هر کوه و قلهای که رفیع است، زیر پاست/ وقتی که ایستاده به بالای گنبدیم/ کل بهشت، گوشهای از مشهدالرضاست/ مشهد، قرین عرش خدا بوده از قدیم.
به گزارش شهدای ایران سجاد شاکری در وبلاگ بینالطلوعین جدیدترین شعر خود را در وصف امام رضا (ع) سروده است:
وقتی ز راه دور به پیش تو آمدیم
دیگر به رو نیار که آلوده و بدیم
با شوق بوسهای به کف صحن انقلاب
از شهر خویش تا به دیار تو پر زدیم
مکه، مدینه، کرب و بلا، سامرا، نجف
بسیار رفته ایم ... ولی جَلد مشهدیم
هر کوه و قلهای که رفیع است، زیر پاست
وقتی که ایستاده به بالای گنبدیم
کل بهشت، گوشهای از مشهدالرضاست
مشهد، قرین عرش خدا بوده از قدیم ..
من را مقیم خانه سلطان نوشتهاند
یک یاکریم خانه سلطان نوشته اند
آقا! گدایت آمده و باز در زده
با دست خالی آمده و باز، سرزده
یابن الکریم! پیش خودت خانهام بده
دوری از آستان تو بر من ضرر زده
اینکه سه بار، دیدن زوار میروی
نقش امید بر دل هر محتضر زده
من ذاکر تو هستم و ذکر رضا رضا (ع)
نقشی به روی کام من از سیم و زر زده
بین تمام جمعیت ذاکران تو
خوشبخت تر کسی که نفس بیشتر زده
ای صد هزار خورده زمین از دمت بلند
ای شاه دستگیر گدا! پرچمت بلند
آنان که عطر شال تو را بو کشیدهاند
بر لا شریک بودن تو هو کشیدهاند
افتادهاند روی زمین و به پای تو
بر شارَگ گلو همه چاقو کشیدهاند
«آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند»
حتماً به خاک صحن تو ابرو کشیدهاند
حتی فرشتگان مقرب از آسمان
خود را به صحن ضامن آهو کشیدهاند
بین تمام حوروَشان دلرباترند
آنان که بر ضریح تو گیسو کشیدهاند
ای شاهبیت شعر خدا در کتاب فضل
ای وصف تو درون کتب تحت باب فضل
خوش باد درد! گر به دوا منتهی شود
خوش باد هجر! گر به لقا منتهی شود
هر جاده ای که آخر آن مشهدالرضاست
در اصل سوی عرش خدا منتهی شود
أحلی من العسل بوَد این دردهای من
گر با نگاهتان به شفا منتهی شود
ای کاش عمر من، پس از این گیر و دارها
در گوشهای ز صحن شما منتهی شود
این شعر هم شبیه همه شعرهای من
باید به سمت کرب و بلا منتهی شود
ای روضه خوان عمه سادات، یا رضا (ع)
ما مستمع، وَ باقی این شعر با شما ...
عمری برای کرب و بلا گریه میکنم
بر جسم بیسر شهدا گریه میکنم
«یابن الشبیب! گریه فقط بر غم حسین (ع)»
من هم همیشه و همه جا گریه میکنم
یابن الشبیب! خیمه آتش گرفته و ...
اطفال بیعمو شده را گریه میکنم
یابن الشبیب! یاد لب خشک کودکان
بر نالههای واعطشا گریه میکنم
«یابن الشبیب! عمه ما را کتک زدند»
دیگر نپرس اینکه چرا گریه میکنم ..
یابن الشبیب! قصه معجر نگفته ماند
این داغ تلخ نزد عقیله نهفته ماند
وقتی ز راه دور به پیش تو آمدیم
دیگر به رو نیار که آلوده و بدیم
با شوق بوسهای به کف صحن انقلاب
از شهر خویش تا به دیار تو پر زدیم
مکه، مدینه، کرب و بلا، سامرا، نجف
بسیار رفته ایم ... ولی جَلد مشهدیم
هر کوه و قلهای که رفیع است، زیر پاست
وقتی که ایستاده به بالای گنبدیم
کل بهشت، گوشهای از مشهدالرضاست
مشهد، قرین عرش خدا بوده از قدیم ..
من را مقیم خانه سلطان نوشتهاند
یک یاکریم خانه سلطان نوشته اند
آقا! گدایت آمده و باز در زده
با دست خالی آمده و باز، سرزده
یابن الکریم! پیش خودت خانهام بده
دوری از آستان تو بر من ضرر زده
اینکه سه بار، دیدن زوار میروی
نقش امید بر دل هر محتضر زده
من ذاکر تو هستم و ذکر رضا رضا (ع)
نقشی به روی کام من از سیم و زر زده
بین تمام جمعیت ذاکران تو
خوشبخت تر کسی که نفس بیشتر زده
ای صد هزار خورده زمین از دمت بلند
ای شاه دستگیر گدا! پرچمت بلند
آنان که عطر شال تو را بو کشیدهاند
بر لا شریک بودن تو هو کشیدهاند
افتادهاند روی زمین و به پای تو
بر شارَگ گلو همه چاقو کشیدهاند
«آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند»
حتماً به خاک صحن تو ابرو کشیدهاند
حتی فرشتگان مقرب از آسمان
خود را به صحن ضامن آهو کشیدهاند
بین تمام حوروَشان دلرباترند
آنان که بر ضریح تو گیسو کشیدهاند
ای شاهبیت شعر خدا در کتاب فضل
ای وصف تو درون کتب تحت باب فضل
خوش باد درد! گر به دوا منتهی شود
خوش باد هجر! گر به لقا منتهی شود
هر جاده ای که آخر آن مشهدالرضاست
در اصل سوی عرش خدا منتهی شود
أحلی من العسل بوَد این دردهای من
گر با نگاهتان به شفا منتهی شود
ای کاش عمر من، پس از این گیر و دارها
در گوشهای ز صحن شما منتهی شود
این شعر هم شبیه همه شعرهای من
باید به سمت کرب و بلا منتهی شود
ای روضه خوان عمه سادات، یا رضا (ع)
ما مستمع، وَ باقی این شعر با شما ...
عمری برای کرب و بلا گریه میکنم
بر جسم بیسر شهدا گریه میکنم
«یابن الشبیب! گریه فقط بر غم حسین (ع)»
من هم همیشه و همه جا گریه میکنم
یابن الشبیب! خیمه آتش گرفته و ...
اطفال بیعمو شده را گریه میکنم
یابن الشبیب! یاد لب خشک کودکان
بر نالههای واعطشا گریه میکنم
«یابن الشبیب! عمه ما را کتک زدند»
دیگر نپرس اینکه چرا گریه میکنم ..
یابن الشبیب! قصه معجر نگفته ماند
این داغ تلخ نزد عقیله نهفته ماند