما «راهبر اتاق کنترل» می‌گویند، شیفت‌های ما (اتاق کنترلی‌ها) 12 ساعته است، دو روز روزکار و دو روز شب‌کار و همین طور دو روز آف (استراحت) هستیم، شیفت‌های روزکاری از ساعت هفت و نیم صبح تا هفت و نیم شب است و شیفت‌های شب‌کاری از ساعت هفت و نیم شب تا هفت و نیم صبح است. در برخی ایستگاه‌ها فقط نیروی خانم داریم و در بعضی ایستگاه‌ها هم نیروی خانم داریم و هم آقا.»

همزمان که حواسش به سیستم‌ها بود، یک روز کاری خود را هم تعریف می‌کرد: «اتاق کنترلی‌ها یک‌سری وظایف مخصوص به‌خود جدا از وظایف کلی تمام پرسنل‌های مترو (سریع بودن، مقرون به‌صرفه و ایمن بودن) را دارند، صبح‌ها که می‌آییم اولین کاری که انجام می‌دهیم این است که تمام تجهیزات را چک کنیم؛ به‌طور مثال ببینیم پله‌برقی‌ها، آسانسورها و گیت‌ها سالم هستند یا نه، در سکوها چیزی کم و کسر نباشد مانند کپسول گازها . تجهیزاتی که در اتاق کنترل به ما تحویل داده‌اند (سیستم مانیتورینگ، اجرای دستور به هواسازها و هواکش‌ها، نظافت محیط ایستگاه مترو، سیستم‌های تخلیه و... ) را چک می‌کنیم و اگر هرکدام از اینها ایراد داشته باشند به مسئول دستگاه یا شرکت‌های مرتبط اطلاع‌رسانی می‌کنیم، در حین اینکه این اقدامات را انجام می‌دهیم، از رصد مانیتورینگ غافل نمی‌شویم و تمام نقاط ایستگاه را زیر نظر داریم تا مبادا مانعی سر راه مسافران از زمانی‌که وارد  ایستگاه می‌شوند تا لحظه‌ای که به داخل واگن قطار بروند، نباشد. ما رابط بیرون ایستگاه با درون ایستگاه هستیم؛ به‌طور مثال اگر فردی بخواهد در ایستگاه فعالیتی داشته باشد که نیاز به مجوز باشد، وظیفه ما این است که مجوز را بررسی کنیم و هماهنگی لازم را انجام دهیم و اگر یکی از تجهیزات ایستگاه‌ها خراب باشد باید به شرکت پیمانکار مربوطه اطلاع دهیم و پیگیر ماجرا باشیم تا آن مشکل برطرف شود؛ یعنی در عین اینکه مانیتورینگ و رصد را انجام می‌دهیم، باید حواس‌مان به دیگر مشکلات ایستگاه هم باشد.»

از او می‌پرسم‌ اتاق‌های مانیتورینگ در جای خاصی در ایستگاه‌ها قرار دارد؟ پاسخ می‌دهد: «اتاق‌های مانیتورینگ جای پنهانی در ایستگاه‌های مترو نیستند، معمولا کنار گیت‌های ورودی اتاق کنترل قرار دارند که در همان اتاق سیستم‌های مانیتورینگ هم نصب شده است، مانیتورها به‌نحوی قرار گرفته‌اند که روبه‌روی ما و پشت به مسافران است و افراد تصویر مانیتورینگ را نمی‌بینند.»

در رابطه با نحوه قرارگیری دوربین‌ها در ایستگاه‌ها و قطارهای مترو سوال می‌کنم، در پاسخ می‌گوید: «تمام نقاط هر ایستگاه دوربین دارد و اگر لازم باشد فردی را از هنگام ورود تا هنگام خروج زیر نظر بگیریم، به‌راحتی این کار انجام می‌شود، هم در ایستگاه‌ها و هم در برخی واگن‌ها دوربین‌ها قرار دارند، البته قطارهای قدیمی دوربین ندارند و به‌دلیل اینکه ناوگان مترو در حال نوسازی است دیگر قدیمی‌ها را تجهیز نمی‌کنیم تا کم‌کم قطارهای جدید جایگزین قدیمی‌ها شده و فرسوده‌ها از دور خارج شوند، ما به دوربین‌های داخل قطار نه اشراف داریم و نه دسترسی. مسافر را تا لحظه‌ای که سوار قطار می‌شود، می‌توانیم از داخل دوربین‌ها کنترل کنیم و زمان سوار شدن، راهبر  باید نظارت کند.»
حرفش را قطع کردم و پرسیدم: «اگر مشکلی داخل قطارها رخ دهد، شما بررسی می‌کنید یا راهبر داخل قطار؟» پاسخ داد: «بستگی به مشکل دارد ولی مسافران می‌توانند در داخل قطار به وسیله دکمه قرمز رنگی که به صورت یک در میان در بالای درهای قطار قرار گرفته است، مشکل را به راهبر قطار اعلام کنند و بعد اگر موضوع به‌نحوی باشد که راهبر نتواند آن را حل کند به مرکز فرمان اطلاع داده و مرکز فرمان هم فورا به اتاق کنترل از طریق تلفن‌های مخصوصی که در ایستگاه‌ها و قطارها هستند، اطلاع می‌دهد و ما هم به محض ورود قطار به ایستگاه، به آن مشکل رسیدگی می‌کنیم.»

در رابطه با بیشترین مشکلاتی که در ایستگاه‌ها رخ می‌دهد و متصدی اتاق کنترل باید آنها را برطرف کند پرسیدم، پاسخ داد: «ما مشکلات کمی در ایستگاه‌ها داریم و افراد اندکی هستند که مشکلاتی را به اطلاع ما می‌رسانند ولی اگر موضوعی باشد مانند اینکه فردی بگوید کیفش را دزدیده‌اند یا گم کرده است، آن فرد را به انتظامات (پلیس مترو) ارجاع می‌دهیم تا همکاران‌مان در بخش انتظامات مشکل آن مسافر را حل کنند. مشکلات دیگری هم هستند که به خود ما برمی‌گردد؛ به‌طور مثال مسافر از مترو پیاده می‌شود و به خروجی آمده و می‌گوید پله‌برقی فلان خروجی ایراد دارد یا خاموش است که همان لحظه مشکل را پیگیری و آن را برطرف می‌کنیم.»

شاید برای همه ما سوال باشد که در روزهای خاص نحوه کار مسئولان ایستگاه مترو به‌ویژه افراد اتاق کنترل به چه صورت است، این مسئول روزهای خاص مترو را این‌گونه تعریف کرد: «یک‌سری از ایستگاه‌ها نزدیک به احتمال وقوع حادثه‌های خاصی هستند (مثلا حادثه تروریستی مجلس) و ایستگاه‌هایی که ختم به مصلی و...  می‌شوند در روزهای خاص از تمام ایستگاه‌های اطراف که خلوت‌تر هستند، هم پرسنل مترو، هم انتظامات و سایر مسئولان به صورت فوق‌العاده به آن ایستگاه اضافه می‌شوند تا در جهت امنیت و سرعت خدمات مشکلی نداشته باشیم.»
از تعداد دوربین‌های موجود در ایستگاه‌ها و شلوغ‌ترین ایستگاه سوال کردم، در پاسخ گفت: «بستگی دارد؛ به‌طور مثال ایستگاه تجریش که در سه طبقه است به همان نسبت هم دوربین‌های بیشتری نسبت به ایستگاه‌های کوچک‌تر دارد، تمام فیلم‌های دوربین‌ها ضبط و نگه‌داری می‌شود و اگر اتفاقی رخ دهد، فیلم آن حادثه برای همیشه نگهداری می‌شود، همزمان راهبر اتاق کنترل، مرکز فرمان، مدیریت و برخی  نهادهای امنیتی دوربین‌های مترو را نگاه می‌کنند تا اگر اتفاقی از دید یک مسئول غافل ماند، مسئولان دیگر بتوانند هرچه سریع‌تر از حادثه بزرگ‌تری جلوگیری کنند، شلوغ‌ترین ایستگاه‌ها، ایستگاه‌های تقاطعی است مانند ایستگاه‌های امام‌خمینی(ره)، دروازه‌دولت، صادقیه و... . البته ایستگاه‌هایی مانند کرج، صادقیه، امام‌خمینی(ره) و تئاتر‌شهر هم همیشه جزء پرتردد‌ترین ایستگاه‌ها هستند.»

از خاطرات خنده‌دار و تلخی که یک مسئول مانیتورینگ در کارش داشته سوال کردم، پاسخ داد: «یک خاطره مشترک تقریبا برای تمام مسئولان ناظر سیستم مانیتورینگ رخ داده است که هم خنده‌دار است و هم تلخ، هنگامی‌که یک پیرزن یا پیرمردی کنار دختر یا پسرش برای استفاده از پله‌برقی مخالفت می‌کند و علت آن ترس است، این ترس را برخی افراد به صورت خنده‌داری با جیغ کشیدن یا دویدن انجام می‌دهند که سبب خنده می‌شود و در جایی هم ما افسوس می‌خوریم که چرا شرایطی فراهم نیست تا این افراد بتوانند از طریق راه‌های دیگری پله‌ها را دور بزنند و دیگر اذیت نشوند.»

برخی اوقات هستند افرادی که قصد دارند تا بدون اینکه کارت مترو تهیه کنند یا به اصطلاح کارت بزنند از گیت‌های ورودی عبور کنند، از آقای صفری پرسیدم اگر فردی این رفتار را انجام دهد شما برخوردی می‌کنید؟ پاسخ داد: «یک‌سری از مسافران هستند که قبل عبور از گیت به همکاران ما اعلام می‌کنند که به‌طور مثال امروز کارت ندارم یا پولی همراهم نیست که بتوانم کارتم را شارژکنم، در اینجا ما با کارت‌های پرسنلی‌ای که داریم مسافر را از گیت رد می‌کنیم و با عبور بدون کارت این مسافر مخالفت نمی‌کنیم، اما در برخی موارد افرادی هستند که با وجود اینکه هم کارت و هم هزینه آن را دارند، می‌خواهند ایجاد بی‌نظمی کنند یا به اصطلاح مامور گیت را بپیچانند که در این موارد همکاران ما برخوردهای لازم را با آن فرد خاطی انجام می‌دهند.»

در همین هنگام شخصی بیش از اندازه به لبه ایستگاه نزدیک شد و فرد دیگری که در اتاق حاضر بود از طریق میکروفون به او تذکر داد و از او خواست تا از لبه ایستگاه فاصله بگیرد، آقای صفری ادامه داد: «مطابق با دستورالعمل‌های اتاق مرکز کنترل، باید به افرادی که از خط زرد لبه سکو رد می‌شوند، تذکر داد تا کوچک‌ترین آسیبی به آنها وارد نشود.»

در پایان از او خواستم از خاطرات خود بگوید، خندید و گفت: «این خاطرات برای افرادی که در یک شیفت هستیم مشترک است، در ابتدا ما همگی در قسمت گیت‌ها کارمان را شروع می‌کنیم (همان افرادی که کاورهای سبز‌رنگی به تن دارند) و بعد از تایید و صلاح‌دید مدیریت ارتقا پیدا کرده و به‌طور مثال به اتاق کنترل می‌آییم، زمان‌هایی که شیفتم 9 ساعته بود در شب عید در ایستگاه هفت‌تیر، یک کیف زنانه پیدا کردم که در آن 10 سکه بهار آزادی و تعدادی چک و عابربانک بود و مقداری هم پول نقد، این کیف را فورا تحویل انتظامات دادم و صاحب کیف که یکی از کارگزاران بورس بود توانست کیف خود را پیدا کند و از خوشحالی همان‌جا نشست و گریه کرد یا اینکه چندهفته پیش یک دختر‌بچه پدر و مادر خود را گم کرده بود و تا زمانی‌که پدر و مادر این دختر‌بچه پیدا شود ما و دیگر همکاران با خوراکی و بازی این بچه را سرگرم کردیم تا مادرش بیاید.»


*فرهیختگان
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار