وزیر خارجه آمریکا در حالی با رهبر میانمار دیدار کرد که هر دو آنها از پاسخ به سوالات اساسی درباره حقوق مشروع مسلمانان روهینگیا طفره رفتند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از فرستپست، «آنگ سان سوچی» رهبر میانمار امروز سهشنبه در حاشیه نشست آ. سه آن که در فیلیپین در حال برگزاری است با «رکس تیلرسون» وزیر خارجه آمریکا دیدار کرد.
گفتنی است وی امروز با «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل نیز دیدار داشت که حاکی از افزایش فشار جامعه بینالملل در برخورد با خشونت سازمان یافته دولت میانمار علیه اقلیت مسلمان «روهینگیا» است و نشان از توقع آنها از سوچی دارد که علیرغم دارا بودن جایزه صلح نوبل، بنابر مصلحت سکوت اختیار کرده است.
دیدار تیلرسون و سوچی در حالی انجام گرفت که واشنگتن در بیانیههایی که ظاهرا برای حمایت از مسلمانان روهینگیا صادر میکند، جانب احتیاط را نگه داشته و از انتقاد علیه سوچی اجتناب میکند.
گفته میشود سوچی حین عکس گرفتن با تیلرسون که بیشتر به عکس یادگاری شبیه است از پاسخ دادن به این سوال که آیا مسلمانان روهینگیا شهروند میانمار محسوب میشوند طفره رفته است.
این در حالی است که دولت میانمار حق تابعیت مسلمانان روهینگیا را به رسمیت نشناخته و آنها را از خانه و کاشانه خود آواره میکند.
جالب آنکه بعد از دیدار با سوچی، از تیلرسون که فردا عازم میانمار است، پرسیده شد که آیا پیام خاصی برای رهبران این کشور دارد؟
اما وی به عمد، سوال را نشنیده گرفت و با گفتن «متشکرم» خبرنگاران را از سر خود باز کرد.
گفتنی است وی امروز با «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل نیز دیدار داشت که حاکی از افزایش فشار جامعه بینالملل در برخورد با خشونت سازمان یافته دولت میانمار علیه اقلیت مسلمان «روهینگیا» است و نشان از توقع آنها از سوچی دارد که علیرغم دارا بودن جایزه صلح نوبل، بنابر مصلحت سکوت اختیار کرده است.
دیدار تیلرسون و سوچی در حالی انجام گرفت که واشنگتن در بیانیههایی که ظاهرا برای حمایت از مسلمانان روهینگیا صادر میکند، جانب احتیاط را نگه داشته و از انتقاد علیه سوچی اجتناب میکند.
گفته میشود سوچی حین عکس گرفتن با تیلرسون که بیشتر به عکس یادگاری شبیه است از پاسخ دادن به این سوال که آیا مسلمانان روهینگیا شهروند میانمار محسوب میشوند طفره رفته است.
این در حالی است که دولت میانمار حق تابعیت مسلمانان روهینگیا را به رسمیت نشناخته و آنها را از خانه و کاشانه خود آواره میکند.
جالب آنکه بعد از دیدار با سوچی، از تیلرسون که فردا عازم میانمار است، پرسیده شد که آیا پیام خاصی برای رهبران این کشور دارد؟
اما وی به عمد، سوال را نشنیده گرفت و با گفتن «متشکرم» خبرنگاران را از سر خود باز کرد.
کشتار مسلمانان روهینگیا در سایه استاندارد دوگانه آمریکا
بخش دوم و پایانی
چهارشنبه ۵ مهر ۱۳۹۶
پس از سفر هیلاری کلینتون و تاکید بر انجام اصلاحات در میانمار تاکنون ۵۰ هزار مسلمان میانماری کشته شده و به بیش از ۵۰۰۰ زن مسلمان نیز تجاوز شده است.
به گزارش مشرق، کشور میانماراز کشورهای جنوب شرقی آسیا و در همسایگی کشورهای چین، تایلند، لائوس و بنگلادش همسایه است. برمه در سال ۱۸۴۲ توسط بریتانیا اشغال و ضمیمه خاک هند تحت استعمار شده و “برمه بریتانیا ” نام گرفت. استقلال برمه در سال ۱۹۴۸ مورد موافقت بریتانیا قرار گرفت و پس از استقلال به همراه منطقه آراکان، به میانمار تغییر نام داد .در حدود یک میلیون نفر از جمعیت ۵۵ میلیونی میانمار را مسلمانان روهینگا تشکیل میدهند. ورود اسلام به میانمار به قرن اول هجری و بهوسیله تجار عرب به این کشور بازمیگردد؛ اما از زمان کودتای نظامی “نیوین ” در سال ۱۹۶۲، مسلمانان از مناصب حکومتی و نظامی طرد شدند. مسلمانان روهینگا عمدتاً در غرب میانمار و در شمال ایالت راخین متمرکز هستند. دولت میانمار از ۱۹۶۲ هیچگاه این اقلیت را به رسمیت نشناخته و آنها را مهاجران غیرقانونی نامیده است؛ اما سازمان ملل در مورد مسلمانان میانمار معتقد است نسبت به این اقلیت ظلم بسیاری رفته و حقوق بشر در مورد آنها رعایت نمیشود. مسلمانان روهینگا در میانمار از جمله فقیرترین افراد ساکن این کشور هستند که اکثریت جمعیت آن را بودائیان تشکیل دادهاند.
سفر هیلاری کلینتون به میانمار در مسیر سفرش به قاهره و دیدار با مرسی، تیر خلاص اصلاحات غربی بر پیکر مسلمانان این کشور بود. محور اصلی سفر کلینتون به میانمار بهبود مناسبات آمریکا و میانمار اعلام شد و وزیر خارجه آمریکا در دیدار با تین سین، رئیس جمهوری وقت میانمار از دولت این کشور خواست به اصلاحات در این کشور ادامه بدهند تا ثابت کنند که با جامعه جهانی همراه هستند.پس از این دیدار تین سین در یک سخنرانی اعلام کرد: مسلمانان روهینگیا باید از کشور اخراج و به اردوگاههای پناهندگان سازمان ملل منتقل شوند.
دولت میانمار همچنین به صورت رسمی دستور داد که مسلمانان دیگر حق بنا کردن مساجد جدید یا ترمیم مساجد قدیمی را ندارند. همین مصوبه کافی بود تا افراطیون بودائی و هندی نزدیک به ??مسجد را ویران کنند. پس از این سفر و مصوبه دولت میانمار، آتش اختلافات و درگیریها زمانی شعلهور شد که ارتش میانمار ۱۱ مسلمان این کشور را در ماه مه ۲۰۱۲ کشته و در حمله یک گروه از بودائیان به اتوبوس مسلمانان در ایالت راخین نیز ۱۰ نفر کشته شدند. در طرف مقابل نیز یک بودائی نیز در پاسخ به این کشتارها به قتل رسید که رسانهها برای تحریک بیشتر بودائیها آن را تجاوز به یک دختر بودائی و قتل وی عنوان کردند.به دنبال آغاز درگیریها در غرب میانمار، بودائیها با حمله به مناطق مسلماننشین بیش از ۲۰۰۰ منزل مسکونی متعلق به مسلمانان را به آتش کشیدند و بیش از ۱۰۰ هزار نفر را آواره و بی خانمان کردند.این هجوم وحشیانه بودائیها و به آتش کشیدن خانهها و تجاوز به زنان و دختران مسلمان و قتل عام فجیع مسلمانان، این اقلیت را به پناه بردن به مرزهای مشترک با بنگلادش واداشت و اکنون در شرایط اسفباری ازنظر بهداشت و غذا و دارو به سر میبرند.اما خشونت علیه مسلمانان که در سال ۲۰۱۲ تنها به ایالت غربی راخین محدود شده بود، در سال ۲۰۱۳ به سراسر کشور گسترش یافت. گروههای مهاجم خشمگینی از بودائیها که برخی با جنبش نظامی “۹ ۶ ۹″ در ارتباطاند، در شهرهای میکتیلا، نایپیادا، باگو و به تازگی نیز یانگون، بزرگترین شهر این کشور، به مسلمانان حملهور شدهاند. بسیاری از مسلمانان یانگون، باگو و دیگر شهرهای بزرگ جرات رفتن به مسجد، وارد شدن به فروشگاههای مواد غذایی مسلمانان یا نشان دادن مسلمان بودنشان خارج از خانهها و مغازههایشان را ندارند.
در دو سال گذشته، دستکم ۱۰۰ هزار مسلمان آواره و هزاران مسلمان دیگر نیز کشته شدهاند.بسیاری از رهبران مسلمان قبل از این، نسبت به چنین حملاتی هشدار داده بودند. با این که دولت این کشور تمام تلاش خود را میکرد تا سرمایهگذاران، خبرنگاران و دیپلماتهای خارجی را متقاعد کند که خشونت در ایالت راخین در سال ۲۰۱۲ مسئلهای منحصر به همان ناحیه است، حقیقت آن است که حتی همان سال نیز حملاتی به مساجد و برخی از فروشگاههای مسلمانان در بخشهای دیگر این کشور صورت گرفت. اما احساسات ضدمسلمانان (و گاهی ضد چینی، ضد هندی و ضد هر کسی که از نژاد برمهای – یا بطور دقیقتر بودائی – نیست) به روشنی طی چند سال گذشته در میانمار، یکی از متنوعترین کشورهای آسیا ازنظر نژادی و مذهبی شدت یافته است (ولی همچنان، بودیستها اکثریت جمعیت مذهبی این کشورند). درنتیجه جنبش ۹ ۶ ۹، بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳، سخنرانیها و راهپیماییهایی علیه مسلمانان صورت داد و دیویدیهایی با محتوای تند علیه مسلمانان توزیعشد.در این مدت، اینترنت میانمار نیز، با این که تنها کمتر از ۵ درصد جمعیت این کشور به آن دسترسی دارند، از سخنان نفرتآمیز علیه مسلمانان، هندیها، چینیها و دیگر اقلیتهای نژادی پر شده است. احساس تنفر و حملات فزاینده نژادی ممکن است این کشور را به نسخه قرن بیست و یک یوگسلاوی پس از جنگ سرد تبدیل کند .
نژادپرستی بودائیان، میانمار را به آشوب خواهد کشاند
در شرایطی که میانمار میکوشد از یکی از سرکوبگرترین رژیمهای روی زمین به سوی دموکراسی گذار کند، این احساس تنفر و حملات فزاینده نژادی ممکن است این کشور را به نسخه قرن بیست و یک یوگسلاوی پس از جنگ سرد تبدیل کند. بااینکه میانمار در طول سه سال اصلاحات پیشرفتهای شگرفی کرده، چنانچه اقدام مناسبی برای پایان بخشیدن به این خشونت نژادی و مذهبی صورت نگیرد، این کشور فاصله چندانی با هرج و مرج و آشوب نخواهد داشت.اکثریت بودائی این کشور با حمایتهای آمریکا و عروسک حقوق بشری آنگ سان سوچی رهبر مخالفان و برنده جایزه صلح نوبل که مدتی است بهصورت دورهای مهمان حامیان آمریکایی و غربی خود است، راه گذار به دموکراسی و تحول خود را نسلکشی اقلیت مسلمان این کشور یافتهاند. بنا به توصیه راهب اعظم بودائیان میانمار، مسلمانان روهینگا یا باید از این کشور مهاجرت کنند یا به دست بودائیان کشته شوند و خانه و اموالشان سوزانده شود.
میانمار پیشینه دور و درازی از بیگانه هراسی و تنشهای درون نژادی دارد که تاکتیکهای “تفرقه بیفکن و حکومت کن” استعمارگران انگلیسی و حکومت سرکوبگرانه ارتش این کشور به مدت ۵ دهه به آن دامن زده است. در سال ۱۹۶۲، دولت به اجبار بسیاری از هندیها را از این کشور بیرون راند و ارتش نیز، تحت سلطه برمهایان، از زمان به دست آوردن استقلال در سال ۱۹۴۸، با بیش از ۱۵ شورش از سوی اقلیتهای قومی مبارزه کرده است. در سال ۲۰۱۰، ارتش این کشور تغییراتی را در جهت یک دولت غیرنظامی آغاز کرد، از جمله برگزاری انتخابات که در نهایت به پایهگذاری مجلسی غیرنظامی کمک کرد؛ اما ارتش همچنان قدرتمندترین بازیگر در این کشور است .
اما پیدایش سریع این فضای باز به آزاد شدن نیروهای خطرناکی نیز منجر شده است. ارتش به طول کامل تحت سلطه شهروندان نیست و برخی از رهبران مسلمان اعضای نیروهای امنیتی را به شعلهورتر کردن آتش خشونتها متهم میکنند. مقامات نمیتوانند به فرماندهان محلی ارتش برای پیروی از دستورات اعتماد کنند و باید در نظر داشته باشند که اگر اختیار کنترل ناآرامیها را به نیروهای مسلح بدهند، آنها نیز برای وخیمتر کردن اوضاع، دست به اقدامات وحشیانه خواهند زد. پلیس این کشور دارای منابع یا آموزشهای اندکی در زمینه روشهای غیر خشونتآمیز کنترل جنبشهای مردمی است.در این مدت، با این که فضای سیاسی بازتر شده، نه دولت و نه آنگ سان سوچی مدعی، هیچ یک طرحی عملی در مورد چگونگی ایجاد دولتی فدرالتر که در کشوری با این میزان اقلیتهای قومی و اعتماد اندک به دولت مرکزی ضروری است، ارائه نکردهاند. برخلاف بیاعتمادی عمیق اقلیتهای قومی نسبت به دولت ملی، از میان بلندپایهترین مقامهای اتحادیه ملی دموکراسی، یعنی جناح سوچی، تقریباً تمامی رهبران آن مخالف فدرالیسم هستند .
نادیده گرفتن اقلیتها با هدف پاکسازی نژادی
سوچی پس از آزادی از حبس خانگی و فعالیت سیاسی رسمی در میانمار، به طور رسمی مدل جدیدی از یک حکومت فدرال را تبلیغ کرده و به دیدگاه پدرش که در کنفرانس و توافق پانگلانگ در سال ۱۹۴۷ به روشنی اعلام شد، ادای احترام کرده است.
در شرایطی که مناطق دربرگیرنده اقلیتهای قومی و مذهبی بیش از مناطق دیگر به کمک و سرمایهگذاری در زیرساختهای فیزیکی نیاز دارند، مقامات ناپیدا هنوز هیچ نشده در حال رقابت برای باز کردن مجراهای کمک و سرمایهگذاری خارجی به مناطقی با اکثریت بودائی هستند که بهاندازه دیگر مناطق نیازمند جاده، برق و نیازهای اولیه دیگر نیستند. در ضمن، اهداکنندگان نیز در تقلا هستند که به میانمار راه یابند، چرا که طی چند سال گذشته اکثر کشورهای غربی تحریمهای خود را برداشتهاند. بخش ناچیزی از این کمکهای جدید به تنشهای قومی اختصاص مییابد و بخش زیادی از آن نیز بدون هماهنگی با اهداکنندگان دیگر مورداستفاده قرار میگیرد.این گونه که مینماید، نژادپرستان بودائی به خوبی سازماندهی شدهاند، چرا که خشونتهای اخیر علیه مسلمانان به سرعت و به شکلی سازمانیافته گسترشیافته است. در بسیاری از شهرها، مسلمانان و اقلیتهای قومی محلی گلهمندند که پلیس و ارتش هیچ اقدامی برای محافظت از آنها در برابر متجاوزان انجام نمیدهند و حتی در مواردی خود نیز در تجاوز به مسلمانان سهیم هستند.
ائتلاف کشورهای عرب علیه مسلمانان
دولت، سوچی و سازمانهای خارجی که طی چند سال گذشته پایشان به میانمار باز شده باید هرچه سریعتر نسبت به پایان بخشیدن به این فاجعه اقدام کنند. از سوی دیگر کشورهای مسلمان نیز که تاکنون سکوت مرگباری در پیشگرفتهاند و تمام توان خود را در کمک به القاعده در سوریه معطوف کردهاند نیز از متهمان این نسلکشی خواهند بود. مسلمانکشی و شیعه کشی در کشورهای مختلف به بخشی از سیاست آلوده آل خلیفه و آل سعود و دیگر خاندانهایی شده است که نام اسلام را بر دوش میکشند و بیشترین آسیب را به مسلمانان میرسانند.
کشورهایی نظیر قطر و عربستان که دلارهای نفتی خود را سخاوتمندانه در اختیار تروریستها، گروههای سلفی تکفیری و شورشیان مسلح در سوریه و عراق و لبنان و … قرار میدهند تاکنون حتی یک ریال عربستان هم به مسلمانان ستمدیده و فاجعهزده میانمار نه تنها کمک نکردهاند، بلکه زحمت حمایت سیاسی و لفظی را هم به خود ندادهاند. البته در این میان با وجود مواضع مسئولان کشورمان در سطوح مختلف، انتظار حرکت جدیتر تا حصول نتیجهای مطلوب از سوی جمهوری اسلامی میرود.
نسلکشی مسلمانان با موافقت صریح دالایی لاما
این بودائیان نژادپرست که تحت تأثیر آموزههای “دالاییلاما” قرار دارند، معتقدند که کسی که مسلمان شده باشد نژاد او دیگر میانماری نیست و باید کشتهشده یا از این کشور اخراج شود.البته دالایی لامای به ظاهر صلحطلب، به مانند آنگ سان سوچی برنده جایزه صلح نوبل همواره ژستهای خندان با جملات قصار بشردوستانه را چاشنی دیدارها و صحبتهای خود میکنند، اما واقعیت این صلحطلبان! بودائی نیز چیز دیگری است. از میان دروغهای زیادی که در مورد دالاییلاما گفته میشود، مهمترین آنها ادعای صلحطلب بودن وی است. واقعیت این است که از اواسط دهه ۱۹۵۰ تا اواسط دهه ۱۹۷۰ یک جنبش مسلحانه تبتی وجود داشت که توسط سازمان سیا موردحمایت قرار میگرفت.
بر اساس یکی از اسناد وزارت امور خارجه به تاریخ ۹ ژانویه ۱۹۶۴، دولت آمریکا حمایتهای مالی گستردهای را به شبهنظامیان و همچنین شخص دالایی لاما اختصاص میدهد. سازمان سیا علاوه بر کمکهای آموزشی و نقدی به شبهنظامیان طرفدار دالایی لاما در برنامه فرار وی از تبت از نیز نقش داشت. بنا بر اسناد سازمان سیا که اخیراً منتشر شدهاند، نیروهای آموزش دیده توسط سیا که دالایی لاما را همراهی میکردند به صورت مستقیم با مأمورین سیا در ارتباط بودند.
دالایی لاما در سال ۲۰۰۹ میلادی، قبل از دیدار با اولمرت به یک مراسم عبادی دعوت شد که در این مراسم شرکت کرد. به گفته حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محمدتقی فعالی، مدرس حوزه و دانشگاه و نگارنده ۹ جلد کتاب در باب جنبشهای نوظهور معنوی، اگر کسی با کلاه خاخامی در مقابل دیوار “توبه یا ندبه” تعظیم کند، این عمل بدین معنا است که وی رسماً اعلام کرده عضوی از جامعه صهیونیسم جهانی است.
در سوی دیگر، سکوت معنادار دیگر برنده صلح نوبل میانمار را که مدعی دفاع از حقوق مردم این کشور است، باید در کنار آموزههای نژادپرستانه بودائیها و دالایی لاما قرار داد. آنگ سان سوچی برنده جایزه صلح نوبل تا کنون نه تنها هیچ موضعی نسبت به کشتار وحشیانه مسلمانان کشورش نگرفته، بلکه تلویحاً اقدامات بودائیان را نیز همواره توجیه کرده است. رهبر مسلمانان میانمار دکتر محمد یونس نیز سکوت کشورهای مسلمان در کنار کشورهای غربی و مجامع حقوق بشری را علت ادامه یافتن کشتار مسلمانان این کشور میداند.
به گفته وی بودیستهای افراطی مسلمانان را در میان خود نمیخواهند و به همین دلیل جوانان و به خصوص تحصیل کردههای مسلمان را دستگیر کرده و به نقطه نامعلومی میبرند و به زنان مسلمان تجاوز میکنند. گفتنی است تاکنون آمار رسمی در مورد تعداد دقیق کشتههای نسلکشی مسلمانان میانمار وجود ندارد اما گزارشهای غیررسمی ناظران محلی از کشته شدن ۳۰ تا ۵۰ هزار مسلمان روهینگا و تجاوز به بیش از ۵۰۰۰ زن مسلمان میانماری حکایت دارد.اصلاحات مدنظر آمریکا که پس از سفر هیلاری کلینتون به میانمار در این کشور آغاز شد، همچنان در بایکوت کامل خبری در جریان است.
صهیونیستها صحنه گردان فجایع میانمار
بخش اول
سه شنبه ۴ مهر ۱۳۹۶
تاریخ نشان میدهد، روابطی بسیار گرم و نزدیک بین حکومت میانمار و رژیم صهیونیستی وجود دارد که پیشینه تاریخی آن به دهه ۵۰ و اولین سالهای تاسیس این رژیم در فلسطین اشغالی باز می گردد. به گزارش تسنیم به نقل از مشرق، کشتار مسلمانان و نسل کشی آنها، یکی از مهمترین راهبردهای رژیم صهیونیستی است که از زمان اشغال فلسطین و سرزمینهای عربی هیچ گاه از نگاه تل آویو دور نمانده است.
در این راستا، نقشههای رژیم صهیونیستی تنها کشتار مسلمانان ساکن سرزمینهای اشغالی را شامل نشده، بلکه مسلمانان دیگر نقاط جهان نیز هدف این کشتارها بودهاند، اما نه در قالب کشتارهای مستقیم مسلمانان در کشورهای دیگر، بلکه به صورت غیر مستقیم و از طریق تامین سلاحهای مورد نیاز رژیمهای سرکوبگر و گروههای شبه نظامی تندرو فعال در مناطق و کشورهای مسلمان نشین مانند منطقه «کشمیر» و کشور «میانمار» که این روزها شاهد عملیات نسل کشی اقلیت مسلمان «روهینگا» در این کشور است.در این ارتباط روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» در گزارشی اذعان کرد که وزارت جنگ اسرائیل علی رغم کشتار و قتل عامی که علیه مسلمانان در کشور میانمار صورت می گیرد، با این حال صادرات سلاح به این کشور را متوقف نخواهد کرد.حقیقت امر این است که رابطه صهیونیستها با کشور میانمار به سالهای دور باز می گردد. اوایل قرن نوزدهم کشور میانمار از جمله مهمترین مقاصد تجار و بازرگانان یهودی در منطقه جنوب شرقی آسیا بوده و به لطف استعمار انگلیس، پس از خارج کردن اشغالگران ژاپنی از این کشور، شمار زیادی از یهودیان به میانمار مهاجرت کردند.
همپیمان استراتژیک یا مستعمرهای صهیونیستی
از زمان تاسیس رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ میلادی در فلسطین اشغالی، حفظ مناسبات این رژیم با کشور میانمار مورد توجه کابینههای مختلف صهیونیستی بوده است. در این راستا، در سال ۱۹۵۵ میلادی شاهد سفر «یونو»، نخست وزیر وقت میانمار به «تلآویو» هستیم تا اولین سفر یک رهبر آسیایی به سرزمین اشغالی در تاریخ کشورهای این منطقه باشد، آن هم در شرایطی که اغلب این کشورها هنوز موجودیت رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی را به رسمیت نشناخته بودند و در تلاش برای اتخاذ تدابیر و سیاستهایی بودند که انزوای «اسرائیل» در عرصه بینالمللی به دنبال داشته باشد.اعزام صدها دانشجو و افسر ارتش میانمار به تل آویو جهت دیدن دورههای مختلف آموزش نظامی و تحصیل در علوم نظامی در دانشکدههای رژیم صهیونیستی، یکی از مهمترین دستاوردهای سفر یونو به تل آویو شمرده می شد.
امضای قراردادهای تسلیحاتی خرید جنگندههای دست دوم صهیونیستی و توپ و تیربار و انواع مهمات و تجهیزات نظامی از ارتش اسرائیل از دیگر نتایج این سفر بود. در ادامه تل آویو اقدام به اعزام تیمی از خلبانان نیروی هوایی این رژیم به کشور میانمار جهت آموزش نیروی هوایی وقت کشور میانمار کرد. در حالی که از آن سو، در عرصه منطقه ای و در حوزه سیاسی یونو تلاشهای گسترده ای را آغاز کرده بود تا زمینه مشارکت رژیم صهیونیستی در کنفرانس بین المللی «باندونگ» را فراهم کند که قرار بود، با حضور ۲۹ کشور آفریقایی و آسیایی در کشور اندونزی برگزار شود و بعدها پیش زمینه شکل گیری «جنبش عدم تعهد» را فراهم کرد.اما تمام تلاشها و اقدامات یو نو از بیم تحریم و قطع مناسبات سیاسی و روابط دیپلماتیک کشورهای عربی با کشور میانمار با شکست مواجه شدند.سه سال بعد در سال ۱۹۵۸ میلادی «شیمون پرز»، رئیس و «موشه دایان»، نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی برای ملاقات با «نی وین»، فرمانده نظامی و نخست وزیر وقت کشور میانمار راهی این کشور شدند.طی دیدارهای صورت گرفته بین طرفین، نی وین بر حمایت همه جانبه و قدرتمند کشور متبوعش از تل آویو تاکید کرد و دستور اعزام ۸۰ نظامی این کشور به سرزمین اشغالی را صادر کرد تا در دورههای آموزشی نحوه استفاده از تجهیزات پیشرفته کشاورزی و دستگاههای مدرن تولید مواد غذایی که در شهرکهای صهیونیست نشین به خدمت گرفته می شدند، شرکت کنند.در سال ۱۹۶۱ میلادی «دیوید بن گورین»، نخست وزیر وقت رژیمصهیونیستی برای دیدار با مقامات مسئول میانماری و بررسی روابط دو جانبه به این کشور سفر کرد. برخی از تصاویر تاریخی برجا مانده از این سفر، بن گورین را نشان می دهد که در دیدار با مقامات میانمار کلاه محلی و بومی این کشور را بر سر گذاشته است.سفرهای مقامات مسئول رژیم صهیونیستی مانند شیمون پرز، موشیهدایان، اسحاق بن زاوی و گولدا مایر، در تمام طول سالهای دهه ۶۰ میلادی به کشور میانمار ادامه یافت.در دهه هفتاد سازمان جاسوسی «موساد» با برگزاری دورههای مختلف، آموزش افسران اطلاعاتی و امنیتی کشور میانمار را بر عهده گرفت و روابط دو جانبه بیش از پیش در تمام سطوح و حوزهها توسعه و گسترش یافت و این موجب شد، رژیم صهیونیستی کشور میانمار را به عنوان مرکز و کانون اداره سیاست خارجی اش در آسیا انتخاب کند.در دهه هشتاد و در راستای روابط اقتصادی موجود بین اسرائیل و میانمار، حکومت وقت میانمار با امضای قراردادی به ارزش ۵ میلیون دلار امتیاز احداث و راه اندازی مراکز مخابرات و تلفن ثابت در این کشور را به شرکت صهیونیستی «تیلراد» اعطا کرد.طی سالهای دهه هشتاد فعالیت «ماشاو» یا آژانس صهیونیستی همکاری منطقهای و بین المللی جهت رشد و توسعه در کشور میانمار به شکل چشمگیری گسترش یافت، از جمله فعالیتهای این آژانس برگزاری دورههای آموزشی کشاورزی و آبیاری در کشور میانمار بود.به این ترتیب، مناسبات تجاری، علمی، بهداشتی، آموزشی، پزشکی و تکنولوژیکی بین میانمار و رژیم صهیونیستی همچنان روند رو به رشد خود را طی می کرد. در این سالها دو طرف سندی امضا کردند که در واقع تفاهم نامه تاسیس اتاقهای تجاری و بازرگانی مشترک بین میانمار و رژیم صهیونیستی در این کشور آسیایی بود .در ادامه این توافقات به عرصه وزرش و فرهنگ نیز کشیده شد و دو طرف توافقاتی در این دو عرصه نیز امضا کردند. امضای توافق لغو روادید بین اتباع دو طرف اوج مناسبات گرم، روابط نزدیک و همکاری گسترده رژیمهای حاکم بر میانمار و سرزمینهای اشغالی بود.
چه کسی سکان هدایت ارتش و نیروی نظامی میانمار را در دست دارد
پس از کودتای نظامی سال ۱۹۸۸ میلادی میانمار، گزارشهای مطبوعاتی منتشر شدند که اذعان میکردند، شرکتهای تسلیحاتسازی رژیم صهیونیستی قراردادهایی را در زمینه فروش تیربار و توپهای «هوتزر ۱۵۰ میلی متری» با حکومت نظامی این کشور امضا کرده و چندین محموله تسلیحات نظامی به این کشور ارسال کرده اند.در سال ۱۹۹۵ میلادی شرکت اسلحهسازی «کور» اسرائیل، کارخانه ای در کشور میانمار جهت تولید محدود تسلیحات نظامی راه اندازی کرد. این شرکت به تولید تکنولوژی و محصولات تجسسی مشهور است.همچنین شرکت صهیونیستی «تلیراد» در سال ۱۹۹۶ میلادی فعالیت خود در عرصه مخابرات و ارتباطات را در میانمار باز هم توسعه داد تا شامل تامین نیازهای این کشور به هر نوع سیستم ارتباطی در عرصه مخابرات شود.ماه مه سال ۱۹۹۷ میلادی وزارت جنگ رژیم صهیونیستی افشا کرد، به موجب قرارداد امضا شده بین شرکت نظامی صهیونیستی «البیت» با حکومت میانمار، این شرکت امتیاز مدرنیزه کردن جنگندههای ارتش میانمار را به دست آورده است. روابط نظامی و اطلاعاتی – امنیتی رژیم صهیونیستی سالهای بعد نیز شاهد رشد و شکوفایی بود، به گونه ای که میانمار به تنها شریک راهبردی تل آویو جهت توسعه و تقویت زیر ساختهای زمینی، هوایی و دریایی نظامی میانمار تبدیل شد و بسیاری از تحلیلگران با استناد به سطح این مناسبات تاکید کردند که کشور میانمار عملا به پایگاه نظامی رژیم صهیونیستی در قاره آسیا و جهان تبدیل شده است.در سال ۲۰۰۰ میلادی و در اوج انتفاضه الاقصی جوانان فلسطینی، رژیم میانمار قراردادی نظامی با ارتش رژیم صهیونیستی در زمینه خرید جنگندههای «درونز» و سامانههای موشکی «پیتون – ۴» را امضا کرد.
در سال ۲۰۱۵ میلادی ژنرال «مین اونگ هلینگ»، رئیس ستاد مشترک ارتش میانمار در سفری رسمی به سرزمینهای اشغالی با مقامات رژیم صهیونیستی دیدار و دو طرف درباره توسعه و گسترش همکاریهای امنیتی، اطلاعاتی و نظامی بحث و تبادل نظر کردند. دیداری که رژیم صهیونیستی تلاش بسیاری به کار برد که مخفی باقی بماند، اما هلینگ در صفحه شخصیاش در پایگاه اجتماعی اینترنتی «فیس بوک» از آن و قراردادهای نظامی و تسلیحاتی امضا شده طی این سفر پرده برداشت.در این سفر رئیس ستاد مشترک ارتش میانمار از پایگاه دریایی ارتش رژیم صهیونیستی در بندر «اشدود» و پایگاه هوایی «پالماشیم» این رژیم بازدید و طی دیدار با روسای شرکتهای اسلحه سازی صهیونیستی با آنها در زمینه اتمام قراردادهای خرید قایقهای جنگی و تیربارهای سنگین و خودروهای زره پوش بحث و تبادل نظر کرد.به تازگی نیز خبرهایی انتشار یافته که تاکید می کند، حکومت میانمار قراردادی با شرکت صهیونیستی«TAR» فعال و متخصص در برگزاری دورههای آموزش نظامی و امنیتی امضا کرده که به موجب آن، این شرکت آموزش نیروهای ویژه ارتش و نیروهای مسلح کشور میانمار در ایالت «آراکان» را برعهده دارد، ایالتی که شاهد وحشیانه ترین و خشونت آمیزترین کشتارها و پاکسازیهای نژادی علیه مسلمانان ساکن این ایالت بوده است .
طی دسامبر سال گذشته میلادی یک وکیل و فعال حقوق بشری اسرائیلی با مورد خطاب قرار دادن وزارت جنگ رژیم صهیونیستی خواستار توقف فروش و ارسال تسلیحات نظامی این رژیم به ارتش میانمار شد که آنها را در کشتارها و قتل عامهای بی رحمانه مسلمانان میانمار به خدمت می گیرد.این درخواست وکیل و فعال حقوق بشر اسرائیلی با مخالفت صریح ارتش رژیم صهیونیستی مواجه شد که به هیچ وجه حاضر نیست، منافع این رژیم به خصوص در مقوله حقوق بشر و مرتبط با موضوعی چون کشتار مسلمانان به دست کشورهای دیگر را قربانی کند.
از سوی دیگر، پایگاه خبری «واللا» که به نزدیکی اش به دوایر اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی مشهور است، گزارشی منتشر کرد که در آن تاکید شده بود، اسرائیل مهمترین تامین کننده نیازهای تسلیحاتی و نظامی ارتش میانمار است و فرماندهان ارشد ارتش این کشور دارای روابط محرمانه و بسیار نزدیک با دستگاههای نظامی و اطلاعاتی اسرائیل هستند.در بخشی از این گزارش آمده است:فرمانده کل ارتش و نیروهای مسلح میانمار و مسئول مستقیم کشتار مسلمانان این کشور از جمله شخصیتهای سیاسی میانماری شمرده می شود که دارای روابطی بسیار نزدیک با دستگاههای امنیتی است.در ادامه این دیدارها ژوئن گذشته «میشل بن باروخ»، رئیس دایره پشتیبانی امنیتی وزارت جنگ رژیم صهیونیستی هم در سفری به میانمار با هلینگ دیدار کرد.از ۲۵ آگوست گذشته حکومت و ارتش میانمار دور جدیدی از کشتار و قتل عام مسلمانان این کشور را آغاز کرده که با محکومیتهای گسترده در عرصه بین المللی به ویژه از سوی مسلمانان مواجه شده است.
راهکارهای عملی پایان نسلکشی در میانمار
با توجه به جنایاتی که علیه مسلمانان میانمار اعمال میشود و همچنین تاکید مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه دولتهای اسلامی باید علیه جنایات دولت میانمار اقدام عملی کنند، نکاتی چند حائز اهمیت است.
به گزارش خبرگزاری میزان، محسن پاکآیین سفیر پیشین ایران در جمهوری آذربایجان طی یادداشتی در شورای راهبردی آنلاین که بخشهایی از آن را میخوانیم،نوشت: با توجه به جنایاتی که علیه مسلمانان میانمار اعمال میشود و همچنین تاکید مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه دولتهای اسلامی باید علیه جنایات دولت میانمار اقدام عملی کنند، نکاتی چند حائز اهمیت است.باید توجه داشت مشکل اصلی مسلمانان روهینگیا قانون ۱۹۸۲کشور میانمار است که در این قانون به حدود ۱۳۵قوم از ۱۴۴قوم میانمار هویت شهروندی اعطا میشود، اما ۹قوم از جمله قوم روهینگیا که مسلمان هستند و ۴درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند از دریافت هویت شهروندی محروم شدهاند. این بدان معناست که از سال ۱۹۸۲قوم روهینگیا به عنوان یک قوم بیگانه که از خارج به میانمار مهاجرت کرده، شناخته شده که باید این کشور را ترک کند.دولت میانمار معتقد است که این مسلمانان، بنگالی هستند و از بنگلادش به آنجا رفتهاند لذا باید به سرزمین خودشان بازگردند. در حالی که شواهد تاریخی نشان میدهد که از قرن اول هجری، مسلمانان در منطقه آراکان که محل سکنای قوم روهینگیا هست، حضور داشتند، سابقه قوم روهینگیا به صدر اسلام باز میگردد و همیشه نیز بخشی از اتباع میانمار بودند؛ لذا مسئله قانون میانمار که بدان اشاره شد، مسئله اصلی است که باید تمام فشارهای رسمی، غیررسمی و مردمی در مسیر تغییر این قانون، تجدیدنظر در آن و اعطای هویت شهروندی به مردم روهینگیا حرکت کند .اگر فقط به صدور بیانیه و اعمال فشار مقطعی بسنده شود، ممکن است دولت میانمار قتل عام و کوچ اجباری را موقتا متوقف کند؛ مانند سال ۲۰۱۱که تقریبا شرایط فعلی حاکم بود و به دنبال فشارهای بینالمللی، دولت میانمار اقدامات خشونتآمیزش علیه مسلمانان را متوقف کرد، اما دوباره در سال ۲۰۱۷مشاهده میکنیم که این مسائل مجددا مطرح شده است؛ لذا تا زمانی که این قانون تغییر نکند همیشه این احتمال وجود دارد که کشتار دستجمعی، کوچ اجباری، آوارگی و سوزاندن مزارع را در قبال مسلمانان روهینگیا شاهد باشیم.در نتیجه نقطه عطف تمام فعالیتها باید بر این مسئله متمرکز باشد که به قوم روهینگیا هویت شهروندی میانمار اعطا شود. برای تحقق چنین امری، در بعد بینالمللی سازمان ملل متحد وظیفه دارد که از حقوق انسانها حمایت کند و اگر چنین نکند از وظایف خود کوتاهی کرده است؛ بنابراین تلاشها باید بر این مبنا باشد که سازمان ملل متحد موضوع را به شورای امنیت ارجاع دهد یا در مجمع عمومی قطعنامهای را صادر کند تا ضمن کاستن و توقف جنایات علیه مسلمانان تلاش شود که مشکل داخلی میانمار نیز حل شده و حقوق مسلمانان روهینگیا به رسمیت شناخته شود. در این خصوص تمام کشورهای جهان باید از سازمان ملل درخواست کنند که در این راستا اقدام کند.اقدام دیگری که سازمان ملل باید انجام دهد، اعزام یک هیئت حقیقتیاب به مناطق مورد بحث میانمار است تا دقیقا علت این فشارها علیه مسلمانان بررسی شود. زیرا شاید این فشارها، زوایای پنهان دیگری داشته باشد که باید شناسایی شود؛ لذا باید ابعاد جنایت را بررسی کنند و با توجه به شناخت واقعیتها راهکار ارائه دهند. به عنوان مثال درخواست شود که مذاکراتی میان بنگلادش، میانمار، کشورهای همجوار با میانمار و سازمان ملل صورت پذیرد و راههایی پیدا شود که حقوق مسلمانان اعاده شود.مسئله بعدی این است که این موضوع میتواند در دادگاه بینالمللی لاهه نیز به عنوان مصداق نسل کشی مطرح شود؛ این دادگاه دولت میانمار را محاکمه کند و اگر مصداق نسلکشی تایید شد حتما عاملان این جنایت باید محاکمه شوند و تحریمهایی علیه دولت میانمار اعمال شود.
ادامه دارد