درگزارش های متعددی در آمریکا شاهد برخورد خشن و بدون اغماض ماموران پلیس با خاطیان یا کسانی که از دستور پلیس سرپیچی می کنند بوده ایم که دربرخی موارد به قتل منتهی شده است. اما مشخص نیست چرا در کشور ایران برخوردهای به مراتب با خشونت بسیار کمتر به سوژه جهانی تبدیل می شود و خطای یک مامور به پای حاکمیت نوشته می شود؟
به گزارش شهدای ایران، جمهوری اسلامی هرگز از دشمنان خارجی اش ضربه نمیخورد چرا که تکلیفش با آنها مشخص است، ولی از معاندان و مزوران داخلی همواره در حال ضربه خوردن است.
دالان سیاه رسانهای اصلاح طلب در حالی خود را به عنوان وکیل مدافع هنجارشکنان و افراد خاطی به تصویر میکشد که نه تنها افکار عمومی را نمایندگی نمیکند بلکه تنها و تنها بهره کشی و سواستفاده از افکارعمومی برای انتخابات را دنبال میکند.
در جریان انتخابات مجلس، ریاست جمهوری و شورای شهر رسانههای اصلاح طلب از پایان حصر سران فتنه در صورت رای آوردن حسن روحانی و لیستهای تَکراری ریئس دولت اصلاحات سخن گفتند، ولی به محض پایان انتخابات این سوژه به بایگانی سپرده شد و حتی حسن روحانی به اندازه رئیس قوه قضاییه و رئیس قوه مقننه هم تلاشی جهت تسهیل و رفع حصر انجام نداده و اصلاح طلبان مجلس و شورا نیز در کنج عافیت در حال مرور خاطرات انتخاباتی و شعارهای بی سرو ته هستند.
رسانهها و فعالین سیاسی اصلاح طلب میگردند تا سوژهای را علیه جمهوری اسلامی به عنوان مچ گیری برجسته کنند و خطای یک مامور یا اشتباه فردی را که در دستگاههای نظارتی یا انتظامی فعال است به گونهای جلوه دهند که نظام و حاکمیت در آن مقصر بوده است. این هزینه سازی تنها برای اهداف سیاسی و انتخاباتی صورت میگیرد تا دوگانه و دوقطبی سازی کاذب این جریان در میان افکار عمومی به عنوان اپوزیسیون داخلی تقویت شود.
اصلاح طلبان در حوزه حجاب و عفاف به عنوان حامیان رهاسازی این بخش خود را جلوه میدهند که بی تردید این رویکرد نه براساس باور بلکه تنها به خاطر لیستهای انتخاباتی است که باید رای لازم را برای ورود آنها به نهادهای انتخاباتی کسب کند. پخش کلیپی از برخورد یک مامور نیروی انتظامی با دختری در یکی از پارکهای تهران، جار و جنجالی را به پا کرده که با توجه به دامنه این رویداد، بسیار شگفت انگیز است. تخطئی یا برخورد بد مامور در جای خود باید بررسی شود، ولی آیا در کشورهای دیگر و پیشرفته سرپیچی از دستور پلیس و یا مقابله با آن با روبوسی دو طرف تمام میشود؟
درگزارشهای متعددی در آمریکا شاهد برخورد خشن و بدون اغماض ماموران پلیس با خاطیان یا کسانی که از دستور پلیس سرپیچی میکنند بوده ایم که دربرخی موارد به قتل منتهی شده است. اما مشخص نیست چرا در کشور ایران برخوردهای به مراتب با خشونت بسیار کمتر به سوژه جهانی تبدیل میشود و خطای یک مامور به پای حاکمیت نوشته میشود؟
این اقدام با رپورتاژ رسانهای اصلاح طلبان و مدعیان اصلاح ساختار تقویت میشود و برای مقاصد سیاسی و انتخاباتی در کوچکترین موارد به انتقاد و تخریب حاکمیت میپردازند. حتی نمایندگان شورای شهر تهران که وظایف ذاتی آنها ایجاب میکند به خدمات رسانی در شهر بپردازند برای گرفتن ماهی از این آب گل آلود ورود میکنند و با اظهاراتی شاذ، سعی در جلب توجه دارند و حتی برای اینکه به پشتوانه اجتماعی رای خود در انتخابات این را القا کنند که حواس شان به همه چیز است، در حوزههایی دخالت میکنند که هیچ ارتباطی به آنها ندارد. افرادی که در حوزه کاری خود با شکست روبه رو شده اند، ولی از کنار حاشیهها و جنجالها به هیچ وجه نمیگذرند و خود را به عنوان قاضی، شاکی و وکیل مدافع مردم جلوه میدهند.
از سوی دیگر جریان حامی دولت به خوبی میدانند که در حوزه هایی، چون حجاب که ممکن است در برخی مورد اتفاقاتی روی دهد، آنها به خوبی میتوانند با جنجال سازی خود را از منجلاب ناکارآمدی و عدم تحقق وعدهها و شعارهای انتخاباتی بیرون بکشند و حواسها را به سمت و سوی دیگر پرت کنند. مشکلات اقتصادی، معیشتی، رکود اقتصادی، تلاطم بازار ارز و کاهش قدرت خرید مردم حوزههای اصلی هستند که مردم هر روز با آن درگیر هستند و زندگی آنها را تحت الشعاع قرار داده است.
اما به نظر میرسد یک دستور کار ویژهای برای زیر و رو کردن این نیازها و جااندازی خواستهای غیرواقعی وجود دارد که در دوره رکود و مشکلات اقتصادی هر هفته یک سوژه جدید در رسانهها رو میشود و بحثهای اصلی به کنار میروند.
حال در رسانههای اصلاح طلب سوژه روسری و توسری باب شده و به تیتر یک روزنامههای این طیف بدل شده و مشخص نیست برای دور بعد چه سوژه دیگری در سر دارند. به هر حال کاملا مشخص است که اصلاح طلبان و حامیان دولت نه از روی دلسوزی یا تصحیح روندهای انتظامی و قضایی بلکه تنها برای لاپوشانی ناکارآمدی خود و تبدیل خود به عنوان تنها مدافعان حقوق مردم صورت میپذیرد.
دالان سیاه رسانهای اصلاح طلب در حالی خود را به عنوان وکیل مدافع هنجارشکنان و افراد خاطی به تصویر میکشد که نه تنها افکار عمومی را نمایندگی نمیکند بلکه تنها و تنها بهره کشی و سواستفاده از افکارعمومی برای انتخابات را دنبال میکند.
در جریان انتخابات مجلس، ریاست جمهوری و شورای شهر رسانههای اصلاح طلب از پایان حصر سران فتنه در صورت رای آوردن حسن روحانی و لیستهای تَکراری ریئس دولت اصلاحات سخن گفتند، ولی به محض پایان انتخابات این سوژه به بایگانی سپرده شد و حتی حسن روحانی به اندازه رئیس قوه قضاییه و رئیس قوه مقننه هم تلاشی جهت تسهیل و رفع حصر انجام نداده و اصلاح طلبان مجلس و شورا نیز در کنج عافیت در حال مرور خاطرات انتخاباتی و شعارهای بی سرو ته هستند.
رسانهها و فعالین سیاسی اصلاح طلب میگردند تا سوژهای را علیه جمهوری اسلامی به عنوان مچ گیری برجسته کنند و خطای یک مامور یا اشتباه فردی را که در دستگاههای نظارتی یا انتظامی فعال است به گونهای جلوه دهند که نظام و حاکمیت در آن مقصر بوده است. این هزینه سازی تنها برای اهداف سیاسی و انتخاباتی صورت میگیرد تا دوگانه و دوقطبی سازی کاذب این جریان در میان افکار عمومی به عنوان اپوزیسیون داخلی تقویت شود.
اصلاح طلبان در حوزه حجاب و عفاف به عنوان حامیان رهاسازی این بخش خود را جلوه میدهند که بی تردید این رویکرد نه براساس باور بلکه تنها به خاطر لیستهای انتخاباتی است که باید رای لازم را برای ورود آنها به نهادهای انتخاباتی کسب کند. پخش کلیپی از برخورد یک مامور نیروی انتظامی با دختری در یکی از پارکهای تهران، جار و جنجالی را به پا کرده که با توجه به دامنه این رویداد، بسیار شگفت انگیز است. تخطئی یا برخورد بد مامور در جای خود باید بررسی شود، ولی آیا در کشورهای دیگر و پیشرفته سرپیچی از دستور پلیس و یا مقابله با آن با روبوسی دو طرف تمام میشود؟
درگزارشهای متعددی در آمریکا شاهد برخورد خشن و بدون اغماض ماموران پلیس با خاطیان یا کسانی که از دستور پلیس سرپیچی میکنند بوده ایم که دربرخی موارد به قتل منتهی شده است. اما مشخص نیست چرا در کشور ایران برخوردهای به مراتب با خشونت بسیار کمتر به سوژه جهانی تبدیل میشود و خطای یک مامور به پای حاکمیت نوشته میشود؟
این اقدام با رپورتاژ رسانهای اصلاح طلبان و مدعیان اصلاح ساختار تقویت میشود و برای مقاصد سیاسی و انتخاباتی در کوچکترین موارد به انتقاد و تخریب حاکمیت میپردازند. حتی نمایندگان شورای شهر تهران که وظایف ذاتی آنها ایجاب میکند به خدمات رسانی در شهر بپردازند برای گرفتن ماهی از این آب گل آلود ورود میکنند و با اظهاراتی شاذ، سعی در جلب توجه دارند و حتی برای اینکه به پشتوانه اجتماعی رای خود در انتخابات این را القا کنند که حواس شان به همه چیز است، در حوزههایی دخالت میکنند که هیچ ارتباطی به آنها ندارد. افرادی که در حوزه کاری خود با شکست روبه رو شده اند، ولی از کنار حاشیهها و جنجالها به هیچ وجه نمیگذرند و خود را به عنوان قاضی، شاکی و وکیل مدافع مردم جلوه میدهند.
از سوی دیگر جریان حامی دولت به خوبی میدانند که در حوزه هایی، چون حجاب که ممکن است در برخی مورد اتفاقاتی روی دهد، آنها به خوبی میتوانند با جنجال سازی خود را از منجلاب ناکارآمدی و عدم تحقق وعدهها و شعارهای انتخاباتی بیرون بکشند و حواسها را به سمت و سوی دیگر پرت کنند. مشکلات اقتصادی، معیشتی، رکود اقتصادی، تلاطم بازار ارز و کاهش قدرت خرید مردم حوزههای اصلی هستند که مردم هر روز با آن درگیر هستند و زندگی آنها را تحت الشعاع قرار داده است.
اما به نظر میرسد یک دستور کار ویژهای برای زیر و رو کردن این نیازها و جااندازی خواستهای غیرواقعی وجود دارد که در دوره رکود و مشکلات اقتصادی هر هفته یک سوژه جدید در رسانهها رو میشود و بحثهای اصلی به کنار میروند.
حال در رسانههای اصلاح طلب سوژه روسری و توسری باب شده و به تیتر یک روزنامههای این طیف بدل شده و مشخص نیست برای دور بعد چه سوژه دیگری در سر دارند. به هر حال کاملا مشخص است که اصلاح طلبان و حامیان دولت نه از روی دلسوزی یا تصحیح روندهای انتظامی و قضایی بلکه تنها برای لاپوشانی ناکارآمدی خود و تبدیل خود به عنوان تنها مدافعان حقوق مردم صورت میپذیرد.