به گزارش
رجانیوز، چه گستاخی های سازمان منافقین علیه امام خمینی و انقلاب در دهه 60
و چه بی حرمتی های برخی افراد به رهبر انقلاب و جمهوری اسلامی در دهه
حاضر، ریشه هر دو بر میگردد به قبیله گرایی ها و خود برتر بینی ها، که در
آخر منجر به تعصب بیهوده و نابجا بر روی موضع اشتباه درمقابل سایرین می
گردد. و همین عامل است که موجب نابودی چنین جریاناتی می شود.
سازمان مجاهدین خلق(منافقین) نمونه بارز این قبیله گرایی ها و خود برتر بینی ها، در تاریخ انقلاب اسلامی است.
اما
اگر بخواهیم درباره عصر حاضر صحبت کنیم، به ناچار به نام محمود احمدی نژاد
و جریان حامیِ کنونی اش بر می خوریم. اگر چه احمدی نژاد روزی به عنوان
رئیس جمهور و چهره انقلابیِ در خط ولایت تعریف می شد، اما اساساً در
جمهوری اسلامی، دور ماندن از متن قدرت و به حاشیه رانده شدن افراد و یا
جریانها، باعث بوجود آمدن ضدیت و دشمنی شان با انقلاب شده است. و همین امر
در ارتباط با احمدی نژاد و حامیانش نیز صدق می کند.احمدی نژاد و حامیان اش،
همان مسیری را طی می کنند که 37 سال قبل، سازمان مجاهدین خلق در آن قدم
گذاشت.
قصد یکی دانستن این دو
جریان را نداریم، اما وجه اشتراکهایی که این دو جریان در لجبازی و ضدیت
شان(جریان بهار در سطح پایین تر) با جمهوری اسلامی دارند، به ناچار مقایسه
ای بین شان شکل می گیرد.
برای
رسیدن به این امر که جریان بهار قدم در جای پای منافقین می گذارد، کافی است
اعلامیه ها و اطلاعیه هایی را که منافقین، در روزهای پر التهاب آن زمان
خطاب به امام خمینی و مردم صادر کرده اند را مرور، و با مواضع و اقدامات
اخیر جریان بهار مقایسه کنیم.
بعنوان
مثال در قسمتی از بیانیه سازمان که در شماره 112 نشریه مجاهد، به مناسبت
14 اسفند، آمده است : " در بررسی علت اوضاع کنونی....بدون شک باید ریشه
مشکلات را در حاکمیت سیاسی بعد از انقلاب جستجو کنیم" و یا " اوضاع کنونی
چیزی جز نتیجه ی عملکردهای جریان انحصار طلب حاکم.....نمی باشد".
و
یا آن اطلاعیه نظامی و سیاسی شان در 28 خرداد ماه سال شصت که خبر از آغاز
اقدام مسلحانه شان علیه جمهوری اسلامی را داشت. طی این اطلاعیه سازمان علی
رغم نصایح دلسوزانه و پدرانه امام مبنی بر اینکه اسلحه را کنار بگذارند و
به دامان اسلام و انقلاب بر گردند، جمهوری اسلامی را علناً تهدید می کند که
اگر به خواسته شان تن ندهد، با اقدام مسلحانه منافقین روبرو خواهد شد.
بخش
قابل توجهی از نامه حامیان احمدی نژاد خطاب به مقام معظم رهبری نیز در جهت
القای این نکته است که وضع کنونی کشور و مردم، در نتیجه سیاست های اشتباه
جمهوری اسلامی ایران در طول چهار دهه پس از انقلاب است.
به
عنوان مثال، در قسمتی از نامه می خوانیم: " آنچه مشاهده میشود صرفاً
اشکالاتِ کارکردیِ کوچک یا حتی بزرگ نیست؛ بلکه امروز تقریباً کلیهی
نهادهای حاکمیتی، نه تنها راستای کلیِ حرکتشان در جهت تحقق آرمانها و
مأموریتهای اصیلشان نیست، بلکه حتی به ضد فلسفهی وجودی خود تبدیل شده اند."
یا
در قسمتی دیگر از نامه آمده است : " بیم آن میرود که در صورت تداوم روال
فعلی، نظام جمهوری اسلامی که با خون پاک صدها هزار شهید بنا گردیده و قرار
بود الگویی برای ملتها باشد، به تجربهای ناموفق برای آیندگان تبدیل گردد."
اما در مهم ترین قسمت نامه حامیان احمدی نژاد خطاب به رهبر معظم انقلاب، گفته شده است: "
در مهمترین موضوع در این زمینه، در شرایطی که دکتر احمدی نژاد منادیِ
اصلیِ مطالبات مردم در میان نخبگانِ سیاسیِ مطرحِ کشور بود، و شعله های
امید برای امکان اصلاحاتِ اساسی درونِ ساختار جمهوری اسلامی را برای مردم
زنده نگه داشته بود، و در سال 96 راه سومی را میانِ تن دادن به نظمِ باطلِ
موجود یا بر هم زدنِ اساسِ نظم برآمده از انقلاب 57 و پشت کردن به کلیتِ
مسیرِ انقلاب اسلامی گشوده بود، حذف وی از صحنه ی سیاسی کشور به هر طریق
ممکن در دستور کار قرار گرفت."
نه
سازمان مجاهدینِ دهه شصت دغدغه عدالت و اصلاح جامعه را داشت و نه جریان
احمدی نژادِ دهه نود نگران جمهوری اسلامی است. فصل مشترک هر دو را می توان
در لجاجت و پا فشاری بر عقیده غلطِ"ما خوب و بقیه بد"، حق دانستن رییس خود
و همینطور مقصر دانستن همه و مبری جلوه دادن خود یافت.
پاسخ
هر دو جریان را نیز امام خمینی چندین سال قبل داده است: " نگویید که ملت
بامن است، ملت با اسلام است. ملت اسلام را می خواهد. ملت شخص نمی خواهد.
شمابه بن بست رسیدید. اشتباه می کنید. مملکت اسلام که به بن بست نمی رسد."
مخلص
کلام اینکه تاریخ همواره تکرار می شود تا درس عبرتی باشد. جریان سازمان
منافقین نیز در تاریخ انقلاب اسلامی، در نوع خود درس عبرتی است برای
جریانهایی که از خط انقلاب خارج شده و ساز دشمنی با انقلاب را میزنند.
علی
ایحال، نه احمدی نژاد رجوی است و نه حامیان اش اعضای سازمان. اما اگر
جریان انحرافی این روند را ادامه دهد و در افکار خود تجدید نظر نکند، چه
بسا ضرباتی محکم تر از ضربات سازمان منافقین و حتی جریان آیت الله منتظری،
بر پیکر انقلاب اسلامی وارد سازد