تحلیلنگاری سخیف جماران اینگونه ادامه مییابد که: «قبضنویس کجا و امین یادگار ایشان(امام) بودن کجا؟» نویسنده قبل از نگاشتن این جملات، اگر به جستوجویی ابتدایی در صحیفه امام و اسناد دفتر میپرداخت، به چنین خبطی گرفتار نمیآمد. چه اینکه در این مجموعه به نامههایی بر میخوریم که کمال اعتماد و وثاقت حضرت امام را به این یار پرسابقه خویش نمایان میسازد.
شهدای ایران: پس از انتشار مصاحبه روشنگرانه یار دیرین امام و انقلاب حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن رحیمیان با خبرگزاری فارس به تاریخ شنبه 19 خردادماه جاری، بلافاصله ضمیر مرجع خود را یافت وعناصری که با پوشش حمایت از بیت امام به تخریب هویت و مبانی آن بزرگوار مشغولند، با انتشار یادداشتی مشوش به قلم فردی به نام«م.عرب نژاد» درسایت موسوم به جماران به تخریب این یار وفادار امام مبادرت ورزیدند. مطالعه این یادداشت - به شرحی که در پی میآید - نشان می دهد که نویسنده یانویسندگان اولاً چشم بر آنچه که برخامه حضرت امام درباره این صحابی امین رفته و همچنین جایگاه وی در دفتر آن بزرگوار بستهاند و ثانیاً از جعل گونههای مختلف اکاذیب نیز رویگردان نیستند. این قلم در این مجال اندک، برآن است که شمهای از این «فقرآگاهی» یا «فقر اخلاقی» را بنمایاند:
1. در یاداشت ادعا شده است که جناب آقای رحیمیان به رغم عدم پذیرش مرحوم حاج سیداحمد خمینی، به توصیه آیتالله منتظری در دفتر امام اشتغال یافته است. این ادعا کذب محض است و دعوت از ایشان برای فعالیت در دفتر امام، به قبل از اقامت ایشان در جماران و پیگیری آیت رسولی محلاتی و موافقت شخص حضرت امام بر میگردد. حجتالاسلام رحیمیان از سال 1341 در قم و بعد از تبعید امام خمینی به عراق در نجف اشرف، در عداد یاران و همراهان نزدیک آن بزرگمرد بود. پس از بازگشت امام به ایران و پیروزی انقلاب، در مدت کوتاهشان در تهران و سپس مراجعت به قم نیز، این همراهی ادامه داشت. بعد از مراجعت مجدد رهبر کبیر انقلاب از قم به تهران و اقامت معظم له در خیابان دربند تهران، همزمان با شکلگیری ساختار جدید دفتر امام، از ایشان خواسته شد تا به این دفتر ملحق شود. امام راحل با شناختی که از صداقت و اخلاص این یار دوران 15 ساله نهضت اسلامي و غربت داشتند، با این پیشنهاد موافقت فرمودند. پس از مدتی با توصیه حضرت امام، آقای رحیمیان که مقیم قم گشته بود، رحل اقامت را به تهران آورد و در منزلی اجاره ای نزدیک به بیت امام، سکونت یافت.
2. نویسنده ادعا کرده است که مسئولیت جناب آقای رحیمیان در دفتر حضرت امام، منشیگری آیتالله رسولی بوده است!؟ این سخن نیز کذب محض و ادعایی مضحک است. چه اینکه اعضای دفتر در آن زمان و از جمله آیتالله رسولی محلاتی میتوانند شهادت دهند که این ادعا، دروغی بیش نیست. (اگر جناب آقای رسولی حاضر شوند که با سایت جماران مصاحبه کنند، خبرنگار این سایت میتواند این امر را مستقیما از ایشان سئوال کند).
3. نویسنده در بخش دیگری، جناب آقای رحیمیان را از ارادتمندان آیتالله منتظری معرفی کرده بدون اینکه کلیت داستان را به شرح بنشیند. در اینجا، ما کار نکرده ایشان را انجام میدهیم و میگوئیم: سابقه ارتباط آقای رحیمیان با آقای منتظری خانوادگی است و از ارتباط نزدیک وصمیمی پدرشان جناب حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ یدالله رحیمیان با وی نشئت می گیرد. ضمن اینکه دوستی نزدیک ایشان با شهید محمد منتظری نیز، فصلی مبسوط از خاطرات سیاسی و مبارزاتی ایشان است، اما خصلتی که در رحیمیان بر همه چیز، ازجمله ارادت به آقای منتظری غلبه داشت، عشق سرشار و بیشائبه او به حضرت امام بود. از همین روی در آستانه عزل آقای منتظری از سوی امام، به اتفاق آیتالله طاهری اصفهانی به دیدار آیتالله منتظری رفت تا وی را از ادامه تقابل با حضرت امام بازدارد، امری که ابراز نگرانی مرحوم حجتالاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی را در پی داشت، به این دلیل که: «ممکن است آقای منتظری تصور کند که شما از طرف دفتر امام و ما به وساطت رفتهاید!». (تفصیل ماجرا در گفتوشنود های تاریخی جناب رحیمیان آمده است). نویسنده جماران این واقعه تاریخی را نیز به دروغ و معکوس نگاشته است! سخن ديگر اينكه اگر ارادت به آقاي منتظري در دوراني كه وي كاملاً پايبند به خط امام مينمود، نكوهيده است (که نیست)، علم كردن وي و تبليغ براي او در دوراني كه او در مقابل نظام و امام ايستاد، بسي مذمومتر و غير قابل قبولتر است، صفتي كه برخی اصحاب ِكنوني «جماران» بدان متصف هستند. جالب اینجاست که مواضع روشن و صریح آقای رحیمیان در قبال مسئله آیتالله منتظری که طی سه دهه گذشته در رسانهها منتشر شده و دفاعیات مکرر ایشان از مرحوم حاج سید احمد خمینی در مقابل هجمهها و تهمتهای جریان آقای منتظری و نهضت آزادی، با عملکرد مؤسسهای که اصولاً جزیی از فلسفه وجودی آن همین امر است، قابل مقایسه نیست.
4. تحلیلنگاری سخیف جماران اینگونه ادامه مییابد که: «قبضنویس کجا و امین یادگار ایشان(امام) بودن کجا؟» نویسنده قبل از نگاشتن این جملات، اگر به جستوجویی ابتدایی در صحیفه امام و اسناد دفتر میپرداخت، به چنین خبطی گرفتار نمیآمد. چه اینکه در این مجموعه به نامههایی بر میخوریم که کمال اعتماد و وثاقت حضرت امام را به این یار پرسابقه خویش نمایان میسازد. در نامه 15آذر 61 حضرت امام، آقای رحیمیان در کنار آقایان رسولی محلاتی و شیخ حسن صانعی، به اوصافی چون «امین، صالح وخدمتگزار به اسلام» متصف گشتهاند و گویا با پیشبینی چنین شرارتهایی، امام در پایان همین مکتوب، اینگونه مرقوم داشتهاند: «خداوند تعالی اینان و همه خدمتگزاران به اسلام را از شر بدخواهان و منحرفان حفظ نماید». در سندی دیگر به تاریخ 23 مهر66و به امضای شخص حضرت امام، ایشان و آقای کفاشزاده، بهعنوان صاحب امضاء در حساب بانکی دفتر امام معرفی شده اند. (تصویر این اسناد ضمیمه است). اگر سایت جماران نورستگانی را برای یادداشتنگاری برگزیده، مناسب است که آنها را به مطالعه ابتداییترین اطلاعات در موضوع مورد نگارش خویش ترغیب کند.
5. ارتباط جناب رحيميان با مرحوم حجتالاسلام حاج سید احمد خمینی، تا واپسين روز حيات وي، بس نزديك و صميمي بود. آن بزرگوار تمامی دعوتهای آقاي رحيميان، برای سخنرانی و شرکت در برنامههاي مختلف بنياد شهيد را اجابت میکرد و حتي در واپسين ديدار، خواسته بود كه امکانی فراهم شود تا بتواند فراتر از مناسبات رسمی، به خانوادههاي شهدا خدمترسانی کند. آيتالله هاشمي رفسنجاني در گفتوشنودي به مناسبت سالگرد ارتحال يادگار امام، از آقای رحيميان بهعنوان يكي از منابع اطلاعات مؤثق در باره يادگار امام ياد ميکند. اين قیبل مطالب، نشانهای آشکار از انس وصميميت بین این دو بزرگوار است. (متن اين گفتوشنود در فصلنامه «حضور» و نیز كتاب «گنجينه دل» چاپ مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني منتشر شده و قطعاً جوابيهنويس جماران، زحمت مطالعه اين كتاب را نيز به خود نداده است).
6. سخن گفتن آقاي رحيميان بر عليه آقاي كروبي در بازه زماني ریاست بنياد شهيد تا فتنه 88 نیز، دروغي بيش نيست و هيچ مدركي براي تأييد آن وجود ندارد. اگرچه ايشان برخي سياستها و رفتارهاي دوران مديريتی آقاي كروبي را نميپسنديد و سعي در اصلاح آن داشت، اما هرگز در ملاء عام درباره آن سخني نگفت. اين رويكردهاي اصلاحي، البته براي برخي موجب ناخشنودي بود چنانكه جلوهاي از آن در خاطرات دهه 70 آيتالله هاشمي رفسنجاني بدين شرح آمده است: «آقاي سيد محمد هاشمي [از منصوبان دوران آقای کروبی] آمد. از معاونت فرهنگي بنياد شهيد استعفا داده است. مقداري از سوء مديريت آقاي محمدحسن رحيميان رئيس بنياد شهيد گفت، ولي در اظهاراتش مطلب مستدل ومشخصي از سوء مديريت نبود، جز تغيير بعضي از عوامل مديريت هاي سابق و محدود كردن اختيارات بعضي ديگر و جلوگيري از هزينه هاي بي حساب».
7. و كلام آخر اينكه اين وجيزه، در كمال احتياط به خامه آمد. در باب پيشه و پيشينه برخی از جماعتي كه امروزه در «جماران» گرد آمدهاند، بسيار ميتوان گفت و نگارنده براي گفتن آن، در جهت نشان دادن يكي از كانونهاي انحراف، آمادگي كامل دارد و در یادداشتهای بعد، اینگونه محتاط نخواهد بود، هرچند اميدوار است كه ضرورتي براي آن پيش نيايد. والله اعلم بالصواب.
*رجانیوز