شهدای ایران:بيش از صد نفر از مدعيان اصلاح طلبي خواستار مذاكره مستقيم و بدون قيد و شرط جمهوري اسلامي با ترامپ شده اند!
سازه اين امضاها نشان ميدهد بهائيان در كنار كمونيستها، كمونيستها در كنار برخي اصلاحطلبان وطنفروش حاضر در خيمه فتنهگري، مفسدان اقتصادي و برخي ورشكستگان سياسي اصرار دارند براي چنين پيشنهادي در كنار هم ديده شوند.
گونهشناسي امضاها نشان ميدهد فتنهگران سبز و بنفش چه كساني هستند و چگونه بيپروا منافع دشمنان قسمخورده ملت را در ايران نمايندگي ميكنند.
سازه اين امضاها نشان ميدهد بهائيان در كنار كمونيستها، كمونيستها در كنار برخي اصلاحطلبان وطنفروش حاضر در خيمه فتنهگري، مفسدان اقتصادي و برخي ورشكستگان سياسي اصرار دارند براي چنين پيشنهادي در كنار هم ديده شوند.
گونهشناسي امضاها نشان ميدهد فتنهگران سبز و بنفش چه كساني هستند و چگونه بيپروا منافع دشمنان قسمخورده ملت را در ايران نمايندگي ميكنند.
ملت ايران فراموش نميكند در اوج فتنه 88 نمايندگان جنبش سبز به اتحاديه اروپا و كنگره آمريكا رفتند و تقاضا كردند تحريمها را تشديد كنند تا دولت به زانو درآيد. حال برخي از همانها در فتنهاي ديگر پس از تقض عهد و بدعهدي آمريكا به جمهوري اسلامي پيشنهاد ميكنند باز به مذاكره بپردازد و اقتدار و امنيت ملي را كه در برجام مورد تحديد و تهديد دشمن قرار گرفت، به ثمن بخس بفروشد.
آبان 96 رئيس جمهور كه براي دفاع از وزيران پيشنهادي علوم و نيرو به مجلس رفته بود، در واكنش به تقاضاي آمريكا مبني بر گفتگو با رهبر كره شمالي گفت: مگر كره شمالي ديوانه است با شما مذاكره كند؟! وي گفت: «آمريكا ميگويد ما اهل مذاكره نيستيم، ما اهل پيمان و تعهد نيستيم و اصول اخلاقي و بينالمللي را نميشناسيم، حالا به يك كشور شرق آسيا ميگويند بيا با ما مذاكره كن، مگر ديوانه شدهاند با شما مذاكره كنند؟» وي آب پاكي عدم مذاكره را روي دست آمريكاييها ريخت و گفت: «موشك را ساختهايم، مي سازيم و خواهيم ساخت.»
اگر تحليل عبرتآموز رئيس جمهور را از مذاكرات برجام بپذيريم، گفتگوي مجدد با آمريكا هم ديوانگي است و هم پيشنهاد دهندگان آن را مي توان در شمار ديوانگان سياسي به شمار آورد. حالا چرا اين پيشنهاد در اين مقطع زماني مطرح شده است سرّ آن را در اظهارات اخير ترامپ بايد جستجو كرد كه گفت: «معتقدم ايرانيها دوباره به مذاكره بازميگردند و ميگويند كه ميخواهند براي يك توافق ديگر مذاكره كنند.» از اين بيان ترامپ ميشود ايرانيهاي مورد نظر او كه كمي بيشتر از يكصد نفرند، چه كساني هستند، چه سوابقي دارند، وزن سياسي آنها چقدر است و موضع آنها چيست؟
ترامپ از آن سوي دنيا رفت به سنگاپور بدون هيچ دستاوردي در مذاكره با «اون» رهبر کره شمالي به واشنگتن برگشت، در حالي كه تنها حرف جدي او در مذاكرات اين بود كه؛ پس از 70 سال خصومت با كره شمالي، سربازان خود را از منطقه ميبريم و مانورهاي نظامي را متوقف ميكنيم.
تنها دستاورد ترامپ در اين سفر همين جملهاي بود كه گفته؛ «ايرانيها به مذاكره برميگردند»! اين سخن وي بايد يك رفرنس داشته باشد، رفرنس آن را جمعي از ديوانگان سياسي كه دستي در فتنه دو دهه اخير داشته اند با چنين نامه اي بايد تأمين مي كردند.
تحليل اين ديوانهبازيها را ميشود در روزگار فلاكت بار وضعيت كنوني رژيم صهيونيستي، هم در درون و هم در بيرون آن به درستي فهميد. حكام فاسد ايالت پنجاهم آمريكا يعني اسرائيل غاصب در زير ضربات خرد كننده مقاومت دست و پا ميزند. انتفاضه بازگشت چون كابوسي خواب خوش را از آنها گرفته است. رژيم صهيونيستي در خطوط مرزي خود در غزه، لبنان و سوريه به شدت احساس خطر ميكند. در كرانه باختري رود اردن با انفجار عظيم يك انبار باروت روبه رو است. رؤياي امنيت طلايي آنها بر باد رفته است. از اميدواري به گنبد آهنين چيزي باقي نمانده است. از مشروعيت سياسي آنها در جامعه جهاني خبري نيست. همين چند روز پيش بود كه مجمع عمومي سازمان ملل با 120 رأي موافق، 35 رأي ممتنع و تنها 8 رأي مخالف، جنايات رژيم اشغالگر قدس در كشتار فلسطينيان را محكوم كرد. گفتمان سازش افول كرده و پرچم گفتمان مقاومت روز به روز برافراشته تر
شده است. در اين اوضاع و احوال چه كسي بهتر از ديوانگان سياسي در ايران ميتواند به صهيونيست ها يك نفس مصنوعي بدهد؟!
كافي است همين ديوانگان سياسي به گزارش «سرويس تحقيق كنگره آمريكا» در مورد زرادخانه موشكي ايران تحت عنوان «سياست خارجي و دفاعي ايران» نگاهي بيندازند و ببينند آمريكاييها از چه ميترسند و آنها قرار است چه نگراني اي را از حكام كاخ سفيد و صهيونيست ها رفع كنند.
افكار عمومي آمريكا و رژيم صهيونيستي تحمل يك جنگ نظامي جديد را ندارند. بودجه دولت آمريكا كشش لازم براي تأمين هزينه هاي يك جنگ بيپايان را ندارد. شكستهاي پي در پي رژيم صهيونيستي و نيز ارتش آمريكا در منطقه در لشکركشي به عراق و افغانستان، روحيه اي براي سربازان آنها باقي نگذاشته است. ضمن اينكه اين لشکركشي ها اصلاً ارزش راهبردي ندارد. تنها سلاحي كه آنها دارند مذاكره براي تحكيم تحريم است. سؤال اين است؛ چرا يك مشت ديوانه بايد خود را براي مذاكره مجدد و تحکيم تحريم ها هزينه كنند؟
مذاكره به خودي خود نه خوب است نه بد، بستگي به نحوه گفتگو، توافق و نتايج آن دارد، به شرطي كه قدرت و تواناييهاي خود را هنگام مذاكره روي ميز بگذاريم. كره شمالي در حالي با ترامپ گفتگو كرد كه موشكهاي بالستيك با قابليت حمل كلاهك هاي هستهاي را روي ميز گذاشت، نه زير ميز. نتيجه مذاكرات هم روشن بود؛ خروج سربازان آمريكا از شرق آسيا و توقف مانورهاي نظامي واشنگتن در شبه جزيره كره!
امروز يك مشت احمق سياسي ميگويند در مذاكره برجامي بخشي از توانايي هستهاي را داديد، بياييد در مذاكره پسابرجامي توانايي موشكي و بخشي از قدرت دفاعي كشور را هم بدهيد، شايد دشمن دلش رحم بيايد و از خر شيطنت پياده شود! نام اين اقدام، نمايندگي منافع بيگانگان در داخل است. مردم به موقع در برابر اين موضع ذلت بار، حرف خود را خواهند زد.
آبان 96 رئيس جمهور كه براي دفاع از وزيران پيشنهادي علوم و نيرو به مجلس رفته بود، در واكنش به تقاضاي آمريكا مبني بر گفتگو با رهبر كره شمالي گفت: مگر كره شمالي ديوانه است با شما مذاكره كند؟! وي گفت: «آمريكا ميگويد ما اهل مذاكره نيستيم، ما اهل پيمان و تعهد نيستيم و اصول اخلاقي و بينالمللي را نميشناسيم، حالا به يك كشور شرق آسيا ميگويند بيا با ما مذاكره كن، مگر ديوانه شدهاند با شما مذاكره كنند؟» وي آب پاكي عدم مذاكره را روي دست آمريكاييها ريخت و گفت: «موشك را ساختهايم، مي سازيم و خواهيم ساخت.»
اگر تحليل عبرتآموز رئيس جمهور را از مذاكرات برجام بپذيريم، گفتگوي مجدد با آمريكا هم ديوانگي است و هم پيشنهاد دهندگان آن را مي توان در شمار ديوانگان سياسي به شمار آورد. حالا چرا اين پيشنهاد در اين مقطع زماني مطرح شده است سرّ آن را در اظهارات اخير ترامپ بايد جستجو كرد كه گفت: «معتقدم ايرانيها دوباره به مذاكره بازميگردند و ميگويند كه ميخواهند براي يك توافق ديگر مذاكره كنند.» از اين بيان ترامپ ميشود ايرانيهاي مورد نظر او كه كمي بيشتر از يكصد نفرند، چه كساني هستند، چه سوابقي دارند، وزن سياسي آنها چقدر است و موضع آنها چيست؟
ترامپ از آن سوي دنيا رفت به سنگاپور بدون هيچ دستاوردي در مذاكره با «اون» رهبر کره شمالي به واشنگتن برگشت، در حالي كه تنها حرف جدي او در مذاكرات اين بود كه؛ پس از 70 سال خصومت با كره شمالي، سربازان خود را از منطقه ميبريم و مانورهاي نظامي را متوقف ميكنيم.
تنها دستاورد ترامپ در اين سفر همين جملهاي بود كه گفته؛ «ايرانيها به مذاكره برميگردند»! اين سخن وي بايد يك رفرنس داشته باشد، رفرنس آن را جمعي از ديوانگان سياسي كه دستي در فتنه دو دهه اخير داشته اند با چنين نامه اي بايد تأمين مي كردند.
تحليل اين ديوانهبازيها را ميشود در روزگار فلاكت بار وضعيت كنوني رژيم صهيونيستي، هم در درون و هم در بيرون آن به درستي فهميد. حكام فاسد ايالت پنجاهم آمريكا يعني اسرائيل غاصب در زير ضربات خرد كننده مقاومت دست و پا ميزند. انتفاضه بازگشت چون كابوسي خواب خوش را از آنها گرفته است. رژيم صهيونيستي در خطوط مرزي خود در غزه، لبنان و سوريه به شدت احساس خطر ميكند. در كرانه باختري رود اردن با انفجار عظيم يك انبار باروت روبه رو است. رؤياي امنيت طلايي آنها بر باد رفته است. از اميدواري به گنبد آهنين چيزي باقي نمانده است. از مشروعيت سياسي آنها در جامعه جهاني خبري نيست. همين چند روز پيش بود كه مجمع عمومي سازمان ملل با 120 رأي موافق، 35 رأي ممتنع و تنها 8 رأي مخالف، جنايات رژيم اشغالگر قدس در كشتار فلسطينيان را محكوم كرد. گفتمان سازش افول كرده و پرچم گفتمان مقاومت روز به روز برافراشته تر
شده است. در اين اوضاع و احوال چه كسي بهتر از ديوانگان سياسي در ايران ميتواند به صهيونيست ها يك نفس مصنوعي بدهد؟!
كافي است همين ديوانگان سياسي به گزارش «سرويس تحقيق كنگره آمريكا» در مورد زرادخانه موشكي ايران تحت عنوان «سياست خارجي و دفاعي ايران» نگاهي بيندازند و ببينند آمريكاييها از چه ميترسند و آنها قرار است چه نگراني اي را از حكام كاخ سفيد و صهيونيست ها رفع كنند.
افكار عمومي آمريكا و رژيم صهيونيستي تحمل يك جنگ نظامي جديد را ندارند. بودجه دولت آمريكا كشش لازم براي تأمين هزينه هاي يك جنگ بيپايان را ندارد. شكستهاي پي در پي رژيم صهيونيستي و نيز ارتش آمريكا در منطقه در لشکركشي به عراق و افغانستان، روحيه اي براي سربازان آنها باقي نگذاشته است. ضمن اينكه اين لشکركشي ها اصلاً ارزش راهبردي ندارد. تنها سلاحي كه آنها دارند مذاكره براي تحكيم تحريم است. سؤال اين است؛ چرا يك مشت ديوانه بايد خود را براي مذاكره مجدد و تحکيم تحريم ها هزينه كنند؟
مذاكره به خودي خود نه خوب است نه بد، بستگي به نحوه گفتگو، توافق و نتايج آن دارد، به شرطي كه قدرت و تواناييهاي خود را هنگام مذاكره روي ميز بگذاريم. كره شمالي در حالي با ترامپ گفتگو كرد كه موشكهاي بالستيك با قابليت حمل كلاهك هاي هستهاي را روي ميز گذاشت، نه زير ميز. نتيجه مذاكرات هم روشن بود؛ خروج سربازان آمريكا از شرق آسيا و توقف مانورهاي نظامي واشنگتن در شبه جزيره كره!
امروز يك مشت احمق سياسي ميگويند در مذاكره برجامي بخشي از توانايي هستهاي را داديد، بياييد در مذاكره پسابرجامي توانايي موشكي و بخشي از قدرت دفاعي كشور را هم بدهيد، شايد دشمن دلش رحم بيايد و از خر شيطنت پياده شود! نام اين اقدام، نمايندگي منافع بيگانگان در داخل است. مردم به موقع در برابر اين موضع ذلت بار، حرف خود را خواهند زد.
*محمدکاظم انبارلویی