به گزارش شهدای ایران، «ابراهیم احمد» روزنامهنگار فلسطینی در روزنامه «جام جم» و در بیان مشاهدات خود از دوشنبه خونین غزه، نوشت:
پاهای قطع شده شهید «فادی ابوصلاح» که روی صندلی چرخدار برای بازپسگرفتن حقش به میدان آمده بود هم نتوانست سربازان رژیم صهیونیستی را منصرف کند؛ صهیونیستهایی که تصمیم خود برای ارتکاب جنایت هولناکشان علیه صلاح را گرفته بودند و او را به شهادت رساندند. آنها شاید از قبل هم مطمئن بودند که چنین جنایتی هم باعث نمیشود که سازمانها و نهادهای حقوق بشری حتی زحمت صدور یک بیانیه را به خود بدهند.
به عنوان یک خبرنگار فلسطینی شاهد بودم که شهید فادی، طی 50 روز گذشته در تمامی «راهپیماییهای بزرگ بازگشت» حضور یافت و در تمام این مدت حتی یک لحظه هم میدان نبرد را ترک نکرد. وی همواره با همتی وصف ناپذیر و ارادهای پولادین در کارزار نبرد حاضر بود.
عزم و اراده شگفتانگیز او اما به مذاق صهیونیستهایی که پیش از این پاهایش را از او گرفته بودند خوش نیامد و آنها را از این جوان و صندلی چرخدارش ترساند. آنها که پشت خاکریزها و دیوارهای بتنی پنهان شده بودند، روز دوشنبه جسم نحیف فادی را با گلولهای آتشین و از نوع انفجاری هدف قراردادند تا به این ترتیب فادی هم به کاروان بزرگ شهدای فلسطینی در چند روز گذشته بپیوندد؛ شهدایی که شمارشان تاکنون به 60 نفر رسیده و بر این تعداد نیز افزوده خواهد شد.
خانواده ابوصلاح اما از همان شب دوشنبه در خانه خود را به روی صدها فلسطینی که برای ادای احترام به آنجا می روند باز گذاشتند تا ما شاهد صحنههای زیبای سرازیر شدن اشکهای غمبار اما همراه با احساس عزت و افتخار فلسطینیان غزه باشیم.
بعد از آنکه همکارانم از تهران و روزنامه جامجم تماس گرفتند تا از فادی بیشتر بدانند، به خانه او رفتم و از میان صدها نفری که آنجا آمده بودند، خود را به پدر شهید رساندم. اگرچه قصد داشتم بهطور مفصل با او گفتوگو کنم اما جمع کثیر عزاداران باعث شد تا تنها چند دقیقه شنوای سخنان قدرتمند او باشم. پدر این شهید میگوید، فادی از همان عنفوان جوانی آرزوی شهادت را داشت و به همینخاطر بود که هیچگاه میادین نبرد و مقاومت را ترک نکرد.
اشکهای پدر شهید در میان سخنانش جاری شد و برایمان از لحظاتی گفت که فرزندش سال 2008 پس از قطع هر دوپایش به هوش آمده بود و فریاد میزد «پاهایم؛ پاهایم». فادی در جنگ فرقان و در بمباران جنگندههای صهیونیست پاهایش را از دست داده بود.
به همراه پدر فادی به ملاقات مادرش رفتم. شیرزنی را دیدم بینهایت صبور و مقاوم. در این زمان، تصویربرداران شروع به گرفتن عکس و فیلم از او کردند اما او از آنها خواست تا دوربینشان را خاموش کنند.
مادر شهید به من، که اکنون قطرات اشک جاری شده روی صورتم، خبر از اندوه درونیام میداد، گفت: تصور نکنید که شهادت فرزندم اشک را بر چشمانم جاری ساخته است. نه! من از شهادت فرزندم خوشحال هستم زیرا او به آرزوی دیرینهاش رسید. فادی همیشه میگفت که هر روز و ساعت مشتاق رسیدن به بهشت است.
درپاسخ به رئیس شورای امنیت سازمان ملل
درپاسخ به رئیس شورای حقوق بشرسازمان ملل
درپاسخ به مدعیان حقوق بشر
درپاسخ به نماینده دائم آمریکا درسازمان ملل
درپاسخ به نماینده دائم انگلیس درسازمان ملل
درپاسخ به نماینده دائم فرانسه درسازمان ملل
درپاسخ به نماینده دائم عربستان سعودی درسازمان ملل
درپاسخ به نماینده دائم رژیم جعلی صهیونیستی درسازمان ملل
درپاسخ به کاخ سفید.
درپاسخ به اتحادیه اروپا
درپاسخ به اتحادیه عرب
درپاسخ به جنایتکاران جنگی
درپاسخ به حامیان اصلی تروریسم
درپاسخ به حامیان اصلی القاعده
درپاسخ به حامیان اصلی داعش
ارپاسخ به حامیان اصلی مخالفان سوری
درپاسخ به حامیان اصلی تروریست ها درسوریه
این درحالی است که مردم، مظلوم، بی دفاع و بی گناه عراق، افغانستان، پاکستان، لیبی، مقصر، فلسطین، نوارغزه، لبنان، سوریه، یمن ومنطقه به صورت مستقیم و غیرمستقیم توسط نیروهای آمریکایی و با هماهنگی، همدستی و همکاری تمام تروریست های منطقه خاورمیانه وجهان با کمک های مالی عربستان سعودی، امارات، بحرین، قطر، اردن و رژیم صهیونیستی درسایه نهاد های بین المللی خیانتکار قتل عام می شوند وهمچنان نیزادامه دارد/ ومجامع حقوق بشری خفه خون گرفتند، کاری نمی کنند وسکوت اختیارکرده اند؟
و این درحالی است که مدعیان حقوق بشرجنایتکار و سازمان های بین المللی خیانتکار تاکنون هیچ اعتراضی به جنایات وحشیانه وحشی گری آمریکا ومتحدانش نمی کنند، خفع خون گرفتند و سکوت اختیارکرده اند.