به گزارش سرویس اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛عدهای ازجانبازان بازنشسته آموزش وپرورش- تصویب این قانون بویژه برای جانبازان بازنشسته مزایای زیادی داشت، هرچند که این خوشحالی و امیدواری زیاد دوام نیاورد
احتراما" عده ای از مشکلات جانبازان بازنشسته آموزش و پرورش را معطوف می داریم امبدوارم با درایت مسئولین مشکل ما جانبازان حل شود :
شاغلان دستگاههای دولتی، ارج و قربشان از بازنشستهها بیشتر است، هم مزایا زودتر به دستشان میرسد و هم قوانین با شتاب بیشتری اثرش را روی زندگیشان میگذارد، اگر اعتراضی هم داشته باشند گویی صدایشان رساتر است.
هفتم شهریور سال 91 در مجلس یک تصمیم خوب گرفته شد. روزی که نمایندگان مجلس، قانون اصلاحیه بند(ب) ماده 44 قانون برنامه پنجم توسعه را تصویب کردند و در آن به ایثارگران نگاهی ویژه انداختند، مشمولان این قانون به آیندهای بهتر امیدوار شدند، چون این قانون تاکید داشت پرداخت صددرصد هزینههای درمانی ایثارگران شاغل و بازنشسته و افراد تحت تکفلشان بر عهده دستگاههای اجرایی است.
این قانون در واقع به این علت خوشایند بود که به واسطه آن، دیگر ایثارگران بویژه جانبازانی که هزینههای سنگین درمان دارند و اغلب، داروهایشان با مشکل به دستشان میرسد، دغدغههای درمان نخواهند داشت.
تصویب این قانون بویژه برای جانبازان بازنشسته مزایای زیادی داشت، هرچند که این خوشحالی و امیدواری زیاد دوام نیاورد، به طوری که تا پایان سال 91 تعداد دستگاههای اجرایی که حاضر به اجرای این قانون شدند بسیار اندک بود.
البته در سال 91 وضع بهتر شد، تا آن حد که در ماه اردیبهشت، معاون بهداشتی و درمانی بنیاد شهید توضیح داد که مشکل پرداخت هزینه کامل درمان جانبازان شاغل در دستگاههای دولتی برطرف شده و 90 درصد دستگاهها بهاجرای قانون تن دادهاند.
رقم اعلام شده، 90 درصد بود، چون برای 10 درصد باقیمانده یا تامین نشدن اعتبار را بهانه میکردند یا این که خودشان را جزو دستگاههای دولتی نمیدانستند، ولی بههرحال نحوه اجرای بند (ب) ماده 44 قانون برنامه پنجم توسعه به گونهای شد که جانبازان شاغل در بیشتر دستگاهها، درمان صددرصد رایگان را تجربه کردند.
ولی این وضع یک مشکل عمده داشت، آن هم این که بازنشستهها با این که در جانبازی و درد و رنج ناشی از آن تفاوتی با جانبازان دیگر نداشتند، اما بین آنها و جانبازان شاغل یک خط نامرئی کشیده شد تا یک بار دیگر بازنشستهها از قافله گرفتن خدمات جا بمانند.
این اتفاق در وزارت آموزش و پرورش کاملا مشهود بود، در واقع جانبازان بازنشسته میان وزارتخانه خود، بنیاد شهید و سازمان بازنشستگی سرگردان شدند و همچنان سرگردانند، چون هرکدام از این نهادها، دیگری را مسئول اجرای قانون میداند و بروشنی معلوم نیست در قانونی که تاکید دارد تامین صددرصد هزینههای درمانی جانبازان شاغل و بازنشسته بر عهده دستگاه مربوط و وظیفه حمایت کامل جانبازان غیرشاغل بر دوش بنیاد شهید است، جایگاه بازنشستگان جانباز فرهنگی کجاست.
دغدغه جانبازان فرهنگی از آن جهت تلختر از دیگران است که آنها تجربه منتفی شدن بیمه طلایی را نیز دارند و برای درمان، دستشان کاملا خالی است. ما جانبازان نامهنگاریهای زیادی کردهایم ولی تابحال نتیجه نگرفته ایم و نمدانیم گیر اجرای قانون در کجاست.
برخی از فرهنگیان جانباز موضوع راکه ازآموزش و پرورش استان پیگیر کار شدهاند و منتج به این نتبجه شد که گفتند شما بازنشسته هستید و از آنجا حقوق می گیرید. پس هرگونه پرداخت هزینههای درمانی برعهده سازمان بازنشستگی است و سازمان بازنشستگی می گوید دستگاه اجرایی شما آموزش و پرورش می باشد . فیش حقوق و عائله مندی ما ازطریق آموزش و پرورش صادر می شود و می گویند اعتبار نداریم و از این قبیل حرفها.
و سوال دیگر این که جانبازان بازنشستهای که هزینههای دارو و درمانشان سرسامآور است تا چه زمانی باید دل به وعدهها خوش کنند و علاوه بر رنج بیماری، فشارهای روانی حاصل از حمایت نشدن را نیز به جان بخرند؟
از طرف عده ای ازجانبازان بازنشسته آموزش و پرورش
احتراما" عده ای از مشکلات جانبازان بازنشسته آموزش و پرورش را معطوف می داریم امبدوارم با درایت مسئولین مشکل ما جانبازان حل شود :
شاغلان دستگاههای دولتی، ارج و قربشان از بازنشستهها بیشتر است، هم مزایا زودتر به دستشان میرسد و هم قوانین با شتاب بیشتری اثرش را روی زندگیشان میگذارد، اگر اعتراضی هم داشته باشند گویی صدایشان رساتر است.
هفتم شهریور سال 91 در مجلس یک تصمیم خوب گرفته شد. روزی که نمایندگان مجلس، قانون اصلاحیه بند(ب) ماده 44 قانون برنامه پنجم توسعه را تصویب کردند و در آن به ایثارگران نگاهی ویژه انداختند، مشمولان این قانون به آیندهای بهتر امیدوار شدند، چون این قانون تاکید داشت پرداخت صددرصد هزینههای درمانی ایثارگران شاغل و بازنشسته و افراد تحت تکفلشان بر عهده دستگاههای اجرایی است.
این قانون در واقع به این علت خوشایند بود که به واسطه آن، دیگر ایثارگران بویژه جانبازانی که هزینههای سنگین درمان دارند و اغلب، داروهایشان با مشکل به دستشان میرسد، دغدغههای درمان نخواهند داشت.
تصویب این قانون بویژه برای جانبازان بازنشسته مزایای زیادی داشت، هرچند که این خوشحالی و امیدواری زیاد دوام نیاورد، به طوری که تا پایان سال 91 تعداد دستگاههای اجرایی که حاضر به اجرای این قانون شدند بسیار اندک بود.
البته در سال 91 وضع بهتر شد، تا آن حد که در ماه اردیبهشت، معاون بهداشتی و درمانی بنیاد شهید توضیح داد که مشکل پرداخت هزینه کامل درمان جانبازان شاغل در دستگاههای دولتی برطرف شده و 90 درصد دستگاهها بهاجرای قانون تن دادهاند.
رقم اعلام شده، 90 درصد بود، چون برای 10 درصد باقیمانده یا تامین نشدن اعتبار را بهانه میکردند یا این که خودشان را جزو دستگاههای دولتی نمیدانستند، ولی بههرحال نحوه اجرای بند (ب) ماده 44 قانون برنامه پنجم توسعه به گونهای شد که جانبازان شاغل در بیشتر دستگاهها، درمان صددرصد رایگان را تجربه کردند.
ولی این وضع یک مشکل عمده داشت، آن هم این که بازنشستهها با این که در جانبازی و درد و رنج ناشی از آن تفاوتی با جانبازان دیگر نداشتند، اما بین آنها و جانبازان شاغل یک خط نامرئی کشیده شد تا یک بار دیگر بازنشستهها از قافله گرفتن خدمات جا بمانند.
این اتفاق در وزارت آموزش و پرورش کاملا مشهود بود، در واقع جانبازان بازنشسته میان وزارتخانه خود، بنیاد شهید و سازمان بازنشستگی سرگردان شدند و همچنان سرگردانند، چون هرکدام از این نهادها، دیگری را مسئول اجرای قانون میداند و بروشنی معلوم نیست در قانونی که تاکید دارد تامین صددرصد هزینههای درمانی جانبازان شاغل و بازنشسته بر عهده دستگاه مربوط و وظیفه حمایت کامل جانبازان غیرشاغل بر دوش بنیاد شهید است، جایگاه بازنشستگان جانباز فرهنگی کجاست.
دغدغه جانبازان فرهنگی از آن جهت تلختر از دیگران است که آنها تجربه منتفی شدن بیمه طلایی را نیز دارند و برای درمان، دستشان کاملا خالی است. ما جانبازان نامهنگاریهای زیادی کردهایم ولی تابحال نتیجه نگرفته ایم و نمدانیم گیر اجرای قانون در کجاست.
برخی از فرهنگیان جانباز موضوع راکه ازآموزش و پرورش استان پیگیر کار شدهاند و منتج به این نتبجه شد که گفتند شما بازنشسته هستید و از آنجا حقوق می گیرید. پس هرگونه پرداخت هزینههای درمانی برعهده سازمان بازنشستگی است و سازمان بازنشستگی می گوید دستگاه اجرایی شما آموزش و پرورش می باشد . فیش حقوق و عائله مندی ما ازطریق آموزش و پرورش صادر می شود و می گویند اعتبار نداریم و از این قبیل حرفها.
و سوال دیگر این که جانبازان بازنشستهای که هزینههای دارو و درمانشان سرسامآور است تا چه زمانی باید دل به وعدهها خوش کنند و علاوه بر رنج بیماری، فشارهای روانی حاصل از حمایت نشدن را نیز به جان بخرند؟
از طرف عده ای ازجانبازان بازنشسته آموزش و پرورش
اجرکم عندالله