عباس عبدی، فعال اصلاحطلب و از تئوریسینهای جریان چپ طی یادداشتی در شماره اخیر نشریه صدا (شماره ۶۸۲) نوشته است:
شهدای ایران: این زلزله (اشاره به آشوبهای اخیر در کشور) نشان داد که اگر در برابر ۵ ریشتر کل نظم اجتماعی ما به هم میریزد و ترکهای چشمگیری در بنای اجتماعی ایجاد میشود، به طور قطع در ۷ ریشتر قدرت پایداری نخواهیم داشت. این پیش زلزله نشان میدهد که یک جایی باید انرژیهای موجود در دل جامعه تخلیه شود. حتی نباید گذاشت که شکل بگیرد. انرژیهای ناشی از کینه و نفرت و تحقیر و ... ویرانگر و متراکمشونده هستند.
او همچنین میافزاید:
- «این زلزله یک چیز مهم را نشان داد؛ اینکه صدا و سیمای کشور که باید پناهگاه خبری و تحلیلی مردم در حوادث و اتفاقات باشد، تبدیل به یک بوق به تمام معنا شده است که هیچ مرجعیتی که موثر باشد نزد افکار عمومی ندارد. اعتماد به این رسانه یا بوق چنان نازل است که حدی بر آن تصور نمیشود.»
یکم_ حرفهای عبدی درباره قدرت زلزله ۵ ریشتری و ۷ ریشتری که در کنایه به آشوبهای اخیر طرح شدهاند اگر نگوییم تهدید هستند؛ اما یک شوخی بیشتر محسوب نمیشوند.
چه اینکه نظام جمهوری اسلامی نشان داده است در مقابله زلزله ۱۰ ریشتری فتنه سال ۸۸ نیز تاب آورده است و ضرب ماجرا را نیز به سمت فتنهگران بازگردانده است.
دوم_ ماجرای بغض فروخورده جامعه و مقولاتی مثل «تحقیر» که اصلاحطلبانی مثل عبدی و علویتبار کراراً در پسافتنه اخیر بر آن تأکید کردهاند؛ حرفهای درستی نیستند.
به اثبات عقل، بغض داشتن به دو پایه عقلانیت و جسارت هم نیاز دارد.
یعنی بغضی که با عقلانیت و جسارت ایجاد میشود اساساً قابلیت فروخورده شدن ندارد و صدای او حتما عالمگیر خواهد شد.
میماند بغضهایی که نه تنها پایه عقلانی و جسارت لازم را ندارند بلکه نوعاً بیماریهایی هستند که بر اثر سیاهنمایی اصلاحطلبان در چارچوب پروژه «فتنه اقتصادی» ایجاد شدهاند.
این بیماری هم به فضل الهی مثل یک تب شبانگاهی فروخواهد نشست. همانطور که بیماری فتنه سال ۸۸ فرونشست و روسیاهی به ذغال ماند.
و سوم_ علت هجمه دوباره اصلاحطلبان در پسافتنه اخیر به صدا و سیما اینست که جریان چپ قصد دارد با بیاعتبارسازی صدا و سیما در نزد مردم؛ گامهای بعدی خود پس از آشوبهای اخیر را بردارد.
هجمهای که در پیشانی آن به دو مقوله «دروغ» و «سیاهنمایی» صداوسیما پیرامون عملکرد دولت آقای روحانی اشاره میشود اما هیچ دلیلی برای آن ذکر نمیشود.
این در حالی است که به گواه اسناد موجود، اصلاحطلبان و حتی برخی مقامات دولتی در سیاهنمایی از اوضاع کشور آنچنان شدت و حدّتی از خود نشان میدهند که این مسئله تبدیل به یک سؤال عمومی شده است که چرا ستاد مشترک اصلاحات و اعتدال در حال خودزنی و انتقاد از وضعیتی است که خود مسببالاسباب آن است!؟
جالبتر آنکه مقولاتی مثل وجود ۷۲ میلیون بیکار در ایران، غیر قابل قبول بودن شاخصهای کشور، وجود گرسنه در ایران و مقولاتی از این دست تماما عباراتی هستند که نه از سوی صدا و سیما بلکه از سوی مقامات دولت یازدهم و دوازدهم متصاعد شدهاند.
فیالواقع مشخص نیست سازمان صدا و سیما در کدامین قسمت این ماجرا قرار دارد اما محرز آنست که جریان چپ با همصدایی کسانی در دولت، در حال بیان حرفهایی علیه صدا و سیما هستند که هیچ میلیمتری از آن صحّت ندارد.
خاصّه آنکه به گواه آنچه که ما طی ۲ سال گذشته در وبلاگ مشرق منتشر کردهایم؛ این دست اصلاحطلبان است که تا مرفق به فتنه اقتصادی و زمینهسازی برای ایجاد آن آغشته است و سوداهای مختلفی در ذهن آنان پیرامون این قضیه وجود دارد.