روحانی شهید دو مهری در حومه بهشهر متولد شد. هفت سال اول زندگی اش را در دامان خانواده گذراند و پس از آن برای اقامت نزدیکی از اقوام خود به تهران رفت. او در تهران مقطع ابتدائی را به پایان رساند و به زادگاهش برگشت.
به گزارش شهدای ایران، روحانی شهیدی که در وصیت نامه اش از ما خواسته تا دست از ولایت فقیه برنداریم و دشمنی با دشمنان خدا را سرلوحه زندگی خود قرار دهیم. نامش نصرالله بود و طبق آیه« ان تنصروا الله» به نصرت دین و شریعت الهی شتافت و خدا هم او را مشمول نصرت و رحمت بی پایان خویش قرار داد و به مقام شهادت رسید.
تحصیل
مدتی در نزد پدر گرامی اش قرآن آموخت و پس از آن براساس آیه کل یعمل علی شاکلته قدم در خاک پاک حوزه علمیه کوهستان گذاشت و مشغول مقدمات علوم دینی شد. او در سال 1354 خورشیدی آهنگ تهران کرد و مدتی در حوزه چیذر تهران ادامه تحصیل داد.
حرکات اجتماعی سیاسی
از همان زمانی که در حوزه کوهستان درس می خواند با افکار سیاسی امام خمینی(ره) آشنا شد و در مسیر تحقق ایده های ناب آن پیر فرزانه گام بر می داشت. نوشته اند در یکی از ایام که به زادگاهش رفته بود، مشاهده کرد که عکس شاه را بر روی در حسینیه محل نصب کرده اند. شهید عزیز در جلوی دیگران و در جو خفقان آن زمان آن عکس را از دیوار به پایین کشید و فریاد زد هیچکس حق ندارد در این مکان مقدس عکس شاه را نصب کند. از آن پس تحت تعقیب و اذیت ماموران شاه قرار گرفت.
در ایام سربازی اش کارهای فرهنگی از جمله برپایی مراسم عزاداری و سینه زنی امام حسین علیه السلام و تشویق سربازها به مسجد و نماز انجام می داد. مطرح کردن مسائل سیاسی و روشن کردن اذهان سربازان نیز جزو کارهای شهید دو مهری بود و در این رابطه چندین بار تهدید شده و در چند مورد هم طعم زندان و مجازات را چشیده بود.
مدت زیادی به فروپاشی نظام استبدادی باقی نمانده بود که سربازی اش تمام شد. شهید بزرگوار در برپایی تظاهرات و حرکات ضد رژیم، نقش موثری داشت تا اینکه خورشید انقلاب طلوع کرد.
شهید پس از انقلاب
حجت الاسلام دومهری پس از انقلاب بلافاصله به عضویت کمیته انقلاب در آمد و مدتی در بهشهر و سپس در تهران به خدمت پرداخت. اندک اندک به جمع برادران سپاهی در تهران پیوست و در سپاه منطقه 6 در خیابان سمیه و سپس در سپاه منطقه 10 مشغول بود. او در اوج کارهای اجتماعی اش به سنت حسنه ازدواج جامع عمل پوشاند که ثمره آن دو فرزند با نام های میثم و زهرا می باشد که مردم شریف کشور چیزی جز سلوک در راه پدر انقلابی شان را از آنها انتظار ندارند.
لبیک به ندای ولی فقیه
چه نیکو از امام خمینی و محصول افکار ایشان یعنی انقلاب اسلامی دفاع کرد، هم او که در وصیت نامه اش نوشت. امام زمان و نائب برحقش امام خمینی را تنها نگذارند تا زنده اید از انقلاب شکوهمند ایران در هر سنگری هستید، دفاع کنید. عاقبت دفاع از انقلاب او را به سر منزل شهادت رساند. شاید در یافته بود که کاری مهمتر از حضور در میان نبرد ندارد و لذا گفته بود باید در جبهه، پیش رزمندگان اسلام بروم. در عملیات فتح المبین و سپس عملیات والفجر شرکت کرد پس از عملیات فتح المبین ومراجعت به بهشهر مجدداً در عملیات والفجر در منطقه فکه حاضر شد و به شهدای اسلام پیوست و جاودانه شد. پیکر پاکش در سال 1373 و پس از یازده سال انتظار در بهشهر تشییع و در روستای سارو به خاک سپرده شد.
خاطره از خواهر
همسر و فرزندش را خیلی دوست داشت حتی یکبار در خانه تندی و عصبانیت نداشت. یکبار برای ما تعریف کرد در منطقه ای بیابانی درجبهه گرفتار شده بودیم و از تشنگی حتی نمی توانستیم راه برویم تا اینکه در جایی نشستیم و با توکل بر خدا آن زمین کویری را حفرکردیم و ناگهان آب درآمد.
بخشی از وصیت نامه شهید:
حال كه موسم وداع رسيد و ديدار بعدي ما فرداي قيامت خواهد بود و اين ديدار هم خيلي دير نخواهد بود، ملاقات در حضور خدا و پيامبر اسلام و ايمه معصومين در روز رستاخيز زياد طولاني نخواهد شد. اين سفر طولاني، سفري است كه نصيب هر بندة خدا خواهد شد. منتها فرقي خواهد بود و آن فرق، انتخاب سفر، نوع سفر و هدف سفر است كه مشخص خواهد بود.
* طوبی له و حسن ماب