آیت الله مسعودی خمینی عضو جامعه مدرسین معتقد است: تا زمانی که امام خمینی (ره) در قید حیات بودند، جامعه مدرسین دنبال رو نهضت و انقلاب امام خمینی (ره) بود، اما پس از اینکه امام (ره) از دنیا رفتند، جامعه مدرسین از مسایل اولیه خود مقداری کنار رفت.
به گزارش شهدای ایران به نقل از جماران، آیت الله مسعودی خمینی درباره فلسفه تشکیل جامعه مدرسین حوزه علمیه اظهار کرد: جامعه مدرسین به اواخر عمر آیت الله العظمی بروجردی برگشت می کند، در آن زمان در جمع عده ای از فضلا مانند آقای ربانی شیرازی، ربانی املشی، آقای امینی، آقای فاضل، آقای مومن، بنده و سایر آقایان، بحث شد بر اینکه حوزه بایستی یک نظم و ترتیب خاصی پیدا کند و لازم است که ما با مراجع و فضلای درجه یک دیدار کنیم، بنا شد هر چند نفری به دیدار بعضی از آقایان، از جمله آقای خمینی، گلپایگانی و اراکی و سایر مراجع و فضلای آن زمان بروند.
وی افزود: ما با چند نفر از آقایان مأمور شدیم که خدمت آقای روح الله خمینی برویم، به آنجا رفتیم و گفتیم که حوزه باید نظم دیگری پیدا کند و ایشان هم فرمودند بسیار خوب است ولی اکنون ریاست عالیه به دست آقای بروجردی است و هر چه ایشان امر بفرمایند باید انجام دهیم، خدمت آقای بروجردی بروید، عده ای از آقایان هم خدمت ایشان رفته بودند و قبل از اینکه صحبت و بحثی جدیدی صورت گیرد، آیت الله بروجردی در ۲۹ اسفند سال ۳۹ فوت کردند، بعد از فوت ایشان دو تا سه ماه برای ایشان جلسات ترحیم برگزار می شد و پس از آن جریان شاه و اصلاحات اراضی و این دسته از مسایل پیش آمد.
اهم اظهارات مسعودی خمینی به شرح زیر است:
* پس از فوت آقای بروجردی بحث بر سر این مساله شد که چه کسی مرجع تقلید است، شاه و دستگاه شاه می خواستند مرجعیت را از ایران به نجف منتقل کنند. لذا از آقایانی که ایران بودند هیچ کدام مورد نظر نبود لذا جلسه ای تشکیل شد و از آقای گلپایگانی و خمینی و شریعتمداری و آقایان دیگر دعوت شد تا فکری بیاندیشند که هم حوزه قم را حفظ کنیم و هم حوزه نجف سر پا باشد. بنا شد هر کسی اقدامی را تقبل کند که خودش داستان مفصلی دارد.
*عده ای که بنا شد خدمت آقایان بروند و اوضاع قم و حوزه را بررسی و در حفظ آن کوشش کند، در جریان انقلاب و نهضت امام خمینی آمدند و در منزل آقای ربانی شیرازی جلسه ای با حدود ۶۰ تا ۷۰ نفر از آقایان تشکیل شد و بنا شد از میان این ۷۰ نفر ۳۰ تا ۴۰ نفر از طراز اول ها و نیمه اول ها تایید شوند و عضو ثابت باشند و هر هفته پنجشنبه و جمعه در جریان این تشکیلات جلسه برگزار کنند. آیت الله خمینی می گفت نهضتی که ایشان شروع کرده را تأکید و دنبال کنند، در جلساتی که که هر هفته دو بار برگزار می شد، آقایان گفتند که ما باید اساسنامه هم داشته باشیم، من و حاج آقای امینی و آقای مومن و چند نفر دیگر مامور شدیم به اینکه یک اساسنامه ای بنویسیم لذا اساسنامه ای با شرایط، مقدمات و جلساتی نوشتیم؛ مدت کمی این اساسنامه به کار گرفته می شد، ولی باز بحث شد که یک مدیرعامل هم باید داشته باشیم، آقایان گفتند که اینجا جلسه اقتصادی نیست که مدیر داشته باشیم بلکه جلسه ای تقریباً نهضتی است و دنبال رو آقای روح الله خمینی هستیم و احتیاجی به مدیرعامل ندارد، آن اساسنامه را دوباره با آقایان تجدید کردیم و اساسنامه جامعه مدرسین شکل گرفت که این جامعه دنبال رو نهضت و انقلاب آقای خمینی بودند.
*{در مورد شرایط مالی جامعه مدرسین}: در آن روز جامعه مدرسین هزار تومان هم سرمایه نگذاشت، ما یک روز جلسه داشتیم و گفتیم که اصلا پول برای کاغذ نداریم، آقای مومن گفتند که من هزار تومان دارم و هزار تومان را به جامعه می دهم تا کاغذ و قلم بخرند. جامعه مدرسین حوزه علمیه با این اوضاع تشکیل شد.
* جامعه مدرسین تشکیل شد و تقریبا ۱۵ سال امام در تبعید بودند و در این تبعید همیشه جلسه داشتند و جامعه هم افراد خاصی بود و کسی به این جامعه نمی آمد و قبول نمی کردند تا اینکه انقلاب شد و امام در قید حیات بودند، باز هم جامعه مدرسین به دنبال همان مسایلی که از ابتدا بنا بود، می رفتند. اما پس از اینکه امام از دنیا رفتند، جامعه مدرسین از مسایل اولیه خود مقداری کنار رفت، برخی از آقایان دیگر در جلسه شرکت نکردند.
* برخی از آقایان به دلیل سن، برخی به دلیل مسایل سیاسی و برخی به خاطر دلگیرهایی از مسایل؛ در جلسات شرکت نکردند مانند آقایان جوادی آملی، مومن، امینی، استادی، خرازی، بنده و دیگران. شرکت نکردن این افراد هم غالباً برای این بود که جامعه مدرسین آن زمان به هیج وجه دنبال رو یک جناح و فرد به خصوصی نبود، آنچه بود همه به خاطر عامه بود، از این جهت عده ای دلخور شدند و دیگر در جلسات شرکت نکردند و تا به امروز حدود ۱۰ تا ۱۵ سال است که من و دیگرانی که نام بردم به عنوان عضو جامعه مدرسین هستیم، اما در جلسات شرکت نمی کنیم؛ همچنین مسایلی دیگری پیش آمد که من به آنها اشاره نمی کنم و از خودِ آقایان جامعه مدرسین بپرسید که چه کردند!
*درباره منزلت جامعه مدرسین در میان حوزویان و افکار عمومی نمی توانم در این رابطه قضاوت کنم چون دیگر در جریان جامعه مدرسین نیستم، اما می دانم منزلت جامعه مدرسین نسبت به زمانی که امام در قید حیات بودند و بسیاری از آقایان در جلسات شرکت می کردند، بسیار افت کرده، آن زمان جامعه مدرسین قدرت سطح بالایی داشت و می توانم قسم بخورم که هیچ یک از افراد جامعه مدرسین بحث های خصوصی و فردی نداشتند همه راجع به نهضت، انقلاب، حکومت و جمهوری اسلامی بود.
*میزان تأثیرگذاری سیاسی جامعه مدرسین در گذشته به گونه ای بود که گاهی اعضای جامعه مدرسین با حضرت امام ملاقات و صحبت می کردند و حضرت امام آقایان را می پذیرفت؛ همچنین جامعه مدرسین با رییس جمهور آن زمان آقای هاشمی جلسه داشت و صحبت می کردند.
*{در مورد موضوعات مطرح شده در جلسات اعضای جامعه مدرسین با امام و رییس جمهور وقت}: در این جلسات مباحث زیادی از جمله مسایل سیاسی، اقتصادی و به خصوص راجع به مساله ربا صحبت می شد؛ حتی یک بار وقتی در مورد مساله ربا صحبت شد، آیت الله آذری قمی در جلسه شروع کرد گریه کردن و فریاد زدن که بانک ها و جریان های ما همه رباخوری است و اگر اینگونه پیش برویم اقتصاد ما از بین می رود. امروز هم آیت الله جوادی آملی در این مورد موضع های بسیار خوبی دارد؛ من هم از ابتدا می گفتم آنچه باعث شده وضع اقتصادی ما از بین برود بانک های خصوصی است که ربا می گیرند و اسم آن را عقود اسلامی می گذارند در حالی که صد در صد عقود اسلامی نیست و صد در صد ربا است.
*در جلسات جامعه مدرسین مرجعیت حضرت آیت الله خامنه ای نیز مطرح شد که بعد از سه روز داد و بیداد رأی گیری شد به اینکه ایشان باید به عنوان یکی از مراجع اعلام شود. اما امروز نمی دانم که آقایان چه می کنند چون در جلسات شرکت نمی کنم.
*روزی که جامعه مدرسین تشکیل داده شد مشکل پولی داشتیم، باید از افراد پول می گرفتید و کاغذ می خریدیم مثلاً هر کسی که دیر می آمد، ۵ تومان او را جریمه می کردیم با این شیوه هم نظم جلسات حفظ می شد و هم مبلغی جمع آوری می کردیم. پس از آن و امروز گمان نمی کنم که جامعه مدرسین از نظر مالی مشکلی داشته باشد بلکه مشکل اصلی آنها نا هماهنگی افکار افرادی است که در جامعه حضور دارند؛ افکار آقایان جامعه خیلی با هم نمی خورد؛ علت به وجود آمدن این مساله به من مربوط نیست و مسئول جامعه مدرسین باید پاسخگو باشد و علت ها را بیان کند.
*{در مورد دلایل عدم حضور طولانی خود در جلسات جامعه مدرسین}: در زمان تشکیل جامعه مدرسین ما طرفدار هیچ قوم، جبهه و فردی نبودیم و طرفدار اصل حکومت و اصل نظام بودیم، ولی اکنون اینطور نیست هر فردی یک نفر را تعیین می کند! از این جهت دیگر در جلسات شرکت نمی کنم.