شهدای ایران shohadayeiran.com

به گزارش سرویس بین الملل پایگاه خبری شهدای ایران؛موضوع فقط بر سر نتانياهو نيست. رسانه‌هاي جريان اصليِ کنترل شده، ۲۴ ساعته تلاش مي‌کنند اوضاع را به گونه‌اي نشان دهند که گويي امريکا قصد دارد به خاطر اسرائيل در هجمه‌اي ديگر درگير شود و به خاطر نفت، مواد مخدر، اعضاي دزديده شده‌ي بدن انسان، کلاهبرداري‌هاي مربوط به سهام بورس يا هر «چيز ديگري که محبوب» تل‌آويو باشد، حمله‌اي ديگر را آغاز کند.


اما قرار نيست چنين اتفاقي بيفتد.

 

اهميت نمي‌دهم در فلان مصاحبه چه گفته مي‌شود و يا اينکه فلان صاحب‌نظر چه عقيده‌اي دارد، امريکا ديگر نمي‌تواند در جنگي حضور داشته باشد، ارتش ما از دست رفته است، نه اينکه اسلحه نداشته باشيم؛ نه! ما در تسليحات غرق هستيم.

 

ما نزديک به نيم ميليون سرباز آسيب ديده داريم، يک ميليون جوان از کار افتاده و دو ميليون تني که در جنگ‌هاي پيشين مجروح شده‌اند.

 

ما مردمي داريم که ديگر اخبار را باور نمي‌کنند، مردمي که پس از وقوع هر حمله پرچم دروغيني به اولين چيزي که مي‌انديشند، «پرچم دروغين» است.

 

حتي اگر دنور (Denver) را بمباران هسته‌اي کنيم، هيچ هسته‌ي هيچ امريکايي عاقلي براي ملتي که از سوي يک مشت دلقک در واشنگتن رهبري مي‌شود، مبارزه نمي‌کند. تلويزيون پيش از اين با نشان دادن سريال «جريکو» درباره حمله اتمي پرچم دورغين به ما هشدار داده است.

 

طرح بيمه درماني اوباما (Obamacare )

در واشنگتن شکاف بسيار بزرگي به وجود آمده است. لابي اسرائيل در مرکز مناقشه موجود بر سر طرح بيمه درماني اوباما و تعطيلي دولت قرار دارد. بسياري از تحليلگران سياسي جهان تجديد نظر اوباما درباره سوريه، به ويژه ردّ گزارش‌هاي نهاد اطلاعاتي اسرائيل درباره اتهامات مربوط به استفاده تسليحات شيميايي از سوي دولت سوريه را «خط قرمزي» براي اسرائيل مي‌دانند.

 

البته که اين چنين نيست.

 

بسياري ديگر نيز رابطه‌ي دوستانه‌ي رو به رشد امريکا و ايران را خيانتي در حق اسرائيل مي‌پندارند. البته اين چيزها اهميتي ندارد.

کج‌خلقي نتانياهو در مجمع عمومي سازمان ملل، که تا کنون بيش از ۲۰۰ بار به تحريم اين رژيم راي داده، به خودي خود بسيار مضحک است.

 

احتمالا اگر نتانياهو در يکي از تظاهرات‌هاي حزب نازي حضور مي‌يافت بيشتر مورد استقبال قرار مي‌گرفت.

 

موضوع طرح بيمه درماني اوباما درباره «بودجه‌هاي مديريت» است. صنعت بيمه خدمات درماني، از طريق بانک‌هاي سرمايه‌گذار و صندوق سرمايه‌گذاري، ۳۵ درصد از کل سرمايه‌گذاري‌هاي امريکا را به خود اختصاص مي‌دهد.

 

اين بخش به کلي غيرقابل کنترل بوده است، چرا که نه تنها بيمه‌گذاران، بلکه صنايع و دولت نيز ناچارند به «رويه پونزي» بيمه‌ي خدمات درماني کمک مالي کنند؛ اين در حالي است که در مواردي، کمتر از سه درصد از دارندگان بيمه از اين راه سودي نصيب‌شان شده است. (طرح و يا ترفند پونزي، يک عمليات سرمايه‌گذاري کلاهبردارانه است که در آن سود سرمايه‌گذاران از بهره‌هاي متعارف به نحوي غيرعادي بالاتر است.)

 

موضوع فقط بر سر نتانياهو، صهيونيسم، اسرائيلي بزرگ‌تر، «يهودي‌ها» و يا «هيئت مرگ» (Death Panels) نيست. موضوع بر سر کلاهبرداري مالي گزافي است که در کمال تعجب از سوي شرکت‌هاي بيمه که در اصل بانک‌ها هستند انجام مي‌شود؛ اکثر شرکت‌هايي که مستقيما با مالک و مديريت «فدرال رزرو» و صندوق بين‌المللي پول در ارتباط هستند.

 

هنگامي که نتانياهو، آنجا مي‌ايستد و در سازمان ملل خود را مضحکه خاصّ و عام مي‌کند و يا در کنار اوباما مي‌نشيند، در اصل به نمايندگي از جوامع پنهان و کارتل‌هاي مالي سخن مي‌گويد.

 

نتانياهو به اسرائيل اهميتي نمي‌دهد. از سال ۱۹۴۸، هيچ يک از رهبران اسرائيل بيش از وي به مردم اين رژيم آسيب نرسانده است؛ حتي مي‌توان نتانياهو را با جورج دابليو بوش مقايسه کرد. بوش و يا حتي توني بلر؛ البته من ترجيح مي‌دهم چنين کاري نکنم.

 

توهم

سوريه پايان ماجراست. ايده‌ي جنگيدن در سوريه، افغانستان و يا عراق حماقت محض است. تروريست‌هايي که براي مبارزه در افغانستان و يا پاکستان تعليم مي‌دهيد ممکن است روزي به کشور شما بازگردند و آتششان گريبان‌گير شما شود. نکته‌ي عجيب و جالب درباره من اين است که يکي از رهبران نظامي «مجاهدين» که از سوي امريکايي‌ها تعليم ديده است در نزديکي من زندگي مي‌کند.

 

وي را ناچار خواهم کرد تا براي نشريه وترنز تودي مقاله بنويسد.

 

الگويي که درباره سوريه به کار برده مي‌شود از اين هم احمقانه‌تر است؛ استفاده از تروريست‌ها و يا تسليحات پيشرفته‌اي که ممکن است روزي راهي اروپا شود و يا براي تجزيه عراق و براندازي دولت عربستان سعودي مورد استفاده قرار بگيرد.

 

اين الگو خطايي بزرگ است؛ اگر، و يا بهتر بگويم «هنگامي» که دولت اسد در نهايت به پيروزي برسد اوضاع بدتر خواهد شد. اين موش‌هاي تيز و چالاک به سرعت نزد اربابان‌شان باز خواهند گشت.

 

سردمداران قدرت، فرقي نمي‌کند چه توطئه‌گران رژيم صهيونيستي باشند، چه از ايل و تبار بوش، خود را فريفته‌اند و گمان مي‌کنند که مي‌توانند جهان را به سيطره خود درآورند، مردم را مجبور کنند خود را قتل عام نمايند، به جان يکديگر بيفتند؛ جان ميليون‌ها تن را به واسطه امراضي که در تاسيسات مخفي خود واقع در گرجستان، قزاقستان، اکراين، بلغارستان و لهستان مهندسي مي‌کنند، بگيرند و جهان را به بندِ جهل و هرج و مرج و طاعون و مرگ بکشانند.

 

سران غربي (البته پوزش مي‌خواهم که نتانياهو را نيز مشمول اين گروه مي‌کنم) از يک سو با گستاخي تمام درباره ساخت تسليحات «خطرناک» و «غيرقانوني» ديگران صحبت مي‌کنند و از سوي ديگر خود هر ساله آزمايشگاه‌هاي جديد تسليحات جنگي بنا مي‌کنند و با ساخت زندان‌هاي «گالوگ» و «مکان‌هاي سياه» در بسياري از مناطق، يک «محوطه تجاري آزاد» براي کشتار، شکنجه و تباهي انسان‌ها پديد مي‌آورند.

 

هنگامي که نام «آزمايشگاه مرجع مرکزي» را مي‌شنويد، به ابولا، سياه زخم و يا ديگر سرطان‌هاي ويروسي که به سرعت جان آدمي را مي‌گيرد، بيانديشيد. در اين مورد گاز سارين ديگر قديمي شده است.

 

اين الگو از سوي هنري کيسينجر (ديپلمات معروف امريکايي) طراحي شد که البته از پيروان وي نيز مي‌توان به رند پال اشاره کرد. مدت‌ها پيش به ما هشدار داده شد درباره آنان که شنيده‌ها را ديده‌اند محتاط باشيم.

 

آفريقا

الگوي جديد بر اساس آفريقا طراحي شده است. سقوط نظامي امريکا، به سبب عدم توانايي در ادامه جنگ‌هاي دائمي، از اوايل سال ۲۰۰۵ آغاز شد. سبب اين روند، ژنرال پترائوس و «غليان» وي در عراق بود. با اين «غليان» ما به سوي رشوه‌خواري رانده شديم، به سوي رياکار و تزوير و به سوي دروغ رانده شديم.

 

آنچه ما انجام داده‌ايم همان چيزي است که چند دهه پيش با ژنرال وست‌مورلند مرتکب آن شديم. ما «نور را در انتهاي تونل ديده‌ايم» و نتوانستيم تشخيص دهيم اين همان قطار سريع‌السيري است که ما را به نابودي و گمنامي مي‌کشاند.

 

از اين روست که ما جنگ‌هايمان را به آفريقا منتقل مي‌کنيم. در آنجا مي‌توانيم وقت خود را با نيروهاي نظامي جايگزين بگذرانيم، افرادي که بي هيچ مزد و درآمدي و گاه با پاي پياده به جنگي پس از جنگ ديگر اعزام مي‌شوند.

 

ساز و کار اين موضوع بسيار ساده است و به خوبي جريان دارد. نهادهاي اطلاعاتي در سراسر آفريقا نزديک به ده گروه تروريستي تشکيل داده‌اند. در طول چند سال گذشته، هزاران جنايت تروريستي به وقوع پيوسته است.

 

اين برهه‌، زماني براي «آزمايش» بوده است.

 

نرم‌افزار پيشرفته بازي‌هاي جنگي، پاسخ‌ها را مشاهده مي‌کند و در هر واقعه مطلبي جديد مي‌آموزد و براي دستيابي به هدف مذکور الگوسازي مي‌کند.

اين چه معنايي دارد؟

 

افغانستان همچنان با فروش مواد مخدر ميلياردها دلار از اين کشور خارج خواهد کرد که بيشتر آن مستقيما راهي نظام سياسي امريکا خواهد شد.

افزون بر اين، ثروت معدنيِ نادر و تقريبا بي‌پايانِ افغانستان تحت کنترل درخواهد آمد.

 

اين خود به تنهايي مي‌تواند يک حکومت پليسي را به لحاظ مالي تامين کند و حتي قيام ميهن‌پرستان خشمگين نيز نمي‌تواند بر آن غلبه نمايد.

اتحاديه اروپا به شدت تضعيف شده است، پول رايج آن سقوط کرده است، بازارهاي مالي آن نابود شده و رشد صنعتي آن به پايان رسيده است.

 

موضوع صلح با ايران مطرح است، چرا که ديگر نيازي نيست براي دستکاري و نوسان بازار جهاني سوخت از تقابل‌ها و مناقشات ساختگي در کشورهاي حاشيه خليج فارس استفاده شود. نرم‌افزارهاي جديد رايانه‌اي که با همکاري آژانس امنيت ملي امريکا (NSA) و اسرائيل ساخته شده است، مي‌تواند بدون دغدغه‌هاي مربوط به تهديدهاي جنگي اين کار را انجام دهد.

 

همواره اين خطر وجود داشته است که سردمداران قدرت آنقدر ترسيده باشند که «صلح» بتواند تمامي نقشه‌هايشان را نقش بر آب کند. اين همان دشمن بزرگي است که آنان خود را برايش تسليح کرده‌اند.

 

فايده صرف کردن يک نسل براي به آتش کشيدن آفريقا آشکار است. مي‌توان نيروهاي نظامي بسياري را براي هيچ و پوچ استخدام کرد. مي‌توان کشته‌هاي ميليوني آفريقا را ناديده گرفت و البته، همانگونه که بسياري آگاهند، تا کنون نيز از اين کشته‌ها چشم‌پوشي شده است.

 

ده‌ها نهاد اطلاعاتي تلاش خود را روي آفريقا متمرکز کرده‌اند تا در آنجا شورش بر پا کنند، تروريست‌ها را تعليم دهند، در انتخابات‌ها تقلب کنند و رشوه و رشوه‌خواري را رواج دهند. اين با توجه به شواهد موجود امري بديهي است.

 

در دهه ۱۹۸۰ ميلادي، دانشمندان آفريقاي جنوبي، اسرائيل، بلژيک، ليبي، آلمان شرقي، روسيه، انگليس و امريکا برنامه توسعه امراضي براي از پاي درآوردن گروه‌هاي تندروي افريقا را آغاز کردند.

 

برنامه‌هاي تسليحات شيميايي نيز با هدفي مشابه طرح‌ريزي شد، سوابق مربوط به اين مطالب در تارنماي «کميسيون حقيقت آفريقاي جنوبي، البته به صورت ويرايش و تحريف شده موجود است.

 

اين در حالي است، که شبکه‌هاي رايانه‌اي گسترده که از سوي ماهواره‌ها و پهپادها پشتيباني مي‌شوند و ظاهرا با شبکه‌هايِ معصوم اجتماعي اينترنتي رابطه نزديکي دارند نيز به شيوه‌اي مشابه، شرايط برپايي نسل آتي رنجِ بي‌پايان بشريِ به سبک «کيسينجر» را مهيا کرده‌اند.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار