گفت و گو شهدای ایران با مسئول تدارکان لشگر 27 محمد رسول الله؛
با توجه به زمینی که در آن عملیات می کردیم رسوندن تجهیزات به خط مقدم متفاوت بود مثلا اگر منطقه آبی بود برنامه ی خاصی داشتیم در منطقه خاکی و زمینی امکانات متفاوت بود و نوع فعالیت فرق می کرد
محمد عبدی از مسئولان تدارکات لشگر 27 محمد رسول الله در گفت گو با خبرنگار پایگاه خبری شهدای ایران از سختی کار تدارکات در طول دوران 8 سال جنگ تحمیلی و نحوه رساندن امکانات به رزمنده ها می گوید؛ در جنگ چند مرحله داشتیم اوایل جنگ جنگیدن با دست خالی واقعا سخت بود حتی سلاح و امکانات محدود و کم بود اما در درگیریهایی که با خود دشمن داشتیم خیلی از تجهیزات و امکانات را از دست اونها در می آوردیم و علیه خودشون به کار می گرفتیم.
تجهیزات کم؛ ایمان قوی
بعضی عملیات های بزرگ شاید تعداد نارنجک به تعداد افراد نداشتیم و یا تعداد فشنگ ها خیلی محدود بود ولی اون چیزی که باعث می شد بچه ها با این حداقل ها بجنگند ایمان قوی بود که همه نیروها داشتند و با وجود حداقل تجهیزات ممکن با ایمان قوی در عرصه ها خالصانه می جنگیدند و در حقیقت نیروی اخلاص در جبهه ها برتری داشت.
اینکه چطور تدارکات را می رساندیم ما با توجه به امکاناتی که داشتیم سعی می کردیم با برنامه ریزی همه رو به سطح یکسان به دست رزمنده ها چه در خط و چه جاهای مختلف پخش کنیم. با وجود سختی و دشواری، عشق و ایمانی که در بچه ها بود باعث می شد امکانات رو تا جایی که مقدور هست به بچه ها برسانیم و خوب هم عمل می کردیم. همه تلاش می کردند تا امکانات به نحو احسن به دست دیگر رزمنده ها برسد تا بتونن به خوبی از کشور دفاع کنند.
استفاده از تجهیزات عراقی ها علیه خودشان
مشکلات زیاد بود اما در انقلاب طوری آموزش دیده بودیم که انتظاری جز این نداشتیم وبا اینکه در محاصره اقتصادی بودیم و همه دشمن هجوم آورده بودند و ما تنهای تنها بودیم، توکلمون به خدا بود و با توجه به اینکه همه دنیا علیه ما فعالیت می کردند و مارا در تنگنا قرار دادند ما تلاش می کردیم به خودمون و خدای خودمون متکی باشیم. فائق آمدن با این مشکلات در ابتدا ضعیف بود اما بعدها طی عملیات هایی که انجام شد از امکانات دشمن استفاده کردیم سلاح های خوبی از خود آنها به دست آوردیم و سریع بچه ها کار با آنها را یاد گرفتند و توپ و تانکهاشون رو علیه خودشون استفاده کردند.
یک سری امکانات ها را در طول زمان تشخیص می دادیم و صنایع داخلی خودمون رو در جهت تولید امکانات مورد نیاز جنگ به کار می بردیم. کم کم مقطعی پیش آمد که بنا به ضرورت ها همه نیروهای ما داخل ایران در تولید سلاح و مهمات فعالیت می کردند و ما هر روز که جلوتر می رفتیم از لحاظ تجهیزات و امکانات پیشرفته تر می شدیم.
حمل و نقل به وسیله کوله پشتی!
با توجه به زمینی که در آن عملیات می کردیم رساندن تجهیزات به خط مقدم متفاوت بود مثلا اگر منطقه آبی بود برنامه ی خاصی داشتیم در منطقه خاکی و زمینی امکانات متفاوت بود و نوع فعالیت فرق می کرد اما با تجربه ای که در جنگ به دست آوردیم اکثر کالاها رو به صورت جیره های انفرادی بسته بندی می کردیم و به دست رزمنده های خط مقدم جبهه میرساندیم آب رسانی، سوخت رسانی و جا به جایی امکانات سخت بود ولی با نیروهای خوب و زبده تلاش می شد تا غذا و پوشاک و یا سوخت و تجهیزات و مخصوصاً تسلیحات و مهمات رو به خط مقدم برسانیم و این کار با برنامه ریزی عملی می شد. مثلا از راه دور که کارها رو تعیین می کردیم بنه های عملیاتی و بنه های تاکتیکی داشتیم که تیکه تیکه امکانات رو میاوردیم آنجا و با نیروهای زبده آن را پخش می کردیم اگر می خواستیم در مکان هایی که امکان تردد خودرو نبود چیزی رو به خط برسانیم با کمک نفر یا کوله پشتی یا با موتور حمل و نقل ها را انجام می دادیم.
آشپزخانه نزدیک منطقه غذای بچه ها را تامین می کرد
تهیه غذای گرم یکی از کارها و نیازهای همه بچه ها بود که میبایست تامین می شد. معمولا ما آشپزخونه ای نزدیک منطقه تا فاصله چند کیلومتری ایجاد می کردیم اونجا نیروها غذارو پخت می کردن و ما به صورت بسته بندی سعی میکردیم با وانت و از طریق بنه های تاکتیکی غذاهارو انتقال بدیم و نیز از موتورهایی که روشون کاروان یا صندوق هایی درست کرده بودیم برای حمل و نقل استفاده میکردیم و در اختیار بچه ها می گذاشتیم.
تجهیزات کم؛ ایمان قوی
بعضی عملیات های بزرگ شاید تعداد نارنجک به تعداد افراد نداشتیم و یا تعداد فشنگ ها خیلی محدود بود ولی اون چیزی که باعث می شد بچه ها با این حداقل ها بجنگند ایمان قوی بود که همه نیروها داشتند و با وجود حداقل تجهیزات ممکن با ایمان قوی در عرصه ها خالصانه می جنگیدند و در حقیقت نیروی اخلاص در جبهه ها برتری داشت.
اینکه چطور تدارکات را می رساندیم ما با توجه به امکاناتی که داشتیم سعی می کردیم با برنامه ریزی همه رو به سطح یکسان به دست رزمنده ها چه در خط و چه جاهای مختلف پخش کنیم. با وجود سختی و دشواری، عشق و ایمانی که در بچه ها بود باعث می شد امکانات رو تا جایی که مقدور هست به بچه ها برسانیم و خوب هم عمل می کردیم. همه تلاش می کردند تا امکانات به نحو احسن به دست دیگر رزمنده ها برسد تا بتونن به خوبی از کشور دفاع کنند.
استفاده از تجهیزات عراقی ها علیه خودشان
مشکلات زیاد بود اما در انقلاب طوری آموزش دیده بودیم که انتظاری جز این نداشتیم وبا اینکه در محاصره اقتصادی بودیم و همه دشمن هجوم آورده بودند و ما تنهای تنها بودیم، توکلمون به خدا بود و با توجه به اینکه همه دنیا علیه ما فعالیت می کردند و مارا در تنگنا قرار دادند ما تلاش می کردیم به خودمون و خدای خودمون متکی باشیم. فائق آمدن با این مشکلات در ابتدا ضعیف بود اما بعدها طی عملیات هایی که انجام شد از امکانات دشمن استفاده کردیم سلاح های خوبی از خود آنها به دست آوردیم و سریع بچه ها کار با آنها را یاد گرفتند و توپ و تانکهاشون رو علیه خودشون استفاده کردند.
یک سری امکانات ها را در طول زمان تشخیص می دادیم و صنایع داخلی خودمون رو در جهت تولید امکانات مورد نیاز جنگ به کار می بردیم. کم کم مقطعی پیش آمد که بنا به ضرورت ها همه نیروهای ما داخل ایران در تولید سلاح و مهمات فعالیت می کردند و ما هر روز که جلوتر می رفتیم از لحاظ تجهیزات و امکانات پیشرفته تر می شدیم.
حمل و نقل به وسیله کوله پشتی!
با توجه به زمینی که در آن عملیات می کردیم رساندن تجهیزات به خط مقدم متفاوت بود مثلا اگر منطقه آبی بود برنامه ی خاصی داشتیم در منطقه خاکی و زمینی امکانات متفاوت بود و نوع فعالیت فرق می کرد اما با تجربه ای که در جنگ به دست آوردیم اکثر کالاها رو به صورت جیره های انفرادی بسته بندی می کردیم و به دست رزمنده های خط مقدم جبهه میرساندیم آب رسانی، سوخت رسانی و جا به جایی امکانات سخت بود ولی با نیروهای خوب و زبده تلاش می شد تا غذا و پوشاک و یا سوخت و تجهیزات و مخصوصاً تسلیحات و مهمات رو به خط مقدم برسانیم و این کار با برنامه ریزی عملی می شد. مثلا از راه دور که کارها رو تعیین می کردیم بنه های عملیاتی و بنه های تاکتیکی داشتیم که تیکه تیکه امکانات رو میاوردیم آنجا و با نیروهای زبده آن را پخش می کردیم اگر می خواستیم در مکان هایی که امکان تردد خودرو نبود چیزی رو به خط برسانیم با کمک نفر یا کوله پشتی یا با موتور حمل و نقل ها را انجام می دادیم.
آشپزخانه نزدیک منطقه غذای بچه ها را تامین می کرد
تهیه غذای گرم یکی از کارها و نیازهای همه بچه ها بود که میبایست تامین می شد. معمولا ما آشپزخونه ای نزدیک منطقه تا فاصله چند کیلومتری ایجاد می کردیم اونجا نیروها غذارو پخت می کردن و ما به صورت بسته بندی سعی میکردیم با وانت و از طریق بنه های تاکتیکی غذاهارو انتقال بدیم و نیز از موتورهایی که روشون کاروان یا صندوق هایی درست کرده بودیم برای حمل و نقل استفاده میکردیم و در اختیار بچه ها می گذاشتیم.
مردم گرسنه اند .... بس کنید دیگه
تو کدوم وری هستی اصن؟
باید شاد باشید
روی همو ببوسید آشتی کنید
"ایمان" و "غیرت"مان را نمی دهیم
چه ربطی داره بهم؟ این منطقه؟
داداش اگر خدای نکرده گشنته بگو
کسی هم به یو نگفته این عکس رو ببین گشنگی رو تحمل کن
این تفکرات غیر منطقی شماست که از سوسک سر کوچه هم
میخواهی یک مورد جنجالی برای بحث و جدل بسازی
حالا خدا نکنه 1 نون از سفرهامون کم شه
میگیم بریم با امریکا صلح کنیم ،تحریمارو بردارن!!!
واقعییت ها پیداست منتهی ما چشمامونو بستیم که حقایق رو نبینیم...
ما وشما همگی ادعا داریم،همش حرف میزنیم عمل نمیکنیم
واین ادعاها از غیبت "مهدی فاطمه" پیداست
وزیرامورخارجه ایران و امریکا بعد 30 سال باهم پای میز مذاکره نشستند
روایت داریم حتی اگر شمر لعنت الله بعد از اینکه سرمبارک امام حسین(ع) را برید اظهار پشیمونی میکرد و به سمت اهل بیت میومد بخشیده میشد