ورزشکاران شناگر در فتح فاو حرکت باشکوهی را آفریدند. در این راه نباید نقش مربیان را به عنوان عامل اساسی فراموش کنیم که مسابقاتی را در شهر «فاو» برای رزمندگان اسلام برگزار کردند؛ مسابقاتی در زیر بمباران وحشیانه شیمیایی و خوشهای و صدها سلاح دیگر.
به گزارش شهدای ایران، با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، تمامی ضدارزشها فرو ریخت و فرهنگی که هدفش تجلی و پیروزی ارزشها بود، جایگزین آن شد. تغییرات بنیادین و ریشهای در جامعه به منصه ظهور رسید و ورزش نیز از این قاعده مستثنی نبود. اگرچه هدف و مقصود مشخص شد؛ اما باید گفت که در زمینه ورزش نیاز به یک کار مستمر و اساسی همچنان احساس میشد.
این خلأ تا حدودی به دلیل شیطنت استکبار جهانی و هجومهای وحشیانه فرهنگی غرب طبیعی بود و مخصوصا وقتی جنگ تحمیلی استکبار جهانی پیش آمد، زمزمههای ناخوشایندی نیز گاه و بیگاه در محیط ورزش جان گرفت که در نطفه خاموش شد!
علیرغم دمیدن روح معنویت در کلیت ورزش کشور، جنگ دلیلی شد تا امکانات و تسهیلات لازم برای ورزش به گونه مطلوب ایجاد نشود؛ چرا که مهمترین و حیاتیترین مسئله میهن اسلامیمان، دفاع مقدس در برابر دشمنان انقلاب اسلامی بود.
جنگ تحمیلی دلیلی شده بود که همه نیروهای مادی و معنوی و انسانی در خدمت دفاع مقدس قرار گیرند.
گذشته از سالنها و امکانات ورزشی که گاهی مورد اصابت توپ و موشک قرار میگرفت، تعدادی از آنها نیز در شهرها در خدمت اسکان نیروهای رزمنده و در مواردی در خدمت مجروحان و مردم جنگزده قرار داشتند.
به ورزش از آنرو اعتقاد داریم که جزو لاینفک زندگی انسانها و بخصوص نیروهای مسلح و رزمندگان است. نیروهایی که در نهایت جز عشق خدمت و خدمتگزاری چیزی در ذهنشان نمیگذشت! جنگ تحمیلی بهخوبی این نکته را یادآور شد.
روزی که آبادان در محاصره بود و کوی ذوالفقاری سقوط کرد، همه بچههای مخلص و مومن و بخصوص آنها که در این میان، آمادگی جسمی و پاهای پرتوان و بدن آماده داشتند، مسافتی طولانی را از زیر پل خرمشهر و ایستگاه هفت آبادان به منطقه دوردستی، چون «ذوالفقاری» طی کرده بودند تا در برابر دشمن ایستاده و آن را زبون کنند.
نمونه دیگر آن، مشت محکمی بود که نیروهای رزمنده ورزشکار بر دهان تبلیغات استکباری زدند. رسانههای گروهی و تبلیغات جهانی مکرر در بلندگوهای خود اعلام میکردند، «بستان» در دست نیروهای بعثی است. درحالی که عکس این قضیه بود. جریان از این قرار بود که بسیجیان ورزشکار به اتفاق تنی چند از برادران سپاه، با ابتکار خود و تعدادی از نیروهای مخلص، با ترتیب دادن مسابقهای (کشتی) در «بستان» آن هم جلوی مسجد مسلم بن عقیل (س) و در هوای آزاد و با حضور رزمندگان اسلام، آنچنان مشت محکمی بر دهان دشمن زدند که راهی جز سکوت و ضربه فنی شدن تبلیغاتی استکبار باقی نگذاشت.
مسابقه ورزشی آن هم زیر بمباران وحشیانه دشمن، جلوه زیبایی داشت. جلوهای از مبارزه و تضعیف روحیه دشمن، توسط ورزشکاران رزمنده.
ورزشکاران شناگر در فتح فاو حرکت باشکوهی را آفریدند. در این راه نباید نقش مربیان را به عنوان عامل اساسی فراموش کنیم که مسابقاتی را در شهر «فاو» برای رزمندگان اسلام برگزار کردند. آن هم مسابقاتی در زیر بمباران وحشیانه شیمیایی و خوشهای و صدها سلاح دیگر.
رزمندگان با همان مسابقات دو و میدانی (سه نفر، سه نفر) و همان مسابقات گل کوچک، در واقع عظمت روحی خود را با ورزش بیان کردند و از این وسیله در جهت هدف سود جستند.
این خلأ تا حدودی به دلیل شیطنت استکبار جهانی و هجومهای وحشیانه فرهنگی غرب طبیعی بود و مخصوصا وقتی جنگ تحمیلی استکبار جهانی پیش آمد، زمزمههای ناخوشایندی نیز گاه و بیگاه در محیط ورزش جان گرفت که در نطفه خاموش شد!
علیرغم دمیدن روح معنویت در کلیت ورزش کشور، جنگ دلیلی شد تا امکانات و تسهیلات لازم برای ورزش به گونه مطلوب ایجاد نشود؛ چرا که مهمترین و حیاتیترین مسئله میهن اسلامیمان، دفاع مقدس در برابر دشمنان انقلاب اسلامی بود.
جنگ تحمیلی دلیلی شده بود که همه نیروهای مادی و معنوی و انسانی در خدمت دفاع مقدس قرار گیرند.
گذشته از سالنها و امکانات ورزشی که گاهی مورد اصابت توپ و موشک قرار میگرفت، تعدادی از آنها نیز در شهرها در خدمت اسکان نیروهای رزمنده و در مواردی در خدمت مجروحان و مردم جنگزده قرار داشتند.
به ورزش از آنرو اعتقاد داریم که جزو لاینفک زندگی انسانها و بخصوص نیروهای مسلح و رزمندگان است. نیروهایی که در نهایت جز عشق خدمت و خدمتگزاری چیزی در ذهنشان نمیگذشت! جنگ تحمیلی بهخوبی این نکته را یادآور شد.
روزی که آبادان در محاصره بود و کوی ذوالفقاری سقوط کرد، همه بچههای مخلص و مومن و بخصوص آنها که در این میان، آمادگی جسمی و پاهای پرتوان و بدن آماده داشتند، مسافتی طولانی را از زیر پل خرمشهر و ایستگاه هفت آبادان به منطقه دوردستی، چون «ذوالفقاری» طی کرده بودند تا در برابر دشمن ایستاده و آن را زبون کنند.
نمونه دیگر آن، مشت محکمی بود که نیروهای رزمنده ورزشکار بر دهان تبلیغات استکباری زدند. رسانههای گروهی و تبلیغات جهانی مکرر در بلندگوهای خود اعلام میکردند، «بستان» در دست نیروهای بعثی است. درحالی که عکس این قضیه بود. جریان از این قرار بود که بسیجیان ورزشکار به اتفاق تنی چند از برادران سپاه، با ابتکار خود و تعدادی از نیروهای مخلص، با ترتیب دادن مسابقهای (کشتی) در «بستان» آن هم جلوی مسجد مسلم بن عقیل (س) و در هوای آزاد و با حضور رزمندگان اسلام، آنچنان مشت محکمی بر دهان دشمن زدند که راهی جز سکوت و ضربه فنی شدن تبلیغاتی استکبار باقی نگذاشت.
مسابقه ورزشی آن هم زیر بمباران وحشیانه دشمن، جلوه زیبایی داشت. جلوهای از مبارزه و تضعیف روحیه دشمن، توسط ورزشکاران رزمنده.
ورزشکاران شناگر در فتح فاو حرکت باشکوهی را آفریدند. در این راه نباید نقش مربیان را به عنوان عامل اساسی فراموش کنیم که مسابقاتی را در شهر «فاو» برای رزمندگان اسلام برگزار کردند. آن هم مسابقاتی در زیر بمباران وحشیانه شیمیایی و خوشهای و صدها سلاح دیگر.
رزمندگان با همان مسابقات دو و میدانی (سه نفر، سه نفر) و همان مسابقات گل کوچک، در واقع عظمت روحی خود را با ورزش بیان کردند و از این وسیله در جهت هدف سود جستند.