پدری با دستیاری پسر بیست و چهار سالهاش، سر دختر هفده ساله خود را با ساطور قطع کرد.
به گزارش شهدای ایران، پدری با دستیاری پسر بیست و چهار سالهاش، سر دختر هفده ساله خود را با ساطور قطع کرد.
این پدر و پسر که در یک دادگاه خانوادگی دخترشان را به مرگ محکوم کرده بودند، بلافاصله حکم را به مرحله اجرا درآوردند و دست به این جنایت هولناک و فجیع زدند.
فاطمه دختر زیبا و هفده ساله این خانواده از مدتی قبل به جوانی به نام «عبدالامیر» دل باخته بود و جوان نیز متقابلاً به این دختر عشق میورزید.
پدر و برادر دختر که به این رابطه پی برده بودند، ظهر روز پنجشنبه 15 مهرماه جاری فاطمه را شدیداً مورد بازخواست و سرزنش قرار دادند و از وی خواستند که رابطه خود را با جوان مورد علاقهاش قطع کند، دختر خرمشهری در برابر تأکید و تهدید پدرش «میزبان» هفتاد و هشت ساله و برادرش عبدالحسین بیست و چهار ساله لب به اعتراض گشود و افزود: چون به عشق و علاقه امیر نسبت به خود اطمینان دارم، هرگز حاضر به قطع این رابطه و مراوده نیستم.
پدر و برادر فاطمه هنگامیکه دریافتند تذکرشان بر وی اثری ندارد ضمن مراجعه به دادستان خرمشهر علیه عبدالامیر شکایت کردند اما چون در این رهگذر جرمی واقع نشده بود، امیر قابل تعقیب شناخته نشد و پروندهای برای او تشکیل نیافت.
شاکیان هنگامیکه با این مسئله روبهرو شدند تصمیم گرفتند که شخصاً به این جریان رسیدگی کنند و برای همیشه به ماجرا خاتمه دهند، آنها، فاطمه را با حضور مادر دختر در یکی از اتاقهای منازل مورد محاکمه قرار داده و او را به اتفاق آراء محکوم به مرگ کردند، آنها به دنبال تهیه یک ساطور تیز و برنده به اتاق خواب فاطمه رفتند و بیتوجه به التماس و ضجه و زاریهای دختر با یک ضربه سر او را از بدن جدا کردند.
پدر و پسر پس از انجام این جنایت شوم و هولناک، دستهای خود را شسته و با تمام خونسردی عازم کلانتری دو خرمشهر شدند.
پرونده این دو نفر که صریحاً به جرم خود اعتراف کردند به دادسرای خرمشهر ارجاع شد و پزشکی قانونی ضمن معاینه جسد اعلام کرد که رابطه امیر از حد عادی و متعارف بیشتر نبوده است.
بازپرس دادسرای خرمشهر به دنبال تحقیقات وسیع و همه جانبه، میزبان و عبدالحسین را به زندان فرستاد.
این پدر و پسر که در یک دادگاه خانوادگی دخترشان را به مرگ محکوم کرده بودند، بلافاصله حکم را به مرحله اجرا درآوردند و دست به این جنایت هولناک و فجیع زدند.
فاطمه دختر زیبا و هفده ساله این خانواده از مدتی قبل به جوانی به نام «عبدالامیر» دل باخته بود و جوان نیز متقابلاً به این دختر عشق میورزید.
پدر و برادر دختر که به این رابطه پی برده بودند، ظهر روز پنجشنبه 15 مهرماه جاری فاطمه را شدیداً مورد بازخواست و سرزنش قرار دادند و از وی خواستند که رابطه خود را با جوان مورد علاقهاش قطع کند، دختر خرمشهری در برابر تأکید و تهدید پدرش «میزبان» هفتاد و هشت ساله و برادرش عبدالحسین بیست و چهار ساله لب به اعتراض گشود و افزود: چون به عشق و علاقه امیر نسبت به خود اطمینان دارم، هرگز حاضر به قطع این رابطه و مراوده نیستم.
پدر و برادر فاطمه هنگامیکه دریافتند تذکرشان بر وی اثری ندارد ضمن مراجعه به دادستان خرمشهر علیه عبدالامیر شکایت کردند اما چون در این رهگذر جرمی واقع نشده بود، امیر قابل تعقیب شناخته نشد و پروندهای برای او تشکیل نیافت.
شاکیان هنگامیکه با این مسئله روبهرو شدند تصمیم گرفتند که شخصاً به این جریان رسیدگی کنند و برای همیشه به ماجرا خاتمه دهند، آنها، فاطمه را با حضور مادر دختر در یکی از اتاقهای منازل مورد محاکمه قرار داده و او را به اتفاق آراء محکوم به مرگ کردند، آنها به دنبال تهیه یک ساطور تیز و برنده به اتاق خواب فاطمه رفتند و بیتوجه به التماس و ضجه و زاریهای دختر با یک ضربه سر او را از بدن جدا کردند.
پدر و پسر پس از انجام این جنایت شوم و هولناک، دستهای خود را شسته و با تمام خونسردی عازم کلانتری دو خرمشهر شدند.
پرونده این دو نفر که صریحاً به جرم خود اعتراف کردند به دادسرای خرمشهر ارجاع شد و پزشکی قانونی ضمن معاینه جسد اعلام کرد که رابطه امیر از حد عادی و متعارف بیشتر نبوده است.
بازپرس دادسرای خرمشهر به دنبال تحقیقات وسیع و همه جانبه، میزبان و عبدالحسین را به زندان فرستاد.