اغلب رسانههای آمریکایی، اگرچه نه همهشان، خبر جهاد جنسی را به عنوان واقعیتی سرد و قطعی و مسلم به خورد مخاطبانشان دادند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از نیمروز، گفته شده است زنان تونسی برای جهاد نکاح عازم سوریه میشوند. اما حقیقت ماجرا چیست؟
تا کنون این خبر حتما به گوش شما هم خورده است که یک حرمسرا از دختران تونسی به عنوان «جهادگران جنسی» راهی سوریه شدهاند تا خواهشهای نفسانی شورشیهای منحرف را در قالب چیزی به نام «جهاد النکاح» برآورده کنند؛ و اخیراًهم با شکمهایی برآمده از کودکان جهادی به کشورشان برگشتهاند. اما در کمال تاسف باید عرض کنم هیچ شاهدی دال بر اینکه زنانی از تونس برای جهاد نکاح به سوریه میروند وجود ندارد.
خبر کسل کنندهای است؟ میدانم.
اما نبود شواهد و مدارک دال بر چنین داستانی باز هم مانع از آن نشده است که بسیاری از رسانهها این تیتر خبری را روی هوا نقاپند، آن را بسط ندهند و دراخبارشان آنرا کار نکنند.
شروع ماجرا از ماه دسامبر بود که شبکه خبری الجدید در لبنان گزارش کرد که عالم مشهور تندرو سلفی، شیخ محمدالعریفی، از مخالفان پر آوازه رژیم سوریه فتوایی صادر کرده است مبنی بر جواز تجاوز به زنان غیر سنی در سوریه توسط شورشیان. اما این ادعای شبکه الجدید قویاً و شدیداً توسط او و اطرافیانش تکذیب شد.
بعدتر، در ۲۷ مارس سال ۲۰۱۲ سایت خبری پان-عربیست الاحیات لبنان نوشتهای را منتشر کرد درباره چیزی که آنرا بحران دختران جوان تونسی و مسئلهای به عنوان«جهادالنکاح»خوانده بود.
این سایت مجدداً مدعی شده بود که انگیزه این دختران تونسی، فتوایی از شیخ محمد العریفی است که دختران تونسی را به سفر به سوریه و آمیزش جنسی با مخالفان دولت سوریه ترغیب کرده است. گرچه باز هیچ سندی دال بر وجود این فتوا وجود ندارد و اطرافیان شیخ این فتوای مضحک را بکلی دروغ خواندهاند.
این گزارش مدعی شده بود که۱۳ دختر تونسی گم شدهاند و گفته میشود به سوریه رفته اند برای جهاد جنسی. اما این داستان وقتی دررسانههای مجازی عرب زبان بیشتر مورد توجه واقع شد که ویدئوییاز تلوزیون العالم منتشر شد که در آن پدر و مادر یک دختر ۱۷ ساله ادعا میکنند که دخترشان توسط سلفیها شستشوی مغزی شده تا برای ازدواج موقت با شورشیها به سوریه برود. شبکه العالم بعدتر هم ویدئویی پخش کرد که مدعی مصاحبه با یکی از این دخترها بود.
در حالیکه وزیر امور مذهبی تونس، آقای نورالدین الخدیمی چنین عقاید مذهبی را محکوم کردهاست، به نظر میرسد هیچگونه مدرک واقعی دال بر صدرو چنین فتاوی چه از سوی العریفی چه از سوی دیگر علما وجود ندارد.
در ماه جولای این خبر مجدداً به تیتر بعضی مطبوعات بازگشت. زمانیکه بعد که اعتراضات حامیان اخوانالمسلمین در مصر، گزراشهایی بر پایه یک پست فیسبوکی کاملاً مشکوک مخابره شد که بر طبق آن، اینبار زنان حامی اخوانالمسلمین خود را آماده جهاد جنسی میکردند. شبکه العربیه، متعلق به عربستان سعودی که از حامیان اصلی سرکوب اخوانالمسلمین در مصر است، از نخستین شبکههایی بود که این موضوع را گزارش کرد.
با این وجود، آنچه ماجرای جهاد النکاح را در سطح جهانی مشهور کرد، گزارش العربیه و اسوشیتدپرساز سخنرانی اخیر وزیر داخلی تونس، لطفی بن جدو در مقابل مجمع عمومی بود که در طی آن گفته بود دختران تونسی فریب داده شدهاند و هر کدام در سوریه «با بیست، سی، یا صد نفر از شورشیان همبستر شده» و اکنون حامله به تونس آمدهاند.
این خبر مثل تمام خبرهایی که در آن به موضوع سکس و مسلمین پرداخته میشود با استقبال گرم و گسترده مطبوعات آمریکایی مواجه شد. نمونههایی مانند نشریه اتلانتیک در مقالهٔ «نوجوانان تونسی با جهاد جنسی به کمک شورشیان سوری شتافتند»، نشریه تایم در مقالهٔ «وزیر تونسی میگوید زنان تونسی عازم جهاد جنسی شدهاند»، نشریه بیزنس اینسایدر در مقالهٔ «دختران سوریه بعد از جهاد جنسی، حامله به خانه بازگشتند»، نشریه گلوبال پست در مقالهٔ «وزیر تونسی گفته است زنان تونس بعد از حهاد جنسی حامله به کشورشان بازگشتهاند»، نشریه جزبل در مقالهٔ «وزیر تونسی به زنان درباره عزیمت به حهاد جنسی هشدار داد»، هافینگتون پست در مقاله «جهاد جنسی در سوریه زنان تونسی را حامله کرد»، نشریه دیلی بیست در مقالهٔ «جهاد جنسی سوریه»، تنها مثالهای معدودی از حجم عظیم استقبال این رسانهها از این خبر هستند. شرح و بسط و شاخ و برگی که نویسندگان این مقالات به این ادعای وزیر تونسی دادند، قطعاً جناب ادوراد سعید فقید را در قبرش لرزانده است!
علیرغم تمام توجه جهانی که به این موضوع شده است و با وجود ابراز نگرانی مقامات تونسی، شواهد قابل اعتنایی در دست نیست که چیزی به نام جهادالنکاح اصلاً موضوعی واقعی باشد. (این اصطلاح در فقه اسلامی هم اساساًجایگاهی ندارد)
داستان بازگشت زنان حامله از جهاد جنسی در سوریه و همراه آوردن جنین سوریان جهادگر در شکم شان (با تشکر از شبکه راشا تودی RT!)، در بهترین حالت قصهایست فوقالعاده مشکوک. بسیاری ناظران از زمان انتشارش در فضای انگلیسی زبان آنرا شدیدا سوال برانگیز دانستهاند. در یک جنگ داخلی که تعداد زیادی جبهه ایدئولوژیک هم در آن گشوده شده است، شاید مخربترین وجه جنگ، جنگ اطلاعات باشد.
سوریه در این مدت کشکولی بودهاست مملو از اخبار غلط، اخبار دروغ، نسبتهای ناروا و تبلیغات حکومتی. رسوایی مینت-پرس و رسوایی اوبگی، دو مورد از اخیرترین مواردیست که نه تنها به خوبی مشکلات گزارش واقعیات از درون سوریه را نشان میدهد، بلکه نشانگر آن است که اطلاعات مشکوک، اخبار غلط و گزارشهای تایید نشده، چقدر راحت توسط رسانهّها قاپیده میشوند تا در خدمت قضاوتهای ایدئولوژیک یا تفاسیر خیالبافانه درآیند.
لورن وولف، مدیر پروژه «زنان تحت محاصره» که مسئولیت مطالعه موارد آزار جنسی زنان در جنگهای قرن بیستم به بعد را به عهده دارد، تاکید میکند که موسسه مطبوعش طی یکسال اخیر دسترسی مستقیم به درون سوریه نداشته است، اما تا آنجا که بررسی آنها درباره شایعات مربوط به جهاد نکاح نشان میدهد، آنها مستقلاً هیچ مدرک محکمی در ابن باره پیدا نکردهاند.
وی میافزاید: «ما این روزها همه جور چیز وحشتناک از سوریه دیدهایم. نهایتاً چه کسی میتواند اطمینان بدهد که این اتفاق هم نیفتاده است؟ اما از طرفی همه گونه تبلیغات دروغی هم از سوریه به گوشمان رسیده است. چه کسی میتواند مطمئن باشد که این شایعه هم یکی از آنها نیست؟»
روث مایکلسون
نویسنده و خبرنگاری که مدتی هم طی سپتامبر ۲۰۱۲ درون سوریه بوده، کسی است که وسیعاً درباره سوءاستفادههای جنسی در این جنگ نوشته است، با این حال او نه تنها درباره صحت این شایعه بشدت تردید میکند، بلکه انتشار وسیع این داستان را در واقع مدیون چندین جنبه نژادپرستانه و تفکربه اصطلاح شرقشناسانه (اورینتالیسم) مستتر در آن میداند.
او میگوید: «نخستین چیزی که بعد از دیدن این خبر توجهم را جلب کرد این بود که رسانههای غربی دیگر مدتهاست خسته شدهاند از انتشار اخباری شبیه به: فلان زن پناهنده مجبور به ازدواج با بهمان مرد خلیجی شد و بعد مورد سوءاستفاده قرار گرفت. این یکی اما نوید بخش موج جدیدی از اخبار است.
انگار همیشه باید در میان تیترهایشان خبری از مردان عرب تشنه سکس و زنان مورد سوءاستفاده واقع شده قرار داشته باشد. این اخبار مذکورهم برایشان نسخه دوم همان قبیل خبرهاست.
البته در نسخه اول هم به این معنی نبود که اساساً مشکلی وجود نداشت. در همین مورد کمپهای پناهندگان سوری مثلاً، قطعاً خشونت جنسی در آنها وجود دارد. اما نوع روایتی که در رسانهها انعکاس پیدا میکند جوری است که انگار یک خشونت جنسی اپیدمیک فراگیر وغیرقابل کنترل در فلان اردوگاه برقرار است. این خودش به طور جدی مخرب است.
این نوع روایات نه تنها یافتن و حل مشکلات واقعی را دشوارتر میکنند، بلکه جوری در رسانههای پرداخته میشود که زنان مظلوم واقع شده سوری را بصورت جمعیتی ساکت و احمق از قربانیان جنسی مردانی سیریناپذیر به تصویر میکشد...»
این ماجرای جهادالنکاح، یادآور تاریخچه ای است مملو از فتاوی غلط تفسیر شده (مثل فتوای دروغین درباره شکل غیر اخلاقی برخی میوهّها)، سطح تحقیق پائین و شلختهکاری خبرنگار و عکسالعمل عجولانه در انعکاس خبر (مثل خبر دروغین شهر زنانه در عربستان، ماجرای غیر واقعی عروسی کودک در یمن، داستان پسری که به خاطر زیبایی از عربستان اخراج شد)، و در مجموع اعتیاد و علاقه عجیب و غریبی که به موضوع مسلمانها و سکس وجود دارد.
اینها مشخصاً به این تصویر دامن میزنند که زنان مسلمان چیز یکبار مصرفی هستند صرفاً برای میل سیریناپذیز مردانشان، و همچنین فردیت و اراده زنان مسلمان را مخدوش کرده و آنان را به عنوان کنیزان مطیع اراده مردان به تصویر میکشند.
مایکلسون میافزاید، «اساساً چرا ممکن است مردان سوری لازم داشته باشند از خارج زن وارد کنند وقتی میدانیم زنان زیادی درون سوریه دوشادوش مردانشان در حال مبارزه هستند؟»
خوب ولی حالا با ادعای جناب وزیر چه باید کرد؟ انکارش که اجازه نداریم بکنیم اما حداقل میتوانیم از ایشان دربارهاش بیشتر بپرسیم. چون اطلاعات دقیقتری که در خود سخنرانیشان به ما ندادهاند، حداقل امیدواریم اطلاعات دقیق تری مثلاً از منابع اطلاعاتی دولتشان داشته باشد؛ نه اینکه خدای نکرده ایشان هم از شایعات آنلاین این خبر را گرفته شده باشند.
ایشان به عنوان وزیر امور داخله لازم است جواب دهند که چگونه این دختران، بعضاْ در حد ۱۳ ساله، از کشور خارج شدهاند؟ بعد به سوریه وارد شدهاند؟ و بعد دوباره حامله خارج شدهاند؟ بعد چرا فقط زنان تونسی از این فتوای ادعایی شیخ عربستانی اطاعت کردهاند؟ چرا پاکستانی و چچنی و لیبیایی نه؟ لطفا اعلام کنید چه کسی آنها را برده و آورده است؟ یا اگر تنها رفته اند و برگشتهاند توضیح بدهند چگونه از مرزهای سوریه داخل و خارج شدهاند؟
تنها چیزی که ما میدانیم این است که حداقل سیزده دختر تونسی گم شدهاند. چند صد جوان تونسی گفته شده که به شورشیان پیوستهاند و جلوی هزاران نفر دیگرشان در تونس گرفته شده است. این را هم میدانیم که خشونت جنسی بخش جدایی ناپذیری از هر جنگی است.
اما، انحصار این ادعا درباره دختران صرفاً تونسی (که یاد آور کلیشه مشهور دخترکان شمال آفریقایی در دستان عربهای خلیجی است)، فقدان هر گونه شواهد و قرائن دیگری که توسط خبرنگاری گزارش شده باشد؛ یا توسط هیچکدام از امدادگران، و فعالان مقیم درون سوریه گزارش شده باشد، دروغ بودن اصل ادعای وجود چنین فتوایی، و همچنین وجود تاریخ مستند تخریبهای متقابل گروههای درگیر بواسطه اتهامات بیپایه، همگی نشانگر آن است که این قصه چگونه صرفاً وسیلهای برای بهره برداری سیاسی مقامات تونس بوده است. این ماجرا فواید و کاربری داخلی روشنی برای دولت فعلی تونس در مواجهه با حامیان سلفیها درون مرزهایشان دارد.
هر وقت موضوع به سکس و مسلمین مربوط میشود، رسانههای بینالمللی خیلی عجولانه رفتار میکنند و بسیار مشتاقند نشان دهند که مسلمین (و به طور کلیتر،همه نژاد قهوهای پوستها!) آنقدر تحت فشار جنسی شدیدی قرار دارند که ناچاراً با انواع انحرافات جنسی رو آوردهاند (برای مثال این و این و این) و همیشه هم زنانشان هزینه این انحرافات را میپردازند.
دو کلمه «سکس» و «جهاد» دو کلمه کلیدی هستند که برای مخاطب این رسانهها بسیار حساسیت برانگیز بوده و بالطبع اخبارشان «کلیک برانگیز» است و لذا بازار خیلی خوبی در راستهی خبرفروشها دارند و بنگاههای خبری بخوبی این را میدانند. آنها به جای اینکه وقت بیشتری برای تایید این اخبار بگذارند، یا حداقل از زبان محتاطتری استفاده کنند، اغلب رسانههای آمریکایی، اگرچه نه همهشان، خبر جهاد جنسی را به عنوان واقعیتی سرد و قطعی و مسلم به خورد مخاطبانشان دادند.
جای دیگری نوشته بودم: «پیشفرضها و تمایلات نهانی که در غرب درباره تصویر جنسیت درون کشورهای اسلامی وجود دارد، به ژورنالیسم منفعل و شلخته فرصت رشد و نمو را داده است. این نوع خبرنگاران عاشق نوشتن این جور خبرها هستند و ما هم عاشق خواندن ستونهایشان.
مشکلی جدی در این تعادل نامیمون وجود دارد.ولی ما همچنان مشغول بلعیدن هر آنچه هستیم که به سوی ما مخاطبین وامانده پرتاب میشود.
تا کنون این خبر حتما به گوش شما هم خورده است که یک حرمسرا از دختران تونسی به عنوان «جهادگران جنسی» راهی سوریه شدهاند تا خواهشهای نفسانی شورشیهای منحرف را در قالب چیزی به نام «جهاد النکاح» برآورده کنند؛ و اخیراًهم با شکمهایی برآمده از کودکان جهادی به کشورشان برگشتهاند. اما در کمال تاسف باید عرض کنم هیچ شاهدی دال بر اینکه زنانی از تونس برای جهاد نکاح به سوریه میروند وجود ندارد.
خبر کسل کنندهای است؟ میدانم.
اما نبود شواهد و مدارک دال بر چنین داستانی باز هم مانع از آن نشده است که بسیاری از رسانهها این تیتر خبری را روی هوا نقاپند، آن را بسط ندهند و دراخبارشان آنرا کار نکنند.
شروع ماجرا از ماه دسامبر بود که شبکه خبری الجدید در لبنان گزارش کرد که عالم مشهور تندرو سلفی، شیخ محمدالعریفی، از مخالفان پر آوازه رژیم سوریه فتوایی صادر کرده است مبنی بر جواز تجاوز به زنان غیر سنی در سوریه توسط شورشیان. اما این ادعای شبکه الجدید قویاً و شدیداً توسط او و اطرافیانش تکذیب شد.
بعدتر، در ۲۷ مارس سال ۲۰۱۲ سایت خبری پان-عربیست الاحیات لبنان نوشتهای را منتشر کرد درباره چیزی که آنرا بحران دختران جوان تونسی و مسئلهای به عنوان«جهادالنکاح»خوانده بود.
این سایت مجدداً مدعی شده بود که انگیزه این دختران تونسی، فتوایی از شیخ محمد العریفی است که دختران تونسی را به سفر به سوریه و آمیزش جنسی با مخالفان دولت سوریه ترغیب کرده است. گرچه باز هیچ سندی دال بر وجود این فتوا وجود ندارد و اطرافیان شیخ این فتوای مضحک را بکلی دروغ خواندهاند.
این گزارش مدعی شده بود که۱۳ دختر تونسی گم شدهاند و گفته میشود به سوریه رفته اند برای جهاد جنسی. اما این داستان وقتی دررسانههای مجازی عرب زبان بیشتر مورد توجه واقع شد که ویدئوییاز تلوزیون العالم منتشر شد که در آن پدر و مادر یک دختر ۱۷ ساله ادعا میکنند که دخترشان توسط سلفیها شستشوی مغزی شده تا برای ازدواج موقت با شورشیها به سوریه برود. شبکه العالم بعدتر هم ویدئویی پخش کرد که مدعی مصاحبه با یکی از این دخترها بود.
در حالیکه وزیر امور مذهبی تونس، آقای نورالدین الخدیمی چنین عقاید مذهبی را محکوم کردهاست، به نظر میرسد هیچگونه مدرک واقعی دال بر صدرو چنین فتاوی چه از سوی العریفی چه از سوی دیگر علما وجود ندارد.
در ماه جولای این خبر مجدداً به تیتر بعضی مطبوعات بازگشت. زمانیکه بعد که اعتراضات حامیان اخوانالمسلمین در مصر، گزراشهایی بر پایه یک پست فیسبوکی کاملاً مشکوک مخابره شد که بر طبق آن، اینبار زنان حامی اخوانالمسلمین خود را آماده جهاد جنسی میکردند. شبکه العربیه، متعلق به عربستان سعودی که از حامیان اصلی سرکوب اخوانالمسلمین در مصر است، از نخستین شبکههایی بود که این موضوع را گزارش کرد.
با این وجود، آنچه ماجرای جهاد النکاح را در سطح جهانی مشهور کرد، گزارش العربیه و اسوشیتدپرساز سخنرانی اخیر وزیر داخلی تونس، لطفی بن جدو در مقابل مجمع عمومی بود که در طی آن گفته بود دختران تونسی فریب داده شدهاند و هر کدام در سوریه «با بیست، سی، یا صد نفر از شورشیان همبستر شده» و اکنون حامله به تونس آمدهاند.
این خبر مثل تمام خبرهایی که در آن به موضوع سکس و مسلمین پرداخته میشود با استقبال گرم و گسترده مطبوعات آمریکایی مواجه شد. نمونههایی مانند نشریه اتلانتیک در مقالهٔ «نوجوانان تونسی با جهاد جنسی به کمک شورشیان سوری شتافتند»، نشریه تایم در مقالهٔ «وزیر تونسی میگوید زنان تونسی عازم جهاد جنسی شدهاند»، نشریه بیزنس اینسایدر در مقالهٔ «دختران سوریه بعد از جهاد جنسی، حامله به خانه بازگشتند»، نشریه گلوبال پست در مقالهٔ «وزیر تونسی گفته است زنان تونس بعد از حهاد جنسی حامله به کشورشان بازگشتهاند»، نشریه جزبل در مقالهٔ «وزیر تونسی به زنان درباره عزیمت به حهاد جنسی هشدار داد»، هافینگتون پست در مقاله «جهاد جنسی در سوریه زنان تونسی را حامله کرد»، نشریه دیلی بیست در مقالهٔ «جهاد جنسی سوریه»، تنها مثالهای معدودی از حجم عظیم استقبال این رسانهها از این خبر هستند. شرح و بسط و شاخ و برگی که نویسندگان این مقالات به این ادعای وزیر تونسی دادند، قطعاً جناب ادوراد سعید فقید را در قبرش لرزانده است!
علیرغم تمام توجه جهانی که به این موضوع شده است و با وجود ابراز نگرانی مقامات تونسی، شواهد قابل اعتنایی در دست نیست که چیزی به نام جهادالنکاح اصلاً موضوعی واقعی باشد. (این اصطلاح در فقه اسلامی هم اساساًجایگاهی ندارد)
داستان بازگشت زنان حامله از جهاد جنسی در سوریه و همراه آوردن جنین سوریان جهادگر در شکم شان (با تشکر از شبکه راشا تودی RT!)، در بهترین حالت قصهایست فوقالعاده مشکوک. بسیاری ناظران از زمان انتشارش در فضای انگلیسی زبان آنرا شدیدا سوال برانگیز دانستهاند. در یک جنگ داخلی که تعداد زیادی جبهه ایدئولوژیک هم در آن گشوده شده است، شاید مخربترین وجه جنگ، جنگ اطلاعات باشد.
سوریه در این مدت کشکولی بودهاست مملو از اخبار غلط، اخبار دروغ، نسبتهای ناروا و تبلیغات حکومتی. رسوایی مینت-پرس و رسوایی اوبگی، دو مورد از اخیرترین مواردیست که نه تنها به خوبی مشکلات گزارش واقعیات از درون سوریه را نشان میدهد، بلکه نشانگر آن است که اطلاعات مشکوک، اخبار غلط و گزارشهای تایید نشده، چقدر راحت توسط رسانهّها قاپیده میشوند تا در خدمت قضاوتهای ایدئولوژیک یا تفاسیر خیالبافانه درآیند.
لورن وولف، مدیر پروژه «زنان تحت محاصره» که مسئولیت مطالعه موارد آزار جنسی زنان در جنگهای قرن بیستم به بعد را به عهده دارد، تاکید میکند که موسسه مطبوعش طی یکسال اخیر دسترسی مستقیم به درون سوریه نداشته است، اما تا آنجا که بررسی آنها درباره شایعات مربوط به جهاد نکاح نشان میدهد، آنها مستقلاً هیچ مدرک محکمی در ابن باره پیدا نکردهاند.
وی میافزاید: «ما این روزها همه جور چیز وحشتناک از سوریه دیدهایم. نهایتاً چه کسی میتواند اطمینان بدهد که این اتفاق هم نیفتاده است؟ اما از طرفی همه گونه تبلیغات دروغی هم از سوریه به گوشمان رسیده است. چه کسی میتواند مطمئن باشد که این شایعه هم یکی از آنها نیست؟»
روث مایکلسون
نویسنده و خبرنگاری که مدتی هم طی سپتامبر ۲۰۱۲ درون سوریه بوده، کسی است که وسیعاً درباره سوءاستفادههای جنسی در این جنگ نوشته است، با این حال او نه تنها درباره صحت این شایعه بشدت تردید میکند، بلکه انتشار وسیع این داستان را در واقع مدیون چندین جنبه نژادپرستانه و تفکربه اصطلاح شرقشناسانه (اورینتالیسم) مستتر در آن میداند.
او میگوید: «نخستین چیزی که بعد از دیدن این خبر توجهم را جلب کرد این بود که رسانههای غربی دیگر مدتهاست خسته شدهاند از انتشار اخباری شبیه به: فلان زن پناهنده مجبور به ازدواج با بهمان مرد خلیجی شد و بعد مورد سوءاستفاده قرار گرفت. این یکی اما نوید بخش موج جدیدی از اخبار است.
انگار همیشه باید در میان تیترهایشان خبری از مردان عرب تشنه سکس و زنان مورد سوءاستفاده واقع شده قرار داشته باشد. این اخبار مذکورهم برایشان نسخه دوم همان قبیل خبرهاست.
البته در نسخه اول هم به این معنی نبود که اساساً مشکلی وجود نداشت. در همین مورد کمپهای پناهندگان سوری مثلاً، قطعاً خشونت جنسی در آنها وجود دارد. اما نوع روایتی که در رسانهها انعکاس پیدا میکند جوری است که انگار یک خشونت جنسی اپیدمیک فراگیر وغیرقابل کنترل در فلان اردوگاه برقرار است. این خودش به طور جدی مخرب است.
این نوع روایات نه تنها یافتن و حل مشکلات واقعی را دشوارتر میکنند، بلکه جوری در رسانههای پرداخته میشود که زنان مظلوم واقع شده سوری را بصورت جمعیتی ساکت و احمق از قربانیان جنسی مردانی سیریناپذیر به تصویر میکشد...»
این ماجرای جهادالنکاح، یادآور تاریخچه ای است مملو از فتاوی غلط تفسیر شده (مثل فتوای دروغین درباره شکل غیر اخلاقی برخی میوهّها)، سطح تحقیق پائین و شلختهکاری خبرنگار و عکسالعمل عجولانه در انعکاس خبر (مثل خبر دروغین شهر زنانه در عربستان، ماجرای غیر واقعی عروسی کودک در یمن، داستان پسری که به خاطر زیبایی از عربستان اخراج شد)، و در مجموع اعتیاد و علاقه عجیب و غریبی که به موضوع مسلمانها و سکس وجود دارد.
اینها مشخصاً به این تصویر دامن میزنند که زنان مسلمان چیز یکبار مصرفی هستند صرفاً برای میل سیریناپذیز مردانشان، و همچنین فردیت و اراده زنان مسلمان را مخدوش کرده و آنان را به عنوان کنیزان مطیع اراده مردان به تصویر میکشند.
مایکلسون میافزاید، «اساساً چرا ممکن است مردان سوری لازم داشته باشند از خارج زن وارد کنند وقتی میدانیم زنان زیادی درون سوریه دوشادوش مردانشان در حال مبارزه هستند؟»
خوب ولی حالا با ادعای جناب وزیر چه باید کرد؟ انکارش که اجازه نداریم بکنیم اما حداقل میتوانیم از ایشان دربارهاش بیشتر بپرسیم. چون اطلاعات دقیقتری که در خود سخنرانیشان به ما ندادهاند، حداقل امیدواریم اطلاعات دقیق تری مثلاً از منابع اطلاعاتی دولتشان داشته باشد؛ نه اینکه خدای نکرده ایشان هم از شایعات آنلاین این خبر را گرفته شده باشند.
ایشان به عنوان وزیر امور داخله لازم است جواب دهند که چگونه این دختران، بعضاْ در حد ۱۳ ساله، از کشور خارج شدهاند؟ بعد به سوریه وارد شدهاند؟ و بعد دوباره حامله خارج شدهاند؟ بعد چرا فقط زنان تونسی از این فتوای ادعایی شیخ عربستانی اطاعت کردهاند؟ چرا پاکستانی و چچنی و لیبیایی نه؟ لطفا اعلام کنید چه کسی آنها را برده و آورده است؟ یا اگر تنها رفته اند و برگشتهاند توضیح بدهند چگونه از مرزهای سوریه داخل و خارج شدهاند؟
تنها چیزی که ما میدانیم این است که حداقل سیزده دختر تونسی گم شدهاند. چند صد جوان تونسی گفته شده که به شورشیان پیوستهاند و جلوی هزاران نفر دیگرشان در تونس گرفته شده است. این را هم میدانیم که خشونت جنسی بخش جدایی ناپذیری از هر جنگی است.
اما، انحصار این ادعا درباره دختران صرفاً تونسی (که یاد آور کلیشه مشهور دخترکان شمال آفریقایی در دستان عربهای خلیجی است)، فقدان هر گونه شواهد و قرائن دیگری که توسط خبرنگاری گزارش شده باشد؛ یا توسط هیچکدام از امدادگران، و فعالان مقیم درون سوریه گزارش شده باشد، دروغ بودن اصل ادعای وجود چنین فتوایی، و همچنین وجود تاریخ مستند تخریبهای متقابل گروههای درگیر بواسطه اتهامات بیپایه، همگی نشانگر آن است که این قصه چگونه صرفاً وسیلهای برای بهره برداری سیاسی مقامات تونس بوده است. این ماجرا فواید و کاربری داخلی روشنی برای دولت فعلی تونس در مواجهه با حامیان سلفیها درون مرزهایشان دارد.
هر وقت موضوع به سکس و مسلمین مربوط میشود، رسانههای بینالمللی خیلی عجولانه رفتار میکنند و بسیار مشتاقند نشان دهند که مسلمین (و به طور کلیتر،همه نژاد قهوهای پوستها!) آنقدر تحت فشار جنسی شدیدی قرار دارند که ناچاراً با انواع انحرافات جنسی رو آوردهاند (برای مثال این و این و این) و همیشه هم زنانشان هزینه این انحرافات را میپردازند.
دو کلمه «سکس» و «جهاد» دو کلمه کلیدی هستند که برای مخاطب این رسانهها بسیار حساسیت برانگیز بوده و بالطبع اخبارشان «کلیک برانگیز» است و لذا بازار خیلی خوبی در راستهی خبرفروشها دارند و بنگاههای خبری بخوبی این را میدانند. آنها به جای اینکه وقت بیشتری برای تایید این اخبار بگذارند، یا حداقل از زبان محتاطتری استفاده کنند، اغلب رسانههای آمریکایی، اگرچه نه همهشان، خبر جهاد جنسی را به عنوان واقعیتی سرد و قطعی و مسلم به خورد مخاطبانشان دادند.
جای دیگری نوشته بودم: «پیشفرضها و تمایلات نهانی که در غرب درباره تصویر جنسیت درون کشورهای اسلامی وجود دارد، به ژورنالیسم منفعل و شلخته فرصت رشد و نمو را داده است. این نوع خبرنگاران عاشق نوشتن این جور خبرها هستند و ما هم عاشق خواندن ستونهایشان.
مشکلی جدی در این تعادل نامیمون وجود دارد.ولی ما همچنان مشغول بلعیدن هر آنچه هستیم که به سوی ما مخاطبین وامانده پرتاب میشود.