سخنان احمدی نژاد علیه قوه قضائیه از چند جهت قابل تحلیل است. یکی بجهت محتوا و ادعا. دوم از جهت نیت احمدی نژاد و پروژه سیاسی دیگری که در حال تکمیل کردنش است. سوم از جهت ملی و آثار کلان سیاسی.
به گزارش شهدای ایران، سخنان احمدی نژاد علیه قوه قضائیه از چند جهت قابل تحلیل است. یکی بجهت محتوا و ادعا. دوم از جهت نیت احمدی نژاد و پروژه سیاسی دیگری که در حال تکمیل کردنش است. سوم از جهت ملی و آثار کلان سیاسی.
از جهت محتوا ارزیابی قطعی نداریم. اما بهترین راه را پذیرفتن پیشنهاد احمدی نژاد می دانم و آن اینکه دادگاه بقائی علنی برگزار شود. بسیاری از ادعاها در همین دادگاه تعیین تکلیف می شود. گمانه زنی درباره نیت سیاسی اش نیز بماند برای بعد که اماره ای روشنتر داشته باشیم. اما درباره اثر کلان سیاسی اش، یک نکته قابل اعتناست و آنهم حمایت ضدانقلاب از سخنان احمدی نژاد است و فارغ از درستی و غلطی ادعاها روشن است که بازی ضدانقلاب تکمیل شده است.
اما این یادداشت قرارست به سوال دیگری پاسخ دهد. سوالی که بعد از دیدن این فیلم در ذهن خیلی ها نقش می بندد. چرا رهبری احمدی نژاد را به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت انتخاب کرد؟
این سوال را درست جواب دهیم نقش من و شما نیز روشن می شود.
خدا رحمت کند مرحوم هاشمی را. خاطرم هست که مشابه این سوال را خیلی ها درباره انتخاب هاشمی به ریاست مجمع داشتند. نعل به نعل پاسخ امروز ما درباره سبک رفتاری رهبری، درباره انتخاب هاشمی نیز صدق می کند.
سبک رفتاری رهبری با شخصیت های سیاسی را اینطور فهم کردم؛
هر شخصیت سیاسی از دو جهت اهمیت دارد. یکی خودش و دیگری پایگاه اجتماعی اش. پایگاه اجتماعی یعنی طرفداران و هواخواهان که چه بسا از خود فرد اهمیت بیشتری داشته باشند.
سبک رفتاری رهبری با تکیه به دو مولفه کلیدی بوده است. یکی حفظ افراد در دایره انقلاب. رهبری برخلاف ما دایره انقلاب را انقدر ضیق نمی گیرد که افراد بسرعت حذف شوند. یک اشکال فرهنگی بین ما این است که آدم ها را سیاه و سفید تحلیل می کنیم. از نظر ما آدم ها یا فرشته اند یا خباثت محض. گوئی اگر از کسی انتقاد داشتیم او از هر بر و حسنی بری است. رهبری آدم ها را مثل ما تحلیل نمی کند. بنابراین ممکن است یک نفر را برای ریاست جمهوری مفید نبیند و اما از تجربه اش برای نهاد دیگری بهره بگیرد. سرجمع ماجرا نیز یک خط تحلیل است؛ انقلابی گری از منظر رهبری انقلاب طیفی است و موسع، نه صفر و یک و ضیغ.
اما دومی مهمترست. پایگاه اجتماعی افراد برای رهبری یک امت بسیار با اهمیت است هرچند متاسفانه هیچ جایگاهی در سبک تحلیل سیاسیون ندارد. اساسا هیچ وقت سیاسیون به این وجه از مساله توجه نمی کنند.
هر فرد سیاسی دارای یک پایگاه اجتماعی است. این پایگاه مردمی، تک تک شان اهمیت دارند. پایگاه های اجتماعی با حذف راس به سرعت حذف نمی شوند. ادم هائی که دارای پایگاه اجتماعی هستند اگر خطا کردند ودچار انحراف شدند، باید پایگاه شان را از راس جدا کرد نه راس را از پایگاه. جدا کردن پایگاه از راس نیازمند تبیین و روشنگری است نه حذف فیزیکی و افشاگری.
اینکار زمانبرست و نیازمند تامل و تحمل. احمدی نژادی که هنوز فرشته آرمانی هواداران و حامیان بسیاری است، یک شبه و به یک دستور سیاسی حذف نمی شود. اتفاقا به این ادم باید فرصت داد تا بیشتر شناخته شود. نه اینکه نیت مان تنها فرصت دادن برای پرده افتادن باشد. فرصت می دهیم با دو نیت؛ اول تلاش برای نگه داشتن و حفظ وی در انقلاب است. و اما اگر خودش نخواست، هرچقدر دور شود بیشتر شناخته می شود و پروژه حذف خودبه خودی صورت می گیرد نه به صورت خشن و فیزیکی.
رهبری همین سبک رفتاری را با مرحوم هاشمی داشتند. بالاتر از این، همین سبک رفتاری را با موسوی و کروبی داشتند. آنروزها که بسیاری فریاد می زدند که بگیرید و ببرید و اعدام کنید، رهبری مخالفت کردند و با روشنگری و سپردن به زمان، باعث شدند بخشی قابل ملاحظه ای از بدنه کم کم از راس جدا شود.
*محسن مهدیان
از جهت محتوا ارزیابی قطعی نداریم. اما بهترین راه را پذیرفتن پیشنهاد احمدی نژاد می دانم و آن اینکه دادگاه بقائی علنی برگزار شود. بسیاری از ادعاها در همین دادگاه تعیین تکلیف می شود. گمانه زنی درباره نیت سیاسی اش نیز بماند برای بعد که اماره ای روشنتر داشته باشیم. اما درباره اثر کلان سیاسی اش، یک نکته قابل اعتناست و آنهم حمایت ضدانقلاب از سخنان احمدی نژاد است و فارغ از درستی و غلطی ادعاها روشن است که بازی ضدانقلاب تکمیل شده است.
اما این یادداشت قرارست به سوال دیگری پاسخ دهد. سوالی که بعد از دیدن این فیلم در ذهن خیلی ها نقش می بندد. چرا رهبری احمدی نژاد را به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت انتخاب کرد؟
این سوال را درست جواب دهیم نقش من و شما نیز روشن می شود.
خدا رحمت کند مرحوم هاشمی را. خاطرم هست که مشابه این سوال را خیلی ها درباره انتخاب هاشمی به ریاست مجمع داشتند. نعل به نعل پاسخ امروز ما درباره سبک رفتاری رهبری، درباره انتخاب هاشمی نیز صدق می کند.
سبک رفتاری رهبری با شخصیت های سیاسی را اینطور فهم کردم؛
هر شخصیت سیاسی از دو جهت اهمیت دارد. یکی خودش و دیگری پایگاه اجتماعی اش. پایگاه اجتماعی یعنی طرفداران و هواخواهان که چه بسا از خود فرد اهمیت بیشتری داشته باشند.
سبک رفتاری رهبری با تکیه به دو مولفه کلیدی بوده است. یکی حفظ افراد در دایره انقلاب. رهبری برخلاف ما دایره انقلاب را انقدر ضیق نمی گیرد که افراد بسرعت حذف شوند. یک اشکال فرهنگی بین ما این است که آدم ها را سیاه و سفید تحلیل می کنیم. از نظر ما آدم ها یا فرشته اند یا خباثت محض. گوئی اگر از کسی انتقاد داشتیم او از هر بر و حسنی بری است. رهبری آدم ها را مثل ما تحلیل نمی کند. بنابراین ممکن است یک نفر را برای ریاست جمهوری مفید نبیند و اما از تجربه اش برای نهاد دیگری بهره بگیرد. سرجمع ماجرا نیز یک خط تحلیل است؛ انقلابی گری از منظر رهبری انقلاب طیفی است و موسع، نه صفر و یک و ضیغ.
اما دومی مهمترست. پایگاه اجتماعی افراد برای رهبری یک امت بسیار با اهمیت است هرچند متاسفانه هیچ جایگاهی در سبک تحلیل سیاسیون ندارد. اساسا هیچ وقت سیاسیون به این وجه از مساله توجه نمی کنند.
هر فرد سیاسی دارای یک پایگاه اجتماعی است. این پایگاه مردمی، تک تک شان اهمیت دارند. پایگاه های اجتماعی با حذف راس به سرعت حذف نمی شوند. ادم هائی که دارای پایگاه اجتماعی هستند اگر خطا کردند ودچار انحراف شدند، باید پایگاه شان را از راس جدا کرد نه راس را از پایگاه. جدا کردن پایگاه از راس نیازمند تبیین و روشنگری است نه حذف فیزیکی و افشاگری.
اینکار زمانبرست و نیازمند تامل و تحمل. احمدی نژادی که هنوز فرشته آرمانی هواداران و حامیان بسیاری است، یک شبه و به یک دستور سیاسی حذف نمی شود. اتفاقا به این ادم باید فرصت داد تا بیشتر شناخته شود. نه اینکه نیت مان تنها فرصت دادن برای پرده افتادن باشد. فرصت می دهیم با دو نیت؛ اول تلاش برای نگه داشتن و حفظ وی در انقلاب است. و اما اگر خودش نخواست، هرچقدر دور شود بیشتر شناخته می شود و پروژه حذف خودبه خودی صورت می گیرد نه به صورت خشن و فیزیکی.
رهبری همین سبک رفتاری را با مرحوم هاشمی داشتند. بالاتر از این، همین سبک رفتاری را با موسوی و کروبی داشتند. آنروزها که بسیاری فریاد می زدند که بگیرید و ببرید و اعدام کنید، رهبری مخالفت کردند و با روشنگری و سپردن به زمان، باعث شدند بخشی قابل ملاحظه ای از بدنه کم کم از راس جدا شود.
*محسن مهدیان