سردار عاشورایی حاج ابراهیم همت:
آمریکایی که تا حالا سعی کرده به هر نحوی که شده کمر اقتصاد ما را بشکند. بدهیهایش را نداده. فرانسه بدهیهایش را نداده. ترکیه بدهیهایش به ایران را نپرداخته. به هر نحوی که هست میلیاردها دلاری که بدهکار بودند نپرداختهاند. به این دلیل که به اقتصاد ما ضربه وارد بشود و ما ضربه بخوریم. پس آمریکا این کار را نمیکند و اجازهاش را هم نمیدهد.
سرویس سیاسی شهدای ایران:حاج ابراهیم همت در یک سخنرانی منتشر نشده و تاثیرگذار در جمع رزمندگان و نیروهای بسیجی خود، از مذاکره با امریکا و شرح جنایات امریکا در قبال مردم ایران گفته است.
مرور این جملات و کلمات در این روزها و در شرایطی که به برکت خون او و رزمندگانش ایران سربلند است و مقتدر و با ثبات، به تاثیرگذاری جهانی رسیده است، مو را بر تن هر انسان آزاده ای سیخ خواهد کرد، آنهم زمانی که برخی به دنبال مسابقه برای علم کشی علم کدخدا در داخل مرزهایی هستند که خون همت و یارانش آنرا تثبیت کرده است.
مرور این جملات و کلمات در این روزها و در شرایطی که به برکت خون او و رزمندگانش ایران سربلند است و مقتدر و با ثبات، به تاثیرگذاری جهانی رسیده است، مو را بر تن هر انسان آزاده ای سیخ خواهد کرد، آنهم زمانی که برخی به دنبال مسابقه برای علم کشی علم کدخدا در داخل مرزهایی هستند که خون همت و یارانش آنرا تثبیت کرده است.
متن کامل سخنرانی را در ادامه میخوانید:
به محض سقوط رژیم شاه با آن عظمت روح، آمریکا که نمیتوانست این جریان را با این عظمتش تحمل بکند، به انواع دسیسهها دست زد: یک فرم سازش با رو کردن دستهای گروهکهایی چون نهضت آزادی یا جبهه ملی این حرکت آغاز شد و در کنارش غیر از مسأله سیستم نظامی و سست کردن آن، مسائل سیاسی را به مثابه بازی گرفتن این امت رزمنده و دور کردن امت از صحنه، سازش و یک روند آمریکایی را به انقلاب تحمیل میکرد؛ داشتند این را رشد میدادند که به حول و قوه الهی و با تلاش ملت و با بیداری و هوشیاری امام و حرکتی که دانشجویان خط امام در لانه کردند، این توطئه شکست خورد.
حرکت بعدی آمریکا به انحراف کشاندن انقلاب بود و این از انسانی ساخته نبود مگر بنیصدر! بنیصدر انتخاب شد ولی روند حرکت بنیصدر و راهی که او میپیمود نشاندهنده این حرکت است که بنیصدر آلت دوم و سمبل دوم حرکت آمریکا در انقلاب اسلامی و حضور او برای به انحراف کشیدن انقلاب بود که به سقوط انقلاب کمک بکند.
آمریکا این حرکت را زمانی تجربه میکرد که در کنار آن تحریم اقتصادی نیز به اقتصاد مملکت ضربه میزد. در کنارش عدم فروش اجناس توسط کشورهای خارجی ما را در یک تنگنا و مضیقه قرار میداد. آمریکا منتظر فرصت بود که اگر بنیصدر خائن قادر باشد که نظام جمهوری اسلامی را به انحراف و انحطاط بکشد و سبب سقوط آن بشود. با آن حرکتهای منافقوارش در دانشگاه تهران و در سخنرانیهایش و در حرکتهای نظامیاش و آن خیانتهایی که در شروع جنگ کرد. اگر آمادگی داشت که این کار را بکند فبها ولی اگر نکرد جنگ را آغاز بکند. لذا به عراق آمادگی قبلی داده میشود. هیچ کشوری به اندازه آمریکا خبر از سیستم نظامی ما نداشت. تمام اینها گفته شده بود و بنا به گفته خود اسرای عراقی آمریکا به صدام این تحلیل را داد که در ایران در جنوبی که تو میخواهی حمله بکنی، از غرب تا جنوب هزار و سیصد کیلومتر مربع با دشمن مرز داری. تو در مملکتت دوازده لشگر داری و از پشتیبانی ناسیونالیستی عربی کشورهای خاورمیانه بهرهمند هستی و از پشتبیانی ابرقدرت جنایتکار آمریکا. قادر خواهی بود؛ ایران در جنوب یک لشگر بیشتر ندارد. آن هم به نام لشگر نود و دو زرهی. قادر خواهی بود حمله بکنی و این لشگر را از هم بپاشی و در عرض چهل و هشت ساعت جنوب را از ایران جدا بکنی و خودمختار بکنی.
حتی این پیشبینی شده بود که برای تسریع سقوط انقلاب در حین آمادگی ارتش عراق همزمان در نوژه کودتایی بشود که هواپیما بلند بشود و جماران را بمباران بکند. دولت را ساقط بکند. امام عزیز را در جماران از بین ببرند. وقتی این حرکت شد عراق با ارتشش به داخل کشور ما سرازیر بشود. یعنی دیگر رمقی برای مقابله برای ما نماند. گروگانها نجات پیدا کنند و انقلاب ایران نیز شکست بخورد.
حرکت بعدی همین لشگر نود و دو زرهی در جنوب بود. روی همین لشگر حساب شده بود که در آن کودتا بشود و کودتا در آن شد. لذا سبب شد حداقل بالای پنجاه درصد از کادر این لشگر اخراج بشوند و این لشگر کارآیی نظامی خودش را از دست بدهد.
توطئههای بنیصدر در جنوب و در غرب یکی بعد از دیگری شروع شد. نمیگذاشت شکل بگیرد. نمیگذاشت بجنگیم. به هر حال حرکت بنیصدر جلوگیر بود و از یک جهاد فی سبیل الله بازدارنده بود. به محض این که بنیصدر برکنار شد، این خط نجنگیدن شکست؛ این خط سازش و لیبرالیسم. آن خطی که او توسط خودش و منافقین بر انقلاب اسلامی و جامعه اعمال میکرد شکست. یعنی انحراف آمریکا شکست. انحراف که شکست آمریکا دیگر هیچ چارهای نداشت جز این که فشار را زیاد بکند. یعنی جنگ را گسترش بدهد. تنها حرکتی که میتوانست برای سقوط انقلاب به آمریکا امید بدهد یک حرکت گسترده نظامی بود و این برای آمریکا امکانپذیر نبود. مگر این که در کنار عراق دولی را بگذارد که پشتیبانش باشند. خودش پشتیبانی بکند. کمک مادی تسلیحاتی، کمک تبلیغاتی و هر گونه کمکی که از دستش برمیآید بکند تا عراق بتواند این جنگ را ادامه بدهد.
این همیشه تکرار شده که الآن جنگ ما جنگ ایران و عراق نیست. جنگ ایران و آمریکا است. جنگ ایران و جهان است نه جنگ ایران و عراق. آمریکا در عراق حضور دارد. با چی؟ با آواکسش در عربستان، هدایت کلیاش در مجموع و حضور هلیکوپترها و مشاوراتی که شروع شده. از قبل هم مخفیانه بود. به طوری که حمادی وزیر امور خارجه عراق بگوید ما از روابطمان با آمریکا افتخار میکنیم. فرانسه در عراق حضور دارد. با موشک اگزوزتش با چهل کیلومتر برد که قادر است با هلیکوپتری که در اختیارش گذشتهاند؛ با نه فروند هلیکوپتر بلند بشود و از بندر فاو کشتیهای ما را در خارک تهدید بکند و بزند. چه کشتیهای تجاری خارجی و چه کشتیهای خودی.
فرانسه با میراژهایش که به کمتر کشوری و با شرایط خاصی میفروشد، در عراق حضور دارد. انگلیس همچنین؛ تمام موشکهای زمین به زمین و زمین به هوای انگلیس. لذا همه چی آماده بود برای این که عراق بتواند این جنگ را با شدت و حدت هر چه تمامتر ادامه بدهد ولی با حول و قوه الهی از آن جا که دست غیبی در کار است و خدا قادر است نصرت بدهد. پیروزی بدهد. شکست بدهد. به این دلیل همه این توطئهها شکست خوردند. یکی پس از دیگری.
پس از سقوط بنیصدر ارتش و سپاه ما شروع کردند. حملات یکی پس از دیگری. ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین با آن عظمت و با آن شکل روحانی و معنوی و آن ابهت عرفانی که این عملیات بزرگ داشت که اصلاً نمیشود اسم آن را عملیات نظامی گذاشت. سقوط خونینشهر چنان ابهت و چنان حیثیت و چنان عظمتی داشت که شما تکانش را در دنیا دیدیم. در سوریه و لبنان مشاهده کردیم. و این حرکت این قدر اعجاز بود و این قدر ابهت در آن بود و این قدر آمریکا را به وحشت انداخت که از ترس دولتهای مرتجع منطقه و رشد انقلاب و صدور انقلاب بلافاصله اسرائیل را وادار کرد که به لبنان حمله بکند. به این تحلیل که کشورهای عربی ترسیدند قدرت آمریکا به نمایش گذاشته بشود که آمریکا قدرت دارد. نظرها از جنگ ایران و عراق به طرف جنگ اعراب و اسرائیل برود. نظر ایران هم همچنین و این وسط صدام نجات پیدا بکند و سوم ریشه انقلاب اسلامی و آن موجی که در لبنان به عنوان برداشت از امام و انقلاب اسلامی هست هم خشکیده بشود. ما پس از عملیات محرم و اعجازی که در وجود برادران دیدیم و آن حرکت عظیم و بزرگ به این فکر افتادیم ... به یکباره صحبت از صلح شد!
برادران عزیز، خوب دقت کنید. ما از روز اول، هرگز در شرط مؤمن خلل ایجاد نمیشود. این شرایط را برای عراق گذاشتیم. ای صدام، ما محاکمه تو را میخواهیم. محاکمه آن کسی که تجاوز کرده. دو، از تو غرامت میخواهیم. اگر عراق بخواهد به ما غرامت بدهد، بایستی برآورد غرامت ما را بدهد. یعنی صد و پنجاه میلیارد دلار. آمریکا چه فکری میکند. اگر عراق صد و پنجاه میلیارد دلار به ما غرامت بپردازد، ما با این پول قادر هستیم جلوی همین روزانه دو میلیون بشکه نفتمان را هم ببندیم و بازار اقتصاد دنیا را لکهدار بکنیم و بشکنیم. این برای آمریکا سود نداشت. صد و پنجاه میلیارد دلار. آمریکایی که تا حالا سعی کرده به هر نحوی که شده کمر اقتصاد ما را بشکند. بدهیهایش را نداده. فرانسه بدهیهایش را نداده. ترکیه بدهیهایش به ایران را نپرداخته. به هر نحوی که هست میلیاردها دلاری که بدهکار بودند نپرداختهاند. به این دلیل که به اقتصاد ما ضربه وارد بشود و ما ضربه بخوریم. پس آمریکا این کار را نمیکند و اجازهاش را هم نمیدهد.
دو، متجاوز شناسایی و محاکمه بشود. شما روی اینها فکر کنید. آمریکا آمده در منطقه خاورمیانه یک سمبلی به اسم صدام درست کرده. تمامی دولتها هم به او کمک کردند. حالا آمریکا حاضر است این سمبل را از دست بدهد؟ یعنی اگر امروز آمریکا صدام را از دست بدهد یعنی خاورمیانه را از دست داده. یعنی در عصر حاضر هیتلر آمریکا، خونخوار آمریکا صدام شده در خاورمیانه. پس آمریکا این نظر دوم را هم که محاکمه صدام باشد که بدون شک به برکناری صدام و سقوط رژیم بعث است، این را هم قبول نخواهد کرد. قبول میکند؟ قبول نخواهد کرد. پس آمریکا این شرایط صلح را از ما نمیپذیرد. تازه اینها از شرایط صلحی بود که ما عنوان کردیم ولی به قول امام عزیز که گفت جواب این خونها را چه میدهید. بر فرض که صد و پنجاه میلیارد دلار گرفتیم، جواب خون یک نفر از بسیجیهای ما میشود؟ مگر آنها برای پول آمدند جنگیدند. مگر آنها برای قدرت آمدند جنگیدند. مگر آنها برای مقام آمدند جنگیدند. کسی به آنها پولی نمیداد. کسی حاضر است به خاطر پول جان بدهد؟ نه.
مطلب بعدی. ما مردممان را در سرتاسر ایران با روحانی در محلات و در روستاها تبلیغ شده. ملت به شوق کربلای امام حسین بسیج شدهاند. یعنی در شهرستان گفته شده السلام علیک یا اباعبدالله، نیرو به خط شده و آمده. اگر این بسیجی عزیز بیاید در جبهه و یک زمانی احساس کند که صلحی شده و او به کربلا نرسیده، ما در آینده قادر خواهیم بود این بسیج را دوباره بسیج بکنیم؟ آن وقت به او چه بگوییم. دیگر آن وقت میتوانیم از کربلا بگوییم؟ میگوید نه. شما چوپان دروغگو هستید. یک بار به من گفتید کربلا و من را تا جبهه بردید. بچههایم را از دست دادم. عزیزانم را از دست دادم. حالا دوباره به عقب برگشتیم و دوباره میگویید بیا به کربلا برویم. این را چه کار میکنیم؟
لذا ای عزیزان، ما هیچ چارهای به غیر از جنگ نداریم. پس تمام درهای صلح به روی ما بسته است. سازش و صلح با کفر حرام است. با کفر بر سر میز مذاکره نشستن خصلت قاسطین و مارقین و ناکثین است. نه خصلت مؤمنین و متقین. ما هیچ چارهای نداریم مگر جنگ و مگر جهاد در راه خدا که سفارش شده.
یعنی ای عزیزان، امروز شرف، حیثیت، آبرو، مقام و همه چیز اسلام و انقلاب اسلامی و ملت اسلامی ایران بستگی به این جنگ و تداوم این جنگ دارد و امروز صلح و سازش و سر میز مذاکره نشستن برای ما خواری، ذلت، افتضاح به دنبال دارد و نسل آینده را به لجن میکشاند و اسلام را از بین میبرد. امام عزیز و ولی فقیه دستور فرموده الی بیت المقدس. باید تا بیت المقدس جنگید. پس ما میجنگیم و باید بجنگیم و تا ظهور آقا امام زمان چارهای جز انتخاب این راه نداریم.