حسن وثوقالدوله، رئیسالوزرای ایران در دوره قاجار و عاقد قرارداد ننگین ۱۹۱۹ با بریتانیا بود که با انتقادات بسیار مواجه شد و استعفا داد.
به گزارش شهدای ایران به نقل از فارس، «میرزا حسن خان» معروف به «وثوق الدوله» در فروردین 1254 هجری شمسی به دنیا آمد او از هفت سالگی به فرا گرفتن درس فارسی و مقدمات عربی پرداخت و در جوانی در مدرسه مروی قسمتی از فلسفه را نزد شیخ علی نوری و قسمتی از فقه را نزد سید عبد الکریم لاهیجی فرا گرفت و سپس به آموختن زبان فرانسه و تتبع در ادبیات فارسی پرداخت، دائی او امین الدوله نیز در پرورش استعداد او کوشید و زیر دست او خدمت خود را آغاز نمود[1].
او در تیرماه 1274ه.ش همراه پدرش نزد ناصرالدین شاه رفت، معلومات و استعداد او درجوانی توجه شاه را به خود جلب کرد و این باعث شد فرمان استیفای آذربایجان و به همراه آن لقب وثوق الدوله به او داده شود.
او از این زمان در شمار مستوفیان در آمد و با پدرش که او نیز همین عنوان را داشت به همکاری پرداخت و با «دوشیزه مریم» دختر آصف الدوله ازدواج کرد[2].
نخست وزیر خائن قاجاری
همگام با مشروطه و نمایندگی مجلس
وثوق الدوله بعد از انقلاب مشروطه حضور مستمری در سیاست داخلی داشت، او از آغاز نهضت، گرایشی به نهضت و اعتقاد به برقراری حکومت پارلمانی داشت و نیز به وسیله برادر خود که منشی مخصوص شاه بود آگاهیهای بیشتری از روند و پیشرفت نهضت به دست میآورد و با این حرکت همراه شده و از سوی صنف بازرگان به نمایندگی تهران انتخاب شد.
در نخستین انتخابات هیت رئیسه مجلس شورای ملی که صنیع الدوله وکیل صنف اعیان به ریاست مجلس شورای ملی برگزیده شد.[3]
وثوق هم بعنوان نایب رئیس اول مجلس انتخاب شد و تا پایان دوره یکم مجلس شورای ملی این مقام را داشت، وی بغیر از نائب رئیس بودن، ریاست کمیسیون بودجه و مالیه را هم بعهده داشت و در تنظیم و تصویب برنامههای اصلاحی نقش داشت.
در دورۀ استبداد صغیر و بسته شدن مجلس اول وثوق الدوله منزوی بود و اوقات خود را بیشتر به مطالعه میگذرانید و با مشروطه خواهان ارتباط داشت.[4]
*دوران فتح تهران و ریاست برهیأت مدیره موقت
بعد از فتح تهران به دست مشروطه خواهان و خلع محمد علی شاه قاجار از قدرت، هیأتی 20 نفره تشکیل شد که قدرت را در ادارۀ امور کشور به دست گرفت، به نام هیأت مدیره موقت که در کاخ شمس العماره شروع بکار کرد و وثوق الدوله به ریاست این هیأت برگزیده شد.
او یکی از کسانی بود که با محمد علی شاه مذاکره کرد، و قرار شد او با گرفتن مستمری و حقوق ماهانه از ایران به روسیه تبعید شود، وی پس از منحل شدن این هیأت مدیره موقت به مقام وزیر دادگستری وقت رسید[5].
وثوق در انتخابات دورۀ دوم نیز از تهران انتخاب شد ولی چون پیش از گشایش مجلس، پست وزارت را قبول کرده بود از نمایندگی مجلس عذر خواست، او بعدها به وزارت کشور و امور خوارجه نیز رسید و در سال 1293 ه. ش عهده دار وزارت دارائی شد، و یک دوره نیز وزیر معارف و اوقاف بود.[6]
*دوران نخست وزیری
وثوق الدوله اول بار در سال 1295 ه. ش که کشور را بیثباتی فرا گرفته بود از طرف احمد شاه قاجار مأمور تشکیل کابینه شد، در این زمان بین کشورهای انگلیس و آلمان در جنوب ایران بر سر منافع استعماری جنگ در گرفت، که منجر به پیروزی انگلیسیها شد و بخاطر آن مردم زیادی کشته و مجروح شدند.
به دستور وثوق الدوله در این زمان دوره چهارم مجلس شورای ملی برگزار شد و تفنگدارانی که در جنوب به کمک انگلیسیها تشکیل یافته بودند، منظم تر شده و بنام پلیس جنوب معروف گشتند، اما کشور دارای مشکلات بسیاری بود که وثوق نتوانست زیر مشکلات مقاومت کند، و پس از هشت ماه استعفاء داد.[7]
او برای بار دوم در سال 1297 ه.ش باز از طرف شاه مأمور تشکیل کابینه شد، او در اولین اقدام خود بعد از نخست وزیری کلیه اعضای کمیته مجازات را دستگیر و زندانی کرد و با تشکیل دادگاه، این تشکیلات را منحل کرد.
در مرحله بعدی راههای کشور را که پر از راهزن و غارتگر شده بود پاکسازی کرد، و امنیت را در بیشتر مناطق بر قرار کرد و در زمان نخست وزیری وی قیام جنگل به رهبری میرزا کوچک خان جنگلی در شمال کشور بوقوع پیوست و او در سرکوبی این قیام ناموفق بود و این نهضت تا بعد از نخست وزیری وی نیز ادامه داشت.
او که دست نشانده دولت انگلستان بود، از همان اول که نخست وزیری را پذیرفت برای اینکه بتواند دولت باثباتی داشته باشد از آنها کمک مالی گرفت، در این زمان برای اولین بار ایران به مجمع جهانی ملل دعوت شد، اما مهمترین کار او در این دوره بستن قراداد ننگین 1919میلادی، با دولت انگلستان بود که به وسیله این قراداد ایران به تحت الحمایگی این دولت استعماری در آمد و برای بستن این قراداد پول هنگفتی نیز از دولت انگلستان به عنوان رشوه دریافت کرد و به خاطر این خدمتی که برای دولت انگلستان انجام داد تا آخر عمرش در حفظ جان و مال او و کسانش، بیشتر از هر کس دیگر کوشش و حمایت صورت گرفت.
انگلیسیها سعی داشتند او را سالها برای رسیدن به اهداف خود در این پست حفظ کنند، اما سرانجام با کار شکنی روسها و مخالفت زیادی که در داخل با او به خاطر بستن قراداد 1919م شد، به اجبار او را از نخست وزیری برکنار کردند[8].
*پایان کار وثوق الدوله
بعد از اینکه در سال 1299 ه. ش از نخست وزیری عزل شد، به جای او مشیر الدوله مأمور تشکیل هیأت دولت شد، وثوق الدوله عازم اروپا شد و سالها در لندن و پاریس بسر برد تا اینکه در 1304 ه. ش به ایران باز گشت و در دورۀ ششم مجلس شورا به نمایندگی مردم تهران برگزیده شد، و در کابینه بعدی نیز به وزارت رسید و با خروج رضاخان از ایران، او نیز در صحنه قدرت تا حدودی حذف شد، او در سن 80 سالگی در تهران در گذشت و در قم در مقبرۀ خانوادگی خود بخاک سپرده شد و تمام دارائی او بین هفت دختر و یک پسر او تقسیم شد.[9]
*منابع :
[1] .صفائی، ابراهیم؛ رهبران مشروطه ،تهران چاپ سوم ، خرداد 1363،جاویدان ،1/415.
[2] .همان،1/ 416.
[3] .بامداد، مهدی؛ شرح حال رجال ایران، تهران ، چاپ اول ، 1357،زوار،1/ 350.
[4] . صفائی، ابراهیم؛ وثوق الدوله، تهران، چاپ اول، 1374، کتاب سرا،ص27،28.
[5] . شرح حال رجال ایران، پیشین،1 / 349.
[6] .همان، 1 / 350.
[7].عاقلی، باقر؛ نخست وزیران ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی،تهران ، چاپ دوم، 1374، چاپخانه علمی،ص213.
[8].صفائی، ابراهیم؛ وثوق الدوله، تهران ، چاپ اول، 1374، کتاب سرا، 77.
وکسروی ،احمد؛تاریخ هیجده ساله آذربایجان ، تهران چاپ نهم ، انتشارات امیرکبیر، 2 / 813.
[9] . شرح حال رجال ایران، پیشین، 1 / 352.
او در تیرماه 1274ه.ش همراه پدرش نزد ناصرالدین شاه رفت، معلومات و استعداد او درجوانی توجه شاه را به خود جلب کرد و این باعث شد فرمان استیفای آذربایجان و به همراه آن لقب وثوق الدوله به او داده شود.
او از این زمان در شمار مستوفیان در آمد و با پدرش که او نیز همین عنوان را داشت به همکاری پرداخت و با «دوشیزه مریم» دختر آصف الدوله ازدواج کرد[2].
نخست وزیر خائن قاجاری
همگام با مشروطه و نمایندگی مجلس
وثوق الدوله بعد از انقلاب مشروطه حضور مستمری در سیاست داخلی داشت، او از آغاز نهضت، گرایشی به نهضت و اعتقاد به برقراری حکومت پارلمانی داشت و نیز به وسیله برادر خود که منشی مخصوص شاه بود آگاهیهای بیشتری از روند و پیشرفت نهضت به دست میآورد و با این حرکت همراه شده و از سوی صنف بازرگان به نمایندگی تهران انتخاب شد.
در نخستین انتخابات هیت رئیسه مجلس شورای ملی که صنیع الدوله وکیل صنف اعیان به ریاست مجلس شورای ملی برگزیده شد.[3]
وثوق هم بعنوان نایب رئیس اول مجلس انتخاب شد و تا پایان دوره یکم مجلس شورای ملی این مقام را داشت، وی بغیر از نائب رئیس بودن، ریاست کمیسیون بودجه و مالیه را هم بعهده داشت و در تنظیم و تصویب برنامههای اصلاحی نقش داشت.
در دورۀ استبداد صغیر و بسته شدن مجلس اول وثوق الدوله منزوی بود و اوقات خود را بیشتر به مطالعه میگذرانید و با مشروطه خواهان ارتباط داشت.[4]
*دوران فتح تهران و ریاست برهیأت مدیره موقت
بعد از فتح تهران به دست مشروطه خواهان و خلع محمد علی شاه قاجار از قدرت، هیأتی 20 نفره تشکیل شد که قدرت را در ادارۀ امور کشور به دست گرفت، به نام هیأت مدیره موقت که در کاخ شمس العماره شروع بکار کرد و وثوق الدوله به ریاست این هیأت برگزیده شد.
او یکی از کسانی بود که با محمد علی شاه مذاکره کرد، و قرار شد او با گرفتن مستمری و حقوق ماهانه از ایران به روسیه تبعید شود، وی پس از منحل شدن این هیأت مدیره موقت به مقام وزیر دادگستری وقت رسید[5].
وثوق در انتخابات دورۀ دوم نیز از تهران انتخاب شد ولی چون پیش از گشایش مجلس، پست وزارت را قبول کرده بود از نمایندگی مجلس عذر خواست، او بعدها به وزارت کشور و امور خوارجه نیز رسید و در سال 1293 ه. ش عهده دار وزارت دارائی شد، و یک دوره نیز وزیر معارف و اوقاف بود.[6]
*دوران نخست وزیری
وثوق الدوله اول بار در سال 1295 ه. ش که کشور را بیثباتی فرا گرفته بود از طرف احمد شاه قاجار مأمور تشکیل کابینه شد، در این زمان بین کشورهای انگلیس و آلمان در جنوب ایران بر سر منافع استعماری جنگ در گرفت، که منجر به پیروزی انگلیسیها شد و بخاطر آن مردم زیادی کشته و مجروح شدند.
به دستور وثوق الدوله در این زمان دوره چهارم مجلس شورای ملی برگزار شد و تفنگدارانی که در جنوب به کمک انگلیسیها تشکیل یافته بودند، منظم تر شده و بنام پلیس جنوب معروف گشتند، اما کشور دارای مشکلات بسیاری بود که وثوق نتوانست زیر مشکلات مقاومت کند، و پس از هشت ماه استعفاء داد.[7]
او برای بار دوم در سال 1297 ه.ش باز از طرف شاه مأمور تشکیل کابینه شد، او در اولین اقدام خود بعد از نخست وزیری کلیه اعضای کمیته مجازات را دستگیر و زندانی کرد و با تشکیل دادگاه، این تشکیلات را منحل کرد.
در مرحله بعدی راههای کشور را که پر از راهزن و غارتگر شده بود پاکسازی کرد، و امنیت را در بیشتر مناطق بر قرار کرد و در زمان نخست وزیری وی قیام جنگل به رهبری میرزا کوچک خان جنگلی در شمال کشور بوقوع پیوست و او در سرکوبی این قیام ناموفق بود و این نهضت تا بعد از نخست وزیری وی نیز ادامه داشت.
او که دست نشانده دولت انگلستان بود، از همان اول که نخست وزیری را پذیرفت برای اینکه بتواند دولت باثباتی داشته باشد از آنها کمک مالی گرفت، در این زمان برای اولین بار ایران به مجمع جهانی ملل دعوت شد، اما مهمترین کار او در این دوره بستن قراداد ننگین 1919میلادی، با دولت انگلستان بود که به وسیله این قراداد ایران به تحت الحمایگی این دولت استعماری در آمد و برای بستن این قراداد پول هنگفتی نیز از دولت انگلستان به عنوان رشوه دریافت کرد و به خاطر این خدمتی که برای دولت انگلستان انجام داد تا آخر عمرش در حفظ جان و مال او و کسانش، بیشتر از هر کس دیگر کوشش و حمایت صورت گرفت.
انگلیسیها سعی داشتند او را سالها برای رسیدن به اهداف خود در این پست حفظ کنند، اما سرانجام با کار شکنی روسها و مخالفت زیادی که در داخل با او به خاطر بستن قراداد 1919م شد، به اجبار او را از نخست وزیری برکنار کردند[8].
*پایان کار وثوق الدوله
بعد از اینکه در سال 1299 ه. ش از نخست وزیری عزل شد، به جای او مشیر الدوله مأمور تشکیل هیأت دولت شد، وثوق الدوله عازم اروپا شد و سالها در لندن و پاریس بسر برد تا اینکه در 1304 ه. ش به ایران باز گشت و در دورۀ ششم مجلس شورا به نمایندگی مردم تهران برگزیده شد، و در کابینه بعدی نیز به وزارت رسید و با خروج رضاخان از ایران، او نیز در صحنه قدرت تا حدودی حذف شد، او در سن 80 سالگی در تهران در گذشت و در قم در مقبرۀ خانوادگی خود بخاک سپرده شد و تمام دارائی او بین هفت دختر و یک پسر او تقسیم شد.[9]
*منابع :
[1] .صفائی، ابراهیم؛ رهبران مشروطه ،تهران چاپ سوم ، خرداد 1363،جاویدان ،1/415.
[2] .همان،1/ 416.
[3] .بامداد، مهدی؛ شرح حال رجال ایران، تهران ، چاپ اول ، 1357،زوار،1/ 350.
[4] . صفائی، ابراهیم؛ وثوق الدوله، تهران، چاپ اول، 1374، کتاب سرا،ص27،28.
[5] . شرح حال رجال ایران، پیشین،1 / 349.
[6] .همان، 1 / 350.
[7].عاقلی، باقر؛ نخست وزیران ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی،تهران ، چاپ دوم، 1374، چاپخانه علمی،ص213.
[8].صفائی، ابراهیم؛ وثوق الدوله، تهران ، چاپ اول، 1374، کتاب سرا، 77.
وکسروی ،احمد؛تاریخ هیجده ساله آذربایجان ، تهران چاپ نهم ، انتشارات امیرکبیر، 2 / 813.
[9] . شرح حال رجال ایران، پیشین، 1 / 352.
* پژوهشکده باقرالعلوم