ما در مقابل ارادهی الهی و قضای حتمی پروردگار تسلیم هستیم؛ اما حقیقت این است که همه یتیم شدیم. البته این موضوع اختصاص به ملت ایران هم ندارد. خدا میداند که در این چند روز در سراسر جهان اسلام، تا چه اندازه روحهای امیدوار و دلهای مشتاق و چشمهای منتظر، نالیدند و خون گریستند.
سرویس سیاسی شهدای ایران:بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه، سه روز بعد از رحلت امام روح الله در تاریخ 17 خرداد سال 1368، در مراسم بیعت فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با معظم له را به مناسبت بیست و نهمین سالگرد آن عزیز سفر کرده تقدیم شما عزیزان می گردد:
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
ما در مقابل ارادهی الهی و قضای حتمی پروردگار تسلیم هستیم؛ اما حقیقت این است که همه یتیم شدیم. البته این موضوع اختصاص به ملت ایران هم ندارد. خدا میداند که در این چند روز در سراسر جهان اسلام، تا چه اندازه روحهای امیدوار و دلهای مشتاق و چشمهای منتظر، نالیدند و خون گریستند.
شخصیت عظیم رهبر کبیر و امام عزیز ما، حقاً و انصافاً پس از پیامبران خدا و اولیای معصومین، با هیچ شخصیت دیگری قابل مقایسه نبود. او ودیعهی خدا در دست ما، حجت خدا بر ما، و نشانهی عظمت الهی بود. وقتی انسان او را میدید، عظمت بزرگان دین را باور میکرد. ما نمیتوانیم عظمت پیامبر(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، سیّدالشّهداء(ع)، امام صادق(ع) و بقیهی اولیا را حتّی درست تصور کنیم؛ ذهن ما کوچکتر از آن است که بتواند عظمت شخصیت آن بزرگمردان را در خود بگنجاند و تصور کند؛ اما وقتی انسان میدید شخصیتی با عظمت امام عزیزمان و با آن همه ابعاد گوناگون: ایمان قوی، عقل کامل، دارای حکمت، هوشمندی، صبر و حلم و متانت، صدق و صفا، زهد و بیاعتنایی به زخارف دنیا، تقوا و ورع و خداترسی و عبودیت مخلصانه برای خدا، دستنیافتنی است، و مشاهده میکرد که همین شخصیت عظیم، چگونه در برابر آن خورشیدهای فروزان آسمان ولایت، اظهار کوچکی و تواضع و خاکساری میکند و خودش را در مقابل آنها ذرهیی به حساب میآورد، آنوقت انسان میفهمید که پیامبران و اولیای معصومین(ع) چهقدر بزرگ بودند.
بههرحال، این ده سال گذشت و ما دیگر این عزیز را در کنار خود نداریم. خدا میداند که در طول این ده سال، فکر چنین روزی، همیشه دل ما را لرزانده بود. نمیدانستیم دنیای بدون «خمینی» چگونه قابل تحمل است. به همین خاطر، چندین بار به ایشان عرض کردم: دعای بزرگ من در پیشگاه خدا این است که من قبل از شما بمیرم.
در همان روز تلخ که حال امام مساعد نبود، من جمعی از اعضای شورای بازنگری قانون اساسی را دعوت کردم و به آنها گفتم که حال امام خوب نیست؛ کار بازنگری را قدری تسریع کنیم و مژدهی اتمام آن را به ایشان در بیمارستان بدهیم، تا دل امام شاد شود. واقعاً از تصور آن چیزی که ممکن بود پیش آید، قلب من میلرزید؛ صدایم شکست و نتوانستم حرفم را تمام کنم. شاید چند ساعت بعد از آن بود که اطلاع پیدا کردیم این ودیعهی الهی و این گوهر ارزنده را از دست دادهایم.
همهی پیامبران و اولیا رفتند؛ چارهیی هم جز این نیست. حالا که مقدر بود ما زنده بمانیم، باید طاقت برخورد با این حادثهی بسیار تلخ را هم در خودمان ایجاد کنیم. خداوند به پیامبرش فرمود: «انّک میّت و انّهم میّتون»(1). گزیری از اینگونه حوادث تلخ نیست؛ اما خرسندیم که میراث او در دست ماست و آن، «جمهوری اسلامی» توأم با ارزشهایی است که او در این جمهوری به وجود آورد؛ یا بهتر است بگوییم با ارزشهایی که او جمهوری اسلامی را با آنها ساخت. ما مس بودیم، او ما را طلا کرد. او کیمیا بود، او اکسیر بود. ما زندگی معمولییی داشتیم، او خمودگیها را تبدیل به تحرک و تپش کرد و انسان ساخت.
در پیامی به مناسبت یکی از فتوحات ارزندهی شما در جبهه فرمودند: فتحالفتوح، عبارت از ساختن اینگونه انسانها و جوانهاست. در حقیقت، فاتح این فتحالفتوح، خود او بود. او بود که این انسانها را ساخت. او بود که این فضا را مهیا کرد. او بود که مسیر را به وجود آورد. او بود که ارزشهای اسلامی را بعد از انزوا و خمول، دوباره احیا کرد. میراث او، همین ارزشها و همین جمهوری اسلامی است. هر کدام از ما در هر مسؤولیتی که هستیم، عشق و محبت وافرمان را به آن عزیز، باید در حفظ و تداوم ارزشها و نظام جمهوری اسلامی مجسم کنیم.
من از احساسات صادقانه و پاک شما برادران عزیز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و اظهار وفاداریتان، صمیمانه تشکر میکنم. از شما که در عمق وجود، به انقلاب و ارزشهای آن ایمان آوردید، جز این هم انتظاری نیست. ما سپاه را با همان چشمی نگاه میکنیم که امام عزیزمان نگاه میکرد: به عنوان بازوی قدرتمند نظام و به عنوان گام استوار در مقابله با دشمنان انقلاب اسلامی. ما شما را به معنای حقیقی کلمه، پاسدار انقلاب اسلامی میدانیم؛ همیشه هم اینگونه بوده است و من هم اینطور فکر میکنم.
من معتقدم اگر ما امروز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را نمیداشتیم، باید آن را به وجود میآوردیم. اینکه بعضیها پس از پذیرش قطعنامه، در گوشه و کنار - داخل و بیرون از سپاه - با زبانهای مختلف، زمزمههایی درست کردند که سرنوشت سپاه چه خواهد شد، به اعتقاد من این زمزمهها یا ناآگاهانه و ناهوشیارانه بود، و یا بدخواهانه و مغرضانه. من به برادران عزیزمان در مسؤولیتهای بالای سپاه این تعبیر را مکرر گفتهام که بسیار نابخردی است که مسؤولان یک نظام، مطمئنترین بازوی قدرتمند را قدرناشناسی کنند، یا آن را از دست بدهند و یا تضعیف کنند.
سپاه امروز با سپاه ده سال پیش، از زمین تا آسمان فرق کرده است. امروز سپاه مجموعهیی از تجربهها و آگاهیها و دانشهای نظامی و دانشهای جنبی مثل دانش تسلیحات نظامی و نیز پیشرفتهای گوناگون را باخود همراه دارد. سپاه را باید همهی مسؤولان کشور، همهی آحاد مردم و همهی آحاد سپاه، کاملاً جدی بگیرند. مبادا در بین برادران سپاه کسانی پیدا شوند که در مأموریتهای سپاه و یا در ضرورتهای بیشماری که نسبت به این نهاد انقلابی وجود دارد، اندکی شک کنند. ما باید نیروهای مسلح - هم ارتش و هم سپاه - را تقویت کنیم. این دو نیرو، دو حقیقتند. این حرفی است که همواره امام عزیزمان تا آخر عمر بر آن تکیه میکردند.
بعضی خیال میکردند که اگر من میگویم هم سپاه باشد و هم ارتش، به خاطر این است که من خودم یک گرایش خاصی دارم! خیر، این ادعا اشتباه بود. لزومی نداشت که ما هر حرفی را صریحاً در ملأ عام بگوییم. این، حرف و خواست امام بود. ایشان مکرر این مطلب را به من تأکید کرده بودند و هر وقت صحبت میشد، میگفتند هم سپاه و هم ارتش باید تقویت شوند؛ ارتش را حفظ کنید، سپاه را هم حفظ کنید. هر وقت هر کسی نظری غیر از این داشت، ایشان قبول نکردند. این، خط ایشان و فکر و تشخیص آن بزرگوار بود. البته تشخیص خود من هم همین بود. من با نگاه به صحنهی نظامی کشور و نیازهایش و تحلیل آن، میفهمیدم که ما این دو نیرو را لازم داریم.
هر کدام از این دو سازمان، طبیعت خاص خودشان را دارند و یک نظام حکیم و کارآمد و بخرد، آن نظامی است که از هر چیزی به قدر ظرفیت و صلاحیت او، در راه اهداف عالی استفاده کند و آن را در جای خودش به کار ببرد. ما همیشه بر این اساس حرکت کردهایم. نظر من سالهاست که همین است و چنین نیست که امروز به آن رسیده باشم.
من سپاه را همواره به عنوان نور چشم و عضو اصلی انقلاب و نهادی که از خود این سرزمین روییده و هستهی آن در سرزمین انقلاب شکل گرفته و از جای دیگر در این سرزمین غرس نشده است و ذره ذرهی وجودش با ذره ذرهی سرزمین انقلاب خویشاوندی دارد، میشناختهام و راجع به او قضاوت کردهام و نسبت به آن محبت ورزیدهام.
خدا را شکر میکنیم که سپاه رشد کرد، قوی شد و رو به کمال رفت. امروز چیزهای زیادی در سپاه وجود دارد که همهی آنها مثبت است. در گذشته، این موفقیتها و امکانات را سپاه نداشت. خوشبختانه بعد از آنکه امام عزیزمان(ره) جانشینی فرماندهی کل قوا را به برادر بسیار ارزشمند و ذیقیمتمان - جناب آقای هاشمی رفسنجانی - دادند، حقیقتاً خیال ما از خیلی جهات راحت شد. ایشان برای این سمت، بهترین کس بودند؛ الان هم هستند و انشاءاللَّه بایستی همان مسؤولیت را ادامه دهند، که البته من این موضوع را تصریحاً هم اعلام خواهم کرد.
آنچه که الان میخواهم مطرح کنم، این است که برادران این روزها بیش از همیشه باید استعداد و آمادگی همهجانبهی خودشان را حفظ کنند. امروز دنیا دارد به شما و ما و این کشور نگاه میکند. ده سال است خفاشها منتظر ماندند که خورشید غروب کند، تا بتوانند جستوخیز کنند و به این در و آن در بزنند. الان اینها منتظرند ببینند چهکار میتوانند بکنند. ما باید نگذاریم. ما باید امید آنها را ناامید کنیم. این، هوشیاری همهی ملت و شما را میطلبد. آمادگی، هوشیاری و توجه به عظمت بار مسؤولیت را در خودتان تقویت کنید، تا روح آن بزرگ را خشنود و راضی نگهدارید.
امیدوارم که خداوند به شما توفیق بدهد و برای اسلام حفظ کند و دلهایتان را با معرفت و توکل و ایمان به ذات مقدس خودش، منور و مستحکم فرماید.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
--------------------------------------------------------------------------------
1) زمر: 30