اقدامات گسترده و سازندهای برای پاسداری از انقلاب اسلامی انجام داد که پس از 4 سال از رحلت او هنوز هم نامش در ایران زنده است و بدون شک پس از این زنده خواهد ماند، سید علی اکبر پرورش در 6 دی ماه 1392 دیده از جهان فرو بست.
بهبهانه نزدیک شدن به چهارمین سالگرد رحلت این مرد ولایتمدار و انقلابی با دختر استاد، نفیسه پرورش، به گفتوگو نشستیم.
تسنیم: بهعنوان اولین سؤال و با وجودی که اکثر مردم ایران استاد پرورش را میشناسند اما کمی از خصوصیات اخلاقی ایشان بگویید.
پرورش: پدرم بسیار سلیمالنفس، اهل عبادت و خلوص بودند و این بزرگترین ویژگی شخصیتی ایشان بهحساب میآید، برای کمک و دستگیری از مردم و نیازمندان بسیار وقت میگذاشتند، مقید به نماز اول وقت بودند. نماز شبشان هرگز ترک نمیشد.
بهیاد دارم که مادرم تعریف میکردند که از سن 26سالگی که پدرم ازدواج کردند هرگز ندیدند که ایشان نماز شبشان ترک شود. نیمهشبها که اتفاقی بیدار میشدیم میدیدم که سر نماز گریههای شدید میکنند؛ گاهی حتی یکموقع زمان امتحاناتم که بیدار میشدم میدیدم یک ساعت پدرم بدون وقفه اشک میریختند.
پدرم در مورد مسائل تربیتی هیچگونه سختگیری به ما نداشتند، اخم پدرم برای ما بدترین تنبیه بود، اگر ایشان چب به ما نگاه میکردند من تا دو روز مریض بودم نگاه ایشان برای من کافی بود. حتی با صدای بلند هم با ما حرف نزدند. در مورد تحصیل ما هم اجباری نداشتند. من دوره کارشناسی به دانشگاه هنر رفتم. پدرم خودشان راه را برای ما باز میکردند، خیلیها میگفتند "چطور پدرت اجازه دادند که رشته هنر بروی؟" اما پدرم خودشان مرا راهنمایی کردند. اصراری در زمینه تحصیلات نداشتند. ما خودمان انتخاب میکردیم.
تسنیم:در مورد حجاب چه؟ آیا استاد در این زمینه سختگیری داشتند؟
پرورش:در مورد حجاب هم ایشان سختگیری نداشتند، با اینکه چادر برای من یک محافظ بود. اما یک بار از پدرم پرسیدم: "بهنظر شما اگر چادرم را بردارم بد میشود؟"، گفت "نه، اشکالی ندارد". پرسیدم: "برای شما بد نیست؟" ایشان گفت: مسلماً دوست ندارم اما اختیار با خودت است"، پدرم نکتهای را گفتند که باعث شد من هرگز حتی در سفری که به خارج از کشور داشتم چادر مشکیام را از سر برندارم.
پدرم گفت: "گاهی یک چیزهایی برای ما معرف است، شما داری اعتقاداتت را با این چادر نشان میدهی، بحث پوشش چادر جداست اما چیزی که ملاک است بحث سیاسی آن است. جضور با چادر در جمع باعث ابهت میشود، کسی که از دور این جماعت را میبیند حساب کار خودش را میکند. شما اگر چادر سرت کنی چادر مشکی تو برای تو نماد است، شخصیت خاصی را داری نشان میدهد. برای کسانی که از دور تو را میبینند مهم است، اگر چادر بهسر داری باید حفظش کنی" و من خیلی جدی و مصمم حتی در سفر کاری همسرم به خارج از کشور که او را همراهی کردم، چادرم را برنداشتم.
تسنیم: آنطور که در مورد استاد پرورش مطالعه کردهام ایشان در سن 28سالگی نامهای به علامه طباطبایی نوشتند، این نامه برای چه بود و آیا زندهیاد پرورش از همین سن خطابه و هدایت جمع را انجام را میدادند؟
پرورش:بله، پدرم در سن 28سالگی نامهای به علامه طباطبایی نوشتند و در مورد تفسیر قرآن سؤالی داشتند، ایشان هم جواب دادند، این نشان میدهد که پدرم از همان سنین بهدنبال تفسیر بودند.
اما در مورد خطابه و صحبت برای دیگران، پدرم نقل میکرد که "از سن 19سالگی برای دیگران صحبت میکردم"؛ گاهی در محافل و برنامه دوستان شرکت میکرد و حتی زمانی که در خدمت سربازی بودند برای سربازان صحبت میکردند. پدرم از دوران جوانی این خصوصیات را داشتند.
تسنیم: کمی از دوران کودکی استاد بگویید، زندگیشان چگونه میگذشت، در چه محیطی پرورش یافتند؟
پرورش: پدرم در سن طفولیت پدرشان را از دست دادند و بدون نعمت پدر به زندگی ادامه دادند، زندگی بسیار سختی داشتند، تنها فرزند خانواده بودند، اما با وجود تمام این سختیها و مشقتها از همان آغاز سن بلوغ حس خداجویی داشتند، هرگز زیر بار ظلم نرفتند و بیداری بزرگی در وجود خود داشتند.
تسنیم: از علائق استاد بگویید.
پرورش:پدرم اهل شعر و شاعری و علاقمند به حفظ شعر بودند، گاهی وقتی ما را نصیحت عادی هم میکردند یک بیت شعر هم میخواندند تا مسئله بهتر برای ما جا بیفتد، به مسائل عرفانی علاقه داشتند، با افرادی مانند حاج آقای دولابی نشست و برخاست داشتند و در جلساتی با ایشان شرکت میکردند و در مورد مسائل عرفانی با هم صحبت میکردند.
پدرم بهشدت از اسراف بیزار بودند، بسیار حساسیت داشتند تا خدای نکرده کوچکترین اسرافی انجام نشود، حتی در مورد کوچکترین مسائل نیز تلاش میکرد اسراف نشود، بهیاد دارم قسمتهای قابل استفاده کاغذ باطلهها را جدا میکرد تا استفاده شود، وقتی در مورد این چیزها با او صحبت میکردیم و گاهی که دلخور میشدیم از برخی حساسیتهای ایشان، در مورد پیامدهای اسراف و اثری که در شخصیت ما میگذارد برای ما توضیح میداد.
گاهی ما خودمان را با اطرافیان مقایسه میکردیم، کمی برایمان سخت بود که ببینیم نزدیکان و اطرافیان ما از نظر موقعیت مالی بالاتر باشند؛ پدرم چنین چیزی را در ما حس میکرد و میدانست که گاهی ممکن است تحت فشار باشیم. برای ما خیلی توضیح میدادند و همیشه توصیه میکردند که وارد این مسائل نشویم تا مبادا در آن غرق شویم.
میگفتند "اگر وارد این مسائل شدید، غرق میشوید، بهنفع خودتان است که دنبال این چیزها نباشید"، خیلی تذکر میدادند و تأکید بسیاری به سادهزیستی داشتند.
تسنیم:چهچیزی در مورد مسائل جامعه و اطرافیان بیشتر باعث ناراحتی استاد میشد، استاد پرورش از چهچیزی خیلی ناراحت میشدند؟
پرورش: پدرم از بریز و بپاش و اسراف خیلی بیزار بود، وقتی میدیدند که برخی مسئولان با ماشینهای آخرین مدل و محافظ رفتوآمد میکنند ناراحت میشدند، از اینگونه مسائل در عذاب بودند، حتی زمانی که پدرم کسالت داشتند اما هنوز هوشیاری داشتند وقتی که افرادی با محافظ و راننده شخصی بهدیدارش میآمدند ناراحتی عمیق را در چشمانش میدیدم.
تسنیم: استاد پرورش در زمینه کمک به نیازمندان نیز فعال بودند، فعالیتشان چگونه بود؟
پرورش: پدرم در مورد کمک به نیازمندان خیلی دقت داشتند، دایی من، داماد علامه جعفری بودند و با دوستانشان در زمینه کمک به ایتام فعالیت میکردند، پدرم نیز در اصفهان با آنها همکاری داشت، بعضی اطرافیان وقتی از خاطرات پدرم میگفتند به این مورد بسیار اشاره داشتند و میگفتند که "آنها نیمهشبها وسایلی برای خانوادههای نیازمند میبرند".
هر دوره مجلس، یک ماشین را مجلس به نمایندگان میفروختند یا در اختیارشان میگذاشتند، پدرم اصلاً این مبلغ را وارد سیستم مخارج خودشان نمیکردند، قرضالحسنهای آن موقع در خیابان مسجد سید بود، پدرم این جور پولها را در این قرضالحسنه میگذاشتند و این پول را از خودشان نمیدانستند.
تسنیم:خاطرهای در این زمینه از پدر بهیاد دارید؟
پرورش: پدرم با خیریهها و خیران کار میکردند، این را خوب بهیاد دارم که همیشه حضرت سلمان را برای ما مثال میزدند، میگفتند ایشان با فقرا نشست و برخاست میکردند و همین هم دلیل محبوبیتشان بود، به ما همیشه توصیه میکردند که "سعی کنید شما هم اگر میخواهید پولی به کسی کمک کنید خودتان به او بدهید"، نه اینکه کمیته امداد و این صندوقها بد باشد، نه؛ اما بحثشان این بود که "با افراد فقیر نشست و برخاست کنید، نشست و برخاست با کسانی که بریز و بپاش دارند شما را تشویق میکند که شما هم همانگونه شوید، اما مراوده با افراد مستمند سبب میشود که شما نخواهید تختگاز بروید، ترمز کنید".
در مورد ازدواجهای ما هم حساسیت نشان میدادند که فقط در یک مراسم و خیلی ساده برگزار شود.
تسنیم:شما دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه علوم معارف هستید، در این دانشگاه آیا پدر شما را میشناسند، آیا پیش آمده که به استاد و خاطرههای آن اشاره کنند؟
پرورش: بله، برخی اساتید دانشگاه که شاگردان پدرم بودند خاطرههایی از پدرم نقل میکردند و من متوجه میشدم که چقدر ایشان را میشناختند؛ تمایل دارم که به همه این خاطرهها گوش بدهم و آنها را ضبط کنم. برخی اساتید دانشگاه از شاگردان پدرم هستند و ایشان را بهخوبی میشناسند.
من از یکی از اساتیدم استاد فعال، که دکترای نهج البلاغه دارند شنیدم که تعریف میکردند: "گاهی استاد پرورش را میدیدم که پشت موتور گازی یکی از رفقا مینشستند و این طرف و آن طرف میروند، برایم جالب بود که این شخصیت با این مقام اینطور موتور گازی سوار میشود. این تواضع و سلیمالنفس بودن ایشان را میرساند".
تسنیم: بعد از 4 سال که از رحلت استاد میگذرد آیا تأثیر ایشان بر جامعه مشاهده میشود؟
پرورش:واقعیت این است که مسئولان ما از ثمره انقلاب به اینجا رسیدهاند، حدود 40 سال است از انقلاب میگذرد؛ انقلاب ما با 98 درصد رأی مردم تأیید شد؛ کسانی که این انقلاب را بهثمر رساندند در رأس آنها امام(ره)، حضرت آقا و کسانی مانند پدر من بودند، آنها شخصیتهایی داشتند که هم در بعد مذهبی فعالیت داشتند و هم در بعد سیاسی عرفانی. افرادی که سبب بهوجود آمدن انقلاب بودند شخصیتهای متفکر مذهبی و دینی بودند که وارد سیاست شدند. بهفرموده امام(ره) دین از سیاست جدا نیست.
شاخصههای مختلفی در وجود کسانی که انقلاب را ایجاد کردند، بود و با زحمت و ایثار آنها انقلاب ایجاد شد و اگر قرار است انقلاب ادامه پیدا کند باید با وجود همین افراد ادامه داشته باشد. ما الحمدلله از نعمت حضرت آقا بهرهمندیم اما ما و مردم باید به کسانی رأی بدهیم که ادامهدهنده راه انقلاب باشند. بینش مردم در انتخاب باید بالا برود که چنین افرادی را در رأس کار داشته باشیم، این انقلاب باید حفظ شود.
نکتهای را نیز اشاره کنم و آن اینکه [سندِ] 2030 حاصل مدیریتی است که دین در آن معنایی ندارد، نتیجه مدیریت مدیران و وزرایی که تفکر مذهبی و دینی عمیق ندارند و بهعبارتی در این زمینه متفکر نیستند این میشود که سندهای مرتبط با آموزش و تربیت و فرهنگ ما را بیدینان و کسانی که ضد دین کار میکنند بنویسند و ما بهخاطر همین سوء مدیریتها مجبور به اجرای آن باشیم.
پدرم کسی بود که درگیر امور اجرایی کشور بود اما بین مشغلههای روزانه از تدبر در قرآن و تفسیر المیزان غافل نبود و شاید بین مشغلههای کاری اگر فرصتی برای استراحت پیدا میکرد سراغ بحارالانوار و شرح ابنابیالحدید و شرح فیض الاسلام میرفت.
بهقدری این کتب شخصی ایشان ورق خورده که بعضاً برگههای آن جدا شده بودند.
تسنیم:در مورد شاگردان استاد بگویید، بعد از استاد آیا شاگردانش ادامهدهنده راه ایشان هستند؟
پرورش: بین شاگردان پدرم هستند کسانی که هنوز راه پدرم را ادامه میدهند، اما کسانی هم هستند که از تفکرات ایشان فاصله گرفتهاند. پدرم در مورد مسئله ولایت فقیه بسیار حساسیت داشتند، به حضرت آقا بسیار حساسیت داشتند و برایشان بسیار مهم بود اما متأسفانه برخی شاگردان پدرم از تفکرات ایشان فاصله گرفتهاند، معیارها کاملاً متفاوت شده است.
البته حضور پدرم خیلی برای شاگردانش مؤثر بود، وقتی بودند توصیهها و تذکراتشان خیلی برای اطرافیان مفید بود. اما بعد از ایشان شاگردانی که قبلاً سادهزیستی داشتند الآن از آن فاصله گرفتهاند.
تسنیم: آیا از زندگی استاد فیلم یا کتابی تهیه شده است؟ آیا بهنظر شما آنگونه که باید ایشان به جوانان شناسانده شدهاند؟
پرورش: همان سال اول، در اولین سالگردشان فیلم مستندی از مبارزات پدرم ساخته شد، فیلمی از برنامههای سیاسی و فعالیتهای ایشان، اما از زندگی شخصیشان خیر.
گلایهای که از دوستان دارم این است که حتی سایت ایشان هم خیلی فعال نیست، یکسری نوشتهها و کتابهایی خانه انقلاب چاپ کردهاند، اما خیلی بیشتر از این پدرم میتوانست معرفی شود. حیف است که افرادی که در دورههای قبل اینگونه زندگی میکردند و مؤثر بودند گمنام بمانند، ما نمیتوانیم از نسل جدید توقع داشته باشیم که با آگاهی به کسانی رأی بدهند که چنین معیارهایی دارد، شاید جوانان اینگونه فکر کنند که باید به کسی رأی بدهند که از نظر مالی تمکن بالاتری داشته باشد. یک روزی آقای قرائتی گفتند که "من نگرانم که نسل چهارم انقلاب افرادی مثل پرورش را نشناسند".
تسنیم: استاد اوقات خود را چگونه سپری میکردند، به چهچیزی علاقه بیشتری نشان میدادند؟
پرورش: گاهی کتابهای پدرم را میخوانم. پدرم نهجالبلاغهای قدیمی دارند که بسیار به آن علاقه داشتند، یک روز داشتم ورق میزدم، به یادداشتهای پدرم رسیدم یادداشتهایی که نظرات خودشان بود. جالب بود که بین صفحات گذاشته بودند. پدرم سیاستمداری بود که دیگران را هدایت میکرد و از نظر مذهبی بسیار قوی بود.
اگر قرار است ما الگوسازی برای تشکلها داشته باشیم باید زندگی و فعالیت این افراد را بازنگری کنیم و این را برای خودمان الگو قرار دهیم اما متأسفانه کاری برای این مسئله صورت نگرفته است.
تسنیم: کمی از مادرتان بگویید، از همسر صبور استاد پرورش.
پرورش: مادرم بسیار صبورند و این خصوصیت را همسران و مادران شهدا دارند، کسانی که سختیهای فراوانی را تحمل کردهاند. مادرم سختی بسیاری کشید، دوری را بسیار تحمل کرد، از زمانی که با پدرم ازدواج کرد پدرم بهخاطر مبارزاتش زیاد سفر میکرد، دور بودند، مشکلاتی که برایمان پیش میآمد، گاهی که ساواکیها حمله میکردند و خیلی مسائل دیگر پیش میآمد، اما مادرم با متانت و صبوری همه را تحمل میکرد و این کمک بسیار بزرگی به پدرم بود.
حتی وقتی پدرم بیمار شدند مادرم مثل پروانه دور ایشان میچرخیدند و مراقبت میکردند، برای پدرم کم نگذاشتند. حالا هم بعد از فوت ایشان همان صبوری را دارند.
*تسنیم
از سال 92 تاکنون کشور هزینه زیادی را برای میزبانی از هیئتهای خارجی به ویژه اروپایی پرداخت کرده است. کاش سودی هم میکردیم! متأسفانه همه را از جیب خرج کردهایم و حاصل این رفت و آمدها بیشتر شدن تحریمها بوده است.
عدهای مردم را تحت فشار میگذارند تا اهداف دشمنان را عملی سازند، همانطور که فتنهگران 88 از آمریکا برای تحریم اقتصادی مردم ایران کمک خواستند به سختی انداختن معیشت مردم رفتاری خیانتکارانه است و فرزندان جمهوری اسلامی ایران اجازه تحقق اهداف پلید و شرمآور این رفتار را به عاملان نخواهند داد و حماسهای باشکوهتر از 9 دی را رقم خواهند زد.
یکی از اهداف دشمنان ایجاد نارضایتی برخی از مسئولان میان مردم است تا زمینه را برای حضور خود فراهم سازند. اما آنچه که معادلات را رقم خواهد زد بصیرت مردم و درس عاشورا است.
اینکه جهتگیریها به سمت حمایت از مستضعفین نباشد خطری جدی برای کشور و انقلاب اسلامی است. اگر واقعیت جامعه را به درستی ببینیم آن گاه میتوانیم با توطئه دشمنان مقابله کنیم. از کیهان ممنونم که ترویج خط مردمی انقلاب اسلامی را حفظ کرده است.
کسی که مسئول اجرایی کشور شده باید کار بکند و مشکل کشور را حل نماید. سخنرانی و نظریهپردازی به چه دردی میخورد؟
قدیمها میگفتند قصاب در غم گوشت و گوسفند غم جان! مردم چشم به راه برخورد با نجومیبگیران و دستاندازان به بیتالمال! دولت به دنبال اختصاص هزینه نجومی برای جلسات هیئت دولت (هر جلسه سی و هفت میلیون تومان!) آیا واقعا وعدههایی مثل افزایش ارزش پول ملی و زندگی مناسب شأن مردم با در اولویت قرار گرفتن تشریفات دولت تناسب دارد؟
ساعت مچی و حالا دوربین زیر پای دری اصفهانی «جاسوس هستهای» فاش شده است. باید دانست با این رسوایی و خسارتهای پیدرپی که برجام به کشور تحمیل کرده، کلید زدن برجامهای بعدی چه هدفی جز خیانت خواهد داشت؟
جناب آقای روحانی! پس از انتشار خبر دوربین زیر پای دری اصفهانی باید اذعان کرد برجام در ساعتهای ابتدایی و شاید هم قبل از امضای توافق مرده بود.
دولت برنامههای خوبی مثل سهام عدالت، یارانه نقدی، مسکن مهر، سهمیهبندی بنزین و طرح شبنم و... که گامی در جهت احقاق حقوق شهروندی و خدمات ارزنده به مردم بود را به نوعی باطل اعلام کرد، اما اگر در قبال تحمیلهای 5+1 در برجام، دخالت بیگانگان در امور داخلی کشور و افزایش سهم واردات کالا و حجم انبوه کالای قاچاق به کشور و... همین برخورد را میکرد، جای گلایه کمتری باقی میگذاشت.
به وجود بعضی از نمایندگان از جان گذشته مجلس همچون آقای کریمی قدوسی نماینده مردم مشهد باید افتخار کرد افشاگریهای ایشان کمک بزرگی به آگاهی بخشی مردم و دیدبانی انقلاب کرده است. خداوند به ایشان و دیگرانی که شبانهروز در خدمت اسلام، انقلاب و نظام هستند عزت و سلامتی بدهد.
بخشی از نمایندگان که بودجه را بررسی میکنند در میان مردمند و با آنها زندگی میکنند از درد جامعه باخبرند پایین شهر و بالای شهر برایشان فرقی نمیکند، اما برخی که برای خود شأن برتر از مردم قائلند و درمیان مردم نیستند چه میفهمند تخممرغ شانهای 20 هزار تومان یعنی چه و بنزین 1500 تومان چه صیغهای است؟ با پنج سر عائله، مستاجری با حقوق یک میلیون و چهارصد هزار تومان و ... سه ماه اجاره عقب افتاده و ... یعنی چه؟! حال با این اوصاف همایش حقوق شهروندی با آن همه هزینه از جیب این مردم آیا تمسخر آنها نیست؟!
ماهی از سر گُنده گردد نی ز دم! وقتی وزارتخانهها، مصوبات مجلس را مبنی بر تامین نیازها از تولیدات داخلی دارای مشابه خارجی عمل نکردند چه انتظاری از مردم هست که به این خواسته گردن نهند! بوی تعفن اشرافیگری در برخی از وزارتخانهها، مشام ملت را میآزارد!
وزیر نفت و رئیس سازمان محیط زیست مردم را به بازی گرفتهاند. آقای زنگنه مصاحبه کرده و میگوید آلودگی هوای تهران ناشی از سوخت فسیلی نیست بلکه از ریزگردهاست. از آن طرف آقای کلانتری جواب داده تهران ریزگرد ندارد! این وسط مردم دارند با تحیر به هر دو نفر مینگرند!
چرا باید فقط قیمت بنزین در کشور به قیمت جهانی نزدیک بشود. دولت اگر صداقت دارد حقوق کارگران و کارمندان را نیز به قیمت جهانی نزدیک کند.
روزنامههای اصلاحطلب عکس 5 نفر را در صفحه اول خود چاپ کرده و نوشته بودند «مردان امید» ولی واقعیت این است که انسان با دیدن این 5 نفر به یاد آن فرد کریهالمنظر میافتد که بچهای را که گریه میکرد بغل کرده بود. دیگری به او رسید گفت بچه را زمین بگذار ساکت خواهد شد. این حکایت مدعیان اصلاحطلبی است. اگر ملت را رها کنند امید اصلاح به کشور بازمیگردد.
روستای غزازان در 135 کیلومتری شهر شاهرود به دلیل حفر شش حلقه چاه عمیق توسط یک سازمان دولتی قناتهای روستا خشک شد و اهالی به ناچار با اندک یارانه و حمایتهای کمیته امداد امور خود را سپری میکردند. حالا هم با توجه به فراگیری معضل بیکاری آنانی که به شهر رفته بودند مجدداً به روستا برگشتهاند و با امکانات ناچیز و یارانه زندگی میکنند، چرا مسئولین تمایل ندارند از نزدیک اوضاع زندگی روستائیان را ببینندو شاهد مشکلاتشان باشند؟!
پدر 74 سالهام ماه گذشته از پوشش کمیته امداد حضرت امام خمینی خارج شد این ماه هم یارانهاش را قطع کردهاند. چند وقت دیگر بدهکار هم خواهیم شد. قشر ضعیف جامعه با این فشارها چگونه شاد باشد؟