شهدای ایران shohadayeiran.com

به نظر می‌رسد کل این ماجرای هجو و نامعقول تنها به این دلیل سرهم شده است تا زیرساختی برای خطابه‌ی صادقانه و طولانی آخر کتاب که به وضوح از زبان کلینتن است بسازد. جای تاسف است که او نتوانسته وقت بیشتری برای برای منسجم‌تر کردن تجربه‌هایش از درون کاخ سفید بگذارد. ولی ملت، اینجا فقط همین خبره!
به گزارش شهدای ایران، به نظر می‌رسد کل این ماجرای هجو و نامعقول تنها به این دلیل سرهم شده است تا زیرساختی برای خطابه‌ی صادقانه و طولانی آخر کتاب که به وضوح از زبان کلینتن است بسازد. جای تاسف است که او نتوانسته وقت بیشتری برای برای منسجم‌تر کردن تجربه‌هایش از درون کاخ سفید بگذارد. ولی ملت، اینجا فقط همین خبره!


رمان بیل کلینتون/ خسته کننده و عجیب و غریب!

رئیس جمهور سابق و نویسنده‌ی پرفروش، داستان مهیج ابزوردی راجع به یکی از مهمل‌ترین جنایت‌کارانی که تا به حال چاپ شده را نوشته‌اند. رئیس جمهور جاناتان لینکلن دانکن، در حالی که سعی می‌کند یک حمله نابودگر سایبری به آمریکا را خنثی کند، برای ۵۱۲امین بار (تقریباً در هر صفحه) فریاد می‌زند که «چه خبره ملت؟».

فرمانده کل قوا که توسط رئیس جمهور سابق آمریکا، بیل کلینتون، و جیمز پترسون، نویسنده پرفروش جهانی، تصویر شده، «پنجاه ساله و از کار افتاده» و «قهرمان جنگ با چهره‌ای زمخت و زیبا و شوخ‌طبعی برنده» است. قشقرقی که برای خواننده علم شده، عملیاتی‌ست به کل ابزورد و به شدت خسته‌کننده که طی آن رئیس جمهور تلاش دارد «ویروس نابودکننده‌ی مخفی ویرانگری» را خنثی کند.

برنامه شیطانی «ریبوت کردن دنیا» توسط سلیمان سیندروک، «تواناترین و خطرناک‌ترین تروریست سایبری جهان» طراحی شده است. وی «متولد ترکیه» ولی «غیر مسلمان» و با این حال به شکل گیج‌کننده‌ای رهبر سازمانی با عنوان «فرزندان جهاد» است.

دانکن با این اتهام روبروست که با سیندروک تلفنی صحبت کرده و پس از اینکه او را از حمله نیروهای ویژه فراری داده، با هم قرار و مداری گذاشته‌اند. آیا او واقعاً این کار را کرده است؟ و چرا؟ کمیته گزیده‌ای از کاخ سفید می‌خواهند این را بدانند.

به زودی همه چیز به شکل کسالت‌باری کاملاً روشن می‌شود. دانکن یک پیش‌آهنگ خشک است. فرماندار پیشین کالیفرنیا بوده و پیش‌تر در عراق زخمی شده است. او همچنین بیوه است و یک دختر دارد و از ترومبوسیتوپنی سیستم ایمنی رنج می‌برد؛ اختلال خونی فلج کننده. دانکن  تصمیم می‌گیرد که بار حقیقت تلخ توطئه سیندروک – با اسمِ رمزِ قرون وسطا – را به خود به دوش بکشد؛ پس با لباس مبدل از کاخ سفید بیرون می‌خزد تا به این تهدید بپردازد.

دانکن در حالی که پا به دنیای واقعی می‌گذارد می‌گوید «یک دهه است که در اتومبیلم را خودم باز نکرده‌ام.». این محتوای محوری، بالقوه جالب است. این هم که بیشتر کتاب را خودش از زاویه دید خودش روایت کرده هم امیدوار کننده است. ولی او در‌واقع اصلاً گم  نمی‌شود، و اتفاقی که رقم می‌خورد به طرز حیرت آوری احمقانه، – نویسندگان پا به سن گذاشته، در یک جا از شکلک میمون بهره جسته‌اند تا امروزی بودنشان را به رخ بکشند - و به شکل ناخواسته‌ای طنز است.

از سوی دیگر، یکی از نامعقول‌ترین جانیانی که تا به حال به قلم آمده‌اند او را تعقیب می‌کند. باخ یک «بوسنیایی نیمه مسلمان» است و از آنجا که در حین خلاف‌کاری‌هایش عادت دارد به آثار یوهان سباستیان باخ بزرگ گوش کند، چنین نام گرفته است.  اسلحه مورد علاقه‌اش را این‌طور نام نهاده: «آنا ماگدالنا[1] … اسوه‌ی زیبایی، یک تفنگ نیمه‌خودکار سیاهِ مات، قادر به شلیک پنج گلوله در کمتر از دو ثانیه».

دانکن بجای اینکه به دنبال داستان سیندروک باشد – که احتمالاً روس‌ها در پس آن قرار دارند – در‌ عمل همیشه میان لشکری از کارکنان و وردستان قرار دارد. در میان آن‌ها یک زوج هکر است که یکی از آن‌ها «چیزی بین یک مدل کلوین-کلاین و یک راکرِ لاتِ اروپایی[2]» است.

این زن به شکل غیر قابل باوری، از یک رابطه غیرعاطفی باردار است. او با پدرِ بچه «کمتر از سه بار در هفته» خوابیده‌است «تا توانایی او را افزایش دهد.»

کسی که منتظر یک موضوع شهوانی پر آب و تاب از چهل و دومین رئیس جمهور است مایوس می‌شود. دانکن اصلاً ظرفیتش را ندارد.  تمایلی هم به این کار ندارد. نزدیک‌ترین اتفاقی که از این جهت می‌افتد، از طرف نخست وزیر اسراییل در یک اقامت‌گاه شبیه کمپ دیوید است: «اگر وقتش را داشتم شما را به گردش می‌بردم.» «چی؟ گردش؟ این یک اتاقک است. من قبلاً هم اتاقک دیده‌ام.» تنها کسی که چیزی دستگیرش می‌شود سیندروک است که این‌طور نتیجه می‌گیرد: «هیچ چیز سکسی تر از یک زبان‌بازی خوب نیست.»

به نظر می‌رسد کل این ماجرای هجو و نامعقول تنها به این دلیل سرهم شده است تا زیرساختی برای خطابه‌ی صادقانه و طولانی آخر کتاب که به وضوح از زبان کلینتن است بسازد. جای تاسف است که او نتوانسته وقت بیشتری برای برای منسجم‌تر کردن تجربه‌هایش از درون کاخ سفید بگذارد. ولی ملت، اینجا فقط همین خبره!

 

پی‌نوشت

[1]      آنا ماگدالنا خواننده آلمانی (۱۷۰۱ – ۱۷۶۰) و دومین همسر یوهان سباستین باخ بوده است. همچنین نام دو دفتر از مجموعه آثار باخ است که آن‌ها را به همسرش هدیه کرده.

[2]        Eurotrash punk rocker

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار