شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۱۵۹۰۷
تاریخ انتشار: ۲۵ شهريور ۱۳۹۲ - ۰۸:۵۳
سیدمحمد بهشتی رئیس سابق بنیاد فارابی و مشاور رئیس سازمان میراث فرهنگی، با شرکت در مراسم معماری بنیاد صهیونیستی آقاخان، جایزه 250هزار دلاری این بنیاد را دریافت کرد.

به گزارش شهدای ایران؛ روزنامه کیهان امروز دوشنبه 25/06/92 در ستون اخبار ویژه خود نوشت: سیدمحمد بهشتی رئیس سابق بنیاد فارابی و مشاور رئیس سازمان میراث فرهنگی، با شرکت در مراسم معماری بنیاد صهیونیستی آقاخان، جایزه 250هزار دلاری این بنیاد را دریافت کرد.

این مراسم با حضور کریم آقاخان (رهبر فرقه انحرافی اسماعیلیان نزاری آقاخانی) در شهر لیسبون پرتغال برگزار شد. آقاخان عنوان «حضرت والا» را از سوی ملکه انگلیس دریافت کرده است.

کریم آقاخان روابط صمیمانه‌ای با شیمون‌ پرز، بنیامین نتانیاهو و دیگر سران رژیم‌صهیونیستی دارد. علاوه بر این، سرکرده این فرقه مورد تکریم سران وهابی منطقه قرار گرفته و در حال گسترش مدارس بنیاد آقاخان با هدف ترویج سکولاریسم در خاورمیانه می‌باشد. برگزاری مسابقه معماری آقاخان با ظاهری فریبنده و تحت عنوان انتخاب طرح‌های برگزیده جهان اسلام برگزار می‌شود. اما مجریان این نمایش مضحک، هیچ اعتقادی به اصول اسلامی ندارند تا جایی که کریم آقاخان در مراسم امسال می‌گوید: ‌«گرچه ریشه‌های این مسابقه در توجه به وضعیت معماری اسلامی نهفته است، ولیکن این جایزه، خود را متعهد به روح پلورالیسم و تکثرگرایی می‌داند!»

جالب‌تر اینکه،‌«نورمن فاستر»، معمار بریتانیایی نیز از اعضای اصلی کمیته راهبردی جایزه آقاخان می‌باشد. وی سرپرست پروژه تخریب مسجدالحرام و طراح برج‌های جنجالی‌«ابراج البیت» در کنار خانه خدا می‌باشد.

اعطای جایزه مذکور، این شائبه را تقویت می‌کند که بنیاد معماری فرقه انحرافی آقاخان درصدد حضور مجدد در پروژه‌های میراث فرهنگی کشور می‌باشد. اتفاق تلخی که در گذشته و در زمان مدیریت مدیران فعلی میراث فرهنگی در کشورمان رخ داده بود. رفتار بنیاد معماری فرقه انحرافی آقاخان بدین‌گونه است که همواره پس از اهدای جوایز، مذاکرات جدی و اساسی خود را با برندگان در خصوص حضور در پروژه‌های معماری و دیگر برنامه‌های مرتبط اعلام می‌کند. حال، این سؤال پیش می‌آید سیدمحمد بهشتی که بیشتر در حوزه سینما فعال بوده است، بابت چه خدمتی موفق به دریافت جایزه 250هزار دلاری شده است؟!

دولت هاشمی و خاتمی اقتدارگرا بودند نه اعتدال‌گرا

یک عضو حزب اعتماد ملی معتقد است نه دولت هاشمی و نه دولت خاتمی دولت اعتدال نبودند بلکه در زمره دولت‌های اقتدارگرا دسته‌بندی می‌شوند.

به گزارش خبرآنلاین، رحیم ‌ابوالحسنی در میزگرد بررسی اعتدال گفت: اعتدال یعنی شما یک خط مشی را انتخاب کنید و متناسب با آن نیرو برگزینید. اینکه من 4 تا چپ و 4 تا راست و 4 تا میانه انتخاب کنم به معنی اعتدال نیست. این را می‌گویند یک ترکیب نامأنوس. این مشکل را دولت آقای هاشمی هم داشت. ضمن احترام خاصی که نسبت به همه نخبگان سیاسی مصلح دارم، آقای هاشمی هم نتوانست که این ترکیب را درست کند.

وی افزود: اعتدال باید تعریف بشود. در دولت آقای هاشمی اصلاً امکان نداشت که دولت اعتدالی شکل بگیرد. شما کشوری داشتید که انقلاب کرده بود و بلافاصله پس از آن جنگ شده بود و به تازگی این جنگ تمام شده بود و این جنگ هزار میلیارد دلار هزینه به کشور تحمیل کرده بود. امکان دولت اعتدالی وجود ندارد. در این فضا شما باید یک دولت اقتدارگرای مصلح بیاورید که جامعه را بسازد.

وی افزود: دولت آقای خاتمی هم تداوم دولت آقای هاشمی بود و تغییر خاصی رخ نداده است. در یک قسمت‌هایی یک نیروهایی وارد شدند که تضاد در میان نیروها را واضح‌تر کرده‌اند. مجلس تنش بیشتری نسبت به دستگاه اجرایی نشان داد. اصلاحات که می‌گوییم هم همه‌جانبه تعریف نشده است بلکه فقط به سمت اصلاحات سیاسی رفتیم.

بی‌بی‌سی داغدار شد رجوی کدام گوری رفته؟!

شبکه دولتی انگلیس منافقین پادگان اشرف را «دوزخیان روی زمین» که منفور همه واقع شده‌اند توصیف کرد.

وبسایت بی‌بی‌سی فارسی در تحلیلی جانبدارانه به قلم یکی از عناصر فراری، از اینکه نه گروه‌های اپوزیسیون و نه دولت‌های غربی نسبت به تار و مار شدن بقایای سازمان تروریستی منافقین در پادگان اشرف موضع مؤثری اتخاذ نکرده‌اند، ابراز تأسف کرد.

بی‌بی‌سی در ابتدای تحلیل خود خاطرنشان می‌کند: به نظر می‌رسد سپاه و حکومت ایران در بیست و پنجمین سالگرد عملیات مرصاد در پی آنند که با اظهار شادی از نابود ساختن مخالفان در پی مرعوب ساختن آنها و نمایش نفوذ حتی درخارج از مرزهای ایران هستند. آنها همچنین در پی‌آنند به غرب و آمریکا نیز پیام دهند که قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی ایران را در ورای مرزهای آن نباید دست کم گرفت و هم از این رو به سود آنها است که در حمله نظامی به سوریه خویشتندار باشند. به نظر می‌رسد سوریه خط قرمز جمهوری اسلامی است و جمهوری اسلامی کوشیده است با بهره‌جویی از این حادثه و قدرت‌نمایی به آمریکا فشار وارد کند.

مهرداد درویش‌پور با بیان اینکه به نظر می‌رسد حتی آمریکا و غرب نیز در حال حاضر تمایل به محکومیت ماجرای حمله به اردوگاه اشرف را ندارند، می‌افزاید: آیا تلاش آمریکا و غرب برای توافق با ایران در مذاکرات هسته‌ای علت این سکوت و بی‌تفاوتی نسبی در برابر این ماجراست؟ و یا شاید تمرکز آمریکا برسر جلب حمایت بین‌المللی برای حمله نظامی احتمالی به سوریه و تلاش برای باز داشتن ایران از مداخله گسترده‌تر در سوریه باعث شده نسبت به این حادثه واکنش سنگینی از خود نشان ندهد؟ به ویژه آن که مخالفت گسترده با حمله نظامی به سوریه دولت اوباما را در مخمصه قرار داده است و آنرا به عقب‌نشینی‌هایی واداشته است.

وی واکنش ایرانیان مقیم خارج نسبت به تار و مار منافقین در پادگان اشرف را شگفت‌انگیز توصیف کرد و نوشت: بیشتر واکنش‌ها نسبتاً سرد بود. به گونه‌ای که جز خود مجاهدین- هیچ کس در هیچ نقطه‌ای از جهان- در اعتراض به این جنایت بزرگ حتی تظاهراتی برگزار نکرد. شاید ترس از متهم شدن به همراهی با مجاهدین ]منافقین[ و یا نظر نه چندان مثبت ایرانیان به «سازمان» دلیل این انفعال عمومی باشد. اما حتی در اغلب اعلامیه‌های منتشر شده توسط گروه‌های گوناگون اپوزیسیون و کنشگران سیاسی و اجتماعی فعال نیز همدردی چندانی با مجاهدین به چشم نمی‌خورد. در بیشتر این بیانیه‌ها در کنار محکوم کردن حکومت ایران و عراق سران سازمان نیز به دلیل اصرارشان در باقی نگاه داشتن این افراد در کمپ اشرف شریک جرم خوانده شده‌اند. در برخی از اطلاعیه‌های دیگر اگر هم به نقش و مسئولیت سران سازمان اشاره نشده باشد، دستکم بر مرزبندی و اشاره به «اختلافات عمیق» با آنان تأکید شده تا مبادا این همدردی مورد بهره‌برداری احتمالی قرار گیرد.

تحلیلگر بی‌بی‌سی در ادامه می‌نویسد: رفتار سران سازمان نیز چندان خالی از شگفتی نیست. نخست آن که مسعود رجوی تاکنون سخنی در این باره نگفته است. دیگر آن که سران سازمان و از جمله مریم رجوی در سخنرانی خود بار دیگر بررسی اشتباهات در محاسبه‌های سازمان- که تاکنون قربانیان سنگینی از آنان گرفته است را مسکوت گذاشته‌اند. به راستی هنوز روشن نیست چرا به رغم روشن بودن احتمال حمله دوباره به قرارگاه اشرف، همچنان 100 تن از مهمترین سران سازمان در آنجا باقی مانده بودند؟ پاسخ سران سازمان به این پرسش و انتقاد چیست؟

بی‌بی‌سی در پایان نوشت: آیاخوش‌بینی سازمان در دست‌کم گرفتن قدرت رژیم و یا امید به حمله نظامی زودرس به ایران بار دیگر از آنان قربانی گرفته است؟ به نظر می‌رسد پس از عملیات فروغ جاویدان (مرصاد) این بزرگترین ضربه‌ای است که سازمان بدلیل محاسبات غیرواقع‌بینانه از موقعیت خود، حکومت و شرایط بین‌المللی خورده است؟ سازمان مجاهدین خلق به رغم آن که با یکی از سنگین‌ترین تلفات نظامی و انسانی در طول حیات خود روبرو شد، نتوانست به دلیل سیاست‌های کنونی خود همدردی درخور توجهی را در میان ایرانیان و یا در عرصه بین‌المللی برانگیزد.

دست‌هایی که وزیر کشور خاتمی خجالت می‌کشد رو کند!

وزیر کشور دولت اصلاحات که خود در انحلال شورای شهر تهران نقش داشت می‌گوید: همان دست‌هایی که انتخابات دور اول شوراها را به آنجا کشاند و اختلافات بین اعضا را دامن زدند، متأسفانه در حال حاضر نیز فعال شده‌اند. اکنون می‌بینیم که برخی از رسانه‌ها برای دامن زدن به اختلافات بین اعضای اصلاح‌طلب شورا از یک سو و بین اصلاح‌طلبان و اصولگرایان از سوی دیگر فعال شده‌اند.

موسوی لاری در مصاحبه با ایسنا گفت: اختلافات در شورای اول نیز از اینجا شروع شد و کم‌کم عده‌ای به آن دامن زدند به نحوی که آبرو و حیثیت شورا رفت و به انحلال کشیده شد. به نظر من همان دست‌هایی که آن اتفاق را در مورد شورای اول ایجاد کردند، اکنون فعال شدند و درصدد هستند که شورا را به چالش بکشند و آن را با مشکل روبرو کنند.

وی توضیح دقیق‌تری درباره هویت این افراد ارائه نکرد. شورای شهر اول تهران در واقع به درگیری میان دو گروه 7 و 8 نفره کارگزارانی و همبستگی- مشارکتی تبدیل شده بود و شدت اختلافات در میان این دو طیف عملاً به تعطیلی شورا و ممانعت طرفین از برگزاری جلسات منجر شد. حتی پا در میانی هیئت حل اختلاف و دیگران نیز موجب فروکش کردن درگیری‌ها نشد به نحوی که سرانجام وزارت کشور اقدام به شکایت از شورا کرد و هیئت مرکزی حل اختلاف نیز به ریاست محمدعلی ابطحی (رئیس دفتر خاتمی و معاون پارلمانی دولت اصلاحات) حکم به انحلال شورای شهر تهران در تاریخ 25 دی 1381 داد.

پیش از این، آن گزارش تحقیق و تفحص مجلس ششم که لحنی انتقادی داشت با تمسخر عطریانفر رئیس کارگزارانی شورا مواجه شده بود. عطریانفر مدعی شده بود گزارش هیئت تحقیق و تفحص خاصیتی ندارد و نمایندگان مجلس به هنگام شنیدن گزارش به آن خندیده‌اند. این موضع به قدری تحقیرآمیز بود که مهدی کروبی رئیس مجلس 28 آبان 1381 مجبور به موضع‌گیری شد و گفت: «در رابطه با شهرداری]شورای شهر[ یک کم لطفی‌هایی و یک بی‌مهری‌هایی به مجلس شده که من لازم می‌دانم تذکر بدهم.... عده‌ای از نمایندگان به من تذکر دادند و بعد صورتی از فرمایشات آقایان بعد از تحقیق و تفحص آوردند که واقعاً برای من جای تعجب است. واقعاً متأثرم از اینکه در مقابل تحقیق و تفحص این حرفها را زدند. این حق مجلس است که تحقیق و تفحص کند.»

کروبی همچنین گفت: من از برادر بزرگوارمان آقای عطریانفر (رئیس شورای شهر تهران) انتظار ندارم چنین حرف‌هایی بزنند که «وقتی گزارش تحقیق و تفحص خوانده شد اکثر نمایندگان خندیدند.» من که اینجا بودم خبری ندارم. اما آقای عطریانفر یک چیزی به شما برادر عزیزمان بگویم آقایان نمایندگان را نمی‌دانم خندیدند یا نخندیدند اما به شما می‌گویم شما مجموعه‌تان نه به ما خندیدید و نه به مجلس خندیدید به 8 میلیون مردم تهران خندیدید. با این کارهایی که این چند سال کردید ما اصلاح‌طلبان را سرافکنده کردید.

وقتی بولتن‌نویس دولت اصلاحات مستخدم بی‌بی‌سی انگلیس می‌شود

همکار متواری نشریات اصلاح‌طلب معتقد است بخش فارسی شبکه دولتی انگلیس تبدیل به رسانه اصلاح‌طلبان شده است.

نیک‌آهنگ کوثر که در دوره اصلاحات با نشریات مختلف اصلاح‌طلب همکاری می‌کرد و اکنون در خارج از کشور به سر می‌برد، در تحلیلی نوشت: امشب تصادفاً از طریق «بالاترین» به متنی نوشته شده از سوی صادق صبا در سال 2003 برخوردم. باور کردنی نبود. مدیر امروزی بی‌بی‌سی فارسی، در نوشته‌ای درباره «اصلاح‌طلبان و درگذشت خلخالی»، بدون تعارف به دوگانگی‌های اصلاح‌طلبان پرداخته بود. خواندن این متن و مقایسه خط مشی فعلی رسانه تحت مدیریت صادق صبا، رسیدن به درکی مناسب از بی‌بی‌سی فارسی را سخت می‌کند. بی‌بی‌سی فارسی زمانی بسیار مستقل‌تر می‌نمود، اما، امروزه، به نظر می‌رسد با احتیاط ویژه‌ای نسبت به یک جناح سیاسی و گروه‌ها و خانواده‌های مربوطه کار می‌کند.

وی اضافه می‌کند: بررسی نسبت جذب روزنامه‌نگارانی که کارمند اصلاح‌طلبان محسوب می‌شده‌اند به کسانی که کارمندان روزنامه‌ها و سایت‌های دیگر بوده‌اند، حداقل به من نشان می‌دهد که رسانه‌های عمده خارج از کشور، منفعت اصلاح‌طلبان را بیشتر مد نظر قرار می‌دهند و مسائل ایران را از دریچه چشمان اصلاح‌طلبان می‌بینند.

کوثر خاطرنشان کرد: حالا تاثیر این نوع جذب نیرو و از سوی دیگر تغییر خط مشی خود آقای صبا و رسانه تحت مدیریتش را بررسی کنیم؛ آیا بی‌بی‌سی امروز، که وقتی درباره «عباس یزدانپناه یزدی» تا مدت‌ها ساکت است و بعد از بیانیه رسمی وزارت خارجه چند کلمه درباره‌اش می‌نویسد و یادش هم می‌رود که عباس یزدانپناه رفیق چه کسی است و فراموش می‌کند رابطه را در خبری که قاعدتاً باید کامل باشد و جامع به خواننده منتقل کند، حساسیت‌های ویژه یک گروه را مد نظر قرار نمی‌دهد؟ آیا وقتی درباره جریمه شرکت توتال فرانسه می‌نویسد، فراموش نمی‌کند به خواننده‌اش بگوید که ماجرا چیست؟ حتی براساس آنچه دادستانی فرانسه گفته و سی‌ان‌ان هم نقل کرده؟ تازه نمی‌خواهم مثال‌های متعدد درباره ماجراهای آکسفورد و دادگاه‌ کانادا و غیره را مطرح کنم؛ این در حالی است که برخی همکاران بی‌بی‌سی ]مانند حسین باستانی [ عضو حزب مشارکت به خاطر همکاری با بولتن ریاست جمهوری در دوران خاتمی، دانسته‌های زیادی دارند.

به نوشته وی، بی‌بی‌سی در گذشته‌های دور اصلاح‌طلبان امروزی را تندرو خطاب می‌کرد اما اکنون در این باره سکوت می‌کند.

یادآور می‌شود شبکه بی‌بی‌سی به وزارت خارجه و سرویس جاسوسی انگلیس وابسته است.

انتشار یافته: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
مهدی رحمانی
|
Afghanistan
|
۱۱:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۹
0
0
نمی دانم که به شما مردم متعصب و عالمان بی عمل سلام بدهم یا نه؟
افسوس به شما مردم که مصداق امام را بیش از 1200 سال شده است که گم کرده اید!
در حقیقت منحرف و مذهب انحرافی شما هستید که عالمان ناقص العقل شما مردم را فریب داده اند و مخالف حدیث ثقلین پیامبر اکرم حرکت می کنید!

شما که امامی ندارید و موضوع غیبت هم یک خرافه و یک دروغ شاخدار و یک دروغ مقدس هست که عالمان شما با یک اشتباه بسیار فاحش و بزرگ از مذهب شیعه امامی اسماعیلیه یاد گرفته اند و با این تفاوت بزرگ که موضوع ستر ائمه اسماعیلیه را تعبیر غیبت کردند و حالا هیچ امامی در رأس امورتان ندارید و از شما که بدبخت و بیچاره کسی نیست که بعد از تعقیب مسیر امامت تا زمان امام جعفر صادق به جای امام مستقر، رفتید و پشت امام مستودع را گرفتید و خلاف دستور امام جعفر صادق حرکت کردید که خود سرپیچی نیاکان شما از دستور امام زمان آن وقت یعنی امام جعفر صادق (ع9 می باشد و پس از آن حالا منتظر مهدی موعودی هستید که اصلاً زاده نشده است و از حسن عسکری کدام فرزند ذکوری به جای نمانده است و به خداوند سوگند می خورم که نیست. و در این مدت چندین ساله بعد از تشکیل نظام جمهوری اسلامی رفتید و پشت 10 یا 15 آیت الله و مرجع تقلید را گرفته اید که به دروغ خود را نماینده امام زمان خطاب می کنند و شما هم قبول کرده اید و شما هم خطاب می کنید که نماینده امام زمان است. کدام امام زمان؟ چه کسی را می گویید؟ کسی که اصلا وجود خارجی ندارد و به دنیا نیامده است، همان را می گویید.

این آیت الله ها و مراجع تقلیدتان هیچ کدامشان معصوم نیستند و هر کدام حرف دیگری را رد می کند و حرف طرف مقابل را نکار می کند. درست است که عملیت دارند و می فهمند امام جای امام زمان را گرفته نمی توانند که حالا شما به میل خودتان، آقای خامنه ای را بعد از گذشت 30 سال به مقام امامت تعیین کرده اید و تفویض کرده اید! آیا این از صلاحیت شما مردم است؟ پس فرق شما به مکاتب اهل تسنن و دشمنی شما با ابوبکر و عمر و عثمان را چه می گویید؟ مردم آن زمان خلاف دستور خداوند و رسول، اجماع کردند و ابوبکر را به خلافت تعیین کردند و گفتند که علی نعوذبالله لیاقت جانشینی پیامبر را ندارد و حالا شما همین کارها را می کنید و اجماع کرده، خمینی را امام خطاب کردید و امام دوازدهم تان شد و حالا آقای خامنه ای را امام سیزدهم تان تعیین کرده اید، همین جوری ادامه پیدا کند، حتماً کدام بقال و نان خشک فروش را هم امام تعیین می کنید!
در گذشته امامان را امام برحق قبلی انتخاب و به امام نص می کرد ولی حالا شما اختیارات الهی و پیامبران و امامان را به دست گرفته اید و قصد فریب مردم را دارید و به خود جرائت می دهید که به امام حی و حاضر اسماعیلیان توهین کنید و برچسب های نادرست بزنید. شرم و افسوس بر شما باد که به شاه کریم الحسینی، 49مین امام برحق، جگرگوشه علی و فاطمه توهین کرده اید و او را برچسب بسیار غلطی زده اید و دچار گناه بزرگی شده اید! و حتی دین و سیاست را با هم در آمیخته اید!

منحرف کسانی هستند که خلاف حدیث ثقلین حرکت می کنند. شما امام ندارید و به فرموده قرآن که در خسران و زیان هستید و مثل شاگردان یک صنف هستید که استاد الهی در این صنف و در بین شما نیست.

نمی دانم که چقدر فهم و درک دارید و مطالعه می کنید یا نه! اما باید بگویم که شاه کریم الحسینی، ملقب به آقاخان چهارم، چهل و نهمین امام موروثی مسلمانان شیعه امامی اسماعیلی می باشد.

توجه شما را جلب می کنم به مختصری در مورد شجره نامه امامان مطهر اسماعیلی که حالا کریم آقاخان، 49مین نور هدایت هستند و امام زمان و صاحب العصر و الامر و الزمان می باشند:
1) امام علی (ع)
2) امام حسین (ع)
3) امام زین العابدین (ع)
4) امام محمد باقر (ع)
5) امام جعفر صادق (ع)
6) امام اسماعیل (ع) (امام مستقر بودند که توسط امام جعفر صادق به امامت نص گردیدند ولی شما رفتید و پشت امام مستودع یعنی موسی کاظم را گرفتید که بعدش خوردید به بن بستی به نام مهدی موعودی که هرگز زاده نشده)
7) امام محمد به اسماعیل (ع) (به ستر رفتند نسبت خرابی شرایط و اوضاع سیاسی و اینکه خلفای عباسی میخواستند امامان برحق از نسل علی (ع) را به قتل و شهادت برساندند)
8) امام وفی احمد (ع)
9) امام تقی محمد (ع)
10) امام رضی الدین عبدالله (ع)
11) امام محمد المهدی (ع) (مهدی موعودی که شما پتش سردرد می گردید آن کسی نیست که شما در مخیله تان فکر میکنید بلکه ایشان محمد مهدی اسماعیلی هستند که نظر به حدیث پیامبر ظهور کردند و بنیانگذار خلافت فاطمیان در مصر می باشند و از زمان امام اسماعیل تا زمان امام رضی الدین عبدالله این ائمه در ستر بودند نه غیبتی که شما فکر میکنید و همه این ها از پدر به پسر و توسط نص صریح امام برحق قبلی تعیین شده اند)
12) امام القائم (ع)
13) امام المنصور (ع)
و ...

49) امام شاه کریم الحسینی، (ملقب به آقاخان چهارم که لقب آقاخان را شاه ایران به امام 46 شیعیان امامی اسماعیلی دادند. و این تحفه پادشاه مهربان شما بود که حالا با یک مشت آخوند و ملا و آیت الله دوهزاری به ایشان توهین کرده اید.)

و در آخر این نظریه باید بگویم که می دانم که شما از این نوشته های کوتاه زیاد برآشفته و عصبی هستید و جرئت نشر این حرفها را ندارید، زیرا پته همه دولت و نظام شما را بر آب می کند و پایه های حکومتی که با دروغ و فریب گذاشته شده باشد، خداوند هم مکارترین مکاران است و این نظام را توسط انسانهای آگاه و برحق و کسانی که در صراط المستقیم حقیقی هستند، تغییر خواهد داد.

و باید گفت که هر قدر که شما نماز و روزه و حج و زکات و هر عمل مذهبی ای را که انجام دهید و حتی تمام عمرتان این اعمال و فرضیه ها و وجایب مذهبی را در مکه و مدینه انجام دهید و حتی در مسجد الحرام و در جوار خانه خداوند، تا وقتی که امامت و ولایت را قبول نداشته باشید و با امام زمان و امام حی و حاضر و برحق از نسل رسول کریم بیعت نکنید، همه این ها گرد و غباری بیش نخواهد بود و این حدیث امام محمد باقر (ع) می باشد که ذکر کرده اند، اما حالا این مهدی موعود شما کجاست که کتاب خداوند را برای شما تفسیر و تأویل کند؟؟؟؟

و صدها افسوس می خورم به برخورد دوگانه، متناقض، عوام فریبانه و دروغ شما که خود را پیرو اهل بیت و خاندان عصمت و طاهرت خطاب می کنید و در رسانه ها به امام حی و حاضر (شاه کریم الحسینی) از نسل اهل بیت رسول الله برچسب صهیونیست میزنید و این کارتان واقعاً عاقبت و گناهی بزرگ در پی دارد و اینها نصیحت یک فرد مسلمانان شیعه امامی اسماعیلی والاحضرت شهزاده کریم آقاخان در قبال شما برادران گمراه و منحرف از خط امامت یعنی شما اثناعشری ها یا دوازدهی ها هست و شما باعث تحریک احساسات و حتک حرمت به مقام امامت ما اسماعیلیان شده اید و اگر در پی حقیقت و صراط المستقیم هستید جز آقاخان احد دیگری امام زمان نیست و بقیه همه چرند و پرند و اراجیف می گویند و اگر در پی تحریک و اهانت به دیگران هستید، مقصر هستید و خلاف تعالیم و آموزه ها و اخلاق اسلامی حرکت کرده اید و این خود جرم شماست!

اگر برخی اصطلاحات و حرفهای بنده را متوجه نمی شوید بروید از یک عالم بی غرض و فهمیده و آگاه بپرسید که برای شما تفسیر و تعبیر و ترجمه کند و انشاء الله که با این حرکت از جاده خاکی بیایید به بزرگراه زیبای امامت و ما هم شامل ثواب گردیم که مکتب اهل بیت قوی تر گردد و شما هم علی گوی هستید و ما هم علی می گوییم... و نباید گذاشت که دیگران از شما بر علیه برادران شیعی تان یعنی اسماعیلیان استفاده غلط و سوء و ابزاری کنند. شما مثل برادران رضاعی و ناتنی ما هستید ولی دوست تان داریم به شرطی که شما ما را در کنارتان بپذیرید. و تنها فرق شما با ما این است که شما یک امام خیالی را ارج می گذارید ولی ما تسلسل امامت مان کاملاً آشکار هست و حالا به امام برحق چهل و نهم از نسل علی و فاطمه رسیده ایم و امام باید و باید در بین پیروان شان باشد تا کلام خدا و کلام رسول نادرست جلوه نکند!!!

والسلام علی من اتبع الهدی
مهدی رحمانی
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار