سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ مهدی فضائلی امروز یکشنبه 7/7/92 طی یادداشتی در روزنامه جامجم نوشت: سفر رئیسجمهور کشورمان به مقر سازمان ملل متحد، سفری خبرساز بود که هم متنهای قابل توجهی داشت و هم حواشی فراوان. آخرین برگ این سفر پنج روزه، ماجرای تماس تلفنی روحانی و اوباما بود که مهم تر از نفس این تماس، پاسخ به این پرسش برجسته شد که چه کسی با چه کسی تماس گرفته است؟
سوزان رایس، مشاور امنیت ملی امریکا در گفتوگو با برنامه GPS شبکه CNN مدعی شد: «ما در اوایل هفته تمایل خود را به دیدار مختصر غیررسمی در زمان حضور باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا در نیویورک در مجمع عمومی سازمان ملل متحد نشان دادیم. در حالی که ما در قبال این مساله موضعی باز داشتیم، ایرانیها نشان دادند این مسأله برای آنها پیچیده است؛ پس چنین دیداری صورت نگرفت. ولی امروز (جمعه) در کمال تعجب از طرف آنها با ما تماس گرفته و اعلام شد که رئیس جمهور روحانی تمایل دارد در حال خروج از نیویورک از طریق تلفن با رئیس جمهور اوباما صحبت کند. ما هم توانستیم تماس بگیریم و در این تماس گفتوگویی سازنده انجام شد.» اما روایت این تماس از زبان آقای روحانی با روایت آمریکایی آن متفاوت بود. آقای دکتر روحانی پس از بازگشت به تهران در جمع خبرنگاران اظهار کرد: «درست در لحظهای که آماده حرکت به سمت فرودگاه بودیم به من اطلاع دادند که کاخ سفید با نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک تماس گرفته و اعلام کرده آقای اوباما مایل است چند دقیقه گفتوگو داشته باشیم. ما نیز این کار را انجام دادیم و موافقت شد و آنها با موبایل سفیر ما تماس گرفتند و این مکالمه انجام شد.»
اما چند نکته:
نخست این که موضوع روابط ایران و آمریکا از چنان حساسیتی برخوردار است که کوچکترین مسائل در این میان با تفاسیر مختلف همراه میشود و معنیدار خواهد بود؛ پس کمترین بیدقتی در این مساله میتواند پرهزینه باشد.
نکته دوم اینکه از این دو روایت، قطعا یک روایت مطابق با واقعیت یا به واقعیت نزدیکتر است که از نظر ما سخن و روایت رئیسجمهور کشورمان ترجیح دارد، اما موضوع به همین جا ختم نمیشود.
در موضوع مهم، پرفراز و فرود و حساسی چون تعامل ایران و آمریکا که تماس تلفنی دو رئیسجمهور سادهترین بخش آن است، اگر قرار باشد از همین نخست آمریکاییها از خود بیصداقتی نشان دهند چگونه میتوان در مراحل مهمتر و پیچیدهتر، به آمریکا اعتماد کرد؟
و سومین نکته که باید آن را در اولویت توجه قرار دهیم اینکه واقعیت تعامل دو کشور چیزی است و تصویری که از این واقعیت به افکار عمومی دنیا ارائه میشود چیز دیگری و باید بپذیریم در این تصویرسازی متأسفانه دست برتر با طرف مقابل است. بنابراین لازم است به این میدان چون میدان مینی پرخطر و غیرقابل پیشبینی، با دقت، محتاطانه، سنجیده و با رعایت همه جوانب پا بگذاریم.
سوزان رایس، مشاور امنیت ملی امریکا در گفتوگو با برنامه GPS شبکه CNN مدعی شد: «ما در اوایل هفته تمایل خود را به دیدار مختصر غیررسمی در زمان حضور باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا در نیویورک در مجمع عمومی سازمان ملل متحد نشان دادیم. در حالی که ما در قبال این مساله موضعی باز داشتیم، ایرانیها نشان دادند این مسأله برای آنها پیچیده است؛ پس چنین دیداری صورت نگرفت. ولی امروز (جمعه) در کمال تعجب از طرف آنها با ما تماس گرفته و اعلام شد که رئیس جمهور روحانی تمایل دارد در حال خروج از نیویورک از طریق تلفن با رئیس جمهور اوباما صحبت کند. ما هم توانستیم تماس بگیریم و در این تماس گفتوگویی سازنده انجام شد.» اما روایت این تماس از زبان آقای روحانی با روایت آمریکایی آن متفاوت بود. آقای دکتر روحانی پس از بازگشت به تهران در جمع خبرنگاران اظهار کرد: «درست در لحظهای که آماده حرکت به سمت فرودگاه بودیم به من اطلاع دادند که کاخ سفید با نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک تماس گرفته و اعلام کرده آقای اوباما مایل است چند دقیقه گفتوگو داشته باشیم. ما نیز این کار را انجام دادیم و موافقت شد و آنها با موبایل سفیر ما تماس گرفتند و این مکالمه انجام شد.»
اما چند نکته:
نخست این که موضوع روابط ایران و آمریکا از چنان حساسیتی برخوردار است که کوچکترین مسائل در این میان با تفاسیر مختلف همراه میشود و معنیدار خواهد بود؛ پس کمترین بیدقتی در این مساله میتواند پرهزینه باشد.
نکته دوم اینکه از این دو روایت، قطعا یک روایت مطابق با واقعیت یا به واقعیت نزدیکتر است که از نظر ما سخن و روایت رئیسجمهور کشورمان ترجیح دارد، اما موضوع به همین جا ختم نمیشود.
در موضوع مهم، پرفراز و فرود و حساسی چون تعامل ایران و آمریکا که تماس تلفنی دو رئیسجمهور سادهترین بخش آن است، اگر قرار باشد از همین نخست آمریکاییها از خود بیصداقتی نشان دهند چگونه میتوان در مراحل مهمتر و پیچیدهتر، به آمریکا اعتماد کرد؟
و سومین نکته که باید آن را در اولویت توجه قرار دهیم اینکه واقعیت تعامل دو کشور چیزی است و تصویری که از این واقعیت به افکار عمومی دنیا ارائه میشود چیز دیگری و باید بپذیریم در این تصویرسازی متأسفانه دست برتر با طرف مقابل است. بنابراین لازم است به این میدان چون میدان مینی پرخطر و غیرقابل پیشبینی، با دقت، محتاطانه، سنجیده و با رعایت همه جوانب پا بگذاریم.