به گزارش گروه سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ وبلاگ یادداشتهای یک پابرهنه نوشت: شیرینترین و تلخترین خاطرات دوران نوجوانی من با شلمچه دهنمکی گره خورده است؛ هنوز اولین شماره شلمچه را که خودم خریدم، به یاد دارم؛ تیتر درشت صفحه اول «از شهردار کوخ نشین تا شهردار کاخ نشین» بود و پایین این تیتر تصویر کرباسچی و شهید باکری قرار گرفته بود.
مشتری سادگی و لحن تازه و عجیب بودنش با شهدا شدم؛ البته این مشتری شدن دردسرهای فراوانی داشت که کمترین آنها، کنار آمدن با بینظمی در انتشار شلمچه بود؛ برخی از اوقات هفتگی بود و برخی از اوقات 2 هفته یک بار میآمد.
برخی اوقات اول هفته میآمد و برخی اوقات هم وسط هفته! آمدن و نیامدنش هم با اطلاع قبلی نبود! حتی تعطیلی شلمچه توسط وزارت ارشاد دولت اصلاحات هم در نوع خود جالب بود.
آخرین شلمچه، قرمز رنگ بود و خارج از زمان معمول آمد! شلمچه تعطیل شد و هیچ کس آخ نگفت؛ همان گونه که جبهه تعطیل شد و کک کسی نگزید! صبح دوکوهه آمد و با بینظم شدن انتشار صبح دوکوهه، بمب مستندهای دهنمکی ترکید.
بعد نوبت به فیلمهای سینمایی دهنمکی رسید؛ و این روزها یک سریال و فیلم جدید همزمان با رونمایی از فرهنگ 80 جلدی اسارت؛ دیگر نمیدانم چه کاری مانده است که دهنمکی به سراغ آن نرفته باشد و در آن موفقیتی کسب نکرده باشد!
دهنمکی را دوست دارم؛ برایم هم اهمیتی ندارد که سوپر حزب اللهیها و طیف روشنفکر در مورد او چه میگویند؛ دهنمکی مرد زمان است و زمان را خوب میشناسد و به زبانِ زمان سخن خود را میگوید؛ از سخن او همچنان میتوان تیترهای شلمچه را شنید و دید.
برای دهنمکی آرزوی موفقیت میکنم و ایضاً برای برخی از سوپر حزب اللهیهای عزیز که کمی مانند دهنمکی عزیز، توان فعالیت داشته باشند! جداً زشت بود که به دهنمکی گفتند که چه جوابی به امام زمان (عج) خواهد داد ولی حاضر نیستند که به خودشان پاسخ دهند که برای انقلاب چه کردهاند؟ البته جز غر زدن، نق زدن و برچسب زدن!