روزهايي كه بر ما ميگذرد، تداعيگر سالروز اعدام ديكتاتور متجاوز و جنايتكار عراق، صدامحسين است
شهدای ایران:روزهايي كه بر ما ميگذرد، تداعيگر سالروز اعدام ديكتاتور متجاوز و جنايتكار عراق، صدامحسين است. گذشته از آنكه در فرآيند رسيدگي به اتهامات وي تا چه ميزان رويه صحيح و متعارف قضايي مراعات گرديد و تا چه حد زيانديدگان دوران تسلط وي در آن دادگاه امكان مطرح ساختن ديدگاههاي خويش را يافتند، نفس دستگيري و مجازات خفتبار وي در آن دوره براي بسياري از آنان كه بغض وي را در سينه داشتند، شيرين و به يادماندني بود. با اين همه جاي برخي پرسشها باقي است كه چرا محاكمه صدام بدان سرعت پيش رفت؟ و چرا فرآيند اعدام وي، قدري عجولانه انجام گرفت؟اينها سؤالاتي است كه در آستانه سالروز اعدام صدام تكريتي، با جناب سيدمحسن حكيم فرزند مرحوم سیدعبدالعزیز حکیم (رئیس اسبق مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق) در ميان گذاردهايم. اميد آنكه تاريخپژوهان و علاقهمندان را مفيد و مقبول آيد.
به عنوان اولين سؤال بفرماييد كه پس از سقوط صدام حسين، رسيدگي قضايي به جنايات پرشمار وي، ازجمله رفتارهاي او در مورد علما، مراجع و نخبگان به چه شكل صورت گرفت؟
بسم الله الرحمن الرحيم. در مورد صدام، به دليل ارتكاب جنايات متعدد، حكم اعدام او پيشاپيش تعيين شده بود. در مجموع بايد گفت كه همه جرائم صدام، از قبيل اركان قانوني و مادي و معنوي جرائم و نيز پرونده انفال يا پرونده انتفاضه سال 1991 و پروندههايي از قبيل قتلعام عشيره بارزاني يا كشتار نخبگان ديني و علماي نجف از جمله شهيد آيتالله سيد محمدباقر صدر و پرونده «دوجي» و. . . مورد بررسي قرار گرفتند و كيفرخواست تهيه شد، اما در كنار پرونده اين جنايتكار خبيث، بايد به پرونده افرادي هم كه در ارتكاب اين جنايات با او مشاركت داشتند رسيدگي ميشد، از جمله كساني كه در به شهادت رساندن شهيد آيتالله سيد محمدباقر صدر، اعدام وحشيانه 62 تن از خاندان حكيم، ترور چهرههايي مانند آيتالله غروي و آيتالله بروجردي و ساير علما و مراجع مشاركت داشتند. در مجموع متوليان امر سعي كردند تمامي اين موارد را در نظر داشته باشند و تا حدود زيادي هم در اين امر موفق بودند.
با توجه به اينكه پس از سقوط صدام، امريكاييها بخش اعظم اطلاعات و اسناد امنيتي عراق را ربودند، از جمله اسناد مربوط به جنايتي كه صدام درباره بسياري از چهرهها مرتكب شد، فرآيند رسيدگيهاي قضايي با چالش يا خلأ مواجه نشد؟
همينطور است. امريكاييها حدود 80 درصد اسناد سازمانهاي اطلاعاتي عراق را به قطر منتقل كردند و در پايگاه خود در آنجا، از روي آنها كپي گرفتند و بخشي از اسناد را به عراق برگرداندند. بخشي از 20 درصد باقيمانده از اسناد هم به دست مردم افتاد. اسناد سازمان اطلاعات نجف هم تا مدتها در گونيها خاك ميخوردند! مشكل اساسي اين است كه به دليل وضعيت خاصي كه امريكاييها در عراق حاكم كردند و حوادث بعدي و گرفتاريهاي متعددي كه براي ملت عراق فراهم شد، در عراق آرشيو ملي درستي- كه بتوان چنين اسنادي را در آن نگهداري كرد- وجود ندارد و شايد بايد مدتها منتظر بمانيم تا چنين مركزي ايجاد شود. در مورد شهيد صدر اين اميد وجود دارد كه برخي از اسناد در اختيار شاگردان و دوستداران ايشان باشد، هرچند تاكنون چيزي در اين باره منتشر نشده است.
اعترافات صدام ميتوانست بسياري از جنايات پنهان او و نيز دخالت كشورهاي بيگانه به ويژه امريكا را در تمام اين جنايات برملا كند. با توجه به اين امر مهم، چه شد كه تصميم گرفتند او را سريع اعدام كنند؟ آيا اين امر باعث نشد بخش زيادي از حقايق تاريخ عراق مكتوم بماند؟
زنده نگهداشتن صدام، هر روز، صدها بار بيشتر از از بين رفتن صدها سند تاريخي ضرر داشت! خاطرنشان ميسازم شب آخري كه قرار بود صدام را براي اعدام به نيروهاي امنيتي تحويل بدهند، درخواست كرد كه با يك مأمور عاليرتبه امريكايي ملاقات كند و اعلام كرد حاضر است براي آرام كردن اوضاع عراق همكاري كند!
بسياري معتقدند اگر صدام آن شب اعدام نميشد، ديگر امكان نداشت با توجه به شرايط كشور و منطقه، او را اعدام كرد. احتمال صحت اين تحليل وجود دارد.
بايد بگويم كه پس از سقوط صدام و تشكيل دادگاه او، دو ديدگاه وجود داشت. عدهاي معتقد بودند اين دادگاه را بايد تبديل به يك سند تاريخي مهم كنيم و صدام را وادار سازيم كه به تكتك جنايات خود اعتراف كند و اعترافات او را براي ثبت در تاريخ نگه داريم. البته چنين دادگاهي ممكن بود سالهاي سال طول بكشد! عدهاي ديگر معتقد بودند حفظ او، تالي فاسدهاي فراواني دارد و لذا اولين جرم او كه اثبات شد، بايد اعدامش كرد.
و نهايتاً فرض دوم انتخاب شد. چرا؟
چون صدام با تمام سران عرب منطقه، امريكاييها، انگليسيها و ساير كشورها زد و بندهاي پنهان و آشكار فراواني داشت و طبعاً آنها بيكار نمينشستند و براي جلوگيري از افشاي اقدامات جنايتكارانه خود در عراق و منطقه، دست به كار ميشدند و فتنهآفريني ميكردند. از سوي ديگر صدام طرفداراني هم داشت كه براي بازگرداندن او به قدرت، از هيچ جنايتي رويگردان نبودند و ممكن بود دست به عمليات تروريستي عليه مردم بزنند. بنابراين بايد هر چه زودتر او را از ميان برميداشتيم كه اميد اين طيف براي بازگرداندن او به قدرت قطع ميشد.
پس از اعدام صدام به چنين نتيجهاي هم رسيديد؟
بله، اعدام صدام آثار سريع و فراواني بر جاي گذاشت. اولاً: بازماندگان 5 ميليون كشته شده صدام در عراق، ايران، كويت و ساير ملتهاي رنجديده - كه در اثر جنايات صدام آسيبهاي فراواني را متحمل شده بودند- تا قبل از اعدام او، اين تصور را داشتند كه او با انجام اين همه جنايات، باز هم دارد به بقاي خود ادامه ميدهد. اعدام صدام قطعاً تأثير رواني زيادي بر اين قربانيان از يك سو و بر ياران و هواداران و اعضاي باند او داشت، چون بلافاصله در حزب بعث انشعاب پيدا شد و بين ياران محمد يونس الاحمد - كه در سوريه بود- و عزت الدوري اختلاف افتاد. بعد از اعدام صدام، بين حزب بعث و نيروهاي القاعده جنگهاي گستردهاي اتفاق افتاد. تا وقتي صدام زنده بود، گروههايي كه متشكل از طرابلسيها بودند و تحت عنوان مقاومت فعاليت ميكردند و به هيچ وجه زير بار اين موضوع نميرفتند كه دارد فرآيند سياسي و آشتي ملي عراق ميشود، حالا خودشان تقاضا ميكردند كه اين فرآيند را بپذيرند. تا قبل از اعدام صدام خيليها تلاش كردند اينها را جذب پروژه آشتي ملي كنند، ولي آنها ابداً زير بار نميرفتند و همچنان به اقدامات تروريستي و مسلحانه خود ادامه ميدادند، ولي بعد از اعدام او از مواضع خود كوتاه آمدند. اعدام صدام كلاً بر وضعيت عراق تأثيرات شگرفی داشت كه اينها فقط تعدادي از آنها بودند.
كسي درباره پرونده خاص شهادت آيتالله سيدمحمدباقر صدر با صدام گفتوگويي داشت؟
بله، بعد از دستگيري او آقايان عادل عبدالمهدي عضو مجلس اعلي، احمد چلپي، عدنان پاچهچي، دكتر موفق الربيعي و يك نفر ديگر- كه نامش يادم نيست- به ديدن او رفتند.
شما نرفتيد؟
خير، نه خودم رفتم و نه پدرم رفتند.
چرا؟
ارزش ديدن نداشت. حتي در دادگاه او هم حاضر نشدم. انسان اگر فرصت داشته باشد بهتر است بهجاي رفتن و تماشا كردن صدام به باغوحش برود.
در پاسخ به سؤالات آن هيئت پنج نفره چه گفته بود؟
دكتر موفق الربيعي از او درباره شهيد صدر سؤال ميكنند و او با نهايت بددهني و بيادبي جواب ميدهد. خود دكتر ميتوانند نكات بسيار دقيقي را در اين باره به شما بگويند. من چون نه در آن جلسه و نه در دادگاه حضور نداشتم، اطلاعاتم در حد شنيدههاست و نميدانم آيا در باره شهيد صدر حرف خاصي زده است يا نه؟ در هر حال صدام به شهيد صدر اهانت كرد و حرفهايش هم در رسانهها منتشر شد.
حال و روز صدام پس از دستگيري چگونه بود؟
زماني كه ميخواستند اعدامش كنند بهشدت ميلرزيد، طوري كه مجبور شدند دو آمپول آرامبخش به او بزنند، اما همين كه چشمش به عكاسها و دوربينها ميافتاد، خودش را جمع و جور ميكرد. همه كساني كه در دستگيري و محاكمه او شركت داشتند، اين حالت را ديده بودند.
آيا در دوره زنداني بودن، براي خلاص شدن حقهاي هم به كار برد؟
تمام مدت سعي كرده بود افراد را به يك معامله سياسي يا امنيتي بكشاند. قول داده بود حتي اگر تبعيدش هم كنند، به عوامل خود دستور دهد عراق را آرام كنند، اما هيچيك از اعضاي دولت زير بار اين حرفها نرفتند و بهشدت مقاومت كردند.
برخي معتقدند با كشته شدن صدام و بعضي از همدستانش، پرونده شهيد صدر همچنان در ابهام باقي خواهد ماند. دراين باره چه تحليلي داريد؟
اگر زنده هم ميماند، معلوم نبود حقايق را بگويد، كما اينكه ابتدا همه چيز را انكار كرد و ابداً زير بار نرفت كه اساساً جرمي مرتكب شده است! وقتي هم كه اسناد و مدارك محكمي در مورد جنايات او ارائه شد، تازه فقط بعضيها را پذيرفت. حتي وقتي امضاي او را پاي مدارك نشان ميدادند، ميگفت از كجا معلوم امضاي من باشد و خودتان جعل نكرده باشيد؟ خلاصه اينكه معلوم نيست اگر زنده هم ميماند، زير بار بسياري از مسائل ميرفت و مسئوليت جنايتهايش را به عهده ميگرفت.
به اين ترتيب آيا جنايات او همچنان مكتوم باقي ماندند يا ميمانند؟
خير، موقعي كه اسناد متقن و محكمي رو شدند، ديگر نتوانست همه چيز را انكار كند و مجبور شد بهرغم ميل خود به بعضي از جناياتش اقرار كند، اما حكم دادگاه صرفاً بر اساس اقرار صادر نشد. هر چند اقرار مهمترين دليل اثبات جرم است، اما ادله مادي و مخصوصاً شهادت شهود هم لازم است. در هر حال به نظر من صدام اگر زنده هم ميماند، اعترافاتي بيش از آنچه از او ديديم نداشت و فقط ممكن بود اطاله دادرسي خطر فراري دادن و نجات دادن او را بيشتر كند. بديهي است صدام آن همه جنايت را به تنهايي انجام نداد و عوامل داخلي و خارجي فراواني در اين قضايا دخيل بودند.
سند خاصي هم از دخالت عناصر خارجي در اختيار داريد؟
بله، ما از سازمان اطلاعات عراق سندي داريم كه نشان ميدهد سفير يكي از كشورهاي بزرگ در تهران، گزارش ديدارهايي را كه با شهيد آيتالله سيدمحمدباقرحكيم داشته است بلافاصله و مستقيماً براي صدام ميفرستاد! بديهي است وقتي سفيري به كشوري ميآيد، فعاليتهاي خود را به همان جايي كه هست محدود نميكند و مخصوصاً در حوزه كشورهاي همسايه هم فعال است. اين كاري است كه همه سفرا ميكنند.
آيا در حال حاضر نهادي در حال گردآوري اسناد مربوط به شهادت شهيد صدر است؟
بله، بنياد شهيد صدر مشغول گردآوري اسناد مربوط به فعاليتهاي سياسي و اجتماعي و مسائل مربوط به شهادت ايشان است كه قرار است در مجموعه كتابهايي چاپ شود.
مجلس اعلي تا زماني كه در ايران بود، در نشرياتش از جمله «الشهاده» در باره شهيد آيتالله صدر مطالبي را منتشر ميكرد، اما از وقتي كه به عراق انتقال پيدا كرد، ديگر از آن همه تأكيد خبري نيست. آيا اين تصميم با توجه به شرايط سياسي- اجتماعي كنوني عراق اتخاذ شده است؟
شهيد صدر سمبل مبارزه ملت عراق است و مجلس اعلي هم در كنار مؤسسه شهيد محراب و مؤسسه بدر همه ساله براي ايشان سالگردهاي باشكوهي را برگزار ميكند و عكس ايشان هم در تمام جلسات مجلس اعلي و در تمام مراكز آن همواره نصب ميشود. ابتداي اين جلسات هم از ايشان، حضرت امام و شهيد حكيم ياد و تكريم ميشود. به نظر من تغيير محسوسي در اين زمينه رخ نداده است. ممكن است در جايي يادمانها باشكوهتر و در جايي كمشكوهتر برگزار شده باشند، ولي شهيد صدر همواره به عنوان نماد مبارزه مطرح بوده است و تلاشها و رشادتهاي ايشان مورد تكريم و تجليل قرار گرفتهاند.
با تشكر از فرصتي كه در اختيار ما
قرار داديد.
*جوان
به عنوان اولين سؤال بفرماييد كه پس از سقوط صدام حسين، رسيدگي قضايي به جنايات پرشمار وي، ازجمله رفتارهاي او در مورد علما، مراجع و نخبگان به چه شكل صورت گرفت؟
بسم الله الرحمن الرحيم. در مورد صدام، به دليل ارتكاب جنايات متعدد، حكم اعدام او پيشاپيش تعيين شده بود. در مجموع بايد گفت كه همه جرائم صدام، از قبيل اركان قانوني و مادي و معنوي جرائم و نيز پرونده انفال يا پرونده انتفاضه سال 1991 و پروندههايي از قبيل قتلعام عشيره بارزاني يا كشتار نخبگان ديني و علماي نجف از جمله شهيد آيتالله سيد محمدباقر صدر و پرونده «دوجي» و. . . مورد بررسي قرار گرفتند و كيفرخواست تهيه شد، اما در كنار پرونده اين جنايتكار خبيث، بايد به پرونده افرادي هم كه در ارتكاب اين جنايات با او مشاركت داشتند رسيدگي ميشد، از جمله كساني كه در به شهادت رساندن شهيد آيتالله سيد محمدباقر صدر، اعدام وحشيانه 62 تن از خاندان حكيم، ترور چهرههايي مانند آيتالله غروي و آيتالله بروجردي و ساير علما و مراجع مشاركت داشتند. در مجموع متوليان امر سعي كردند تمامي اين موارد را در نظر داشته باشند و تا حدود زيادي هم در اين امر موفق بودند.
با توجه به اينكه پس از سقوط صدام، امريكاييها بخش اعظم اطلاعات و اسناد امنيتي عراق را ربودند، از جمله اسناد مربوط به جنايتي كه صدام درباره بسياري از چهرهها مرتكب شد، فرآيند رسيدگيهاي قضايي با چالش يا خلأ مواجه نشد؟
همينطور است. امريكاييها حدود 80 درصد اسناد سازمانهاي اطلاعاتي عراق را به قطر منتقل كردند و در پايگاه خود در آنجا، از روي آنها كپي گرفتند و بخشي از اسناد را به عراق برگرداندند. بخشي از 20 درصد باقيمانده از اسناد هم به دست مردم افتاد. اسناد سازمان اطلاعات نجف هم تا مدتها در گونيها خاك ميخوردند! مشكل اساسي اين است كه به دليل وضعيت خاصي كه امريكاييها در عراق حاكم كردند و حوادث بعدي و گرفتاريهاي متعددي كه براي ملت عراق فراهم شد، در عراق آرشيو ملي درستي- كه بتوان چنين اسنادي را در آن نگهداري كرد- وجود ندارد و شايد بايد مدتها منتظر بمانيم تا چنين مركزي ايجاد شود. در مورد شهيد صدر اين اميد وجود دارد كه برخي از اسناد در اختيار شاگردان و دوستداران ايشان باشد، هرچند تاكنون چيزي در اين باره منتشر نشده است.
اعترافات صدام ميتوانست بسياري از جنايات پنهان او و نيز دخالت كشورهاي بيگانه به ويژه امريكا را در تمام اين جنايات برملا كند. با توجه به اين امر مهم، چه شد كه تصميم گرفتند او را سريع اعدام كنند؟ آيا اين امر باعث نشد بخش زيادي از حقايق تاريخ عراق مكتوم بماند؟
زنده نگهداشتن صدام، هر روز، صدها بار بيشتر از از بين رفتن صدها سند تاريخي ضرر داشت! خاطرنشان ميسازم شب آخري كه قرار بود صدام را براي اعدام به نيروهاي امنيتي تحويل بدهند، درخواست كرد كه با يك مأمور عاليرتبه امريكايي ملاقات كند و اعلام كرد حاضر است براي آرام كردن اوضاع عراق همكاري كند!
بسياري معتقدند اگر صدام آن شب اعدام نميشد، ديگر امكان نداشت با توجه به شرايط كشور و منطقه، او را اعدام كرد. احتمال صحت اين تحليل وجود دارد.
بايد بگويم كه پس از سقوط صدام و تشكيل دادگاه او، دو ديدگاه وجود داشت. عدهاي معتقد بودند اين دادگاه را بايد تبديل به يك سند تاريخي مهم كنيم و صدام را وادار سازيم كه به تكتك جنايات خود اعتراف كند و اعترافات او را براي ثبت در تاريخ نگه داريم. البته چنين دادگاهي ممكن بود سالهاي سال طول بكشد! عدهاي ديگر معتقد بودند حفظ او، تالي فاسدهاي فراواني دارد و لذا اولين جرم او كه اثبات شد، بايد اعدامش كرد.
و نهايتاً فرض دوم انتخاب شد. چرا؟
چون صدام با تمام سران عرب منطقه، امريكاييها، انگليسيها و ساير كشورها زد و بندهاي پنهان و آشكار فراواني داشت و طبعاً آنها بيكار نمينشستند و براي جلوگيري از افشاي اقدامات جنايتكارانه خود در عراق و منطقه، دست به كار ميشدند و فتنهآفريني ميكردند. از سوي ديگر صدام طرفداراني هم داشت كه براي بازگرداندن او به قدرت، از هيچ جنايتي رويگردان نبودند و ممكن بود دست به عمليات تروريستي عليه مردم بزنند. بنابراين بايد هر چه زودتر او را از ميان برميداشتيم كه اميد اين طيف براي بازگرداندن او به قدرت قطع ميشد.
پس از اعدام صدام به چنين نتيجهاي هم رسيديد؟
بله، اعدام صدام آثار سريع و فراواني بر جاي گذاشت. اولاً: بازماندگان 5 ميليون كشته شده صدام در عراق، ايران، كويت و ساير ملتهاي رنجديده - كه در اثر جنايات صدام آسيبهاي فراواني را متحمل شده بودند- تا قبل از اعدام او، اين تصور را داشتند كه او با انجام اين همه جنايات، باز هم دارد به بقاي خود ادامه ميدهد. اعدام صدام قطعاً تأثير رواني زيادي بر اين قربانيان از يك سو و بر ياران و هواداران و اعضاي باند او داشت، چون بلافاصله در حزب بعث انشعاب پيدا شد و بين ياران محمد يونس الاحمد - كه در سوريه بود- و عزت الدوري اختلاف افتاد. بعد از اعدام صدام، بين حزب بعث و نيروهاي القاعده جنگهاي گستردهاي اتفاق افتاد. تا وقتي صدام زنده بود، گروههايي كه متشكل از طرابلسيها بودند و تحت عنوان مقاومت فعاليت ميكردند و به هيچ وجه زير بار اين موضوع نميرفتند كه دارد فرآيند سياسي و آشتي ملي عراق ميشود، حالا خودشان تقاضا ميكردند كه اين فرآيند را بپذيرند. تا قبل از اعدام صدام خيليها تلاش كردند اينها را جذب پروژه آشتي ملي كنند، ولي آنها ابداً زير بار نميرفتند و همچنان به اقدامات تروريستي و مسلحانه خود ادامه ميدادند، ولي بعد از اعدام او از مواضع خود كوتاه آمدند. اعدام صدام كلاً بر وضعيت عراق تأثيرات شگرفی داشت كه اينها فقط تعدادي از آنها بودند.
كسي درباره پرونده خاص شهادت آيتالله سيدمحمدباقر صدر با صدام گفتوگويي داشت؟
بله، بعد از دستگيري او آقايان عادل عبدالمهدي عضو مجلس اعلي، احمد چلپي، عدنان پاچهچي، دكتر موفق الربيعي و يك نفر ديگر- كه نامش يادم نيست- به ديدن او رفتند.
شما نرفتيد؟
خير، نه خودم رفتم و نه پدرم رفتند.
چرا؟
ارزش ديدن نداشت. حتي در دادگاه او هم حاضر نشدم. انسان اگر فرصت داشته باشد بهتر است بهجاي رفتن و تماشا كردن صدام به باغوحش برود.
در پاسخ به سؤالات آن هيئت پنج نفره چه گفته بود؟
دكتر موفق الربيعي از او درباره شهيد صدر سؤال ميكنند و او با نهايت بددهني و بيادبي جواب ميدهد. خود دكتر ميتوانند نكات بسيار دقيقي را در اين باره به شما بگويند. من چون نه در آن جلسه و نه در دادگاه حضور نداشتم، اطلاعاتم در حد شنيدههاست و نميدانم آيا در باره شهيد صدر حرف خاصي زده است يا نه؟ در هر حال صدام به شهيد صدر اهانت كرد و حرفهايش هم در رسانهها منتشر شد.
حال و روز صدام پس از دستگيري چگونه بود؟
زماني كه ميخواستند اعدامش كنند بهشدت ميلرزيد، طوري كه مجبور شدند دو آمپول آرامبخش به او بزنند، اما همين كه چشمش به عكاسها و دوربينها ميافتاد، خودش را جمع و جور ميكرد. همه كساني كه در دستگيري و محاكمه او شركت داشتند، اين حالت را ديده بودند.
آيا در دوره زنداني بودن، براي خلاص شدن حقهاي هم به كار برد؟
تمام مدت سعي كرده بود افراد را به يك معامله سياسي يا امنيتي بكشاند. قول داده بود حتي اگر تبعيدش هم كنند، به عوامل خود دستور دهد عراق را آرام كنند، اما هيچيك از اعضاي دولت زير بار اين حرفها نرفتند و بهشدت مقاومت كردند.
برخي معتقدند با كشته شدن صدام و بعضي از همدستانش، پرونده شهيد صدر همچنان در ابهام باقي خواهد ماند. دراين باره چه تحليلي داريد؟
اگر زنده هم ميماند، معلوم نبود حقايق را بگويد، كما اينكه ابتدا همه چيز را انكار كرد و ابداً زير بار نرفت كه اساساً جرمي مرتكب شده است! وقتي هم كه اسناد و مدارك محكمي در مورد جنايات او ارائه شد، تازه فقط بعضيها را پذيرفت. حتي وقتي امضاي او را پاي مدارك نشان ميدادند، ميگفت از كجا معلوم امضاي من باشد و خودتان جعل نكرده باشيد؟ خلاصه اينكه معلوم نيست اگر زنده هم ميماند، زير بار بسياري از مسائل ميرفت و مسئوليت جنايتهايش را به عهده ميگرفت.
به اين ترتيب آيا جنايات او همچنان مكتوم باقي ماندند يا ميمانند؟
خير، موقعي كه اسناد متقن و محكمي رو شدند، ديگر نتوانست همه چيز را انكار كند و مجبور شد بهرغم ميل خود به بعضي از جناياتش اقرار كند، اما حكم دادگاه صرفاً بر اساس اقرار صادر نشد. هر چند اقرار مهمترين دليل اثبات جرم است، اما ادله مادي و مخصوصاً شهادت شهود هم لازم است. در هر حال به نظر من صدام اگر زنده هم ميماند، اعترافاتي بيش از آنچه از او ديديم نداشت و فقط ممكن بود اطاله دادرسي خطر فراري دادن و نجات دادن او را بيشتر كند. بديهي است صدام آن همه جنايت را به تنهايي انجام نداد و عوامل داخلي و خارجي فراواني در اين قضايا دخيل بودند.
سند خاصي هم از دخالت عناصر خارجي در اختيار داريد؟
بله، ما از سازمان اطلاعات عراق سندي داريم كه نشان ميدهد سفير يكي از كشورهاي بزرگ در تهران، گزارش ديدارهايي را كه با شهيد آيتالله سيدمحمدباقرحكيم داشته است بلافاصله و مستقيماً براي صدام ميفرستاد! بديهي است وقتي سفيري به كشوري ميآيد، فعاليتهاي خود را به همان جايي كه هست محدود نميكند و مخصوصاً در حوزه كشورهاي همسايه هم فعال است. اين كاري است كه همه سفرا ميكنند.
آيا در حال حاضر نهادي در حال گردآوري اسناد مربوط به شهادت شهيد صدر است؟
بله، بنياد شهيد صدر مشغول گردآوري اسناد مربوط به فعاليتهاي سياسي و اجتماعي و مسائل مربوط به شهادت ايشان است كه قرار است در مجموعه كتابهايي چاپ شود.
مجلس اعلي تا زماني كه در ايران بود، در نشرياتش از جمله «الشهاده» در باره شهيد آيتالله صدر مطالبي را منتشر ميكرد، اما از وقتي كه به عراق انتقال پيدا كرد، ديگر از آن همه تأكيد خبري نيست. آيا اين تصميم با توجه به شرايط سياسي- اجتماعي كنوني عراق اتخاذ شده است؟
شهيد صدر سمبل مبارزه ملت عراق است و مجلس اعلي هم در كنار مؤسسه شهيد محراب و مؤسسه بدر همه ساله براي ايشان سالگردهاي باشكوهي را برگزار ميكند و عكس ايشان هم در تمام جلسات مجلس اعلي و در تمام مراكز آن همواره نصب ميشود. ابتداي اين جلسات هم از ايشان، حضرت امام و شهيد حكيم ياد و تكريم ميشود. به نظر من تغيير محسوسي در اين زمينه رخ نداده است. ممكن است در جايي يادمانها باشكوهتر و در جايي كمشكوهتر برگزار شده باشند، ولي شهيد صدر همواره به عنوان نماد مبارزه مطرح بوده است و تلاشها و رشادتهاي ايشان مورد تكريم و تجليل قرار گرفتهاند.
با تشكر از فرصتي كه در اختيار ما
قرار داديد.
*جوان